تاریخ انتشار
دوشنبه ۴ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۰۵:۳۷
کد مطلب : ۴۹۷۴۷۶
یادداشت؛
کنشوری سیاسی در فضای رقابتی؛ حضور فرزندان استان در مناصب ملی: فرصتی برای توسعه
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت - صادق حیدریان - حضور فرزندان استان در پستهای حساس ملی را باید غنیمت دانست. حضور این عزیزان در این مناصب حیاتی و مهم، حاصل سالها تلاش و خون دل خوردن این عزیزان است که متأسفانه هیچکس در استان، این تلاشهای شبانهروزی را نمیبیند و فقط زمانی که این عزیزان سمتی را با تلاش و لابیهای گسترده و در این فضای شدید رقابتی که در پایتخت و کشور در جریان است، کسب میکنند، از دور به آن مینگرند. کنشوری سیاسی و سازمانی در این فضای بشدت رقابتی که غولهای سیاسی و حزبی در پشت پردههای مخوف انتصابات فعال هستند، بشدت سخت و طاقتفرساست.
هرگز نباید کار این عزیزان هماستانی را کوچک شمرده و حضور این بزرگان را در عرصه ملی بیاثر نشان دهیم. اگر هم حضور این عزیزان هیچ اثر توسعهای نداشته باشد، آثار روانشناختی گستردهای خواهد داشت. حضور این دوستان هماستانی در مناصب ملی این اثر روانشناختی را برای جوانان و دیگر فعالان اجتماعی-سیاسی دارد که چنانچه تلاش مضاعف کنند و لابیهای قدرت را بشناسند و در آنها نفوذ کنند، حتی اگر از استان کوچک کهگیلویه و بویراحمد به پایتخت کوچ کرده باشند، میتوانند موفقیت را دشت کنند و در نهایت به مناصب ملی برسند. باور و تثبیت «ما میتوانیم» در این وضعیت قطعا حائز اهمیت است.
در این وضعیتی که تشریح نمودیم، قطعاً کنشوری سیاسی و سازمانی سنگینی هم حکمفرماست و اینگونه نیست که این دوستان هر کار و کنشی که دوست دارند، بتوانند انجام دهند. اگرچه این انتظار بحق از این عزیزان است که استان را فراموش نکرده و هر کاری که برای عبور از این وضعیت عدم توسعهیافتگی از دستشان برمیآید، انجام دهند و دریغ نکنند، اما نباید فراموش کرد که عمل سازمانی و سیاسی در این فضای بشدت بغرنج حاکم بر کشور، کاری بس مشکل است. نفس حضور این عزیزان در این مناصب هم مبارک و هم تأثیرگذار است. اتهامات به این عزیزان واقعاً جفاست و از ادب به دور است.
در روزهای اخیر، به یکی از اساتید و نخبگان استان کهگیلویه و بویراحمد جسارتهایی شده و اتهاماتی روا داشتهاند که واقعاً به دور از واقعیت و حقیقت بوده است. جناب آقای دکتر سید ضیاء هاشمی و اخوان دانشمندشان از نخبگان و اندیشمندان ملی هستند که به باور همه افرادی که با این عزیزان ارتباطی ولو اندک داشتهاند، این عزیزان انسانهایی متشخص، اخلاقمدار، اندیشمند، صالح و فهمیده هستند که با تلاش و همت شبانهروزی و تحصیل و تدریس در دانشگاههای بزرگ و مادر این مملکت و دود چراغ خوردن، به این مناصب بزرگ رسیدهاند و حقیقتاً از مدیرانی هستند که آسانسوری بالا نرفته و پلههای ترقی را بهحق و با تلاش شبانهروزی خویش طی نمودهاند.
جسارت به این اساتید قابل احترام، جسارت به اخلاق و انسانیت است. دکتر سید ضیاء هاشمی انسانی اخلاقمدار و نیکوسرشت است که توانسته است با این رقابت شدیدی که در این ملک جریان دارد، بی هیچ لابی و حامی، فقط با تلاش و جهد علمی پلههای ترقی را طی نموده و در این وضعیت بشدت رقابتی تا وزارت علوم این مملکت پیش برود. دوستانی که در این موضوع دستی بر آتش داشته و فضای رقابتی مصطلح در کشور را میشناسند، قطعاً کار بزرگ و غیرقابل باور و تکرار دکتر هاشمی را تصدیق کرده و تقدیر میکنند.
وجاهت علمی و اخلاقی دکتر سید ضیاء هاشمی نیاز به اثبات ندارد و به حق مورد تأیید رفیق و رقیب است. به گلهای بیبدیل این استان نگونبخت که با مشقت جایگاهی را در این مملکت پرحیله کسب نمودهاند، گل نپاشیم و عمل آنها را ارج نهیم. در تاریخ آمده است که برادر حاتم طائی از شهرت برادرش بشدت تحت تأثیر قرار گرفته و از اینکه خودش را کسی نمیشناخت، بشدت ناراحت بود و لذا برای اینکه از بار عدم شهرت خویش بکاهد و مورد توجه قرار گیرد، به آب چشمه زمزم جسارت کرد. بیشک این کار که به بزرگان استان جسارت میکنند، چیزی شبیه به همین قصه برادر حاتم طائی است. تمام مردم دنیا بزرگان خویش را تصدیق کرده و مورد احترام قرار میدهند. احترام به بزرگان علمی و ادبی قطعاً هم امری اخلاقی و هم رفتاری توسعهای است. بیایید فرزندان پرتلاش استان را که از قِبَل کوشش و همت خویش پلههای ترقی را طی نمودهاند، تقدیر کنیم تا از این رهگذر کاری نیکو و اخلاقی انجام داده باشیم.
