تاریخ انتشار
جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۶
کد مطلب : ۴۰۴۹۷۰
سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی منطقهی کهگیلویه و بویراحمد بیانیهی صادر کرد
از: جهنم تفکر تاجگردون و جریان متبوعش تا " باغی" خاتمی به؛ بهشت تفکر هدایت خواه
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی منطقهی کهگیلویه و بویراحمد در خصوص پاسخ ستار هدایتخواه به سخنان غلامرضا تاجگردون بیانیهای صادر کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است؛
جناب آقای ستار هدایت خواه در سایت کبنا نیوز [کلیک کنید] در پاسخ به سخنان جناب آقای غلامرضا تاجگردون مطالب تندی مطرح کردند، از آنجایی که سخنان آقای هدایت خواه نه فقط شخص غلامرضا تاجگردون بلکه به زعم ایشان "جریان متبوعش " را طبق عادت پیشین به سبک انقلابیگری البته مورد علاقهاش - به باد تهمت گرفته و به پیروی از بزرگان خود سید محمد خاتمی را " باغی " خوانده است و ...
سازمان عدالت و آزادی منطقهی کهگیلویه و بویراحمد بهعنوان یک تشکل سازمانی اصلاح طلب و عضو کوچکی از جریان بزرگ و ماندگار اصلاحات بهمنظور ایفای نقش روشنگری احزاب در جامعه، در پاسخ به سخنان آقای هدایت خواه نکاتی را جهت تنویر افکار عمومی به شرح ذیل مطرح مینماید تا مردم فهیم استان بخصوص جوانان عزیز و اندیشه ورزان گرامی به داوری بنشینند.
۱- آنچه از باب تنافر "مشروعیت "و " مقبولیت " در سخنان جناب هدایت خواه آمده است به صد زبان و اشاره در سخنان طیف اصولگرا بارها تکرار شده، چیز جدیدی نیست، اما مشکل اصلی آقای هدایت خواه و هم مسلکانش این است که مفاهیم مدرنی که خاستگاه عرفی دارند و برآمده از تجربهی انسانی ست را لباس دیانت میپوشانند. مفهوم مشروعیت از بدو تولد در علم سیاست مرادف مقبولیت بود، ابزار مقبولیت سنجی هم عبارت بود از رأی، البته با انتخابات آزاد. اکنون پرسش اساسی این است که جناب آقای هدایت خواه، آیا شما معنای مشروعیت را غیر از این میدانی؟ یا به مفهوم "نصب الهی " معتقدی؟ اگر چنین است ابزار ظهورش را چه میدانی؟
قاعده تاً خواهی گفت "از طریق فقها یا خبرگان بر سر شخصی خاص "، در این صورت چنین قاعدهای در حل و عقد در تاریخ اسلام سابقهای دیرینه دارد. پرسش اساسیتر اینکه در عصر غیبت که انسانها متصل به وحی نیستند و هیچ فردی در عداد معصومین نیست، بر اساس کدام برداشت آدمها (بخوانید حاکمان) خطا نمیکنند؟!
آیا ابزار مورد نظرتان خطا پذیر است یانه؟! منَت خدای را که نمیتوانید مقام "عصمت " را برای خود یا دوستانتان بعد از ائمه علیهم السلام قائل باشید. اگر مقام حکومتی اهل عصمت و مشروعیت، الهی بود آیا مجلس خبرگان موضوعیت داشت؟! پس در این میان " امر به معروف و نهی از منکر " چه میشود؟! مهمتر آنکه ملاک مشروعیت از نظر شما چگونه تحقق خارجی دارد؟! و میزان مشروعیت سنجی از نطر شما چیست؟!
فقط و فقط شورای نگهبان؟!!!
شوربختانه خلط مبحث کردهاید، به نظر میرسد که مشکل شما با غلامرضا تاجگردون و مشکل سید احمد خاتمی با سید محمد خاتمی در مناظره حل نمیشود، میدانید چرا؟!!!
