تاریخ انتشار
سه شنبه ۷ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۵۲
کد مطلب : ۴۴۹۶۵۳
یادداشتی از احمد زيدآبادي؛
احياي برجام و سه خطر بزرگ
۰
کبنا ؛احمد زيدآبادي نوشت: توافقنامه برجام در صورت احياي آن، به نظرم فضاي حاكم بر كشور را تغيير ميدهد؛ بهطوري كه به عنوان يك پيششرط ضروري، ميتوان آن را نقطه آغازِ حركت در جهت حل معضلات بنياني جامعه ايراني تلقي كرد.
با اين همه، احياي برجام اگر با يك استراتژي مدون و تازه همراه نباشد، فقط به صورت يك مسكن زودگذر عمل ميكند و اثر خود را به سرعت ازدست ميدهد.
از اين رو احياي برجام با توجه به نفوذ و قدرت دشمنان اين توافق، مخاطراتي در بطن خود دارد كه اگر پيشاپيش نسبت به آنها هشدار داده نشود، چه بسا به حل بحرانهاي كشور ياري نرساند و بعد از چند ماه، داستان هميشگي از سر گرفته شود.
نخستين خطر احياي برجام اين است كه مخالفان اين توافق درصدد برآيند تا نشان دهند كه پذيرش توافقنامه، زمينهساز هيچ نوع تغيير و تحولي در كشور نشده و نخواهد شد و اوضاع طبق روال گذشته ادامه خواهد داشت.
بر اين اساس، اين نيروها ممكن است براي نمايش قدرتِ خود، در حوزه خارجي ماجرايي را آغاز كنند كه تمام آثار اقتصادي احياي برجام را خنثي كند و تشنج در روابط خارجي كشور را از بحث هستهاي به موضوعي ديگر منتقل سازد. چنين تحركاتي به واقع بازگشت به نقطه صفر است.
اين نيروها همينطور ممكن است در صحنه داخلي، فشارهاي فرهنگي و اجتماعي را عليه مردم عادي تشديد كنند تا اميد آنان نسبت به ايجاد تحولي تازه در كشور به يأس تبديل شود و احياي برجام نزد آنان را امري منفي جلوه دهد.
خطر دوم اين است كه دولت پس از دسترسي به منابع ارزي لازم، از كار سخت و دشوارِ اصلاح ساختار اقتصادي كشور به كلي صرفنظر كند و براي جلب نظرِ برخي اقشار و همينطور رهايي از فشار مخالفان اصلاحات اقتصادي، سياست پولپاشي در سطح جامعه را در پيش گيرد؛ يعني همان كاري كه محمود احمدينژاد در دوران برخورداري دولتش از انبوه دلارهاي نفتي كرد و علاوه بر ريخت و پاش پولي و هدر دادن منابع، زمينهساز گسترش فسادي بيسابقه در همه زمينههاي بروكراتيك و سياسي و اجتماعي شد. اين در واقع تهديد بسيار بزرگي است كه لازم است اقتصاددانان آگاه و دلسوز از هماكنون نسبت به عواقب آن هشدار دهند.
خطر سوم احياي برجام اين است كه دسترسي به داراييهاي بلوكه شده و ارز ناشي از صدور نفت گرانقيمت، حكومت را به فكر حكمراني كاملا اقتدارگرايانه و احساس بينيازي از مشاركت سياسي طبقات گوناگون اجتماعي و به خصوص بيتحملي در برابر انتقادهاي روشنفكران و فعالان سياسي بيندازد و در برابر هر سطح از نقد و مخالفت، سياست مشتآهنين در پيش گيرد.
اين سه خطر بزرگ ميتواند احياي برجام را نه فقط بياثر كند بلكه حاميان اين اقدام را از كرده خود پشيمان سازد!
اين همه در حالي است كه شرايط كشور به جايي رسيده است كه بدون احياي برجام، اقتصاد و جامعه ايران سامان نخواهد گرفت و با تهديدهاي تاريخي روبهرو خواهد شد.
بدينترتيب، احياي برجام ضمن آنكه ضرورتي حياتي است، مخاطرهآميز هم هست. كارِ اهل نظر و دانش و سياست اين است كه در كنار حمايت از احياي برجام، نسبت به مخاطرات آن نيز پس از امضاي دوباره آن هوشيار باشند و براي پيشگيري از خطرات مذكور به وظيفه ملي خود عمل كنند.
