تاریخ انتشار
شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۳۸
کد مطلب : ۵۰۲۹۹۱
بهبهانه سفر مسعود پزشکیان به کهگیلویه و بویراحمد؛
آقای رئیسجمهور؛ لطفاً نگذارید بر کاستیها مالهکشی کنند! هیچچیز در جای خودش نیست
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت - سید علیعباس محدث - روزنامهنگار - «آقای رئیسجمهور؛ لطفاً نگذارید بر کاستیها مالهکشی کنند! هیچچیز در جای خودش نیست.»
پس از جنگ مقدس ۸ساله، قریب 30 سال برنامه ریزی برای به پایان رساندن جمهوری اسلامی و تجزیه ایران اسلامی کافی بود تا در تاریخ بیست و سوم خرداد 1404، ابتدا ایران را پای میز مذاکرهای تحمیلی و صد البته ذلت بار ببرند و سپس دولتِ «نمیدانم»ها و «نمیتوانم»هایی که قرار بود با گفتگو، دنیا را با ایران همراه کند، به میدان جنگ تحمیلی بکشانند. متأسفانه مشی دولت نیز همان سناریویی است که از سال 1391 تاکنون پروپاگاندای دولت تدبیر و امید بود. یعنی مذاکره با دنیا (منظورشان از دنیا، آمریکا است) و توهم اینکه میتوانند ایران را در مجموعۀ کشورهایی با ارتباطات گسترده قرار دهند، ولی ایران را به کما بردند.
بیتردید، دولت تدبیر و امید، مهمترین دروازۀ «نفوذِ» گسترده در ساختارهای اقتصادی، اطلاعاتی و امنیتی کشور بود که آنهم متأسفانه بدون از مؤاخذه رهایش کردند تا به تماشای بدبختی ملت بنشینند. محض یادآوری عرض میکنم، آن سلطانهای غاصب اقتصادی، مفاسد بزرگ مالی، اختلاسهای کلان بانکی، فسادهای اخلاقی مدیران در اتاقهای بنفش دولت، صدور مجوزِ بنگاههای اقتصادیِ نیمهدولتی غیرفعال و مجهول، و بدتر از همه، نفوذ و جاسوسی عوامل موساد و سیاه در تیم مذاکرهکنندة برجام، یعنی آگاه شدنِ مخالفین و دشمنان نظام از آرشیو امنیت ملی و دسترسی به تمام اسناد و هویت ملی جمهوری اسلامی که تنها بخشی از کارکرد دولت شیخ بود. آیا نادیدهگرفتن این خیانت بزرگ، جبرانپذیر بود؟
دولت سیزدهم، نگرش مناسبتری را بهواسطة رویکرد متفاوتش در مردممحوری و توجه به معیشت مردم داشتند، اما آن دولت هم در انتصابات و بهکارگیری بعضاً ضعیفترین مدیران، و در تقابل با جریان نفوذ، انتخاب بد نسبت به بدتر بود. مخصوصاً اینکه حضور گسترده و بیرویة افاغنه در کشورمان، آنهم به نام پناهدادن به مسلمانان افغان و در شرایطی که مهمترین نیاز آنها، مالی و معیشتی بود، بهترین ابزار نفوذ و تجسس از زیرساختهای کشورمان شدند.