زیرا این همه فقر، فلاکت، فساد، بیکاری، فاجعهی اقتصادی و ...، ارث بجای مانده از رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نیست، این همان آشی است برای این ملک و ملت، آن هم از نوع نابش (حالا شور باشد یا بی نمک) که یک شبه پدید نیامده و محصول یک یا دو رئیس جمهور هم نیست بلکه مولود ناقص الخلقهی معدل کل دولتها ست، لذا صادقانه به شما پیشنهاد میدهیم که اگر برایتان مقدور است و ترک عادت موجب ملالتان نیست، در برج عاج دیانت ننشینید و به راحتی آب خوردن دیگران را باغی، فتنه گر، کودتا گر و عوامل خارجی و ... ننامید. ممکن است بافتهها و تراوشات ذهنی امثال شما در یک فضای آزاد اندیشهای رنگ باخته و فرصت خودنمایی نداشته باشد البته شاید سرّ اینکه جریان شما عمیقاً مخالف آزادی ست همین است. اینکه از قرآن مثال آوردهاید عالی ست و میدانیم که با قرآن عجین اید، ای کاش کمی هم در سنت مولایمان علی (ع) در مواجهه با مخالفانش غور میکردید.
«طالب هدایت» را می گوییم که بهشت را به بها دهند نه به بهانه زیرا بهای انسانها در طریقی است که با حرّیت انتخاب کردهاند نه با زور و چماق انقلابیگری.
اینکه خود را «بهشتی» بدانیم یا «جهنمی»، لابُد از عهدهی کسانی که خود را نمایندگان خدا در زمین میدانند برمی آید ولی باور بفرمائید که اصلاً و ابداً به ماها چنین موهبتی نمیدهند زیرا از سنّت نبی تا سنّت علوی به ماها یاد دادهاند که نسبت به ایمان فردا یقین کامل روا نداریم و شک میکنیم که مبادا آنکس که خود را بهشتی دانَد به آفت عُجب گرفتار آید؟ یا نکند خدای نکرده قضاوت ایمانی در باب انسانها هم ناشی از «بهشتی» قلمداد کردن خویش باشد؟
به آنکه «هدایت» را از دریچهی تنگ انقلابیگری میجوید، می گوییم که ماها تمام مسائل دینی (که صد البته از آموزههای علوی و پدرانمان آموختهایم نه از انقلابیگری) را از نگاه سیاست نمیبینیم و قطعاً بین سیاست دینی و دین سیاسی تفاوت معناداری قائلیم.
ماها مخالفین سیاسی خود را از دایرهی اسلام خارج نمیکنیم.
به جناب «هدایتخواه انقلابی» میگوییم ای برادر مسلمان، ماها در «باغی» نمینشینیم و دیگران را " باغی " بنامیم. وقتی که آقای خاتمی را باغی مینامید بفرمائید که بغی خروج از حاکم معصوم است یا حاکم غیر معصوم؟!! وقتی واژهی باغی را در کلام - البته هدایتگرتان - به پیروی از بزرگان خویش نسبت به سیدمحمد خاتمی دیدیم نمیدانیم چرا تأسف خوردیم از فاصلهی کهکشانیای که میان برداشت ضیق تان از دین با برداشتِ ابوالحسن خرقانی هویداست، که «هر که بر سفرهی بوالحسن آید نانش دهید و از ایمانش نپرسید که هر کس نزد خدا به «جانی» بیارزد نزد بوالحسن به «نانی» میارزد.
راستی هرگز از خود پرسیدهاید با این برداشت تنگ از دیانتی که پیامبرش رحمهٌ للعالمین است جز ایجاد زحمت - البته با تهمتهای قربهً الی الهی - هنری نیاندوخته اید؟!!!
بعید میدانیم که در مقام ایمان به باریتعالی وصل باشید که اسرار درون بدانید. به نظرتان این چه سرّی است که پا از گلیم احتیاط بیرون نهاده و هرآنچه بر روان دارید بی ترس از عقوبت دنیا و آخرت بهتان وارد میکنید؟!!!
اگر شما نامش را انقلابیگری میدانید ما نامش را وحشت از فراموش شدن مینامیم، البته دایره وسیع آمرزش الهی را با متراژ «پایداری» سنجیدن ره به جایی نمیبرد.
