تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۰۴
کد مطلب : ۴۵۹۵۱۲
پرونده ویژه کبنانیوز؛
بخش نهم) محمدمهدی روشنفکر: گزارشنویسی کار آدمهای ضعیفی است که فکر میکنند با تخریب دیگران شرایط بهتری برای خود فراهم میکنند / لازمه گفتوگو، به رسمیت شناختن یکدیگر است / ریختن آبرو بالاتر از ریختن خون یک آدم است
۱
کبنا ؛
در مورد ضرورت یا عدم ضرورت گفتوگو مناقشه پایانناپذیری وجود دارد؛ برخی از فعالان، گفتوگو را حلقه مفقوده توسعه میدانند و برخی دیگر بر لزوم فراهم بودن بسترهای گفتوگو تأکید دارند. قائلان به گفتوگو در مقابل، از وجود تخریب در لوای نقد اظهار نارضایتی دارند و راه مقابله با این نوع رفتارها را دامن زدن به گفتوگو عنوان میکنند. مناقشات این حوزه دهههاست در ایران وجود دارد. اما کهگیلویه و بویراحمد بهطور خاص با این مسأله دست به گریبان است. کبنا نیوز در نظر دارد طی سلسلهمطالبی در مورد اهمیت و ضرورت گفتوگو و راههای مقابله با تخریب و گزازشنویسی افراد علیه یکدیگر، با برخی از نخبگان، فعالان سیاسی و اجتماعی و اساتید دانشگاه گفتوگوهایی انجام دهد تا زوایای پنهان این پدیده روشن شود.
محمدمهدی روشنفکر _دانشآموخته دکتری تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج_ در گفتوگو با کبنا اظهار داشت: انسان مدنیالطبع و اجتماعی است. تفاوت انسان اجتماعی نیز با دیگر موجودات در گفتوگو است. در واقع میتوان گفت: زندگی بدون گفتوگو معنا ندارد. البته گفتوگو الزاماتی دارد و بسترهایی نیاز دارد که شاید اولین و مهمترین آنها سهم و درک متقابل از هم باشد.
وی ادامه داد: متأسفانه در استان ما خیلی از ما توقع داریم دیگران هم مانند ما بیندیشند و زمانی حاضر به گفتوگو هستیم که طرف حرف و عقیده ما را قبول داشته باشد و این خصلت بدی است. اگر قرار باشد دیگران نیز مانند ما فکر کنند، گفتوگو معنا ندارد؛ گفتوگو زمانی معنا پیدا میکند که ما قبول کنیم با همدیگر اختلاف سلیقه و روش داریم و مانند یکدیگر فکر نمیکنیم. اگر این مسئله را پذیرفتیم ما انسانها از موضوعات و مفاهیم مختلف برداشتهای مختلف داریم این مقدمهای برای گفتوگوست و گفتوگو کمک کند تا اختلافات ما و اختلاف نظر ما به حدافل برسد و در جاهایی به وحدت نظر برسیم.
این استاد دانشگاه گفت: متأسفانه حتی در مراکز دانشگاهی توقع داریم دیگران نیز مانند ما فکر کنند و این رفتن به سوی یک جامعه ابتدایی است. خود به خود این شرایط زمینه را برای گفتوگو مهیا نمیکند.
وی با بیان اینکه مهمترین اصل جامعه مدنی، همزیستی مسالمتآمیز است گفت: این همزیستی مسالمتآمیز از طریق پذیرش اختلافات آدمها با یکدیگر میسر است.
روشنفکر در ادامه به گزارشنویسی و تخریب در استان کهگیلویه و بویراحمد اشاره کرد و گفت: گزارشنویسی کموبیش همهجا با شدت و ضعف وجود دارد؛ این عمل مربوط به آدمهایی است که از لحاظ منطقی ضعیفند یا حرفی برای گفتن ندارند؛ آدمهای ضعیفی که فکر میکنند با گزارشنویسی و تخریب دیگران شرایط بهتری برای خود فراهم میکنند که این میتواند نوعی بیماری اجتماعی باشد که در نهایت زندگی خود و دیگران را تخریب میکند.
