تاریخ انتشار
سه شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۵۴
کد مطلب : ۴۵۰۷۵۶
بهسوی خاورمیانه هیبریدی در میانه افول آمریکا، ظهور چین و احیای روسیه
زلزله ژئوپلتیک در خاورمیانه؛ الگوی جدید اتحاد بین ایران و شرکا
۱
کبنا ؛اتحادهای هایپر-استراتژیک که خاورمیانه را در طول جنگ سرد تعریف و مرزبندی میکردند، اکنون در حال تبدیل شدن به اتحادهای هیبریدی (ترکیبی)، سیال، عملگرایانه و غیرقابل پیشبینی هستند.
به گزارش کبنا، تحرکات دیپلماتیک خاورمیانه در ماههای گذشته، از رفتوآمدهای متعدد و نشستهای ویژه درونمنطقهای تا سفر خاورمیانهای جو بایدن و سفر اخیر ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان به تهران، تا حدودی نشانگر یک پویایی جدید ژئوپلتیک و دگرگونی عمیق ژئواستراتژیک در مناسبات خاورمیانه است که توجه تحلیلگران و مفسران سیاسی را معطوف به خود میکند.
اتحادهای استراتژیک خاورمیانه؛ از هایپر تا هیبرید
مروان بشاره، تحلیلگر ارشد سیاسی الجزیره و استاد روابط بینالملل که به عنوان یک مرجع برجسته در سیاستخارجی ایالات متحده، خاورمیانه و امور استراتژیک بینالمللی شناخته میشود، در مطلبی با عنوان «سیاست خاورمیانه: از هایپر تا هیبرید» استدلال میکند که «اتحادهای هایپر-استراتژیک که منطقه را در طول جنگ سرد تعریف میکردند، اکنون به نظر میرسد در حال تبدیل شدن به اتحادهای هیبریدی (ترکیبی)، سیال، عملگرا و غیرقابل پیشبینی هستند».
مروان بشاره در این مقاله نوشته است: از آنجایی که نوع جدیدی از جنگ سرد بر روابط آمریکا و روسیه پس از تهاجم به اوکراین مسلط شد، بازیگران اصلی خاورمیانه فاصله خود را حفظ کرده و از جانبداری خودداری میکنند.
این نشانه آن است که اتحادهای فوق استراتژیک که منطقه و جهان را در طول جنگ سرد قدیم قطبی کرده بود، در حال تبدیل شدن به ترکیبی، سیال، عملگرا و غیرقابل پیش بینی است.
۲ شاهد مثال اخیر برای پویایی جدید
در طول جنگ سرد قدیم، خاورمیانه با مداخله خارجی بیشتر و درگیریهای نسبتاً مکرر با شدت بالا مشخص میشد. پس از جنگ سرد حتی برای خاورمیانه سیاهبخت بدتر بود؛ در 20 سال گذشته، بیشتر مرگبارترین درگیریهای جهان را به نمایش گذاشت.
اما با پایان یافتن جنگ در سوریه، یمن و لیبی، در حالی که درگیریهای منطقهای به بنبست میرسند و قدرتهای منطقهای و جهانی نشانههایی از ضعف و خستگی را نشان میدهند، اکنون یک محیط ژئوپلیتیک جدید در حال شکل گیری است.
این پویایی جدید در اجلاس اخیر سران آمریکایی-عربی در جده و نشست سه جانبه روسیه، ایران و ترکیه در تهران به وضوح نشان داده شد.
دست رد اعراب به خواستههای آمریکا
نشست هفته گذشته در جده اختلاف و بی اعتمادی بین ایالات متحده و شرکا/مشتریانش در خاورمیانه را آشکار کرد.
پرزیدنت جو بایدن تلاش کرد تا آنها را متقاعد کند که تولید نفت را افزایش دهند و همه همکاری ها با مسکو را متوقف کنند، اما نتیجهای نداشت. علیرغم درخواستها و فشارهای واشنگتن، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر هیچ نشانهای مبنی بر اینکه ممکن است به زودی معامله با مسکو در زمینه انرژی و تجارت را متوقف کنند، بروز ندادند.
