تاریخ انتشار
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۰۴
کد مطلب : ۵۰۳۱۶۴
با ارسال یادداشتی مطرح شد
بردار سردار شهید هرمزپور خطاب به اصلاحطلبان و اصولگرایان: رقابت شما، بیشتر به بازی «قایمموشک» میماند؛ یکی در لفاف شعارهای انقلابی و دیگری در پوشش اصلاح و تغییر / هر دو در یک چیز اشتراک دارید: نادیدهگرفتن رنج مردم و سوقدادن کشور بهسوی پرتگاه فقر و بدبختی
۱
کبنا ؛منوچهر هرمز پور برادر شهید سردار هرمزپور در یادداشتی خطاب به اصلاحطلبان و اصولگرا نوشت، امید است این سطور، تلنگری باشد برای وجدانهای بیدار شما. باشد که روزی، بهجای نگاه به صندلیهای قدرت، نگاهی هم به سفرههای خالی و چشمان ناامید مردم بیندازید.
به گزارش کبنا نیوز، این یادداشت به شرح زیر است.
نامهای سرگشاده به حضرات اصلاحطلب و اصولگرا،
با سلام و احترام، و البته با اندکی تأسف و حسرتی عمیق.
هدف از نگارش این نامه، نه تقاضای کمک است و نه عرض تبریک. این سطور، در حقیقت شرححال و اعتراضی است از سوی مردمی که سالهاست، نظارهگر رقابتهای تنگاتنگ شما دو جناح سیاسی در صحنه قدرت بودهاند. رقابتی که هر بار، نتیجهاش شده پارتیبازی در ادارات و مسئولیت دادن به مدیرانی که لایق نبودن جز تعمیق شکافهای اجتماعی و اقتصادی، و نزدیکتر شدن سفرههایمان به تهیدستی نبوده است.
حضرات اصولگرا،
شما که همواره از آرمانها و ارزشها سخن گفتهاید، و پرچم انقلاب و پایداری را برافراشتهاید، بفرمایید که در کجای این آرمانها، فقر و فلاکت میلیونها ایرانی جای دارد؟ سالهاست که با شعار مبارزه با فساد و استکبار، بر مسند امور تکیه زدهاید، اما آنچه ما دیدهایم، نهتنها ازبینرفتن فساد نبوده، بلکه رشد قارچگونهٔ رانت و ویژهخواری، و البته، فزونی جمعیت زیر خطفقر بوده است. گویی دغدغهی “اصول” چنان شما را به خود مشغول کرده که از اصول اولیه زندگی مردم، یعنی نانوآب و آزادی، غافل ماندهاید. چرخهایی که در دوران شما چرخیدند، بیشتر به چرخدندههای تورم و گرانی شباهت داشتند تا چرخهای تولید و پیشرفت و در نهایت، آنکه زیر این چرخها له شد، نه دشمنان فرضی که طبقه متوسط و ضعیف جامعه بود.
و اما حضرات اصلاحطلب،
شما که با وعدهی «امید» و «تغییر» به میدان آمدید، و قرار بود که دریچههای بستهی این سرزمین را بهسوی رونق و آزادی بگشایید، بفرمایید که نتیجهی این «اصلاحات» چه شد؟ آیا جز ناامیدی فزاینده و تنگتر شدن حلقهی فشار بر مردم؟ در دوران حکمرانی شما، اگرچه لحنها قدری نرمتر شد، اما سفرهها همچنان کوچک ماند و حتی کوچکتر شد. گویی تخصص شما در “اصلاح” امور، بیشتر به “اصلاح” صورتمسئله شباهت داشت تا حل ریشهای آن. هر بار که به شما اعتماد کردیم، با وعدهی “فرداهای بهتر” ما را به “امروزهای بدتر” رساندید. امید ما که سرمایهای بس گرانبها بود، در دستان شما به سرابی بدل شد که تنها حسرتش برایمان باقی ماند.
مردمی که ما هستیم، نه اصولگرای مطلقیم و نه اصلاحطلب تمامعیار. ما تنها ایرانیانی هستیم که سالهاست میان این دوگانه پرهیاهو، گیج و سرگردان ماندهایم. هر بار یکی از شما آمدید و دیگری رفت، و در هر آمدورفت، جز آب رفتن داراییهایمان و تهیتر شدن جیبهایمان ندیدیم.
این رقابت شما، بیشتر به بازی «قایمموشک» میماند؛ یکی خود را در لفاف شعارهای انقلابی پنهان میکند و دیگری در پوشش اصلاح و تغییر، اما در نهایت، هر دو در یک چیز اشتراک دارید: نادیدهگرفتن رنج مردم و سوقدادن کشور بهسوی پرتگاه فقر و بدبختی.