۲- ای برادر انقلابی، لطفاً بفرمائید چه رابطهای بین مشروعیت و انقلابیگری وجود دارد؟!
ابداً نمیگوئیم که مفهوم انقلابیگری در ایران اولین بار از سوی مارکسیستها یا تودهایها مطرح شد، مگر مفهوم انقلابیگیری قبل از هر چیز بر «روش» تأکید ندارد؟ آیا این مفهوم غایت نگر است یا فاقد غایت نگری است؟ مگر نه این است که انقلابیگری در تنافر با اصلاحگری خلق شد؟
مگر تغییرات تدریجی در حکم اصلاح و تغییرات سریع و ناگهانی در حکم انقلاب نیست؟ آیا خشونت و ترور و مبارزهی مسلحانه مولود نامیمون انقلابیگری نیست؟ مگر در نگاه انقلابی خشونت تقدیس نمیشود و آنگاه بهعنوان یک پارادایم دایمی در «روش» بکار برده میشود؟
انقلابیگری بهعنوان یک روش از حیث نظری ناقص و نارس است زیرا ویژگی ممکنات را در نظر ندارد، به عبارتی انسان همواره در دایرهی امکان است نه دایرهی فعال مختار تنها و اثرگذار، اندیشهی انقلابیگری معمولاً فهمی ساده و نارس از جهان دارد به همین خاطر روشهای انقلابی عمدتاً با بن بست مواجهاند
رابطهی انقلابیگری با مشروعیت در تنافر است زیرا عمل انقلابی به مفهوم نادیده گرفتن واقعیت موجوداست در حالی که مشروعیت بر اساس پذیرش بخشی از واقعیت حاصل میشود. از آنجایی که در انقلابیگری " پاسخگویی " در آغاز سالبه به انتفاع موضوع است تلاش میشود تا بنیان مشروعیت را صرف دارا بودن پیشینهی حضور در انقلاب یا تبعیت تام از نظام بداند چرا که هر نوع نقدی به شکاف در ساختار بسته میانجامد، مشروعیت در این معنا فاقد معیار سنجش است.
ما معتقدیم که ملاک کار آمدی نظامهای سیاسی در انقلابی گری نیست بلکه در اصلاح پذیری تدریجی است، نظامهای انقلابی به سرعت به فساد و ناکارآمدی کشیده میشوند.
قصد تعقید نداریم ولی معتقدیم تداوم انقلابی گری یعنی تداوم یک وضعیت خاص برای شرایط خاص و "صد البته " به سود گروه خاص و به همین دلیل به سرعت گرفتار انحصار طبقاتی، گروهی و خانوادگی میشوند و چرخش قدرت را بر محور مردم تاب نمیاورند و لذا دائماً بر طبل جنجالی انقلابی گری میکوبند. از مباحث نظری که بگذریم اگر انقلابیگری به معنای حذف دگر اندیشی در سایهی دُگم اندیشی ست ما انقلابی نیستیم.
اگر انقلابی گری از دیوار سفارتخانهها بالارفتن و هزینه تراشیدن بر ملک و ملت است ما انقلابی نیستیم،
اگر انقلابی گری مخالفت با FATF است آری ما انقلابی نیستیم
اگر انقلابی گری بر مبنای " النصر به الرُعب " ِ اعراب جاهلی ست، آری برادر ما انقلابی نیستیم
والبته اگرهای بسیار دیگری که در این مقوله نمیگنجد
ای کاش به جای وهمیات بر بدیهیات و واقعیات تکیه کنیم. شما کدام نظام انقلابی را میشناسید که مشروعیت در معنای مورد طبع شما را مد نظر داشته و در عرصهی حیات بشری موفق عمل کرده است؟!
۳- چطور وقتی شما وهم مسلکان سیاسیتان درفهم امور جزیی درمانده و از رتق وفتق امورسادهی دنیا واماندهاید، مدعی اشراف وشناخت بر عقبی و آخرتید؟!