این با دهه 1980 بسیار فاصله دارد، زمانی که عربستان سعودی در جنگ سرد در کنار واشنگتن قرار گرفت و به بیرون راندن نیروهای شوروی از افغانستان کمک کرد و قیمت نفت را تحت فشار آمریکا پایین آورد.
در اولین سفر خود به منطقه به عنوان رئیس جمهور، بایدن که پیشتر [با اشاره به ریاض] علیه رژیمهای "منفور" حاکم در خاورمیانه انتقاد کرده بود، زبان و غرور خود را در خدمت "منافع ملی" بلعید.
با این حال، ریاض و قاهره دیکتههای ایالات متحده را رد کردند و با توجه به عقبنشینی تحقیرآمیز آمریکا از عراق و افغانستان و رفتار متغیر و سرگردان آن در دو دهه گذشته، حتی صلاحیت استراتژیک و قدرت ماندگاری آن را زیر سؤال بردند.
اثر همنشینی اعراب و اسرائیل
افول نسبی آمریکا، در بحبوحه ظهور چین و احیای روسیه، متحدانش را بر آن داشته است تا روابط خارجی ترکیبی و غیر انحصاری را تنها بر اساس منافع ملی و رژیمی خود دنبال کنند.
گویی گستاخی بیش از حد اسرائیل بالاخره به همسایگان، دوستان و دشمنانش نیز مالیده است. مانند تل آویو، بازیگران مهم خاورمیانه نیز خواهان تسلیحات و کمکهای آمریکا هستند اما توصیه آمریکا را نمیخواهند.
اسرائیل علیرغم اینکه نزدیکترین متحد منطقهای واشنگتن و اولین ایستگاه در سفر پرزیدنت بایدن به خاورمیانه است، از پذیرفتن خواستههای آمریکا نه تنها در مورد روسیه، بلکه درباره ایران و فلسطین نیز خودداری کرده است.
در واقع، اسرائیل، که پویایی «دم، سگ را تکان میدهد»* را به سطحی کاملاً جدید رسانده است، باز هم با آمریکا مانند یک تولهسگ احمق رفتار کرد.
سیاست هیبریدی ترکیه و ایران
مانند اسرائیل، عربستان سعودی و متحدان منطقه ای آن، ترکیه نیز که از نظر جغرافیایی و ژئوپلیتیکی در شرق و غرب قرار دارد، مدتی است که هیبریدی شده است.
در اجلاس سه جانبه این هفته در تهران، این عضو اصلی ناتو به توافقات جدیدی با دشمنان استراتژیک واشنگتن، ایران و روسیه دست یافته است. حتی پیشنهاد فروش اسلحه به ایران.
پس از اینکه متحدان ناتو از فروش سامانههای دفاع هوایی به ترکیه با شرایط قابل قبول خودداری کردند، آنکارا برای خرید سامانه پیشرفته اس-400 به دشمن ناتو، روسیه، روی آورد تا واشنگتن را به شدت ناراحت کند. از آن زمان، عربستان سعودی سرپیچی مشابهی از خود نشان داده و مذاکراتی را با مسکو برای خرید سامانه روسی آغاز کرده است.
و مانند ترکیه، اسرائیل و عربستان سعودی، ایران نیز در تلاش است تا روابط ترکیبی را دنبال کند و با چین و روسیه متحد شود و در عین حال برای همکاری با اروپا باز بماند و بر مذاکره برای بازگشت به توافق هستهای با ایالات متحده پافشاری کند.
و از زمان حمله به اوکراین، روسیه برای مقابله با نفوذ آمریکا و ترکیه در سوریه بیشتر به ایران وابسته شده است.
روابط هیبریدی درونمنطقهای
در همین حال، این بازیگران مرکزی خاورمیانه به دنبال روابط ترکیبی در داخل منطقه و همچنین فراتر از آن هستند. ایران و عربستان سعودی ممکن است دشمنان سرسخت باشند و به نوعی در منطق جنگ سرد گیر کردهاند، اما آنها همچنین در مذاکرات مستقیم دیپلماتیک با هدف کاهش تنش ها در خلیج فارس و یافتن تسهیلات در نقاط حساس منطقه مانند یمن، عراق، سوریه و لبنان مشارکت دارند.
