تاریخ انتشار
شنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۱۹
کد مطلب : ۴۵۸۵۴۹
پرونده ویژه کبنانیوز؛
بخش اول) مرادی: گفتوگو، آداب، شرایط و پیشزمینههایی دارد / عدهای فکر میکنند میتوانند هر کس را تخریب کنند / اگر تخریب در جامعه طرفدار داشته باشد، از بین نمیرود
۰
کبنا ؛
در مورد ضرورت یا عدم ضرورت گفتوگو مناقشه پایانناپذیری وجود دارد؛ برخی از فعالان، گفتوگو را حلقه مفقوده توسعه میدانند و برخی دیگر بر لزوم فراهم بودن بسترهای گفتوگو تأکید دارند. قائلان به گفتوگو در مقابل، از وجود تخریب در لوای نقد اظهار نارضایتی دارند و راه مقابله با این نوع رفتارها را دامن زدن به گفتوگو عنوان میکنند. مناقشات این حوزه دهههاست در ایران وجود دارد. اما کهگیلویه و بویراحمد بهطور خاص با این مسأله دست به گریبان است. کبنا نیوز در نظر دارد طی سلسلهمطالبی در مورد اهمیت و ضرورت گفتوگو و راههای مقابله با تخریب و گزازشنویسی افراد علیه یکدیگر، با برخی از نخبگان، فعالان سیاسی و اجتماعی و اساتید دانشگاه گفتوگوهایی انجام دهد تا زوایای پنهان این پدیده روشن شود.
رامین مرادی _جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج_ نخستین فردی است که در گفتوگو با این پایگاه خبری از گفتوگو برایمان گفته است.
وی با بیان اینکه دوره مدرن، دوره گذار از رویههای تکصدایی و مونولوگ است، گفت: مسئله گفتوگو در جوامع مختلف بهویژه جوامع توسعه یافته یک بحث طولانی است که از طریق حوزه عمومی شکل گرفت. مصداق مکانهای عمومی کافهها و قهوهخانهها بودند که در آن، عدهای دور هم جمع میشدند و در مورد مسائل و رویدادهای دنیا تبادل نظر میکردند؛ از این راه بود که بهنوعی آگاهی عمومی افزایش پیدا کرد.
وی ادامه داد: گفتوگو در دنیای جدید پایه حل بسیاری از مسائل است و روابط انسانی مبتنی بر گفتوگو خیلی حائز اهمیت است و میتوان گفت آدمها در جریان گفتوگو میتوانند همدیگر را اقناع کنند.
مرادی گفت: البته لازم به ذکر است که گفتوگو از نظر جامعهشناسی آداب، شرایط و پیششرطهایی دارد؛ جایی که جامعه مدنی بهعنوان یک حفاظ بین شهروندان و دولت شکل میگیرد.
وی تأکید کرد: گفتوگو معمولاٌ این نیست یک طرف چیزی بگوید و طرف دیگر بشنود. گفتوگو باید با نمایندگان جامعه باشد و اگر یک طرف گفتوگو ذیقدرت و طرف دیگر فاقد قدرت باشد در کلیت گفتوگوی تک تک افراد با این مدل تأثیر تعیینکنندهای در وضعیت جامعه ایجاد نمیکند.
این استاد دانشگاه در ادامه به علت وجود تخریبها پرداخت و گفت: چون بهصورت تجربی در دورهای این قضیه را رصد کردم میتوانم بگویم بخشی از این رویه به کلیت فرهنگی جامعه بازمیگردد که نقد را معادل تخریب فهمیدیم. برداشت ما از نقد تخریب است.
وی ادامه داد: منِ نوعی ممکن است هیچکدام از مولفههای ریاست را نداشته باشم؛ اما تصور غالب و شکلگرفته در جامعه این است من که خارج از دایره شمول ملاکهای لازم ریاست باشم نیز میتوانم یک رئیس باشم.