سخن کوتاه، امید است این سطور، تلنگری باشد برای وجدانهای بیدار شما. باشد که روزی، بهجای نگاه به صندلیهای قدرت، نگاهی هم به سفرههای خالی و چشمان ناامید مردم بیندازید.
با احترام و امید به روزی که عمل جایگزین شعار شود،
از طرف: مردم رنجکشیدهی ایران
منوچهر هرمز پور
به گزارش کبنا نیوز، این یادداشت به شرح زیر است.
نامهای سرگشاده به حضرات اصلاحطلب و اصولگرا،
با سلام و احترام، و البته با اندکی تأسف و حسرتی عمیق.
هدف از نگارش این نامه، نه تقاضای کمک است و نه عرض تبریک. این سطور، در حقیقت شرححال و اعتراضی است از سوی مردمی که سالهاست، نظارهگر رقابتهای تنگاتنگ شما دو جناح سیاسی در صحنه قدرت بودهاند. رقابتی که هر بار، نتیجهاش شده پارتیبازی در ادارات و مسئولیت دادن به مدیرانی که لایق نبودن جز تعمیق شکافهای اجتماعی و اقتصادی، و نزدیکتر شدن سفرههایمان به تهیدستی نبوده است.
حضرات اصولگرا،
شما که همواره از آرمانها و ارزشها سخن گفتهاید، و پرچم انقلاب و پایداری را برافراشتهاید، بفرمایید که در کجای این آرمانها، فقر و فلاکت میلیونها ایرانی جای دارد؟ سالهاست که با شعار مبارزه با فساد و استکبار، بر مسند امور تکیه زدهاید، اما آنچه ما دیدهایم، نهتنها ازبینرفتن فساد نبوده، بلکه رشد قارچگونهٔ رانت و ویژهخواری، و البته، فزونی جمعیت زیر خطفقر بوده است. گویی دغدغهی “اصول” چنان شما را به خود مشغول کرده که از اصول اولیه زندگی مردم، یعنی نانوآب و آزادی، غافل ماندهاید. چرخهایی که در دوران شما چرخیدند، بیشتر به چرخدندههای تورم و گرانی شباهت داشتند تا چرخهای تولید و پیشرفت و در نهایت، آنکه زیر این چرخها له شد، نه دشمنان فرضی که طبقه متوسط و ضعیف جامعه بود.
و اما حضرات اصلاحطلب،
شما که با وعدهی «امید» و «تغییر» به میدان آمدید، و قرار بود که دریچههای بستهی این سرزمین را بهسوی رونق و آزادی بگشایید، بفرمایید که نتیجهی این «اصلاحات» چه شد؟ آیا جز ناامیدی فزاینده و تنگتر شدن حلقهی فشار بر مردم؟ در دوران حکمرانی شما، اگرچه لحنها قدری نرمتر شد، اما سفرهها همچنان کوچک ماند و حتی کوچکتر شد. گویی تخصص شما در “اصلاح” امور، بیشتر به “اصلاح” صورتمسئله شباهت داشت تا حل ریشهای آن. هر بار که به شما اعتماد کردیم، با وعدهی “فرداهای بهتر” ما را به “امروزهای بدتر” رساندید. امید ما که سرمایهای بس گرانبها بود، در دستان شما به سرابی بدل شد که تنها حسرتش برایمان باقی ماند.
مردمی که ما هستیم، نه اصولگرای مطلقیم و نه اصلاحطلب تمامعیار. ما تنها ایرانیانی هستیم که سالهاست میان این دوگانه پرهیاهو، گیج و سرگردان ماندهایم. هر بار یکی از شما آمدید و دیگری رفت، و در هر آمدورفت، جز آب رفتن داراییهایمان و تهیتر شدن جیبهایمان ندیدیم.
این رقابت شما، بیشتر به بازی «قایمموشک» میماند؛ یکی خود را در لفاف شعارهای انقلابی پنهان میکند و دیگری در پوشش اصلاح و تغییر، اما در نهایت، هر دو در یک چیز اشتراک دارید: نادیدهگرفتن رنج مردم و سوقدادن کشور بهسوی پرتگاه فقر و بدبختی.
سخن کوتاه، امید است این سطور، تلنگری باشد برای وجدانهای بیدار شما. باشد که روزی، بهجای نگاه به صندلیهای قدرت، نگاهی هم به سفرههای خالی و چشمان ناامید مردم بیندازید.
با احترام و امید به روزی که عمل جایگزین شعار شود،
از طرف: مردم رنجکشیدهی ایران
منوچهر هرمز پور