و بالاخره دولت چهاردهم، دولت وفاق ملی زمام امور را به دست گرفت. دولتی که اسماً اصلاحطلب است؛ ولی عملاً اصلاحطلب نیست و به سبک اصولگرایی سخن میگوید، اما تنها در مفهوم وفاق با برخی از تمامیتخواهان اصول گریی همراه است. انگار در میان خواستهها و نیازهای مختلف ملت، متحیر است و هیچ قاعده و همتی در دولتمردانش وجود ندارد. با اینکه از رهبری هزینه میکند؛ ولی اختیارش در دست برخی تمامیتخواهان اصولگرایی مجلس و منفعتطلبان اصلاحطلبی در حاشیۀ دولت است. شعار «وفاق ملی» اینگونه است که وفاقش برای ریشسفیدان هر دو جریان، و ملیتش نیز در «صبر ملی» ملت، برای تحمل افزایش قیمت طلا، دلار، سکه، بیگانگی بعضی مدیران با مدیریت و تورم لحظهای در بازار است. اکنون که قرار است رئیسجمهور محترم، به استان تشریف بیاورند، اگر مثل شیخ حسن روحانی، با التماس و خواهش استاندار و مسئولان استانی، قرار باشد بیش از یک روز میهمان مردم باشند، وظیفه است که ضمیرشان را به حقیقت استان روشن کنیم؛
جناب رئیسجمهور؛
اول؛ سعی کنید استان کهگیلویه بویراحمد را بشناسید. نه از زبان مسئولان بلکه از زبان مردم. آقای رئیسجمهور؛ اینجا، بعضاً مسئولان سفارشی و آویزان به گروه سیاسی خاص، کلاغ را جای طاووس میفروشند. آمارها را صوری مینویسند، درصد پیشرفت پروژهها را بر مبنایی ماندگاری در مسئولیتها اعلام میکنند، چراکه میزان پیشرفت در زیرساختها با سطح زندگی مردم استان، فاصلهای به طول دنیا تا قیامت دارد. یا مردم ما در این دنیا نیستند و یا قیامت شده و مردم متوجه نشدند. جهت صدق مطلبم، مثال بزنم؛
سوم؛ سعی کنید استان کهگیلویه و بویراحمد را ببینید. جناب آقای دکتر پزشکیان، استان ما را با توصیفهای آرمانی و با نام استان چهارفصل، قضاوت نکنید. اینجا گاهاً نابرابری و بیعدالتی و ناکارآمدی مدیریتی وجود دارد. آن همه رشادتهای منحصربهفرد ایثارگران، اینهمه منابع گاز و نفت، جنگل و آب و گیاهان دارویی، اینهمه نخبگان علمی و بزرگان اهل تفکر و تدبیر، نقش چندانی در توسعه استان نداشته و آنقدر از دولتهای قبل تا الان، بادمجان دور بشقاب چینا را رشد دادند که حداقل در 15 سال گذشته، دولتهای منصوب به هر دو جریان سیاسی کشورمان، کمتر آدم توانمند و دردمندی را در منصبی در این استان بکار گرفتهاند و البته دولت شما که دیگر روی همه را سفید کرد. لطفاً با مدیحهسرایی مسئولان در وصف استان، توجه نکنید. شاید اگر شکل استان ما را ببینید، حقیقت را درک کنید.
چهارم؛ سعی کنید استان کهگیلویه و بویراحمد را بخوانید. اینجا به هر کسی بال بدهند، میخواهد بپرد و آواز بخواند. ولی هیچکدام شجاعت و قدرتِ پریدن و صوتِ خواندن را ندارند. به هرکس تعارف کردند، بر صندلی مدیریت نشست. هم اینک، قیمت تمام صندلیهای مدیریتی استان ما، بعلاوه مسندنشینان آنها، بااینشرایط به نیم اَرزن هم نمیارزند. قبلاً در یکی از صحبتهایتان گفته بودید که خیلی فرصت مطالعۀ رسانهها را ندارید. میخواستم عرض کنم که یکبار برای همیشه گناه کنید و استان را از رسانهها بخوانید که باز دیدم اهل رسانه خوانی هم نیستید. این را در شکایتهای بعضی مدیران نچندان توانمند از رسانههای استان، فهمیدم. پس، چون اهل خواندن نیستید، لااقل شکل استان را ببینید.
