تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۳
کد مطلب : ۴۱۸۹۱۶
چرا خیابانها هنوز شلوغ است؟
گفت و گو با فعالین سیاسی، دانشگاهی، فرهنگی و هنری کهگیلویه و بویراحمد در باب «کرونا»؛ مردم نمیتوانند تضاد بین در خانه بمانید و تبلیغ برای حراج فروشگاه رفاه را درک کنند
۰
کبنا ؛ بخش اول - سؤال اساسی این است که چرا مردم «کرونا» را جدی نمیگیرند و خیابانها و جاده همچنان شلوغ است؟
بیماری «کرونا» یک زنجیره است و آنچه این روزها بسیار روی آن تأکید میشود مشارکت برای قطع حلقههای زنجیره ارتباطی آن است. به عبارت دیگر هر کدام از ما باید تلاش کنیم که حلقه ارتباطی و انتقالی این بیماری نباشیم. این کار میسر نمیشود مگر اینکه هر کدام از ما متعهد شویم نقشی در جابهجایی ویروس کرونا نداشته باشیم. اما آن طور که از اخبار و شواهد برمیآید به نظر میرسد بخشی از جامعه همچنان به هشدارهای کارشناسان بیتوجه هستند و این بحران را جدی نگرفتهاند. پستهای فضای مجازی و گلایهها از شلوغی معابر عمومی و انتقادهای مسئولان مؤید این مدعاست.
کبنا نیوز به سراغ برخی چهرههای دانشگاهی، فعالین اجتماعی مدنی و هنرمندان استان کهگیلویه و بویراحمد رفته و پرسیده چرا مردم توصیهها را جدی نمیگیرند و همچنان خیابانها شلوغ است؟
رسول سنایی شاعر و هنرمند کهگیلویه و بویراحمد چنین میگوید: «اول باید بپرسیم مردم ما به کدام توصیه از کدام متخصص عمل کردند. اگر از من بپرسند میگویم بخش اعظمی از جامعهی ما توصیههای متخصصین رو در هیچ زمینهای جدی نمیگیرند. که این دلایل بسیار زیادی دارد. دلیل اول اینکه مردم به واسطهی دسترسی به اخبار و اطلاعات به صورت گسترده در فضای مجازی قدرت تشخیص بین راست و دروغ را از دست دادهاند. سالهاست که مردم بین دو قشر خارج نشین مخالف و داخلیهای موافق گرفتار شدند. خارج نشینان از کاه کوه میسازند تا به زعم خودشان به داخلیها ضربه بزنند و داخلیها از کوه کاه میسازند تا نقشههای آنها را خنثی کنند. واین وسط مردم سردر گم ماندهاند که حقیقت چیست و دروغ کدام است. مرجع معتبر و قابل اعتمادی برای اینکه مردم به آن مراجعه کنند و اخبار مستند و واقعی را در آن مرجع پیگیری کنند وجود ندارد. بگذار واقعیت را بگوییم مردم نمیتوانند به رسانهای که تا دیروز کرونا را یک شایعه میدانست و امروز میگوید در خانه بمانید اعتماد کنند. مردم نمیتوانند تضاد بین در خانه بمانید و تبلیغ برای حراج فروشگاه رفاه را درک کنند. کرونا با تمام قوا به میدان آمده. دشمنی کاربلد، هوشیار، با ارتشی گوش به فرمان.. راه مقابله با ان جز دست در دست هم دادن نیست. باید همه با هم متحد بشویم مردم را از خطر اگاه کنیم. همین هم زبان خاص خودش را میخواهد. زبانی که نه مردم را به وحشت بیاندازد نه آنها را از خطر موجود غافل کند.
دولت باید نگرانیهای معیشتی مردم در دوران قرنطینه را رفع کند. مردم بیشتر نگران این هستند که دوران قرنطینه مخارج زندگیشان را از کجا و چگونه تأمین کنند. در رساندن اخبار به مردم صادق و به روز باشیم. نگذاریم مردم به اخبار زرد و دروغ انسانهای بیماری که حاضرند برای جذب فالور هر خباثتی بکنند پناه ببرند.»
صیاد خردمند فعال رسانه استان کهگیلویه و بویراحمد نیز بر این باور است که به بهانه شکستن زنجیره انسانی کرونا چارهای جز خانه نشینی نمانده است، باید خیابان را خلوت کرد اما چه چیز را باید جایگزین خیابان کنیم!