وی ادامه داد: متأسفانه از گذشتههای دور تاکنون، جامعه ما استبدادزده بوده وجوامع استبدادزده به این موضوعات گرایش دارند؛ چون در این جوامع شفافیت وجود ندارد و زور حاکم است و ما نمیتوانیم بحث گزارشنویسی و تخریب را به یک عامل خاص ربط دهیم و قطعاٌ عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در آن دخالت دارد و ما باید بپذیریم بخش زیادی از مشکلات ما ریشه در مسائل فرهنگی دارد. به نوعی رشد ما در حوزههای مختلف توازن ندارد و وقتی توازن نباشد مشکلات زیادی ایجاد میشود. مثلاٌ کسانی که متولی کار فرهنگی هستند، کار سیاسی میکنند و وقتی کار سیاسی سرلوحه کار قرارگیرد اعتماد مردم به نفس کار فرهنگی از بین میرود و فعالیت فرهنگی اثر خود را از دست میدهد.
وی افزود: گزارشنویسی در استان ما نیز سابقه طولانی دارد. مثلا در کتاب دو جلدی که اخیراً از سلطانعلی سلطانی _نماینده ادوار گذشته در کهگیلویه و بهبهان_ با عنوان گزارشها و اسناد کهگیلویه و بویراحمد به چاپ رسیده است ما میبینیم بخش زیادی از این نامهها گزارش علیه همدیگر است. متأسفانه برداشت این بود بعد از انقلاب اسلامی با توجه به دینی شدن جامعه بتوانیم همدیگر را بپذیریم، احترام بگذاریم و حقوق همدیگر را رعایت کنیم ولی در سالهای اخیر نه تنها این گزارشنویسیها کم نشده بلکه بیشتر هم شده. است.
وی با اشاره به علل گزارشنویسی اظهار داشت: یکی از علل این کار میتواند این باشد که نهادها و مسوولینی که مرتبط با این گزارشات هستند، بدون بررسی ترتیب اثر میدهند و این خود به خود باعث تشویق افراد برای گزارشنویسی میشود. این باعث میشود باب گفتوگو بسته شود و در نهایت ما درک متقابلی از یکدیگر نداشته باشیم.
روشنفکر تصریح کرد: نسل جوان و اصطلاحاتی که به کار میبرند با نسل دهه چهل و پنجاه فرق دارد و درک متقابلی از همدیگر نداریم و وقتی این درک متقابل نباشد باب گفتوگو نیز بسته میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج اظهار داشت: ما منکر آسیبهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... نیستیم؛ اما در خیلی از موارد میتوان این مشکلات را با گفتوگو حل کرد. لازمه گفتوگو کردن به رسمیت شناختن یکدیگر است؛ وقتی حقوق یکدیگر را به رسمیت نشناسیم، نه تنها کمکی به بهبود وضعیت نمیکند بلکه وضعیت را بدتر هم میکند.
وی در خصوص راهکارهای مقابله با این نوع رفتارها گفت: مسوولین مرتبط با این گزارشات هر گزارشی را بدون بررسی همهجانبه نپذیرند، مخصوصاٌ در استان ما به دلیل وضعیت خاصی که دارد و قوم و قبیلهگرایی که در آن رواج دارد.
وی با بیان اینکه انسان در خلأ زندگی نمیکند و مواضع و موانعی دارد که قابل انکار نیست، گفت: اگر به مرحلهای از ارتقاء فرهنگی برسیم، این وضعیت بهبود خواهد یافت؛ باید آستانه تحمل ما بالا برود و بپذیریم که انسان ممکن است خطا کند و لغزش داشته باشد.
وی با بیان اینکه خوب است که این لغزشها نباشد گفت: اما اگر اتفاق افتاد نباید فوراً گزارشاتی علیه او نوشته شود، بلکه از راه بهتری هم میتوان این مسئله را حل کرد. در نهایت میتوان گفت این عمل ناپسند و خلاف آموزههای دینی است و در آموزههای دینی ما به تکرار آمده است که غیبت و تهمت از گناهان کبیره و کار مذموم و ناپسندی است. اگر ما تقوا پیشه کنیم بخشی از این مسئله حل خواهد شد. اما متأسفانه همه چیز ما به انگیزههای دنیوی گره خورده که باعث تقویت گزارشنویسیها میشود.