پنجم؛ سعی کنید استان کهگیلویه و بویراحمد را همراه دیگر استانها، با یکچشم نبینید با هر دو چشم ببینید. تمام بدبختیهای این استان، از نگاه یکچشمی مسئولان است. همیشه میگویند که استان ما را با استانهای برخوردارِ همجوارمان، با یکچشم دیدند، اما متوجه شدیم که آنها کیلومترها از ما پیش رفتند و ما هنوز در صفهای دریافتِ خدمات بهزیستی و کمیته امداد قرار داریم. بهترین خاطرۀ برخی مدیران ما، افزایش آمار مستمریبگیران و برقراری مستمری افراد پشت نوبت بوده و بالاترین خوشحالی بخشی از این مردم نیز، تحت حمایت قرارگرفتن و دریافت اولین مستمری تحت پوششی این دو نهاد بوده است. دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
بااینحال، جنگ تحمیلی 12 روزهای که قرار بود با گفتگو، صورت نگیرد، انجام شد، علیرغم شکست سختی که بر دشمن وارد شد و با وجود کارشکنیهای دولت یازدهم و دوازدهم، قدرت نظامی و دفاعی خود را به رخ دنیا کشیدیم و همراه شد با تحقق وفاق ملی که مردم هم با شایستگی، این همگرایی و انسجام را به دنیا نشان دادند. وعده این بود که این وفاق ملی حفظ شود. بیا باهم مرور کنیم ببینیم با دولت شما امکان پذیر است یا خیر. به نظر شما؛
- آیا وفاق ملی با مدیرانی که الفبای مدیریت را نمیدانند و ساختارهای مدیریتی را به هم ریختهاند، میسر است؟
- حال که ملت ایران بهخوبی متوجه عدم توازن در ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شده و تنها بااقتدار نیروهای مخلص و پاکدست نظامی که سالها توسط برخی مورد توهین و تحقیر قرار گرفته بودند، به عزت و سربلندی میهنشان امیدوار شدهاند، چرا با همان دستفرمان شعارزدگی، انتزاعی گویی و بهانهتراشی، عمل میکنید؟
- آیا میدانید جاسوسانی که در حوزههای مختلف اداری، صنعتی، نظامی و امنیتی وارد شده و به هر وسیلهای خیانت کردند، در نتیجه بهکارگیری نااهلان و نابخردانی بود که حداقل در 20 سال گذشته و درحوزه های گوناگون مدیریتی، صرفاً با متر و میزان جناحی و گروهی، منصوب و دروازۀ «نفوذ» شدند؟
و در آخر اینکه، این انسجام ملی، پیروزی مثالزدنی بود که در نبرد با افکار عمومیِ تحریفشدة دنیا به دست آوردیم و به قول برخی از کارشناسان، برای دویست سال آینده تضمینِ حاکمیت و قدرت ملی است. آیا قرار است همچنان در پایداری این وفاق، با همین آدمهای بدون برنامه، بعضاً ضعیف و عدم برخورداری از توانایی و کارآمدی کافی ادامه بدهید؟
پیشاپیش، ضمن خیرمقدم، لطفاً نگذارید بر کاستیهای استان، مالهکشی کنند...
والعاقبه للمتقین
پس از جنگ مقدس ۸ساله، قریب 30 سال برنامه ریزی برای به پایان رساندن جمهوری اسلامی و تجزیه ایران اسلامی کافی بود تا در تاریخ بیست و سوم خرداد 1404، ابتدا ایران را پای میز مذاکرهای تحمیلی و صد البته ذلت بار ببرند و سپس دولتِ «نمیدانم»ها و «نمیتوانم»هایی که قرار بود با گفتگو، دنیا را با ایران همراه کند، به میدان جنگ تحمیلی بکشانند. متأسفانه مشی دولت نیز همان سناریویی است که از سال 1391 تاکنون پروپاگاندای دولت تدبیر و امید بود. یعنی مذاکره با دنیا (منظورشان از دنیا، آمریکا است) و توهم اینکه میتوانند ایران را در مجموعۀ کشورهایی با ارتباطات گسترده قرار دهند، ولی ایران را به کما بردند.
بیتردید، دولت تدبیر و امید، مهمترین دروازۀ «نفوذِ» گسترده در ساختارهای اقتصادی، اطلاعاتی و امنیتی کشور بود که آنهم متأسفانه بدون از مؤاخذه رهایش کردند تا به تماشای بدبختی ملت بنشینند. محض یادآوری عرض میکنم، آن سلطانهای غاصب اقتصادی، مفاسد بزرگ مالی، اختلاسهای کلان بانکی، فسادهای اخلاقی مدیران در اتاقهای بنفش دولت، صدور مجوزِ بنگاههای اقتصادیِ نیمهدولتی غیرفعال و مجهول، و بدتر از همه، نفوذ و جاسوسی عوامل موساد و سیاه در تیم مذاکرهکنندة برجام، یعنی آگاه شدنِ مخالفین و دشمنان نظام از آرشیو امنیت ملی و دسترسی به تمام اسناد و هویت ملی جمهوری اسلامی که تنها بخشی از کارکرد دولت شیخ بود. آیا نادیدهگرفتن این خیانت بزرگ، جبرانپذیر بود؟
دولت سیزدهم، نگرش مناسبتری را بهواسطة رویکرد متفاوتش در مردممحوری و توجه به معیشت مردم داشتند، اما آن دولت هم در انتصابات و بهکارگیری بعضاً ضعیفترین مدیران، و در تقابل با جریان نفوذ، انتخاب بد نسبت به بدتر بود. مخصوصاً اینکه حضور گسترده و بیرویة افاغنه در کشورمان، آنهم به نام پناهدادن به مسلمانان افغان و در شرایطی که مهمترین نیاز آنها، مالی و معیشتی بود، بهترین ابزار نفوذ و تجسس از زیرساختهای کشورمان شدند.