فرهنگ خانه نشینی و گفت و گو در خانواده را میتوان دوباره در خانه و خانواده زنده کرد، بر اساس مطالعات انجام شده برای داشتن خانوادهای سالم، در طول شبانه روز باید هزار و 500 کلمه بین اعضای خانواده مبادله شود در حالی که اکنون به 500 کلمه کاهش یافته و این رقم در استانهای کشور متفاوت است، در مطالعه دیگری گفته شده در 10 سال پیش تاکنون گفت و گوی بین اعضای خانواده ایرانی از 2 ساعت به 20 دقیقه کاهش یافته است.
در گذشته و در زندگی سنتی اعضا یک خانواده دور هم جمع میشدند و از سیر تا پیاز مسائل ریز و درشت زندگی همدیگر صحبت میکردند و راه حل مشکلات را مییافتند و با گفت و گوهایی که بین آنها رد و بدل میشد، صمیمیت آنها بیشتر و مستحکم بود، کرونا یک بحران است اما میتواند یک آنرا یک توفیق اجباری برای ترمیم روابط موجود در خانواده باشد.
مریم مختاری جامعه شناس، پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه یاسوج عنوان میکند: «این رخ داد در کشورهای مختلف میتواند بازتابهای متفاوت داشته باشد. از منظر جامعه شناسی پزشکی رفتار کنشگر درگیر در یک بیماری تابع شرایط اوست. مهمترین تفاوتی که رفتار مردم ایران با سایر کشورها دارد زمان وقوع این حادثه است. در ایران مردم این روزها در شرف وقوع سال نو هستند و اما اگر همین اتفاق در مثلاً آبان ماه رخ میدهد مردم کمتر از خانه خارج میشدند. علاوه بران در ارتباط با موضوع کرونا میتوان به شرایط اقتصادی و فرهنگی اشاره کرد. به عبارتی رفتار مردم کا کرونا را جدی نمیگیرند از طرفی اقتصادی است. اینکه بسیار از مردم جامعه ما یا قشر پایین یا متوسط هستند و این دو قشر برای امرار معاش خود مجبورند به فعالیت کاری روزانه خود ادامه دهند. حال آنکه در کشورهای توسعه یافته در چنین شرایطی مردم از حمایتهای اقتصادی دولتی برخوردارند در ایران چنین حمایتی بسیار ضعیف است. از منظر فرهنگی هم اینکه مردم ایران در رفتارهایشان بیشتر کنشهای عاطفی و سنتی غالب است تا کنشهای عقلانی. این کنشگر به هیجانات بیشتر علاقه دارد تا تدبیر اندیشی.»
شیر علی خرامین روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ضمن اشاره به بحران پیش آمده عنوان میکند:«دلایل متعددی میتواند برای این عدم تبعیت مردم و جامعه در نظر گرفت؛ یکی اینکه هنوز قضیه را باور نکردهاند، به عبارتی خطر برای آنان هنوز ملموس نیست. معمولاً پذیرش امری و انجام آن مراحلی دارند. اول آگاهی دوم نگرش سوم باور و چهادم عمل. شاید به دلایل متعدد هنوز باور صورت نپذیرفته است. دوم نیاز مردم. بسیاری از مردم اگر روز پی کار بیرون نروند شب شام خوردن ندارند. چقدر دولت میتواند این پدیده را جبران کند. سوم بسیاری از مشاغل ضروری است اگد نباشند جامعه با بحران مواجه میگردد. مثل نانواییها داروخانه درمانگاه بنابر این قرنطینه یعنی در خانه ماندن کسانی که باید باشند.
چهارم خستگی و عدم وجود سر گرمی در منزل. پنجم عدم احساس خطر واقعی. یعنی مردم میشنوند اما واقعاً چقدر توانستیم برای مردم این موضوع را ملموس نماییم. ششم باورهای غلط ازجمله من قویم نمیگیرم من رعایت میکنم نمیگیرم. دست نمیزنم از مردم فاصله میگیرم دستهایم را ضد عفونی میکنم ولی یادمان باشد یک اشتباه کافی است.»
محسن جبارنژاد نیز از فعالین دانشجویی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز میگوید: «به نظرم یک بخشی از این مساله برمیگردد به انضباط اجتماعی پایینی که بعضاً در بین ما ایرانیها وجود دارد (ما بعضی جاهاً البته همکاری اجتماعیمان خوب و بالاست اما در مواردی اینچنینی معمولاً هشدارها را جدی نمیگیریم)
دوم اینکه خود دولت در حد و اندازه یک بحران فراگیر با این مساله به ویژه در اوایل برخورد نکرد. سوم اینکه صدا و سیما هم تراز یک بحران به این مساله ورود نکرده است. البته رویه بهتر شده به نسبت اوایل منتها به قول یکی از دوستان این همه برنامه جک و طنز از صدا و سیما تناسبی با شرایط عادی دارد تا بحرانی. مردم باید بدانند که اکر دست کم بگیرند مساله را فاجعه رخ میدهد و لذا از این جهت ایرادی ندارد که مردم قدری هم بترسند! البته نه ترس مختل کننده و آسیب زا (مثل اینکه عدهای از ترسِ مرگ احتمالی بر اثر کرونا، مرگ قطعی با الکل را به جان خریدند).
