تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۰۸
کد مطلب : ۴۷۶۹۲۵
6 فرصت و 6 محدودیت قالیباف در انتخابات پیش رو؛

قالیباف ۱۴۰۳ بدون روتوش

۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
قالیباف ۱۴۰۳ بدون روتوش
کبنا ؛محمد زعیم‌زاده در روزنامه فرهیختگان نوشت: چند ماهی هست که در ناصیه سیاسی قالیباف نوشته شده که باید در موقعیت‌های سیاسی تجربه‌شده تاریخی قرار بگیرد. اسفند 1402 که با رای حداقلی چهارم تهران شد و به مجلس رفت، برخی از نزدیکانش به او مشورت دادند راه هاشمی در مجلس ششم را برود و انصراف بدهد. در مجلسی که به نظر می‌رسید به دست رادیکال‌ها فتح شده است شاید پیشنهاد بیراهی هم نبود اما وقتی مجلس شکل گرفت و شرایط کشور به شکلی دگرگونه پیش رفت، قالیباف در موقعیت لاریجانیِ مجلس دهم نشست و با اینکه منتقدان بیشتری به بهارستان آمده بودند رئیس ماند.
حالا در انتخابات غافلگیرکننده 1403 او در موقعیتی جدید قرار گرفته است. قالیباف سومین رئیس مجلسی است که به فکر پاستور می‌افتد، قبل‌تر هاشمی و ناطق‌نوری چنین تجربه‌ای را داشته‌اند. سال 68 هاشمی‌رفسنجانی که سه بار ردای ریاست مجلس بر تن کرده بود، در نخستین انتخابات بعد از رحلت امام و تغییر قانون اساسی رئیس‌جمهور شد؛ رئیس‌جمهوری که برای نخستین بار نخست‌وزیر نداشت و مبسوط‌الید بود. در سال 76 اما نتیجه تلاش ناطق‌نوری شکست در انتخابات و واگذاری دولت به گزینه چپ‌ها یعنی سیدمحمد خاتمی بود. حالا قالیباف در آغاز دومین دوره ریاست بر مجلس به چالشی وارد شده که شباهت‌هایی با هر دو دوره قبل دارد اما تفاوت‌های مهمی هم دارد. قالیباف نه مثل هاشمی 68 بی‌رقیب است، نه مثل ناطق 76 نماد تام و تمام وضع موجود، اما مانند هاشمی وارد یک انتخابات غیرمترقبه شده و مانند ناطق در مجلس رقبای مهمی دارد که بازگشت به مجلس را هم سخت می‌کند.
هنوز برای تحلیل صحنه انتخابات زود است. دکمه‌های این کیبورد هم مثل قالیباف و جلیلی و لاریجانی و جهانگیری و... چشم‌انتظار رای و نظر آیت‌الله جنتی و سایر فقها و حقوقدانان هستند. بیشتر از این نمی‌توان درمورد انتخابات گمانه‌زنی کرد اما درباره بود و نمود، واقعیت و بازنمایی قالیباف به‌عنوان یک بازیگر مهم در انتخابات چرا. اگر از نامه مهم قالیباف، سلیمانی، جعفری، رشید، کاظمی و... به خاتمی فاکتور بگیریم، اولین باری که قالیباف وارد فضای جدی سیاست شد احتمالا انتخابات سال 84 است، از آن روزها 19 سال می‌گذرد. او حالا دیکته نانوشته‌ای نیست، آمدی و رفتی داشته است، موافقان و مخالفانی پیدا کرده، تصویری از خود ساخته و حالا فرصت‌ها و محدودیت‌هایی برای کنشگری سیاسی دارد. مهم‌ترین فرصت‌های او احتمالا اینها هستند:
1. شناخته‌شدگی: در انتخاباتی که زودتر از مواقع دیگر سر و تهش جمع می‌شود و روی دور تند است، امکان انفجار رای و ایجاد تکانه اجتماعی بزرگ برای نامزدهای کمترشناخته‌شده کم است و این یک مزیت برای افراد شناخته‌شده حساب می‌شود. قالیباف در این وضعیت یک گزینه شناخته‌شده است که انباشتی از امتیازات منفی و مثبت را با خود دارد.
