تاریخ انتشار
پنجشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۱۹
کد مطلب : ۴۵۸۸۷۶
یادداشت؛
خرسان 3؛ سدی که آوردهای برای کهگیلویه و بویراحمد ندارد / آیا وزارت نیرو پیامدهای احداث این سد را بررسی کرده است؟
۲
کبنا ؛
لازم است بنیاد مسکن، میراث فرهنگی، منابع طبیعی و محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد هر کدام به صورت جداگانه نامهنگاری و پیگیری کنند که ساخت سدی که مجوزهای زیستمحیطی را نیز ندارد در همین مرحله متوقف شود.
به گزارش کبنا، سدسازی در ایران از سالهای پایانی دهه ۲۰ آغاز شد و تاکنون 200 سد ملی در سطح ایران به بهرهبرداری رسیده، بیش از 600 سد در دست بهرهبرداری، بیش از 100 سد در دست ساخت و حدود 170 سد در دست مطالعه قرار دارد. از این میان 25 سد در منطقه زاگرس احداث شده و سد خرسان 3 یکی از سدهایی است که قرار است بر روی رودی به همین نام در مرز استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری واقع شود.
با وجود اینکه قرار است این سد در چهارمحال و بختیاری احداث شود، اما بخش بیشتر آب آن از استان کهگیلویه و بویراحمد تأمین میشود. سال 1391 چهار روستا از کهگیلویه و بویراحمد جدا و به چهارمحال و بختیاری الحاق شد. بعداً نیز اعلام شد در همین منطقه سد خرسان 3 احداث میشود. به گفته فعالان محیط زیستی، هدف اصلی این سد بر اساس الحاقیه سال 1397 انتقال آب به شهرهای کویری مرکز ایران است.
با وجود انتقاداتی که طی چند سال گذشته به ساخت این سد وارد شده با این حال شرکت دست اندرکار پروژه دست از کار نکشیده و کار روی احداث سد آرام آرام در حال انجام و تاکنون حدود 10 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.
آنگونه که فعالان محیط زیستی میگویند سد خرسان 3 نه تنها هیچگونه آوردهای برای کهگیلویه و بویراحمد ندارد، بلکه تنها میراثش برای این استان آسیبهای آن است.
اولاً اینکه با احداث سد خرسان 3، آبی که از استان کهگیلویه و بویراحمد میرود همگی در پشت سد و برای مصرف سایر استانها استفاده میشود. جالب است تمام سدهایی که آب آن از این استان تأمین و به استانهای دیگر میرود با فشار بسیار زیادی به سمت احداث و بهرهبرداری میروند. اما در مقابل، سدی همچون آبریز کهگیلویه با هزاران مانع روبرو شده است. گویی دستهای پشت پردهای وجود دارد که در پی خروج آبهای کهگیلویه و بویراحمد به سمت سایر استانهاست. این در حالی است که کهگیلویه و بویراحمد با تنش آبی و در آینده نزدیک با بحران آبی روبرو خواهد شد.
با احداث این سد، 17 روستای کهگیلویه و بویراحمد و چهار روستای چهارمحال و بختیاری که قبلاً بخشی از همین استان بودند، زیر آب خواهند رفت. اخیراً نیز گفته شده به این 17 روستا هیچ خدماتی داده نشود. بنیاد مسکن نیز نمیتواند عملیاتی در این روستاها انجام دهد. بنابراین عملاً با زبان بیزبانی آنها را مجبور کردهاند که هر چه زودتر باید این روستاها را ترک کنند. به تمام روستاها اخطار داده شده که ظرف مدت 15 روزه کارشناس قیمت زمینهایشان و خانهها مشخص و پول پرداخت شود، اخطار دوم که صادر شد اگر مردم همکاری نکنند، وزارت نیرو با مراجعه به وزارت ثبت، اسناد مالکیت تمام این روستا را به اسم خود میزند، دادگاه دستور خلع ید میدهند و مردم باید منطقه را ترک کنند. 800 خانوار که جمعاً بالغ بر 10 هزار نفر هستند باید از جای خود کنده و به اطراف شهرها مهاجرت کنند. اولاً این افراد هزاران خاطره خود از محل سکونت را که جزئی از وجود هر انسان است را باید به اجبار بکشند. در ثانی هجوم این حجم از جمعیت انسانی به مناطق شهری، مشکلات شغلی، بیکاری کاذب و آسیبهای اجتماعی زیادی به دنبال دارد. اصلاً آیا زمین به اندازه کافی برای ساخت مسکن برای این خانوارها وجود دارد یا خیر؟ آیا وزارت نیرو برای مسکن این افراد چارهای اندیشیده است؟ روشن است با توجه به وضعیت موجود امکان ساخت مسکن برای این افراد وجود ندارد. حتی فرض کنیم مشکل مسکن حل شد، زیرساخت آب، گاز، برق و ... به راحتی فراهم نخواهد شد. افرادی که شغل اصلی آنها کشاورزی و دامداری بود، حالا نه توان و تخصص کارهای دیگر را دارند و نه حتی کاری برای آنها در شهر پیدا میشود. تحقیقات نیز نشان داده انتقال این حجم از افراد به مناطق دیگر، آسیبهای اجتماعیِ بسیاری به دنبال دارد.