بیماری «کرونا» یک زنجیره است و آنچه این روزها بسیار روی آن تأکید میشود مشارکت برای قطع حلقههای زنجیره ارتباطی آن است. به عبارت دیگر هر کدام از ما باید تلاش کنیم که حلقه ارتباطی و انتقالی این بیماری نباشیم. این کار میسر نمیشود مگر اینکه هر کدام از ما متعهد شویم نقشی در جابهجایی ویروس کرونا نداشته باشیم. اما آن طور که از اخبار و شواهد برمیآید به نظر میرسد بخشی از جامعه همچنان به هشدارهای کارشناسان بیتوجه هستند و این بحران را جدی نگرفتهاند. پستهای فضای مجازی و گلایهها از شلوغی معابر عمومی و انتقادهای مسئولان مؤید این مدعاست.
کبنا نیوز به سراغ برخی چهرههای دانشگاهی، فعالین اجتماعی مدنی و هنرمندان استان کهگیلویه و بویراحمد رفته و پرسیده چرا مردم توصیهها را جدی نمیگیرند و همچنان خیابانها شلوغ است؟
رسول سنایی شاعر و هنرمند کهگیلویه و بویراحمد چنین میگوید: «اول باید بپرسیم مردم ما به کدام توصیه از کدام متخصص عمل کردند. اگر از من بپرسند میگویم بخش اعظمی از جامعهی ما توصیههای متخصصین رو در هیچ زمینهای جدی نمیگیرند. که این دلایل بسیار زیادی دارد. دلیل اول اینکه مردم به واسطهی دسترسی به اخبار و اطلاعات به صورت گسترده در فضای مجازی قدرت تشخیص بین راست و دروغ را از دست دادهاند. سالهاست که مردم بین دو قشر خارج نشین مخالف و داخلیهای موافق گرفتار شدند. خارج نشینان از کاه کوه میسازند تا به زعم خودشان به داخلیها ضربه بزنند و داخلیها از کوه کاه میسازند تا نقشههای آنها را خنثی کنند. واین وسط مردم سردر گم ماندهاند که حقیقت چیست و دروغ کدام است. مرجع معتبر و قابل اعتمادی برای اینکه مردم به آن مراجعه کنند و اخبار مستند و واقعی را در آن مرجع پیگیری کنند وجود ندارد. بگذار واقعیت را بگوییم مردم نمیتوانند به رسانهای که تا دیروز کرونا را یک شایعه میدانست و امروز میگوید در خانه بمانید اعتماد کنند. مردم نمیتوانند تضاد بین در خانه بمانید و تبلیغ برای حراج فروشگاه رفاه را درک کنند. کرونا با تمام قوا به میدان آمده. دشمنی کاربلد، هوشیار، با ارتشی گوش به فرمان.. راه مقابله با ان جز دست در دست هم دادن نیست. باید همه با هم متحد بشویم مردم را از خطر اگاه کنیم. همین هم زبان خاص خودش را میخواهد. زبانی که نه مردم را به وحشت بیاندازد نه آنها را از خطر موجود غافل کند.
دولت باید نگرانیهای معیشتی مردم در دوران قرنطینه را رفع کند. مردم بیشتر نگران این هستند که دوران قرنطینه مخارج زندگیشان را از کجا و چگونه تأمین کنند. در رساندن اخبار به مردم صادق و به روز باشیم. نگذاریم مردم به اخبار زرد و دروغ انسانهای بیماری که حاضرند برای جذب فالور هر خباثتی بکنند پناه ببرند.»
صیاد خردمند فعال رسانه استان کهگیلویه و بویراحمد نیز بر این باور است که به بهانه شکستن زنجیره انسانی کرونا چارهای جز خانه نشینی نمانده است، باید خیابان را خلوت کرد اما چه چیز را باید جایگزین خیابان کنیم!
فرهنگ خانه نشینی و گفت و گو در خانواده را میتوان دوباره در خانه و خانواده زنده کرد، بر اساس مطالعات انجام شده برای داشتن خانوادهای سالم، در طول شبانه روز باید هزار و 500 کلمه بین اعضای خانواده مبادله شود در حالی که اکنون به 500 کلمه کاهش یافته و این رقم در استانهای کشور متفاوت است، در مطالعه دیگری گفته شده در 10 سال پیش تاکنون گفت و گوی بین اعضای خانواده ایرانی از 2 ساعت به 20 دقیقه کاهش یافته است.
