نامهای به استاندار کهگیلویه و بویراحمد که در فضای مجازی منتشر شد
مطلب تکان دهنده یک مدیرکل؛ آقای استاندار کهگیلویه و بویراحمد اگر اینجوری است تا یک مهندس برود مغز جراحی کند
7 دی 1400 ساعت 10:26
استاندار محترم چطور کسی که یک روز راه نبوده و راهداری نکرده و صورت وضعیت پنج ریالی را کنترل نکرد که برسد به صورت وضعیت 30 میلیارد تومانی و اعتبار 400 میلیارد تومانی اگر اینجوری باشد تا یک مهندس برود مغز و اعصاب جراحی کند استاندار محترم کشتی تلاطم دیده و دچار امواج گشته سازمان راهداری استان ناخدا میخواهد نه مسافر بگذارید ناخدا کشتی را هدایت کند کاری نکنید این کشتی تا ابد در گل بنشیند و از شما خواهش میکنم هر چه سریعتر. این اداره را تعیین تکلیف کنید تا مردم ضرر نبینند.
مطلب در فضای مجازی منتشر شده که به نظر میرسد این مطلب مربوط به الله کرم جانیپور سرپرست راهداری و حمل و نقل جادهای استان کهگیلویه و بویراحمد میباشد، کبنانیوز صرفاً برای اطلاع عموم آن را انتشار داده است.
به گزارش کبنا، جانیپور در این مطلب نوشته است؛ حدود 26 سال است که کارمند راه و راه و شهرسازی و سازمان راهداری استان کهگیلویه و بویراحمد هستم از ناظر مقیمی شروع کردم تمام ردههای کارشناسی و مدیریتی را گذراندم هزاران ساعت دورههای آموزشی تخصصی را گذراندم درس خواندم در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری و 18 سال مدرس دانشگاه در دروس تخصصی عمران و راهداری و راهسازی بودم و حدود 90 درصد دانشجویان استان که در دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج و آموزشکده فنی و حرفهای از سال 1383 تا سال 1399 دانشجو بودند جز دانشجویان من بودند و 6 ترم هم در دانشگاه پیام نور یاسوج در دروس. سازههای آبی و بناهای آبی مدرس دانشگاه بودم و دروس تخصصی راهسازی، روسازی، اصول مهندسی راه آهن و مهندسی فرودگاه مهندسی ترافیک و اصول مهندسی بندر و ماشین آلات راهسازی و مهندسی ترابری و اصول مهندسی پل و اصول مهندسی تونل متره و برآورد اصول مهندسی مترو و مکانیک خاک و پی و استاتیک و تحلیل سازه. مقاومت مصالح و جاده سازی 1 و 2 مختص دانشجویان منابع طبیعی و،،، هم علم دارم و هم تجربه 26 ساله سابقه کار در راههای روستایی و راههای فرعی و راههای اصلی و محورهای مواصلاتی استان را دارم هم محاسب هستم و هم طراح اطلاع کامل از مشکلات جادههای استان کهگیلویه و بویراحمد دارم و راه حلشان را بلدم چون استخوان خورد کردم در راه و راهسازی موهای سرم در راه سفید سفید شد همه از توان من و صداقت من و دلسوزی من خبر دارند اما نمیگذارند بعد از 8 سال در دولت روحانی به عنوان یک کارشناس کار کردم و در برابر وجدانم کارم را به نحو احسن انجام دادم در بیستم شهریور ما ه امسال به عنوان معاون فنی و راه روستایی معرفی شدم و در شروع کارم تلاش شبانه روزی کردم و خودم پروژهها را دیدم و برآورد کردم گفتم تا پولی که بابت برآورد به مشاور دهیم آن پول را در پروژهها خرج کنند و دلسوز بودم و هستم پروژهها را در طی دو ماه فعال کردم و تمام پروژهها را که خودم برآورد کرده بودم به مناقصه گذاشتم. داشتم جهادی کار میکردم تا این که در اداره راهداری استان مشکلی پیش آمد و سه هفته اداره راه استان بدون مدیر و بلاتکلیف بود ادارهای که 40 درصد اعتبارات استان مختص این اداره بود به امان خدا رها شده بود در تاریخ بیستم آبان امسال اینجانب به عنوان سرپرست راهداری استان انتخاب شدم و با تلاش مضاعف و شبانه روزی با آن همه مکاتبات جواب نداده و با کوهی از اسناد رو میز و درخواستهای مردمی مواجه شدم، شبانه روز بیخوابی کشیدم و تمام اسناد و صورت وضعیتها را بررسی و امضا نمودم بارها به تهران رفتم و پی گیر مشکلات استانم بودم روز تعطیل و روز کاری نمیشناختم ساعت 11 ظهر در لیکک بهمئی بودم و 11 شب همان روز در زیلایی نان و نمک مردمان مهمان نواز زیلایی را میخوردم و ساعت 7 صبح در محل کارم حاضر بودم و تا این که مشکلی برای معاونت راهداری پیش آمد و من تنها شدم و تا الان حدود یک ماه است که معاون راهداری و معاون فنی ندارم و تنهای تنهای تنها هستم خودم هم سرپرست هستم هم معاون فنی و هم معاون راهداری و جون انجام مناقصات و بازگشایی پاکت مناقصات سه نفر مدیر و ذیحساب و معاون مربوطه با سه توکن انجام میگیرد اما چون اینجانب معاون فنی بودم و با حفظ سمت به عنوان سرپرست بودم فقط حق استفاده از یک توکن را دارم و یک توکن هم ذیحساب و توکن سوم که معاون مربوطه است هنوز مدیر تعیین تکلیف نشده که بتوان معاون را مشخص کرد در شروع کار سرپرستیام در حدود یک هفتهای که معاون راهداری در محل کار بودند به کمک معاون راهداری از توکن معاون راهداری استفاده کردم و خیلی پروژه که در زمان معاونتم به مناقصه رفته بود باز گشایی شدند و بعد از این که اداره معاون راهداری نداشت تا امروز که حدود سی و پنج روز است.