از سوی دیگر همانطور که یکی از فعالان محیط زیستی استان میگوید: طبق نظر سازمان محیط زیست این سد تأثیر مستقیم بر روی هوای منطقه دنا دارد؛ درجه حرارت دنا را به شدت افزایش میدهد و در دنا دیگر شاهد ریزش برف نخواهیم بود، همان کاری که سد کوثر با هوای خیرآباد میکند در دنا اتفاق می افتد. این سد، اکوسیستم را بهم میریزد، طول دریاچه پشت سد 37 کیلومتر و از آتشگاه تا لماگون است، این سد یکی از سدهای بزرگ ایران است و دریاچه عظیمی با 2 میلیارد متر مکعب حجم دارد، به همین دلیل نیز به شدت روی دمای هوای دنا تأثیر میگذارد و ریزش برف را تحت تأثیر کامل قرار میدهد.
بسیاری از گونههای گیاهی و درختان مفید این منطقه نیز زیر آب خواهند رفت. یکی از بزرگترین میراثهای جهانی یعنی قبرستان عیلامیها نیز فاصله چندانی با سد خرسان 3 ندارد. این همه در حالی است که این سد هیچگونه دستاوردی برای کهگیلویه و بویراحمد ندارد.
با این وجود سد خرسان 3، تنها 10 درصد پیشرفت فیزیکی دارد. چنانچه در همین نقطه جلوی ساخت آن گرفته شود، بهتر از آن است به بلایی همچون سد چم شیر دچار شود که با اتمام آن، سیلی از انتقادات برای ممانعت از آبگری آن شکل بگیرد.
لازم است بنیاد مسکن، میراث فرهنگی، منابع طبیعی و محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد هر کدام به صورت جداگانه نامهنگاری و پیگیری کنند که ساخت سدی که مجوزهای زیستمحیطی را نیز ندارد در همین مرحله متوقف شود.
به گزارش کبنا، سدسازی در ایران از سالهای پایانی دهه ۲۰ آغاز شد و تاکنون 200 سد ملی در سطح ایران به بهرهبرداری رسیده، بیش از 600 سد در دست بهرهبرداری، بیش از 100 سد در دست ساخت و حدود 170 سد در دست مطالعه قرار دارد. از این میان 25 سد در منطقه زاگرس احداث شده و سد خرسان 3 یکی از سدهایی است که قرار است بر روی رودی به همین نام در مرز استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری واقع شود.
با وجود اینکه قرار است این سد در چهارمحال و بختیاری احداث شود، اما بخش بیشتر آب آن از استان کهگیلویه و بویراحمد تأمین میشود. سال 1391 چهار روستا از کهگیلویه و بویراحمد جدا و به چهارمحال و بختیاری الحاق شد. بعداً نیز اعلام شد در همین منطقه سد خرسان 3 احداث میشود. به گفته فعالان محیط زیستی، هدف اصلی این سد بر اساس الحاقیه سال 1397 انتقال آب به شهرهای کویری مرکز ایران است.
با وجود انتقاداتی که طی چند سال گذشته به ساخت این سد وارد شده با این حال شرکت دست اندرکار پروژه دست از کار نکشیده و کار روی احداث سد آرام آرام در حال انجام و تاکنون حدود 10 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.
آنگونه که فعالان محیط زیستی میگویند سد خرسان 3 نه تنها هیچگونه آوردهای برای کهگیلویه و بویراحمد ندارد، بلکه تنها میراثش برای این استان آسیبهای آن است.