2- وجود یک رای تثبیت‌شده: این چهارمین انتخاباتی است که قالیباف به آن وارد می‌شود. حضور در نیروی انتظامی، شهرداری و مجلس به‌عنوان اجتماعی‌ترین مسئولیت‌های او و البته همین چهار رقابت یک رای تثبیت‌شده برایش فراهم آورده که هر انتخاباتی را با آن شروع می‌کند. البته بخش مهمی از این رای تثبیت‌شده غیرایدئولوژیک است. این غیرایدئولوژیک بودن برای صاحب رای هم فرصت است و هم تهدید. فرصت است از بابت اینکه در میان نامزدهای ایدئولوژیک دیگر پایگاه رای اشتراکی به حساب نمی‌آید و تهدید است از باب اینکه لغزان است و امکان سُر خوردن به این‌سو و آن‌سو را دارد.
3- موضوعیت داشتن ثبات در فضای کشور: شرایط اجتماعی پساپرواز اردیبهشت در بخشی از فضای عمومی کشور برخلاف ادوار قبلی انتخابات نوعی ثبات را طلب می‌کند. اینکه این حس چقدر عمومی است و چقدر عمق دارد، باید مطالعه شود اما برخی نظرسنجی‌ها دامنه چنین حسی را نزدیک به 50 درصد رای‌دهندگان تخمین زده‌اند. در چنین فضایی قالیباف با توجه به مولفه‌های شخصیتی و موقعیتی مزیت‌هایی پیدا می‌کند. قالیباف می‌تواند بدون تبلیغات گل‌درشت از موضع کارآمدی خود را نماد امتداد کارآمدی‌های دولت سیزدهم معرفی کند. تعداد افرادی که چنین مزیتی را در انتخابات دارند نباید خیلی زیاد باشد.
4- موضوعیت داشتن در مساله کارآمدی: اگر ایجاد ثبات به‌علاوه ارتقای کارآمدی دستگاه اجرایی را مطالبه بخشی از رای‌دهندگان بدانیم، کاندیدایی مثل قالیباف که تصویر نسبتا کارآمد از دوران نیروی انتظامی و شهرداری تهران از خود به جای گذاشته است موضوعیت می‌یابد. خصوصا اینکه در هر دو مسئولیت بعد از قالیباف افرادی حضور پیدا کرده‌اند که مقایسه عملکرد آنها با قالیباف قابل تأمل است. در این ماجرا او باید برای تصویر مجلس فکری کند.
5- داشتن کاراکتر اجرایی: احتمالا بخش مهمی از مردم فارغ از اینکه از گفتمان و ادبیات قالیباف خوش‌شان بیاید یا نیایید، به او رای بدهند یا رای ندهند، رئیس مجلس فعلی را بیشتر یک شخصیت اهل اجرا می‌دانند تا یک سیاستمدار کارتابلی و ستادی. این ادراک عمومی از کاراکتر او هرچقدر در انتخابات مجلس نمره منفی به حساب می‌آمد، در انتخابات ریاست‌جمهوری کار می‌کند.
6- امکان تعامل با طیف‌های دیگر: قالیباف در کنشگری 20 ساله سیاسی خود حسب مشورت‌های گوناگون، تجربه‌های مختلفی را از سر گذرانده است. در برخی از این مقاطع او توانسته شمایل یک سیاستمدار میانه‌رو و عملگرا را از خود نشان بدهد. این تصویر برای مخاطب عام‌تر می‌تواند نسخه‌ای قابل تعامل باشد. قالیباف اینجا یک فرصت ایجابی دارد که مربوط به خودش است و یک فرصت که جنبه سلبی دارد و به ناتوانی برخی رقبایش در ایجاد چنین فضایی برمی‌گردد.
قالیباف علاوه‌بر این فرصت‌ها، محدودیت‌های مهمی هم دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1- چالش در پایگاه رای ایدئولوژیک: وضع قالیباف در بدنه رای حزب‌اللهی در 20 سال اخیر به فراخور مواضع او و شرایط اجتماعی، فرازوفرودهای فراوانی داشته است. بدنه رای وفادار یا ایدئولوژیک بیشتر از یک رای که در روز انتخابات به صندوق انداخته می‌شود موضوعیت دارد. بدنه وفادار موتور محرک تبلیغات است. قالیباف در سال‌های حضور در شهرداری توانسته یک پایگاه تکنوکراتیک بسازد. او در 4 سال ریاست مجلس یک بدنه بروکراتیک در پایگاه رای منطقه‌ای هم ایجاد کرده است، اما پایگاه ایدئولوژیک هنوز پاشنه‌آشیل مهم قالیباف است و او نتوانسته برای این چالش تدبیری کند.