جناب آقای هدایت خواه بدانید که مفهوم " قدرت "را با نگرش دینی به درستی نمیتوان فهم کرد زیرا سنت نبوی در تأسیس حکومت نشان داد که رسول مکرم در این عرصه بر عرف زمانه رفت و احتجاح علی (ع) در باب مشروعیت حکومتش در مقابل معاویه نیز تمسک به انتخاب شدن توسط مردم و شورا بود نه نصب الهی، یعنی مولا نفرمود "چون خداوند مرا نصب کرده ... " بلکه فرمود "چون مردم مرا پذیرفتند ..."
حرف ما این است که در یک نظام سیاسی با هر عنوانی هیچ شخصی نباید خود را در جایگاه قوهی قضائیه بنشاند و حکم صادر کند و قضاوت ایمانی کند. نه شما در جایگاه قاضی هستید که حکم باغی صادر کنید و نه در جایگاه رسول که از اسرار درون واقف.
۴- در عجبیم از اینکه وقتی رأیهای میلیونی بنی صدر و خاتمی و روحانی را در کنار هم میشمردی چطور آرای میلیونی " مرد هزارهی سومتان " را فراموش کردی؟!
۵- وقتی استقبال مردمی از نمایندهی محبوب و مورد علاقهی مردم را کارناوال انتخاباتی میدانی آیا این شائبه پیش نمیآید که هزینههای سنگین از بودجهی آستان قدس در روستاها در قالب عناوین مختلف (البته خیلی هم متنوع) یک شوی انتخاباتی ست؟!!!
۶- قطعاً هستند کسانی که جهنم تفکر "تاجگردون و جریان متبوعش " را بر بهشت تفکر امثال شما ترجیح میدهند و شما نمیدانید.
۷- کسانی به شعور مردم توهین میکنند که خود را قیم و صاحب همهی منابع کشور میدانند و به هیچکس پاسخگو نیستند و بزرگترین دشمنشان «فهم» ملت است.
۸- ببخشید یادمان رفته بود تمام مناسبتهای ائمه معصومین علیهم السلام و نوازش مخالفان سیاسی خود در حد اعلای کلمه مختص «عنایات» مخصوص شماست و ماها اگر در جشن میلادی شرکت کنیم پیراهن عثمانیم!!!
والسلام علی من التبع الهدی
-----------------------------------------------------------------------------
سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی منطقهی کهگیلویه و بویراحمد
تاریخ ۹۷/۹/۸
ارسال کننده بیانیهی: سید عسکر عرفانیزاده
متن این بیانیه به شرح زیر است؛
جناب آقای ستار هدایت خواه در سایت کبنا نیوز [کلیک کنید] در پاسخ به سخنان جناب آقای غلامرضا تاجگردون مطالب تندی مطرح کردند، از آنجایی که سخنان آقای هدایت خواه نه فقط شخص غلامرضا تاجگردون بلکه به زعم ایشان "جریان متبوعش " را طبق عادت پیشین به سبک انقلابیگری البته مورد علاقهاش - به باد تهمت گرفته و به پیروی از بزرگان خود سید محمد خاتمی را " باغی " خوانده است و ...
سازمان عدالت و آزادی منطقهی کهگیلویه و بویراحمد بهعنوان یک تشکل سازمانی اصلاح طلب و عضو کوچکی از جریان بزرگ و ماندگار اصلاحات بهمنظور ایفای نقش روشنگری احزاب در جامعه، در پاسخ به سخنان آقای هدایت خواه نکاتی را جهت تنویر افکار عمومی به شرح ذیل مطرح مینماید تا مردم فهیم استان بخصوص جوانان عزیز و اندیشه ورزان گرامی به داوری بنشینند.