چنانچه احياي احتمالي برجام در مسير آينده خود، ازمخاطرات سهگانه فوق در امان بماند، عبور از بحرانهاي جاري و گشايش صفحه تازهاي در حيات ايران زمين دور از انتظار نخواهد بود.
با اين همه، احياي برجام اگر با يك استراتژي مدون و تازه همراه نباشد، فقط به صورت يك مسكن زودگذر عمل ميكند و اثر خود را به سرعت ازدست ميدهد.
از اين رو احياي برجام با توجه به نفوذ و قدرت دشمنان اين توافق، مخاطراتي در بطن خود دارد كه اگر پيشاپيش نسبت به آنها هشدار داده نشود، چه بسا به حل بحرانهاي كشور ياري نرساند و بعد از چند ماه، داستان هميشگي از سر گرفته شود.
نخستين خطر احياي برجام اين است كه مخالفان اين توافق درصدد برآيند تا نشان دهند كه پذيرش توافقنامه، زمينهساز هيچ نوع تغيير و تحولي در كشور نشده و نخواهد شد و اوضاع طبق روال گذشته ادامه خواهد داشت.
بر اين اساس، اين نيروها ممكن است براي نمايش قدرتِ خود، در حوزه خارجي ماجرايي را آغاز كنند كه تمام آثار اقتصادي احياي برجام را خنثي كند و تشنج در روابط خارجي كشور را از بحث هستهاي به موضوعي ديگر منتقل سازد. چنين تحركاتي به واقع بازگشت به نقطه صفر است.
اين نيروها همينطور ممكن است در صحنه داخلي، فشارهاي فرهنگي و اجتماعي را عليه مردم عادي تشديد كنند تا اميد آنان نسبت به ايجاد تحولي تازه در كشور به يأس تبديل شود و احياي برجام نزد آنان را امري منفي جلوه دهد.
خطر دوم اين است كه دولت پس از دسترسي به منابع ارزي لازم، از كار سخت و دشوارِ اصلاح ساختار اقتصادي كشور به كلي صرفنظر كند و براي جلب نظرِ برخي اقشار و همينطور رهايي از فشار مخالفان اصلاحات اقتصادي، سياست پولپاشي در سطح جامعه را در پيش گيرد؛ يعني همان كاري كه محمود احمدينژاد در دوران برخورداري دولتش از انبوه دلارهاي نفتي كرد و علاوه بر ريخت و پاش پولي و هدر دادن منابع، زمينهساز گسترش فسادي بيسابقه در همه زمينههاي بروكراتيك و سياسي و اجتماعي شد. اين در واقع تهديد بسيار بزرگي است كه لازم است اقتصاددانان آگاه و دلسوز از هماكنون نسبت به عواقب آن هشدار دهند.
خطر سوم احياي برجام اين است كه دسترسي به داراييهاي بلوكه شده و ارز ناشي از صدور نفت گرانقيمت، حكومت را به فكر حكمراني كاملا اقتدارگرايانه و احساس بينيازي از مشاركت سياسي طبقات گوناگون اجتماعي و به خصوص بيتحملي در برابر انتقادهاي روشنفكران و فعالان سياسي بيندازد و در برابر هر سطح از نقد و مخالفت، سياست مشتآهنين در پيش گيرد.
اين سه خطر بزرگ ميتواند احياي برجام را نه فقط بياثر كند بلكه حاميان اين اقدام را از كرده خود پشيمان سازد!
اين همه در حالي است كه شرايط كشور به جايي رسيده است كه بدون احياي برجام، اقتصاد و جامعه ايران سامان نخواهد گرفت و با تهديدهاي تاريخي روبهرو خواهد شد.
بدينترتيب، احياي برجام ضمن آنكه ضرورتي حياتي است، مخاطرهآميز هم هست. كارِ اهل نظر و دانش و سياست اين است كه در كنار حمايت از احياي برجام، نسبت به مخاطرات آن نيز پس از امضاي دوباره آن هوشيار باشند و براي پيشگيري از خطرات مذكور به وظيفه ملي خود عمل كنند.
چنانچه احياي احتمالي برجام در مسير آينده خود، ازمخاطرات سهگانه فوق در امان بماند، عبور از بحرانهاي جاري و گشايش صفحه تازهاي در حيات ايران زمين دور از انتظار نخواهد بود.