این استاد دانشگاه در مورد گزارشنویسی علیه خود گفت: بله در گذر رمان ترکشهای این مسئله به ما هم خورده و از این ماجرا بینصیب نماندیم؛ بخشی از آن برمیگردد به خودخواهی و انحصارطلبی برخی گروهها و جریانات که به هر قیمتی میخواهند وضعیت را مطابق میل خود سازند حتی به قیمت آبروی یک نفر و ریختن آبرو خیلی سختتر از ریختن خون یک آدم است.
محمدمهدی روشنفکر _دانشآموخته دکتری تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج_ در گفتوگو با کبنا اظهار داشت: انسان مدنیالطبع و اجتماعی است. تفاوت انسان اجتماعی نیز با دیگر موجودات در گفتوگو است. در واقع میتوان گفت: زندگی بدون گفتوگو معنا ندارد. البته گفتوگو الزاماتی دارد و بسترهایی نیاز دارد که شاید اولین و مهمترین آنها سهم و درک متقابل از هم باشد.
وی ادامه داد: متأسفانه در استان ما خیلی از ما توقع داریم دیگران هم مانند ما بیندیشند و زمانی حاضر به گفتوگو هستیم که طرف حرف و عقیده ما را قبول داشته باشد و این خصلت بدی است. اگر قرار باشد دیگران نیز مانند ما فکر کنند، گفتوگو معنا ندارد؛ گفتوگو زمانی معنا پیدا میکند که ما قبول کنیم با همدیگر اختلاف سلیقه و روش داریم و مانند یکدیگر فکر نمیکنیم. اگر این مسئله را پذیرفتیم ما انسانها از موضوعات و مفاهیم مختلف برداشتهای مختلف داریم این مقدمهای برای گفتوگوست و گفتوگو کمک کند تا اختلافات ما و اختلاف نظر ما به حدافل برسد و در جاهایی به وحدت نظر برسیم.
این استاد دانشگاه گفت: متأسفانه حتی در مراکز دانشگاهی توقع داریم دیگران نیز مانند ما فکر کنند و این رفتن به سوی یک جامعه ابتدایی است. خود به خود این شرایط زمینه را برای گفتوگو مهیا نمیکند.
وی با بیان اینکه مهمترین اصل جامعه مدنی، همزیستی مسالمتآمیز است گفت: این همزیستی مسالمتآمیز از طریق پذیرش اختلافات آدمها با یکدیگر میسر است.
روشنفکر در ادامه به گزارشنویسی و تخریب در استان کهگیلویه و بویراحمد اشاره کرد و گفت: گزارشنویسی کموبیش همهجا با شدت و ضعف وجود دارد؛ این عمل مربوط به آدمهایی است که از لحاظ منطقی ضعیفند یا حرفی برای گفتن ندارند؛ آدمهای ضعیفی که فکر میکنند با گزارشنویسی و تخریب دیگران شرایط بهتری برای خود فراهم میکنند که این میتواند نوعی بیماری اجتماعی باشد که در نهایت زندگی خود و دیگران را تخریب میکند.
وی ادامه داد: متأسفانه از گذشتههای دور تاکنون، جامعه ما استبدادزده بوده وجوامع استبدادزده به این موضوعات گرایش دارند؛ چون در این جوامع شفافیت وجود ندارد و زور حاکم است و ما نمیتوانیم بحث گزارشنویسی و تخریب را به یک عامل خاص ربط دهیم و قطعاٌ عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در آن دخالت دارد و ما باید بپذیریم بخش زیادی از مشکلات ما ریشه در مسائل فرهنگی دارد. به نوعی رشد ما در حوزههای مختلف توازن ندارد و وقتی توازن نباشد مشکلات زیادی ایجاد میشود. مثلاٌ کسانی که متولی کار فرهنگی هستند، کار سیاسی میکنند و وقتی کار سیاسی سرلوحه کار قرارگیرد اعتماد مردم به نفس کار فرهنگی از بین میرود و فعالیت فرهنگی اثر خود را از دست میدهد.