پویایی مشابهی بین امارات و ایران به وجود آمد، درحالیکه امارات روابط خود را با دولت اسد در سوریه عادی کرد و به نوعی از جنگ یمن خارج شد. و در عین حال امارات روابط دیپلماتیک، امنیتی و راهبردی را با دشمن سرسخت ایران، اسرائیل برقرار کرد.
انقلاب هیبریدی ژئوپلتیک منطقه
به طور خلاصه، پویایی هیبریدی ژئوپلیتیکی جدید هیچ شباهتی به دوقطبی سفت و سخت و فوق العادهای ندارد که جهان را برای دههها تقسیم کرده و بر آن مسلط بوده است.
از آنجایی که جهان به مثابه تجارت و سیاست، با استفاده از ابزارها و روشهای مشابه، با جنگها مبارزه میکند، این تغییر احتمالاً پایدار و جهانی خواهد بود.
به عبارت دیگر، و با در نظر گرفتن خطر سادهسازی بیش از حد، انتظار میرود دولتهای بیشتری سیاستهای هیبریدی را در یک محیط هیبریدی فزاینده که ویژگیهای آن کار هیبریدی، خودروهای هیبریدی و جنگ هیبریدی است، دنبال کنند.
این امر پویایی جهانی و منطقهای را پیچیدهتر خواهد کرد و ضمن ایجاد یک واقعیت در حال تغییر سرگیجهآور، پیشبینی آنچه ممکن است در آینده رخ دهد را دشوارتر میکند. جایی که ممکن است یک انفجار جدید رخ دهد، یا اینکه کشورهای خاصی ممکن است فردا به سازش با مقتضیات محیط برسند.
همه اینها این سوال را مطرح می کند: آیا تغییر از روابط هایپر به روابط هیبرید، ثبات یا حتی صلح را برای خاورمیانه را به همراه خواهد داشت؟
در واقع ممکن است بیثباتی بینالمللی و درونملی را برای مدتی کاهش دهد، اما تا زمانی که بازیگران منطقهای از این پنجره برای رسیدگی به مسائل فوری عدالت و حقوق بشر استفاده نکنند، انتظار بیثباتی و خشونت بیشتری را داشته باشید.
به گزارش کبنا، تحرکات دیپلماتیک خاورمیانه در ماههای گذشته، از رفتوآمدهای متعدد و نشستهای ویژه درونمنطقهای تا سفر خاورمیانهای جو بایدن و سفر اخیر ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان به تهران، تا حدودی نشانگر یک پویایی جدید ژئوپلتیک و دگرگونی عمیق ژئواستراتژیک در مناسبات خاورمیانه است که توجه تحلیلگران و مفسران سیاسی را معطوف به خود میکند.
اتحادهای استراتژیک خاورمیانه؛ از هایپر تا هیبرید
مروان بشاره، تحلیلگر ارشد سیاسی الجزیره و استاد روابط بینالملل که به عنوان یک مرجع برجسته در سیاستخارجی ایالات متحده، خاورمیانه و امور استراتژیک بینالمللی شناخته میشود، در مطلبی با عنوان «سیاست خاورمیانه: از هایپر تا هیبرید» استدلال میکند که «اتحادهای هایپر-استراتژیک که منطقه را در طول جنگ سرد تعریف میکردند، اکنون به نظر میرسد در حال تبدیل شدن به اتحادهای هیبریدی (ترکیبی)، سیال، عملگرا و غیرقابل پیشبینی هستند».
مروان بشاره در این مقاله نوشته است: از آنجایی که نوع جدیدی از جنگ سرد بر روابط آمریکا و روسیه پس از تهاجم به اوکراین مسلط شد، بازیگران اصلی خاورمیانه فاصله خود را حفظ کرده و از جانبداری خودداری میکنند.
این نشانه آن است که اتحادهای فوق استراتژیک که منطقه و جهان را در طول جنگ سرد قدیم قطبی کرده بود، در حال تبدیل شدن به ترکیبی، سیال، عملگرا و غیرقابل پیش بینی است.