۱- آنچه از باب تنافر "مشروعیت "و " مقبولیت " در سخنان جناب هدایت خواه آمده است به صد زبان و اشاره در سخنان طیف اصولگرا بارها تکرار شده، چیز جدیدی نیست، اما مشکل اصلی آقای هدایت خواه و هم مسلکانش این است که مفاهیم مدرنی که خاستگاه عرفی دارند و برآمده از تجربهی انسانی ست را لباس دیانت میپوشانند. مفهوم مشروعیت از بدو تولد در علم سیاست مرادف مقبولیت بود، ابزار مقبولیت سنجی هم عبارت بود از رأی، البته با انتخابات آزاد. اکنون پرسش اساسی این است که جناب آقای هدایت خواه، آیا شما معنای مشروعیت را غیر از این میدانی؟ یا به مفهوم "نصب الهی " معتقدی؟ اگر چنین است ابزار ظهورش را چه میدانی؟
قاعده تاً خواهی گفت "از طریق فقها یا خبرگان بر سر شخصی خاص "، در این صورت چنین قاعدهای در حل و عقد در تاریخ اسلام سابقهای دیرینه دارد. پرسش اساسیتر اینکه در عصر غیبت که انسانها متصل به وحی نیستند و هیچ فردی در عداد معصومین نیست، بر اساس کدام برداشت آدمها (بخوانید حاکمان) خطا نمیکنند؟!
آیا ابزار مورد نظرتان خطا پذیر است یانه؟! منَت خدای را که نمیتوانید مقام "عصمت " را برای خود یا دوستانتان بعد از ائمه علیهم السلام قائل باشید. اگر مقام حکومتی اهل عصمت و مشروعیت، الهی بود آیا مجلس خبرگان موضوعیت داشت؟! پس در این میان " امر به معروف و نهی از منکر " چه میشود؟! مهمتر آنکه ملاک مشروعیت از نظر شما چگونه تحقق خارجی دارد؟! و میزان مشروعیت سنجی از نطر شما چیست؟!
فقط و فقط شورای نگهبان؟!!!
شوربختانه خلط مبحث کردهاید، به نظر میرسد که مشکل شما با غلامرضا تاجگردون و مشکل سید احمد خاتمی با سید محمد خاتمی در مناظره حل نمیشود، میدانید چرا؟!!!
زیرا این همه فقر، فلاکت، فساد، بیکاری، فاجعهی اقتصادی و ...، ارث بجای مانده از رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نیست، این همان آشی است برای این ملک و ملت، آن هم از نوع نابش (حالا شور باشد یا بی نمک) که یک شبه پدید نیامده و محصول یک یا دو رئیس جمهور هم نیست بلکه مولود ناقص الخلقهی معدل کل دولتها ست، لذا صادقانه به شما پیشنهاد میدهیم که اگر برایتان مقدور است و ترک عادت موجب ملالتان نیست، در برج عاج دیانت ننشینید و به راحتی آب خوردن دیگران را باغی، فتنه گر، کودتا گر و عوامل خارجی و ... ننامید. ممکن است بافتهها و تراوشات ذهنی امثال شما در یک فضای آزاد اندیشهای رنگ باخته و فرصت خودنمایی نداشته باشد البته شاید سرّ اینکه جریان شما عمیقاً مخالف آزادی ست همین است. اینکه از قرآن مثال آوردهاید عالی ست و میدانیم که با قرآن عجین اید، ای کاش کمی هم در سنت مولایمان علی (ع) در مواجهه با مخالفانش غور میکردید.
«طالب هدایت» را می گوییم که بهشت را به بها دهند نه به بهانه زیرا بهای انسانها در طریقی است که با حرّیت انتخاب کردهاند نه با زور و چماق انقلابیگری.
اینکه خود را «بهشتی» بدانیم یا «جهنمی»، لابُد از عهدهی کسانی که خود را نمایندگان خدا در زمین میدانند برمی آید ولی باور بفرمائید که اصلاً و ابداً به ماها چنین موهبتی نمیدهند زیرا از سنّت نبی تا سنّت علوی به ماها یاد دادهاند که نسبت به ایمان فردا یقین کامل روا نداریم و شک میکنیم که مبادا آنکس که خود را بهشتی دانَد به آفت عُجب گرفتار آید؟ یا نکند خدای نکرده قضاوت ایمانی در باب انسانها هم ناشی از «بهشتی» قلمداد کردن خویش باشد؟
به آنکه «هدایت» را از دریچهی تنگ انقلابیگری میجوید، می گوییم که ماها تمام مسائل دینی (که صد البته از آموزههای علوی و پدرانمان آموختهایم نه از انقلابیگری) را از نگاه سیاست نمیبینیم و قطعاً بین سیاست دینی و دین سیاسی تفاوت معناداری قائلیم.