مرادی گفت: فضای رسانهای در دنیای توسعه یافته بهعنوان یکی از نمایندگان جامعه مدنی به دنبال شفافیت و برقراری آزادی و عدالت است. اگر از این رسالت بهنوعی انحرافی صورت گیرد، ممکن است ما در مسیر خواستههای شخصی و گروهی پیش برویم. فضای رسانهای استان بهعنوان نماینده جامعه مدنی نیاز به یک ساماندهی و دانشافزایی دارد که باید ویژگیها و شاخصهای حداقلی را داشته باشد. عدهای از اصحاب رسانه فکر میکنند به اعتبار رسانهای که در دست دارند میتوانند هر چیزی را بگویند و هر کسی را مورد انتقاد قرار دهند یا در حد افراط تخریب کنند.
این جامعهشناس گفت: ما باید یک نقاط آرمانی تعیین کنیم بهعنوان نقاطی که فرض کنیم این استان میخواهد به آنها دست یابد. رسانهها نیز به بخشهای تخصصی فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... تقسیم شوند و در کنار اینها هم به این باور برسیم که رسانه برای خود رسالتی تعیین و به رشد فضای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بهنوعی افکار عمومی کمک کند.
مرادی تأکید کرد: آنچه مهم است و قابل کتمان هم نیست قدرت رسانه است و برخی از اصحاب رسانه با استفاده از این فرصت، انحرافات در جامعه را شناسایی و به اشخاص و نهادها فشار وارد کنند تا جامعه در مسیر اصلاح خود قدم بردارد.
وی در ادامه در مورد راهکارهای مقابله با تخریبها و اینگونه رفتارها اشاره کرد و گفت: بخشی از این مسئله فرهنگی است و برخی رویهها وقتی نهادینه شوند تغییر آنها زمانبر است و نیاز به برنامهریزی، هدفمندی و سازماندهی دارد.
وی با اشاره به اینکه تربیت حرفهای رسانه میتواند حائز اهمیت باشد گفت: لازم است رسانههای تخصصی که در مسیر رشد و توسعه تلاش میکنند تشویق و رسانههای یکجانبه و غیرحرفهای شناخته شوند تا تمایز رسانه حرفهای از غیرحرفهای مشخص شود.
مرادی تأکید کرد: اگر کار رسانهای به عنوان یک کار حرفهای شناخته شود، دیگر هر کسی نمیتواند وارد این حوزه شود. چرا که در آن موقع، ورود به رسانه شاخصهای مشخصی را میطلبد، همانطور که پزشک متخصص چشم نمیتواند وارد حوزه قلب شود.
اگر رسانه تخصصی شود و دانشافزایی در این زمینه صورت گیرد و فضای کلی جامعه هم به این سمت تغییر کند، فضای فشار و تخریب اگر طرفدار نداشته باشد خود به خود بعد از مدتی از بین میرود. اما وقتی بهنوعی خواهان و طرفدار دارد و مخاطبان جذب این رویکرد میشوند این رویه ادامه خواهد داشت.
مرادی در مورد وضعیت اینگونه رفتارها در کهگیلویه و بویراحمد در مقایسه با سایر استانها گفت: این موضوع به میزان توسعهیافتگی ربط دارد. شما فرض کنید در تهران، مجلات، سایتها و روزنامههای زیادی وجود دارد و شما کمتر موارد حاشیهای را مشاهده میکنید. از این بابت که در جامعه توسعهیافته ما شاهد روابط شخصی در جهتگیری رسانهها نیستیم. مثلاٌ مدیر بخشی از دانشگاه تهران عوض میشود هیچ اتفاقی هم نمیافتد؛ اما اگر فضای رسانهای جامعه مبتنی بر روابط عشیرهای، فامیلی و قبیلهای است، احتمالاٌ کسی که این منصب را از دست داده میتواند واکنشهای رسانهای ایجاد کند. حتی رسانهها میتوانند یک ادارهکل را تحت فشار قرار دهند که شخص مد نظر را منتصب کند که ریشه در روابط فامیلی و قومی دارد. بنابراین سطح توسعهیافتگی در رویکرد رسانهها تأثرگذار است و هر رسانهای که در شاخصهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسعهیافتهتر باشد رویکرد رسانهایِ همسو با تخریب و فشار، بهنوعی ضعیفتر میشود و رسانه به سمت حرفهای شدن حرکت میکند؛ حرفهای شدن در هر زمینهای کلیدی است.