۲ شاهد مثال اخیر برای پویایی جدید
در طول جنگ سرد قدیم، خاورمیانه با مداخله خارجی بیشتر و درگیریهای نسبتاً مکرر با شدت بالا مشخص میشد. پس از جنگ سرد حتی برای خاورمیانه سیاهبخت بدتر بود؛ در 20 سال گذشته، بیشتر مرگبارترین درگیریهای جهان را به نمایش گذاشت.
اما با پایان یافتن جنگ در سوریه، یمن و لیبی، در حالی که درگیریهای منطقهای به بنبست میرسند و قدرتهای منطقهای و جهانی نشانههایی از ضعف و خستگی را نشان میدهند، اکنون یک محیط ژئوپلیتیک جدید در حال شکل گیری است.
این پویایی جدید در اجلاس اخیر سران آمریکایی-عربی در جده و نشست سه جانبه روسیه، ایران و ترکیه در تهران به وضوح نشان داده شد.
دست رد اعراب به خواستههای آمریکا
نشست هفته گذشته در جده اختلاف و بی اعتمادی بین ایالات متحده و شرکا/مشتریانش در خاورمیانه را آشکار کرد.
پرزیدنت جو بایدن تلاش کرد تا آنها را متقاعد کند که تولید نفت را افزایش دهند و همه همکاری ها با مسکو را متوقف کنند، اما نتیجهای نداشت. علیرغم درخواستها و فشارهای واشنگتن، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر هیچ نشانهای مبنی بر اینکه ممکن است به زودی معامله با مسکو در زمینه انرژی و تجارت را متوقف کنند، بروز ندادند.
این با دهه 1980 بسیار فاصله دارد، زمانی که عربستان سعودی در جنگ سرد در کنار واشنگتن قرار گرفت و به بیرون راندن نیروهای شوروی از افغانستان کمک کرد و قیمت نفت را تحت فشار آمریکا پایین آورد.
در اولین سفر خود به منطقه به عنوان رئیس جمهور، بایدن که پیشتر [با اشاره به ریاض] علیه رژیمهای "منفور" حاکم در خاورمیانه انتقاد کرده بود، زبان و غرور خود را در خدمت "منافع ملی" بلعید.
با این حال، ریاض و قاهره دیکتههای ایالات متحده را رد کردند و با توجه به عقبنشینی تحقیرآمیز آمریکا از عراق و افغانستان و رفتار متغیر و سرگردان آن در دو دهه گذشته، حتی صلاحیت استراتژیک و قدرت ماندگاری آن را زیر سؤال بردند.
اثر همنشینی اعراب و اسرائیل
افول نسبی آمریکا، در بحبوحه ظهور چین و احیای روسیه، متحدانش را بر آن داشته است تا روابط خارجی ترکیبی و غیر انحصاری را تنها بر اساس منافع ملی و رژیمی خود دنبال کنند.
گویی گستاخی بیش از حد اسرائیل بالاخره به همسایگان، دوستان و دشمنانش نیز مالیده است. مانند تل آویو، بازیگران مهم خاورمیانه نیز خواهان تسلیحات و کمکهای آمریکا هستند اما توصیه آمریکا را نمیخواهند.
اسرائیل علیرغم اینکه نزدیکترین متحد منطقهای واشنگتن و اولین ایستگاه در سفر پرزیدنت بایدن به خاورمیانه است، از پذیرفتن خواستههای آمریکا نه تنها در مورد روسیه، بلکه درباره ایران و فلسطین نیز خودداری کرده است.
در واقع، اسرائیل، که پویایی «دم، سگ را تکان میدهد»* را به سطحی کاملاً جدید رسانده است، باز هم با آمریکا مانند یک تولهسگ احمق رفتار کرد.
* «دم، سگ را تکان میدهد / the tail wagging the dog اصطلاحی است که کاربرد عمومی آن در معنای یک موجود کوچک و به ظاهر بیاهمیت (دم) که یک موجود بزرگتر و مهمتر (سگ) را کنترل میکند، است.
سیاست هیبریدی ترکیه و ایران
مانند اسرائیل، عربستان سعودی و متحدان منطقه ای آن، ترکیه نیز که از نظر جغرافیایی و ژئوپلیتیکی در شرق و غرب قرار دارد، مدتی است که هیبریدی شده است.