اولاً اینکه با احداث سد خرسان 3، آبی که از استان کهگیلویه و بویراحمد میرود همگی در پشت سد و برای مصرف سایر استانها استفاده میشود. جالب است تمام سدهایی که آب آن از این استان تأمین و به استانهای دیگر میرود با فشار بسیار زیادی به سمت احداث و بهرهبرداری میروند. اما در مقابل، سدی همچون آبریز کهگیلویه با هزاران مانع روبرو شده است. گویی دستهای پشت پردهای وجود دارد که در پی خروج آبهای کهگیلویه و بویراحمد به سمت سایر استانهاست. این در حالی است که کهگیلویه و بویراحمد با تنش آبی و در آینده نزدیک با بحران آبی روبرو خواهد شد.
با احداث این سد، 17 روستای کهگیلویه و بویراحمد و چهار روستای چهارمحال و بختیاری که قبلاً بخشی از همین استان بودند، زیر آب خواهند رفت. اخیراً نیز گفته شده به این 17 روستا هیچ خدماتی داده نشود. بنیاد مسکن نیز نمیتواند عملیاتی در این روستاها انجام دهد. بنابراین عملاً با زبان بیزبانی آنها را مجبور کردهاند که هر چه زودتر باید این روستاها را ترک کنند. به تمام روستاها اخطار داده شده که ظرف مدت 15 روزه کارشناس قیمت زمینهایشان و خانهها مشخص و پول پرداخت شود، اخطار دوم که صادر شد اگر مردم همکاری نکنند، وزارت نیرو با مراجعه به وزارت ثبت، اسناد مالکیت تمام این روستا را به اسم خود میزند، دادگاه دستور خلع ید میدهند و مردم باید منطقه را ترک کنند. 800 خانوار که جمعاً بالغ بر 10 هزار نفر هستند باید از جای خود کنده و به اطراف شهرها مهاجرت کنند. اولاً این افراد هزاران خاطره خود از محل سکونت را که جزئی از وجود هر انسان است را باید به اجبار بکشند. در ثانی هجوم این حجم از جمعیت انسانی به مناطق شهری، مشکلات شغلی، بیکاری کاذب و آسیبهای اجتماعی زیادی به دنبال دارد. اصلاً آیا زمین به اندازه کافی برای ساخت مسکن برای این خانوارها وجود دارد یا خیر؟ آیا وزارت نیرو برای مسکن این افراد چارهای اندیشیده است؟ روشن است با توجه به وضعیت موجود امکان ساخت مسکن برای این افراد وجود ندارد. حتی فرض کنیم مشکل مسکن حل شد، زیرساخت آب، گاز، برق و ... به راحتی فراهم نخواهد شد. افرادی که شغل اصلی آنها کشاورزی و دامداری بود، حالا نه توان و تخصص کارهای دیگر را دارند و نه حتی کاری برای آنها در شهر پیدا میشود. تحقیقات نیز نشان داده انتقال این حجم از افراد به مناطق دیگر، آسیبهای اجتماعیِ بسیاری به دنبال دارد.
از سوی دیگر همانطور که یکی از فعالان محیط زیستی استان میگوید: طبق نظر سازمان محیط زیست این سد تأثیر مستقیم بر روی هوای منطقه دنا دارد؛ درجه حرارت دنا را به شدت افزایش میدهد و در دنا دیگر شاهد ریزش برف نخواهیم بود، همان کاری که سد کوثر با هوای خیرآباد میکند در دنا اتفاق می افتد. این سد، اکوسیستم را بهم میریزد، طول دریاچه پشت سد 37 کیلومتر و از آتشگاه تا لماگون است، این سد یکی از سدهای بزرگ ایران است و دریاچه عظیمی با 2 میلیارد متر مکعب حجم دارد، به همین دلیل نیز به شدت روی دمای هوای دنا تأثیر میگذارد و ریزش برف را تحت تأثیر کامل قرار میدهد.
بسیاری از گونههای گیاهی و درختان مفید این منطقه نیز زیر آب خواهند رفت. یکی از بزرگترین میراثهای جهانی یعنی قبرستان عیلامیها نیز فاصله چندانی با سد خرسان 3 ندارد. این همه در حالی است که این سد هیچگونه دستاوردی برای کهگیلویه و بویراحمد ندارد.
با این وجود سد خرسان 3، تنها 10 درصد پیشرفت فیزیکی دارد. چنانچه در همین نقطه جلوی ساخت آن گرفته شود، بهتر از آن است به بلایی همچون سد چم شیر دچار شود که با اتمام آن، سیلی از انتقادات برای ممانعت از آبگری آن شکل بگیرد.
لازم است بنیاد مسکن، میراث فرهنگی، منابع طبیعی و محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد هر کدام به صورت جداگانه نامهنگاری و پیگیری کنند که ساخت سدی که مجوزهای زیستمحیطی را نیز ندارد در همین مرحله متوقف شود.
انشالله