ماها مخالفین سیاسی خود را از دایرهی اسلام خارج نمیکنیم.
به جناب «هدایتخواه انقلابی» میگوییم ای برادر مسلمان، ماها در «باغی» نمینشینیم و دیگران را " باغی " بنامیم. وقتی که آقای خاتمی را باغی مینامید بفرمائید که بغی خروج از حاکم معصوم است یا حاکم غیر معصوم؟!! وقتی واژهی باغی را در کلام - البته هدایتگرتان - به پیروی از بزرگان خویش نسبت به سیدمحمد خاتمی دیدیم نمیدانیم چرا تأسف خوردیم از فاصلهی کهکشانیای که میان برداشت ضیق تان از دین با برداشتِ ابوالحسن خرقانی هویداست، که «هر که بر سفرهی بوالحسن آید نانش دهید و از ایمانش نپرسید که هر کس نزد خدا به «جانی» بیارزد نزد بوالحسن به «نانی» میارزد.
راستی هرگز از خود پرسیدهاید با این برداشت تنگ از دیانتی که پیامبرش رحمهٌ للعالمین است جز ایجاد زحمت - البته با تهمتهای قربهً الی الهی - هنری نیاندوخته اید؟!!!
بعید میدانیم که در مقام ایمان به باریتعالی وصل باشید که اسرار درون بدانید. به نظرتان این چه سرّی است که پا از گلیم احتیاط بیرون نهاده و هرآنچه بر روان دارید بی ترس از عقوبت دنیا و آخرت بهتان وارد میکنید؟!!!
اگر شما نامش را انقلابیگری میدانید ما نامش را وحشت از فراموش شدن مینامیم، البته دایره وسیع آمرزش الهی را با متراژ «پایداری» سنجیدن ره به جایی نمیبرد.
۲- ای برادر انقلابی، لطفاً بفرمائید چه رابطهای بین مشروعیت و انقلابیگری وجود دارد؟!
ابداً نمیگوئیم که مفهوم انقلابیگری در ایران اولین بار از سوی مارکسیستها یا تودهایها مطرح شد، مگر مفهوم انقلابیگیری قبل از هر چیز بر «روش» تأکید ندارد؟ آیا این مفهوم غایت نگر است یا فاقد غایت نگری است؟ مگر نه این است که انقلابیگری در تنافر با اصلاحگری خلق شد؟
مگر تغییرات تدریجی در حکم اصلاح و تغییرات سریع و ناگهانی در حکم انقلاب نیست؟ آیا خشونت و ترور و مبارزهی مسلحانه مولود نامیمون انقلابیگری نیست؟ مگر در نگاه انقلابی خشونت تقدیس نمیشود و آنگاه بهعنوان یک پارادایم دایمی در «روش» بکار برده میشود؟
انقلابیگری بهعنوان یک روش از حیث نظری ناقص و نارس است زیرا ویژگی ممکنات را در نظر ندارد، به عبارتی انسان همواره در دایرهی امکان است نه دایرهی فعال مختار تنها و اثرگذار، اندیشهی انقلابیگری معمولاً فهمی ساده و نارس از جهان دارد به همین خاطر روشهای انقلابی عمدتاً با بن بست مواجهاند
رابطهی انقلابیگری با مشروعیت در تنافر است زیرا عمل انقلابی به مفهوم نادیده گرفتن واقعیت موجوداست در حالی که مشروعیت بر اساس پذیرش بخشی از واقعیت حاصل میشود. از آنجایی که در انقلابیگری " پاسخگویی " در آغاز سالبه به انتفاع موضوع است تلاش میشود تا بنیان مشروعیت را صرف دارا بودن پیشینهی حضور در انقلاب یا تبعیت تام از نظام بداند چرا که هر نوع نقدی به شکاف در ساختار بسته میانجامد، مشروعیت در این معنا فاقد معیار سنجش است.
ما معتقدیم که ملاک کار آمدی نظامهای سیاسی در انقلابی گری نیست بلکه در اصلاح پذیری تدریجی است، نظامهای انقلابی به سرعت به فساد و ناکارآمدی کشیده میشوند.
