چرا كامل و دقيق و مطابق قانون اجرا نميشود؟ چرا اقدامات غيرقانوني در مقابله با آنان اتخاذ ميشود؟ كافي است رفتارهايي كه در سطح شهر يا دستورالعملهايي كه در خراسان صادر ميشود را مرور كنيم. براي اينكه تغيير اين رفتار از طريق قانون مجازات عملي نيست، يا حداقل به اين صورت قابل اجرا نيست.
رئیس دادگاه عمومی بخش دیشموک با نگرانی از اینکه تا کنون برنامه و ساز و کاری مناسب از سوی نهادهای حمایتی و تبلیغی و مسئولان اتخاذ نشده است، افزود: در نگاه اول فقر مالی یکی از دلایل این پدیده ی شوم در دیشموک است.
ارها مشاهده شده دختر يا پسري که فرد ديگري را سالها مورد نظر و به وي علاقه داشته به اجبار از او جدا شده و با ديگري که هيچرابطه آشنايي و علاقه نداشته است ازدواج ميکند. که اينگونه ازدواجها پايان بسيار تلخي دارد.
روایت «سیتا» روایت دهها دختر دیشموکی و استان کهگیلویه و بویراحمد است، که به دلیل نبود خوابگاه شبانه روزی و عدم دسترسی به مدرسه از تحصیل در روستاهای بخش دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد باز میمانند.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد گفت: اینجا ما نشستهایم سوار بر ماشینهای شاسیبلند و هیچ اقدامی نمیکنیم! ما آمدیم برای مردم کارکنیم، این اقتصاد مقاومتی که میگوییم برای حمایت از مردم، این مردم کی هستند؟ این مردم همان کسانی هستند که در جادهها میمانند!
مسئول قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه در بخش دیشموک گفت: اسفندماه سیلابی در روستای رودسمه آمد، پل ارتباطی روستا تخریب شد و به خاطر فشار آب، دانشآموزان مقطع راهنمایی نتوانستند خودشان را به مدرسه دلی برسانند نزدیک به 50 روز روستا راه ارتباطی نداشت، هرساله راه ارتباطی روستای سرگچ در 3 ماه زمستان قطع میشود و مردم برای تهیه ...
متأسفانه نمونههای فقر در استان کهگیلویه و بویراحمد بسیارند، اما چیزی که در میان مشکلات بسیار، کم است، راهحل و توجه دولتمردان این استان است که در مواردی بعضاً بیشتر به فکر حفظ صندلی و کرسی خود و حفاظت از موقعیتشان هستند تا تلاش برای حل مشکلات و خدمت به مردم.
اما جناب فرماندار آقای نیکبخت، آنچه مرا بیش از درد و رنج های نازلی زهرا و خودکشی دختران دیارم اندوهناگ نمود اظهار نظر توهین گونه شما به مردم عزیز، سترگ، انقلابی و بافرهنگ دیشموک بود.
امام جمعه دیشموک گفت: در سفر استاندار کهگیلویه و بویراحمد به دیشموک قول داده شد که فکر اساسی برای راههای ارتباطی در حوزه دیشموک شود، به بخشدار وقت دیشموک هم دستور دادند که هرچه سریعتر فکر اساسی شود و گفتند که حتماً راههای ارتباطی روستاها در کوتاه مدت باز میشود اما کاری نشد و فقط دستور دادند، دستوری که اصلاً عملی نشد ...
در نهایت مجموعه امضا کنندگان، آمادگی هرگونه همکاری برای کمک به جلوگیری از بروز چنین وقایعی و نیز مجموعهای از بررسیها و راهکارهایی در این خصوص آماده نمودهاند که در صورت تمایل مسئولین به آنها تحویل داده خواهد شد.
همه در مقابل دیشموک و تمام نقاط استان کهگیلویه و بویراحمد مسئولیت داریم و هیچ کسی نباید زیر بار مشکلات و گرفتاریهای دیشموک شانه خالی کند. دیشموک متعلق به کهگیلویه و بویراحمد، متعلق به هم مردم استان و ایران است. از استاندار کهگیلویه و بویراحمد گرفته تا معاون سیاسی، مدیرکل امور اجتماعی و همه و همه باید دغدغه دیشموک را داشته ...
یکی از خصوصیات خودکشی در زمان حاضر، تهدید به انتحار و شروع به آن است که به خصوص نزد جوانان رواج فراوانی یافته است. مقصود مرتکبان خودکشی از توسل به این اقدامات، جلب توجه عمومی به وضع خود و تقاضای استعانت از جامعه است. به همین دلیل این قبیل خودکشیها را "خودکشیهای استعانتی" نامیدهاند.
معاون سیاسی امنیتی واجتماعی استانداری با اشاره به اینکه، باید با بهره گیری از ظرفیت جامعه شناسان، روان شناسان و مراکز تحقیقاتی به واکاوی این پدیده مذموم اقدام نمود، اعلام کرد: کالبد شکافی علمی پدیده خودکشی در برنامه استان قرار خواهد گرفت.
از سال 95 تا 98 حدود 15 مورد اقدام به خودکشی منجر به فوت در دیشموک شناسایی شد که از این تعداد 12 مورد زن بودند، در دیشموک بیشتر مسائل عشیرهای مطرح است و اغلب این موارد اختلافات خانوادگی، فقر اقتصادی و همسر آزاری گزارششده، همچنین ترک تحصیل دختران منشأ بسیاری از مشکلات اعم از افسردگی، بیکاری، ازدواج زودهنگام با افراد مسن ...
مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری کهگیلویه و بویراحمد گفت: سال گذشته به جهت جلوگیری از ترک تحصیل دختران که منشأ بسیاری از مشکلات دختران اعم از افسردگی، بیکاری، ازدواج زودهنگام با افراد مسن و نهایتاً خودکشی و خودسوزی دختران است، مقرر شد که یک مرکز خوابگاهی دوجانبه در دیشموک احداث شود، اما به دلایلی در بخش دیشموک ساختوساز ...
عاطفه یک ترم در تهران درس خواند و تعطیلات میان ترم به روستای خودش بازگشت: «فکرش را هم نمیکردم که پدرم چه خوابی برایم دیده. حالا که شش ماه از سال گذشته بود و تب و تاب دانشگاه و قبولی من فروکش کرده بود. پایم را که توی خانه گذاشتم از سکوت حاکم بر خانه وحال و روز مادرم فهمیدم که اتفاقاتی در جریان است.