هیچ پروژهای به مناقصه نرفته و حتی پروژههای که به مناقصه رفتهاند و باید 15 روز پیش پاکتها بازگشایی میشد و پیمانکار مشخص میشد اما به دلیل مشکل یک توکن نتوانستیم هیج پروژهای را بازگشایی کنیم پروژههای متل چاهن و دره صحه و زیرنا پروژه تاکسیسه و مورزرد زیلایی و پروژه پل رود سمه در کهگیلویه و پروژه پیمانکار تعمیر ماشین آلات سازمان راهداری استان کهگیلویه و بویراحمد و ۱۰ پروژه دیگر هنوز نتوانستیم پاکت مناقصه را باز کنیم چرا چرا و چرا گزینهای از طرف نماینده محترم شهرستان بویراحمد و دنا و مارگون که ایشان دانشجوی من بود و مثل فرزندم میباشد به مقام اول استان معرفی شد و ظاهراً و به قولی که شنیدهام تنها ایشان معرفی شدند و سازمان مخالفت کرده اما نماینده محترم اصرار دارند که حتماً ایشان باشند و نماینده محترم باید این را قبول داشته باشند که شاید نظر خدا این باشد که این دانشجوی عزیز من در جایی دیگر و در مسئولیتی دیگر خدمت کند و شاید در مسئولیتی دیگر موفقتر باشند هدف پافشاری نیست هدف خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است در هر جایگاهی باشی مگر نماینده محترم من از حامیان شما نبودم مگر اولین و بزرگترین جلسه طایفهای را من خودم تشکیل ندادم مگر جند جلسه برات گذاشتم من اگر شما را حمایت کردم در دیدگاه من شما را یک اصول گرا میشناختم و به خاطر اصول گرایی شما را حمایت کردم و در تمام دوران زندگیام به هر نماینده مردم اصولگرا و یا رئیس جمهور اصول گرا رأی دادم با تمام قاطعیت حمایت کردم و صداقت سر لوحه کارم بود و شما جناب آقای دکتر احمدزاده استاندار محترم استان کهگیلویه و بویراحمد شما که نماینده دولت رئیسی در استان هستید چرا در دولت روحانی از جنابعالی به عنوان استاندار استفاده نکردند و چرا از من به عنوان یک کارشناس استفاده کردند چون آن دولت سیاست خودش را داشت و نیروی خودش را حمایت میکرد استاندار محترم من در یادواره 72 تن شهید والا مقام بخش زیلایی قول دادم که راههای روستایی تعریف شده زیلایی را تا پایان شهریور 1401، آسفالت کنم.
و قول میدهم و قول دادم که تمام راههای روستایی تعریف شده و کد دار استان را به نحو احسن انجام بدهم اگر بگذارند. بعضیها حرکت من را در زیلایی زیر نظر داشتند که در آن جلسه با چه کسانی سلام و علیک میکنم و من برای تمام انسانها حرمت و احترام داشته و دارم و برای انسانهای بزرگ حرمت و احترام قائل هستم هر چند رأی بهشان نداده باشم.
روزی در جلسهای در استانداری کهگیلویه و بویراحمد بغض گلویم را گرفت و ناخواسته و دلسوزانه لحظهای اشک در چشمانم جاری شد چون عاطفه داشته و دارم چون در فکر راههای روستایی و مشکلاتشان هستم و در فکر 25، نفر نیروهای شرکتی که هنوز پیمانکار تعیین تکلیف نشدهاند و نزدیک چهار ماه است حقوق دریافت نکردهاند من در جلسهای که با حضور دکتر روشنفکر و حاج آقا موحد با جناب دکتر نادران داشتیم بعد از این که من اعلام کردم که تا الان 55 درصد راههای روستایی استان کهگیلویه و بویراحمد آسفالته است و از لحاظ نعمت آسفالت راه روستایی در محرومیت کامل به سر میبریم و دکتر نادران باور نمیکرد و در همان جلسه به خون شهدا قسمش دادم که به استان کهگیلویه و بویر احمد کمک کند و در جلسهای که هفته پیش مدیران و معاونین حمل و نقل جنوب کشور با معاون حمل و نقل وزارت خانه داشتیم در مشهد مقدس در بارگاه امام رضا (ع) وقتی من مشکلات استان کهگیلویه و بویراحمد را مطرح کردم دیدم در بحث حمل و نقل باز استان کهگیلویه و بویراحمد هنوز نتوانسته حقش را بگیرد معاون حمل و نقل وزارت را به امام رضا قسمش دادم که بیشترین توجه را به استان داشته باشد. استاندار محترم کهگیلویه و بویراحمد دو نفر رفتند سازمان مصاحبه اما سازمان موافقت نکرد. استاندار محترم چطور کسی که یک روز راه نبوده و راهداری نکرده و صورت وضعیت پنج ریالی را کنترل نکرد که برسد به صورت وضعیت 30 میلیارد تومانی و اعتبار 400 میلیارد تومانی اگر اینجور باشد تا یک مهندس برود مغز و اعصاب جراحی کند استاندار محترم کشتی تلاطم دیده و دچار امواج گشته سازمان راهداری استان ناخدا میخواهد نه مسافر بگذارید ناخدا کشتی را هدایت کند کاری نکنید این کشتی تا ابد در گل بنشیند و از شما خواهش میکنم هر چه سریعتر این اداره را تعیین تکلیف کنید تا مردم ضرر نبینند.
کد مطلب: 442877