مرادی در پایان گفت: فضای رسانه در هر جامعهای میتواند ناظر بر حقوق شهروندی باشد که با اخلاق حرفهای، روشنبینی و انصاف، مدیران را تحت نظارت قرار دهد. همین رسانه میتواند عاملی محرک در راستای منافع گروهی و شخصی نیز باشد؛ یه این معنی که یک عمل نادرست را به وسیله تبلیغات رسانهای درست جلوه دهند و یک هدفی که پشت منافع شخصی و گروهی است را پیش برده و به موفقیت برسانند. اگر تلاش صورت گیرد و رسانهها نیز خودشان را مورد نقد قرار دهند و سازوکاری برای نقد رسانهها نیز وجود داشته باشد احتمالاٌ بهعنوان یک راهکار خودنظارتی بتوانند تا حدودی از این فضایی که وجود دارد بکاهند.
رامین مرادی _جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج_ نخستین فردی است که در گفتوگو با این پایگاه خبری از گفتوگو برایمان گفته است.
وی با بیان اینکه دوره مدرن، دوره گذار از رویههای تکصدایی و مونولوگ است، گفت: مسئله گفتوگو در جوامع مختلف بهویژه جوامع توسعه یافته یک بحث طولانی است که از طریق حوزه عمومی شکل گرفت. مصداق مکانهای عمومی کافهها و قهوهخانهها بودند که در آن، عدهای دور هم جمع میشدند و در مورد مسائل و رویدادهای دنیا تبادل نظر میکردند؛ از این راه بود که بهنوعی آگاهی عمومی افزایش پیدا کرد.
وی ادامه داد: گفتوگو در دنیای جدید پایه حل بسیاری از مسائل است و روابط انسانی مبتنی بر گفتوگو خیلی حائز اهمیت است و میتوان گفت آدمها در جریان گفتوگو میتوانند همدیگر را اقناع کنند.
مرادی گفت: البته لازم به ذکر است که گفتوگو از نظر جامعهشناسی آداب، شرایط و پیششرطهایی دارد؛ جایی که جامعه مدنی بهعنوان یک حفاظ بین شهروندان و دولت شکل میگیرد.
وی تأکید کرد: گفتوگو معمولاٌ این نیست یک طرف چیزی بگوید و طرف دیگر بشنود. گفتوگو باید با نمایندگان جامعه باشد و اگر یک طرف گفتوگو ذیقدرت و طرف دیگر فاقد قدرت باشد در کلیت گفتوگوی تک تک افراد با این مدل تأثیر تعیینکنندهای در وضعیت جامعه ایجاد نمیکند.
این استاد دانشگاه در ادامه به علت وجود تخریبها پرداخت و گفت: چون بهصورت تجربی در دورهای این قضیه را رصد کردم میتوانم بگویم بخشی از این رویه به کلیت فرهنگی جامعه بازمیگردد که نقد را معادل تخریب فهمیدیم. برداشت ما از نقد تخریب است.
وی ادامه داد: منِ نوعی ممکن است هیچکدام از مولفههای ریاست را نداشته باشم؛ اما تصور غالب و شکلگرفته در جامعه این است من که خارج از دایره شمول ملاکهای لازم ریاست باشم نیز میتوانم یک رئیس باشم.
مرادی گفت: فضای رسانهای در دنیای توسعه یافته بهعنوان یکی از نمایندگان جامعه مدنی به دنبال شفافیت و برقراری آزادی و عدالت است. اگر از این رسالت بهنوعی انحرافی صورت گیرد، ممکن است ما در مسیر خواستههای شخصی و گروهی پیش برویم. فضای رسانهای استان بهعنوان نماینده جامعه مدنی نیاز به یک ساماندهی و دانشافزایی دارد که باید ویژگیها و شاخصهای حداقلی را داشته باشد. عدهای از اصحاب رسانه فکر میکنند به اعتبار رسانهای که در دست دارند میتوانند هر چیزی را بگویند و هر کسی را مورد انتقاد قرار دهند یا در حد افراط تخریب کنند.
این جامعهشناس گفت: ما باید یک نقاط آرمانی تعیین کنیم بهعنوان نقاطی که فرض کنیم این استان میخواهد به آنها دست یابد. رسانهها نیز به بخشهای تخصصی فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... تقسیم شوند و در کنار اینها هم به این باور برسیم که رسانه برای خود رسالتی تعیین و به رشد فضای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بهنوعی افکار عمومی کمک کند.