در اجلاس سه جانبه این هفته در تهران، این عضو اصلی ناتو به توافقات جدیدی با دشمنان استراتژیک واشنگتن، ایران و روسیه دست یافته است. حتی پیشنهاد فروش اسلحه به ایران.
پس از اینکه متحدان ناتو از فروش سامانههای دفاع هوایی به ترکیه با شرایط قابل قبول خودداری کردند، آنکارا برای خرید سامانه پیشرفته اس-400 به دشمن ناتو، روسیه، روی آورد تا واشنگتن را به شدت ناراحت کند. از آن زمان، عربستان سعودی سرپیچی مشابهی از خود نشان داده و مذاکراتی را با مسکو برای خرید سامانه روسی آغاز کرده است.
و مانند ترکیه، اسرائیل و عربستان سعودی، ایران نیز در تلاش است تا روابط ترکیبی را دنبال کند و با چین و روسیه متحد شود و در عین حال برای همکاری با اروپا باز بماند و بر مذاکره برای بازگشت به توافق هستهای با ایالات متحده پافشاری کند.
و از زمان حمله به اوکراین، روسیه برای مقابله با نفوذ آمریکا و ترکیه در سوریه بیشتر به ایران وابسته شده است.
روابط هیبریدی درونمنطقهای
در همین حال، این بازیگران مرکزی خاورمیانه به دنبال روابط ترکیبی در داخل منطقه و همچنین فراتر از آن هستند. ایران و عربستان سعودی ممکن است دشمنان سرسخت باشند و به نوعی در منطق جنگ سرد گیر کردهاند، اما آنها همچنین در مذاکرات مستقیم دیپلماتیک با هدف کاهش تنش ها در خلیج فارس و یافتن تسهیلات در نقاط حساس منطقه مانند یمن، عراق، سوریه و لبنان مشارکت دارند.
پویایی مشابهی بین امارات و ایران به وجود آمد، درحالیکه امارات روابط خود را با دولت اسد در سوریه عادی کرد و به نوعی از جنگ یمن خارج شد. و در عین حال امارات روابط دیپلماتیک، امنیتی و راهبردی را با دشمن سرسخت ایران، اسرائیل برقرار کرد.
انقلاب هیبریدی ژئوپلتیک منطقه
به طور خلاصه، پویایی هیبریدی ژئوپلیتیکی جدید هیچ شباهتی به دوقطبی سفت و سخت و فوق العادهای ندارد که جهان را برای دههها تقسیم کرده و بر آن مسلط بوده است.
از آنجایی که جهان به مثابه تجارت و سیاست، با استفاده از ابزارها و روشهای مشابه، با جنگها مبارزه میکند، این تغییر احتمالاً پایدار و جهانی خواهد بود.
به عبارت دیگر، و با در نظر گرفتن خطر سادهسازی بیش از حد، انتظار میرود دولتهای بیشتری سیاستهای هیبریدی را در یک محیط هیبریدی فزاینده که ویژگیهای آن کار هیبریدی، خودروهای هیبریدی و جنگ هیبریدی است، دنبال کنند.
این امر پویایی جهانی و منطقهای را پیچیدهتر خواهد کرد و ضمن ایجاد یک واقعیت در حال تغییر سرگیجهآور، پیشبینی آنچه ممکن است در آینده رخ دهد را دشوارتر میکند. جایی که ممکن است یک انفجار جدید رخ دهد، یا اینکه کشورهای خاصی ممکن است فردا به سازش با مقتضیات محیط برسند.
همه اینها این سوال را مطرح می کند: آیا تغییر از روابط هایپر به روابط هیبرید، ثبات یا حتی صلح را برای خاورمیانه را به همراه خواهد داشت؟
در واقع ممکن است بیثباتی بینالمللی و درونملی را برای مدتی کاهش دهد، اما تا زمانی که بازیگران منطقهای از این پنجره برای رسیدگی به مسائل فوری عدالت و حقوق بشر استفاده نکنند، انتظار بیثباتی و خشونت بیشتری را داشته باشید.