و بالاخره دولت چهاردهم، دولت وفاق ملی زمام امور را به دست گرفت. دولتی که اسماً اصلاحطلب است؛ ولی عملاً اصلاحطلب نیست و به سبک اصولگرایی سخن میگوید، اما تنها در مفهوم وفاق با برخی از تمامیتخواهان اصول گریی همراه است. انگار در میان خواستهها و نیازهای مختلف ملت، متحیر است و هیچ قاعده و همتی در دولتمردانش وجود ندارد. با اینکه از رهبری هزینه میکند؛ ولی اختیارش در دست برخی تمامیتخواهان اصولگرایی مجلس و منفعتطلبان اصلاحطلبی در حاشیۀ دولت است. شعار «وفاق ملی» اینگونه است که وفاقش برای ریشسفیدان هر دو جریان، و ملیتش نیز در «صبر ملی» ملت، برای تحمل افزایش قیمت طلا، دلار، سکه، بیگانگی بعضی مدیران با مدیریت و تورم لحظهای در بازار است. اکنون که قرار است رئیسجمهور محترم، به استان تشریف بیاورند، اگر مثل شیخ حسن روحانی، با التماس و خواهش استاندار و مسئولان استانی، قرار باشد بیش از یک روز میهمان مردم باشند، وظیفه است که ضمیرشان را به حقیقت استان روشن کنیم؛
جناب رئیسجمهور؛
اول؛ سعی کنید استان کهگیلویه بویراحمد را بشناسید. نه از زبان مسئولان بلکه از زبان مردم. آقای رئیسجمهور؛ اینجا، بعضاً مسئولان سفارشی و آویزان به گروه سیاسی خاص، کلاغ را جای طاووس میفروشند. آمارها را صوری مینویسند، درصد پیشرفت پروژهها را بر مبنایی ماندگاری در مسئولیتها اعلام میکنند، چراکه میزان پیشرفت در زیرساختها با سطح زندگی مردم استان، فاصلهای به طول دنیا تا قیامت دارد. یا مردم ما در این دنیا نیستند و یا قیامت شده و مردم متوجه نشدند. جهت صدق مطلبم، مثال بزنم؛
- -آمار بین مبالغ اشتغالزایی را با تعداد طرحهای اقتصادی فعال استان مقایسه کنید.
-آمار برداشت محصولات کشاورزی را با درخواستهای کشاورزان برای جبران خسارت ناشی از کاهش محصولات و زیانهای وارده، مقایسه کنید.
-آمار جلسات و هزینههایی که برای مبارزه و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی میشود را با میزان فوت ناشی از خودکشی، اعتیاد، طلاق و...مقایسه کنید.
-آمار طرحهایی که قرار است افتتاح یا کلنگزنی کنید با آمار تعداد طرحهایی که دولتهای بعد از جنگ ۸ساله، در استان ما افتتاح کردند، اعتباری که هزینه تکمیل یا ساخت آنها شده و میشود، میزان نقشی که در کیفیت دهی به زندگی مردم دارند، تعداد کارخانه و حتی کارگاههایی که در شهرکهای صنعتی استان فعال است را با نرخ محرومیت و فقر مطلق مردم استان، مقایسه کنید.
-آمار مبلغ اعتبارات اشتغالزایی در 15 سال گذشته را با میزان نرخ بیکاری استان در تمامی این سالها، مقایسه کنید.
سوم؛ سعی کنید استان کهگیلویه و بویراحمد را ببینید. جناب آقای دکتر پزشکیان، استان ما را با توصیفهای آرمانی و با نام استان چهارفصل، قضاوت نکنید. اینجا گاهاً نابرابری و بیعدالتی و ناکارآمدی مدیریتی وجود دارد. آن همه رشادتهای منحصربهفرد ایثارگران، اینهمه منابع گاز و نفت، جنگل و آب و گیاهان دارویی، اینهمه نخبگان علمی و بزرگان اهل تفکر و تدبیر، نقش چندانی در توسعه استان نداشته و آنقدر از دولتهای قبل تا الان، بادمجان دور بشقاب چینا را رشد دادند که حداقل در 15 سال گذشته، دولتهای منصوب به هر دو جریان سیاسی کشورمان، کمتر آدم توانمند و دردمندی را در منصبی در این استان بکار گرفتهاند و البته دولت شما که دیگر روی همه را سفید کرد. لطفاً با مدیحهسرایی مسئولان در وصف استان، توجه نکنید. شاید اگر شکل استان ما را ببینید، حقیقت را درک کنید.