مرادی تأکید کرد: آنچه مهم است و قابل کتمان هم نیست قدرت رسانه است و برخی از اصحاب رسانه با استفاده از این فرصت، انحرافات در جامعه را شناسایی و به اشخاص و نهادها فشار وارد کنند تا جامعه در مسیر اصلاح خود قدم بردارد.
وی در ادامه در مورد راهکارهای مقابله با تخریبها و اینگونه رفتارها اشاره کرد و گفت: بخشی از این مسئله فرهنگی است و برخی رویهها وقتی نهادینه شوند تغییر آنها زمانبر است و نیاز به برنامهریزی، هدفمندی و سازماندهی دارد.
وی با اشاره به اینکه تربیت حرفهای رسانه میتواند حائز اهمیت باشد گفت: لازم است رسانههای تخصصی که در مسیر رشد و توسعه تلاش میکنند تشویق و رسانههای یکجانبه و غیرحرفهای شناخته شوند تا تمایز رسانه حرفهای از غیرحرفهای مشخص شود.
مرادی تأکید کرد: اگر کار رسانهای به عنوان یک کار حرفهای شناخته شود، دیگر هر کسی نمیتواند وارد این حوزه شود. چرا که در آن موقع، ورود به رسانه شاخصهای مشخصی را میطلبد، همانطور که پزشک متخصص چشم نمیتواند وارد حوزه قلب شود.
اگر رسانه تخصصی شود و دانشافزایی در این زمینه صورت گیرد و فضای کلی جامعه هم به این سمت تغییر کند، فضای فشار و تخریب اگر طرفدار نداشته باشد خود به خود بعد از مدتی از بین میرود. اما وقتی بهنوعی خواهان و طرفدار دارد و مخاطبان جذب این رویکرد میشوند این رویه ادامه خواهد داشت.
مرادی در مورد وضعیت اینگونه رفتارها در کهگیلویه و بویراحمد در مقایسه با سایر استانها گفت: این موضوع به میزان توسعهیافتگی ربط دارد. شما فرض کنید در تهران، مجلات، سایتها و روزنامههای زیادی وجود دارد و شما کمتر موارد حاشیهای را مشاهده میکنید. از این بابت که در جامعه توسعهیافته ما شاهد روابط شخصی در جهتگیری رسانهها نیستیم. مثلاٌ مدیر بخشی از دانشگاه تهران عوض میشود هیچ اتفاقی هم نمیافتد؛ اما اگر فضای رسانهای جامعه مبتنی بر روابط عشیرهای، فامیلی و قبیلهای است، احتمالاٌ کسی که این منصب را از دست داده میتواند واکنشهای رسانهای ایجاد کند. حتی رسانهها میتوانند یک ادارهکل را تحت فشار قرار دهند که شخص مد نظر را منتصب کند که ریشه در روابط فامیلی و قومی دارد. بنابراین سطح توسعهیافتگی در رویکرد رسانهها تأثرگذار است و هر رسانهای که در شاخصهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسعهیافتهتر باشد رویکرد رسانهایِ همسو با تخریب و فشار، بهنوعی ضعیفتر میشود و رسانه به سمت حرفهای شدن حرکت میکند؛ حرفهای شدن در هر زمینهای کلیدی است.
مرادی در پایان گفت: فضای رسانه در هر جامعهای میتواند ناظر بر حقوق شهروندی باشد که با اخلاق حرفهای، روشنبینی و انصاف، مدیران را تحت نظارت قرار دهد. همین رسانه میتواند عاملی محرک در راستای منافع گروهی و شخصی نیز باشد؛ یه این معنی که یک عمل نادرست را به وسیله تبلیغات رسانهای درست جلوه دهند و یک هدفی که پشت منافع شخصی و گروهی است را پیش برده و به موفقیت برسانند. اگر تلاش صورت گیرد و رسانهها نیز خودشان را مورد نقد قرار دهند و سازوکاری برای نقد رسانهها نیز وجود داشته باشد احتمالاٌ بهعنوان یک راهکار خودنظارتی بتوانند تا حدودی از این فضایی که وجود دارد بکاهند.