وی افزود: گزارشنویسی در استان ما نیز سابقه طولانی دارد. مثلا در کتاب دو جلدی که اخیراً از سلطانعلی سلطانی _نماینده ادوار گذشته در کهگیلویه و بهبهان_ با عنوان گزارشها و اسناد کهگیلویه و بویراحمد به چاپ رسیده است ما میبینیم بخش زیادی از این نامهها گزارش علیه همدیگر است. متأسفانه برداشت این بود بعد از انقلاب اسلامی با توجه به دینی شدن جامعه بتوانیم همدیگر را بپذیریم، احترام بگذاریم و حقوق همدیگر را رعایت کنیم ولی در سالهای اخیر نه تنها این گزارشنویسیها کم نشده بلکه بیشتر هم شده. است.
وی با اشاره به علل گزارشنویسی اظهار داشت: یکی از علل این کار میتواند این باشد که نهادها و مسوولینی که مرتبط با این گزارشات هستند، بدون بررسی ترتیب اثر میدهند و این خود به خود باعث تشویق افراد برای گزارشنویسی میشود. این باعث میشود باب گفتوگو بسته شود و در نهایت ما درک متقابلی از یکدیگر نداشته باشیم.
روشنفکر تصریح کرد: نسل جوان و اصطلاحاتی که به کار میبرند با نسل دهه چهل و پنجاه فرق دارد و درک متقابلی از همدیگر نداریم و وقتی این درک متقابل نباشد باب گفتوگو نیز بسته میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج اظهار داشت: ما منکر آسیبهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... نیستیم؛ اما در خیلی از موارد میتوان این مشکلات را با گفتوگو حل کرد. لازمه گفتوگو کردن به رسمیت شناختن یکدیگر است؛ وقتی حقوق یکدیگر را به رسمیت نشناسیم، نه تنها کمکی به بهبود وضعیت نمیکند بلکه وضعیت را بدتر هم میکند.
وی در خصوص راهکارهای مقابله با این نوع رفتارها گفت: مسوولین مرتبط با این گزارشات هر گزارشی را بدون بررسی همهجانبه نپذیرند، مخصوصاٌ در استان ما به دلیل وضعیت خاصی که دارد و قوم و قبیلهگرایی که در آن رواج دارد.
وی با بیان اینکه انسان در خلأ زندگی نمیکند و مواضع و موانعی دارد که قابل انکار نیست، گفت: اگر به مرحلهای از ارتقاء فرهنگی برسیم، این وضعیت بهبود خواهد یافت؛ باید آستانه تحمل ما بالا برود و بپذیریم که انسان ممکن است خطا کند و لغزش داشته باشد.
وی با بیان اینکه خوب است که این لغزشها نباشد گفت: اما اگر اتفاق افتاد نباید فوراً گزارشاتی علیه او نوشته شود، بلکه از راه بهتری هم میتوان این مسئله را حل کرد. در نهایت میتوان گفت این عمل ناپسند و خلاف آموزههای دینی است و در آموزههای دینی ما به تکرار آمده است که غیبت و تهمت از گناهان کبیره و کار مذموم و ناپسندی است. اگر ما تقوا پیشه کنیم بخشی از این مسئله حل خواهد شد. اما متأسفانه همه چیز ما به انگیزههای دنیوی گره خورده که باعث تقویت گزارشنویسیها میشود.
این استاد دانشگاه در مورد گزارشنویسی علیه خود گفت: بله در گذر رمان ترکشهای این مسئله به ما هم خورده و از این ماجرا بینصیب نماندیم؛ بخشی از آن برمیگردد به خودخواهی و انحصارطلبی برخی گروهها و جریانات که به هر قیمتی میخواهند وضعیت را مطابق میل خود سازند حتی به قیمت آبروی یک نفر و ریختن آبرو خیلی سختتر از ریختن خون یک آدم است.