قصد تعقید نداریم ولی معتقدیم تداوم انقلابی گری یعنی تداوم یک وضعیت خاص برای شرایط خاص و "صد البته " به سود گروه خاص و به همین دلیل به سرعت گرفتار انحصار طبقاتی، گروهی و خانوادگی میشوند و چرخش قدرت را بر محور مردم تاب نمیاورند و لذا دائماً بر طبل جنجالی انقلابی گری میکوبند. از مباحث نظری که بگذریم اگر انقلابیگری به معنای حذف دگر اندیشی در سایهی دُگم اندیشی ست ما انقلابی نیستیم.
اگر انقلابی گری از دیوار سفارتخانهها بالارفتن و هزینه تراشیدن بر ملک و ملت است ما انقلابی نیستیم،
اگر انقلابی گری مخالفت با FATF است آری ما انقلابی نیستیم
اگر انقلابی گری بر مبنای " النصر به الرُعب " ِ اعراب جاهلی ست، آری برادر ما انقلابی نیستیم
والبته اگرهای بسیار دیگری که در این مقوله نمیگنجد
ای کاش به جای وهمیات بر بدیهیات و واقعیات تکیه کنیم. شما کدام نظام انقلابی را میشناسید که مشروعیت در معنای مورد طبع شما را مد نظر داشته و در عرصهی حیات بشری موفق عمل کرده است؟!
۳- چطور وقتی شما وهم مسلکان سیاسیتان درفهم امور جزیی درمانده و از رتق وفتق امورسادهی دنیا واماندهاید، مدعی اشراف وشناخت بر عقبی و آخرتید؟!
جناب آقای هدایت خواه بدانید که مفهوم " قدرت "را با نگرش دینی به درستی نمیتوان فهم کرد زیرا سنت نبوی در تأسیس حکومت نشان داد که رسول مکرم در این عرصه بر عرف زمانه رفت و احتجاح علی (ع) در باب مشروعیت حکومتش در مقابل معاویه نیز تمسک به انتخاب شدن توسط مردم و شورا بود نه نصب الهی، یعنی مولا نفرمود "چون خداوند مرا نصب کرده ... " بلکه فرمود "چون مردم مرا پذیرفتند ..."
حرف ما این است که در یک نظام سیاسی با هر عنوانی هیچ شخصی نباید خود را در جایگاه قوهی قضائیه بنشاند و حکم صادر کند و قضاوت ایمانی کند. نه شما در جایگاه قاضی هستید که حکم باغی صادر کنید و نه در جایگاه رسول که از اسرار درون واقف.
۴- در عجبیم از اینکه وقتی رأیهای میلیونی بنی صدر و خاتمی و روحانی را در کنار هم میشمردی چطور آرای میلیونی " مرد هزارهی سومتان " را فراموش کردی؟!
۵- وقتی استقبال مردمی از نمایندهی محبوب و مورد علاقهی مردم را کارناوال انتخاباتی میدانی آیا این شائبه پیش نمیآید که هزینههای سنگین از بودجهی آستان قدس در روستاها در قالب عناوین مختلف (البته خیلی هم متنوع) یک شوی انتخاباتی ست؟!!!
۶- قطعاً هستند کسانی که جهنم تفکر "تاجگردون و جریان متبوعش " را بر بهشت تفکر امثال شما ترجیح میدهند و شما نمیدانید.
۷- کسانی به شعور مردم توهین میکنند که خود را قیم و صاحب همهی منابع کشور میدانند و به هیچکس پاسخگو نیستند و بزرگترین دشمنشان «فهم» ملت است.
۸- ببخشید یادمان رفته بود تمام مناسبتهای ائمه معصومین علیهم السلام و نوازش مخالفان سیاسی خود در حد اعلای کلمه مختص «عنایات» مخصوص شماست و ماها اگر در جشن میلادی شرکت کنیم پیراهن عثمانیم!!!
والسلام علی من التبع الهدی
-----------------------------------------------------------------------------
سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی منطقهی کهگیلویه و بویراحمد
تاریخ ۹۷/۹/۸
ارسال کننده بیانیهی: سید عسکر عرفانیزاده