هرگز نباید کار این عزیزان هماستانی را کوچک شمرده و حضور این بزرگان را در عرصه ملی بیاثر نشان دهیم. اگر هم حضور این عزیزان هیچ اثر توسعهای نداشته باشد، آثار روانشناختی گستردهای خواهد داشت. حضور این دوستان هماستانی در مناصب ملی این اثر روانشناختی را برای جوانان و دیگر فعالان اجتماعی-سیاسی دارد که چنانچه تلاش مضاعف کنند و لابیهای قدرت را بشناسند و در آنها نفوذ کنند، حتی اگر از استان کوچک کهگیلویه و بویراحمد به پایتخت کوچ کرده باشند، میتوانند موفقیت را دشت کنند و در نهایت به مناصب ملی برسند. باور و تثبیت «ما میتوانیم» در این وضعیت قطعا حائز اهمیت است.
در این وضعیتی که تشریح نمودیم، قطعاً کنشوری سیاسی و سازمانی سنگینی هم حکمفرماست و اینگونه نیست که این دوستان هر کار و کنشی که دوست دارند، بتوانند انجام دهند. اگرچه این انتظار بحق از این عزیزان است که استان را فراموش نکرده و هر کاری که برای عبور از این وضعیت عدم توسعهیافتگی از دستشان برمیآید، انجام دهند و دریغ نکنند، اما نباید فراموش کرد که عمل سازمانی و سیاسی در این فضای بشدت بغرنج حاکم بر کشور، کاری بس مشکل است. نفس حضور این عزیزان در این مناصب هم مبارک و هم تأثیرگذار است. اتهامات به این عزیزان واقعاً جفاست و از ادب به دور است.
در روزهای اخیر، به یکی از اساتید و نخبگان استان کهگیلویه و بویراحمد جسارتهایی شده و اتهاماتی روا داشتهاند که واقعاً به دور از واقعیت و حقیقت بوده است. جناب آقای دکتر سید ضیاء هاشمی و اخوان دانشمندشان از نخبگان و اندیشمندان ملی هستند که به باور همه افرادی که با این عزیزان ارتباطی ولو اندک داشتهاند، این عزیزان انسانهایی متشخص، اخلاقمدار، اندیشمند، صالح و فهمیده هستند که با تلاش و همت شبانهروزی و تحصیل و تدریس در دانشگاههای بزرگ و مادر این مملکت و دود چراغ خوردن، به این مناصب بزرگ رسیدهاند و حقیقتاً از مدیرانی هستند که آسانسوری بالا نرفته و پلههای ترقی را بهحق و با تلاش شبانهروزی خویش طی نمودهاند.
جسارت به این اساتید قابل احترام، جسارت به اخلاق و انسانیت است. دکتر سید ضیاء هاشمی انسانی اخلاقمدار و نیکوسرشت است که توانسته است با این رقابت شدیدی که در این ملک جریان دارد، بی هیچ لابی و حامی، فقط با تلاش و جهد علمی پلههای ترقی را طی نموده و در این وضعیت بشدت رقابتی تا وزارت علوم این مملکت پیش برود. دوستانی که در این موضوع دستی بر آتش داشته و فضای رقابتی مصطلح در کشور را میشناسند، قطعاً کار بزرگ و غیرقابل باور و تکرار دکتر هاشمی را تصدیق کرده و تقدیر میکنند.
وجاهت علمی و اخلاقی دکتر سید ضیاء هاشمی نیاز به اثبات ندارد و به حق مورد تأیید رفیق و رقیب است. به گلهای بیبدیل این استان نگونبخت که با مشقت جایگاهی را در این مملکت پرحیله کسب نمودهاند، گل نپاشیم و عمل آنها را ارج نهیم. در تاریخ آمده است که برادر حاتم طائی از شهرت برادرش بشدت تحت تأثیر قرار گرفته و از اینکه خودش را کسی نمیشناخت، بشدت ناراحت بود و لذا برای اینکه از بار عدم شهرت خویش بکاهد و مورد توجه قرار گیرد، به آب چشمه زمزم جسارت کرد. بیشک این کار که به بزرگان استان جسارت میکنند، چیزی شبیه به همین قصه برادر حاتم طائی است. تمام مردم دنیا بزرگان خویش را تصدیق کرده و مورد احترام قرار میدهند. احترام به بزرگان علمی و ادبی قطعاً هم امری اخلاقی و هم رفتاری توسعهای است. بیایید فرزندان پرتلاش استان را که از قِبَل کوشش و همت خویش پلههای ترقی را طی نمودهاند، تقدیر کنیم تا از این رهگذر کاری نیکو و اخلاقی انجام داده باشیم.
اینها شاید اینجا بدنیا اومده باشند اما تعلق خاطری به این خاک ندارند