چهارم؛ سعی کنید استان کهگیلویه و بویراحمد را بخوانید. اینجا به هر کسی بال بدهند، میخواهد بپرد و آواز بخواند. ولی هیچکدام شجاعت و قدرتِ پریدن و صوتِ خواندن را ندارند. به هرکس تعارف کردند، بر صندلی مدیریت نشست. هم اینک، قیمت تمام صندلیهای مدیریتی استان ما، بعلاوه مسندنشینان آنها، بااینشرایط به نیم اَرزن هم نمیارزند. قبلاً در یکی از صحبتهایتان گفته بودید که خیلی فرصت مطالعۀ رسانهها را ندارید. میخواستم عرض کنم که یکبار برای همیشه گناه کنید و استان را از رسانهها بخوانید که باز دیدم اهل رسانه خوانی هم نیستید. این را در شکایتهای بعضی مدیران نچندان توانمند از رسانههای استان، فهمیدم. پس، چون اهل خواندن نیستید، لااقل شکل استان را ببینید.
پنجم؛ سعی کنید استان کهگیلویه و بویراحمد را همراه دیگر استانها، با یکچشم نبینید با هر دو چشم ببینید. تمام بدبختیهای این استان، از نگاه یکچشمی مسئولان است. همیشه میگویند که استان ما را با استانهای برخوردارِ همجوارمان، با یکچشم دیدند، اما متوجه شدیم که آنها کیلومترها از ما پیش رفتند و ما هنوز در صفهای دریافتِ خدمات بهزیستی و کمیته امداد قرار داریم. بهترین خاطرۀ برخی مدیران ما، افزایش آمار مستمریبگیران و برقراری مستمری افراد پشت نوبت بوده و بالاترین خوشحالی بخشی از این مردم نیز، تحت حمایت قرارگرفتن و دریافت اولین مستمری تحت پوششی این دو نهاد بوده است. دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
بااینحال، جنگ تحمیلی 12 روزهای که قرار بود با گفتگو، صورت نگیرد، انجام شد، علیرغم شکست سختی که بر دشمن وارد شد و با وجود کارشکنیهای دولت یازدهم و دوازدهم، قدرت نظامی و دفاعی خود را به رخ دنیا کشیدیم و همراه شد با تحقق وفاق ملی که مردم هم با شایستگی، این همگرایی و انسجام را به دنیا نشان دادند. وعده این بود که این وفاق ملی حفظ شود. بیا باهم مرور کنیم ببینیم با دولت شما امکان پذیر است یا خیر. به نظر شما؛
- آیا وفاق ملی با مدیرانی که الفبای مدیریت را نمیدانند و ساختارهای مدیریتی را به هم ریختهاند، میسر است؟
- حال که ملت ایران بهخوبی متوجه عدم توازن در ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شده و تنها بااقتدار نیروهای مخلص و پاکدست نظامی که سالها توسط برخی مورد توهین و تحقیر قرار گرفته بودند، به عزت و سربلندی میهنشان امیدوار شدهاند، چرا با همان دستفرمان شعارزدگی، انتزاعی گویی و بهانهتراشی، عمل میکنید؟
- آیا میدانید جاسوسانی که در حوزههای مختلف اداری، صنعتی، نظامی و امنیتی وارد شده و به هر وسیلهای خیانت کردند، در نتیجه بهکارگیری نااهلان و نابخردانی بود که حداقل در 20 سال گذشته و درحوزه های گوناگون مدیریتی، صرفاً با متر و میزان جناحی و گروهی، منصوب و دروازۀ «نفوذ» شدند؟
و در آخر اینکه، این انسجام ملی، پیروزی مثالزدنی بود که در نبرد با افکار عمومیِ تحریفشدة دنیا به دست آوردیم و به قول برخی از کارشناسان، برای دویست سال آینده تضمینِ حاکمیت و قدرت ملی است. آیا قرار است همچنان در پایداری این وفاق، با همین آدمهای بدون برنامه، بعضاً ضعیف و عدم برخورداری از توانایی و کارآمدی کافی ادامه بدهید؟
پیشاپیش، ضمن خیرمقدم، لطفاً نگذارید بر کاستیهای استان، مالهکشی کنند...
والعاقبه للمتقین