در گذشته و در زندگی سنتی اعضا یک خانواده دور هم جمع میشدند و از سیر تا پیاز مسائل ریز و درشت زندگی همدیگر صحبت میکردند و راه حل مشکلات را مییافتند و با گفت و گوهایی که بین آنها رد و بدل میشد، صمیمیت آنها بیشتر و مستحکم بود، کرونا یک بحران است اما میتواند یک آنرا یک توفیق اجباری برای ترمیم روابط موجود در خانواده باشد.
مریم مختاری جامعه شناس، پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه یاسوج عنوان میکند: «این رخ داد در کشورهای مختلف میتواند بازتابهای متفاوت داشته باشد. از منظر جامعه شناسی پزشکی رفتار کنشگر درگیر در یک بیماری تابع شرایط اوست. مهمترین تفاوتی که رفتار مردم ایران با سایر کشورها دارد زمان وقوع این حادثه است. در ایران مردم این روزها در شرف وقوع سال نو هستند و اما اگر همین اتفاق در مثلاً آبان ماه رخ میدهد مردم کمتر از خانه خارج میشدند. علاوه بران در ارتباط با موضوع کرونا میتوان به شرایط اقتصادی و فرهنگی اشاره کرد. به عبارتی رفتار مردم کا کرونا را جدی نمیگیرند از طرفی اقتصادی است. اینکه بسیار از مردم جامعه ما یا قشر پایین یا متوسط هستند و این دو قشر برای امرار معاش خود مجبورند به فعالیت کاری روزانه خود ادامه دهند. حال آنکه در کشورهای توسعه یافته در چنین شرایطی مردم از حمایتهای اقتصادی دولتی برخوردارند در ایران چنین حمایتی بسیار ضعیف است. از منظر فرهنگی هم اینکه مردم ایران در رفتارهایشان بیشتر کنشهای عاطفی و سنتی غالب است تا کنشهای عقلانی. این کنشگر به هیجانات بیشتر علاقه دارد تا تدبیر اندیشی.»
شیر علی خرامین روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ضمن اشاره به بحران پیش آمده عنوان میکند:«دلایل متعددی میتواند برای این عدم تبعیت مردم و جامعه در نظر گرفت؛ یکی اینکه هنوز قضیه را باور نکردهاند، به عبارتی خطر برای آنان هنوز ملموس نیست. معمولاً پذیرش امری و انجام آن مراحلی دارند. اول آگاهی دوم نگرش سوم باور و چهادم عمل. شاید به دلایل متعدد هنوز باور صورت نپذیرفته است. دوم نیاز مردم. بسیاری از مردم اگر روز پی کار بیرون نروند شب شام خوردن ندارند. چقدر دولت میتواند این پدیده را جبران کند. سوم بسیاری از مشاغل ضروری است اگد نباشند جامعه با بحران مواجه میگردد. مثل نانواییها داروخانه درمانگاه بنابر این قرنطینه یعنی در خانه ماندن کسانی که باید باشند.
چهارم خستگی و عدم وجود سر گرمی در منزل. پنجم عدم احساس خطر واقعی. یعنی مردم میشنوند اما واقعاً چقدر توانستیم برای مردم این موضوع را ملموس نماییم. ششم باورهای غلط ازجمله من قویم نمیگیرم من رعایت میکنم نمیگیرم. دست نمیزنم از مردم فاصله میگیرم دستهایم را ضد عفونی میکنم ولی یادمان باشد یک اشتباه کافی است.»
محسن جبارنژاد نیز از فعالین دانشجویی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز میگوید: «به نظرم یک بخشی از این مساله برمیگردد به انضباط اجتماعی پایینی که بعضاً در بین ما ایرانیها وجود دارد (ما بعضی جاهاً البته همکاری اجتماعیمان خوب و بالاست اما در مواردی اینچنینی معمولاً هشدارها را جدی نمیگیریم)
دوم اینکه خود دولت در حد و اندازه یک بحران فراگیر با این مساله به ویژه در اوایل برخورد نکرد. سوم اینکه صدا و سیما هم تراز یک بحران به این مساله ورود نکرده است. البته رویه بهتر شده به نسبت اوایل منتها به قول یکی از دوستان این همه برنامه جک و طنز از صدا و سیما تناسبی با شرایط عادی دارد تا بحرانی. مردم باید بدانند که اکر دست کم بگیرند مساله را فاجعه رخ میدهد و لذا از این جهت ایرادی ندارد که مردم قدری هم بترسند! البته نه ترس مختل کننده و آسیب زا (مثل اینکه عدهای از ترسِ مرگ احتمالی بر اثر کرونا، مرگ قطعی با الکل را به جان خریدند).