2- نتایج انتخابات مجلس دوازدهم: قالیباف در یک شرایط متفاوت 4 ماه قبل وزن‌کشی شده است. فارغ از اقتضائات آن دوره و محدود بودن آن نتایج به تهران به هر ترتیب نتایج انتخابات 12 اسفند هنوز جلوی چشم است و از منظر اجتماعی یک پوئن منفی برای قالیباف به حساب می‌آید.
3- مشورت‌های غلط و برساخت‌های غلط: قالیباف در طول سال‌های حضور در سیاست محصور در مشورت‌های غلط بوده است، مشورت‌هایی که موجب برساخت‌های پاژگونه از او شده است. او در انتخابات 84 درحالی‌که به گواه بازخورد‌های برنامه «صندلی داغ» تلویزیون مستعدترین فرد برای جذب پایگاه ایدئولوژیک بود، ناگاه فرمان را به سمتی چرخاند که بدنه وفادار یکپارچه به سمت احمدی‌نژاد ریخت و او را با هاشمی به دور دوم فرستاد. در انتخابات 92 درحالی‌که 8 سال فعالیت در شهرداری تهران او را مستعد نمایندگی گفتمان کارآمدی کرده بود با مشورت‌های غلط به سمت گفتمان آزادی‌های اجتماعی رفت و با حمله گازانبری روحانی انتخابات تعیین‌تکلیف شد و در انتخابات 96 هم با پی‌ رادیان چرخش و در اقدامی عجیب به سمت عدالت و گفتمان 4 درصدی‌ها رفت، یعنی دقیقا چیزی که در آن مقطع هیچ ربطی به او نداشت! همه اینها نمونه‌هایی از مشورت غلط بود که تا اسفند 1402 و بستن یک لیست ضعیف با پیش‌فرض‌های غلط ادامه داشت. قالیباف معمولا مشاوران خوبی هم ندارد.
4- ضعف سیاست‌ورزی: قالیباف در بیشتر انتخابات‌ها با یک رای نسبتا خوب شروع می‌کند اما تصمیمات و مشورت‌های غلط که به برخی نمونه‌های آن در بالا اشاره کردیم معمولا رای او را فریز یا حتی کاهشی می‌کند.
5- متمرکز نبودن روی مزیت‌های اصلی: دال مرکزی گفتمان قالیباف در انتخاب پیش رو چیست؟ احتمالا اگر از اعضای کمپین او سوال شود به جواب واحدی نرسیم. به فرض متمرکز بودن روی گفتمان کارآمدی، برنامه او برای برساخت کردن این مزیت چیست؟ بقیه ایده‌های مرکزی گفتمان قالیباف چگونه با مساله کارآمدی و پیشرفت باید صورت‌بندی شوند و... اینها سوالاتی است که معمولا قالیباف و ستادش پاسخ درستی برای آنها ندارند.
6- آسیب‌پذیر بودن از ناحیه مبارزه با فساد: مجموعه شبهات و سوالاتی که در سال‌های اخیر به درست یا غلط درباره شرایط اقتصادی و سبک زندگی نزدیکان قالیباف طرح شده است معمولا در افکار عمومی پاسخ معتبری نداشته. فارغ از اینکه این شبهات حاصل یک پروژه سیاسی بوده یا نه، مسیری که قالیباف تاکنون طی کرده بخشی از افکار عمومی را در این ماجرا در وضعیت اطمینان‌بخشی قرار نداده است.
نام شما

آدرس ايميل شما

ایران در دو راهی

ایران در دو راهی

با وجودیکه بخش اعظم اصولگرایان در دوره ریاست جمهوری روحانی مخالف برجام بودند، رئیسی اصولگرا ...
در بهشت زهرای تهران چه خبر است؟

در بهشت زهرای تهران چه خبر است؟

اگرچه برخی مسئولان تاکید دارند که قیمت قبر‌ها به ویژه در تهران نجومی نیست، اما بازار‌های ...
جزئیات جدید از محموله روغن‌های آلوده

جزئیات جدید از محموله روغن‌های آلوده

۶ محموله روغن خوراکی به‌وزن ۹۱هزار تن در سال ۱۴۰۰ توسط شرکت بازرگانی دولتی وارد بندر ...
1