تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۷
کد مطلب : ۴۳۱۸۹۸
در گفت و گوی اختصاصی کبنانیوز با فرماندار کهگیلویه مطرح شد
قسمت اول / بررسی علل کانون مواد مخدر شدن برخی مناطق کهگیلویه / «پژوهش» حلقه مفقوده دانشگاه و جامعه است
۱
کبنا ؛
یکی از آسیبهای اجتماعی که کهگیلویه و استان کهگیلویه و بویراحمد را درگیر کرده، اعتیاد و گاهاً در دسترس بودن مواد است، در ادامه گفت و گویی با دارا کریمی نژاد، فرماندار کهگیلویه در خصوص علل گسترش بیشتر این معضل در برخی نقاط شهرستان کهگیلویه و روستاهای اطراف آن داشتهایم که میخوانید:
علت اینکه برخی روستاها و اطراف آن، کانون مواد مخدر شده است، چیست؟
در بررسی آسیبهای اجتماعی و اینکه چرا برخی روستاهای شهرستان کهگیلویه کانون مواد شده است باید هم از نگاه علمی و هم از نظر اجرایی و مدیریتی موضوع را بررسی کرد.
باید دانست چرا این مناطق کانون شدند که خود یک پایان نامه است، وضعیت این روستاها معلول ضعفهای آموزشی، مدیریتی، زیرساختی عمرانی و فرهنگی گذشته بوده است که بعد از مدتی نادیده انگاشته شده است.
نتوانستیم تعادلی بین خواستهها و اهداف مردم و امکانات برای رسیدن به اهدافشان ایجاد کنیم.
زمانی که این مناطق داشت کانون میشد، مدیران چه تصمیمی گرفتند؟ اگر درابتدا همان چند دهه پیش که شروع شد یک کاراقتصادی، چند کارگاه اقتصادی متناسب با مزیتهای نسبی منطقه از جمله کشاورزی، دامداری، ماکیان، صنایع دستی و خانگی، پرورش قارچ، صنایع قالی و... اگر این شکل میگرفت شاید مردم به خارج از استان نمیرفتند و به عنوان کانون ورود مواد به استان نمیشدند.
وقتی برخی از افراد و جوانان دیدند از برخی راهها نمیتوانند به اهداف خود برسند، کوتاهترین راه را انتخاب کردند که هم هزینه کمتر و هم درآمد بیشتر دارد.
یک اشتغال کاذبی با خطر کمتر و سود بیشتر یافتند اگرچه خطراتی هم دارد، به این ترتیب بین خانوادهها و منطقه توسعه یافت.
به نظر شما راهکاری برای حل این معضل وجود دارد؟
اما برای کم شدن این آسیب اجتماعی و حل آن راهکار وجود دارد، اولین کار این است که ببینیم نظر مردم این مناطق چیست، کار با مردم برای مردم.
در ابتدا باید روی توانمندسازی مردم این مناطق کار شود، اشتغالی با معیشت پایدار ایجاد کرد از طریق دادن تسهیلات و وامهای کم بهره مشاغل خانگی و روستایی که متاسفانه در استان نیز ناعادلانه توزیع شد.
بعد از توانمندسازی اقتصادی- اشتغالی، نیز باید به اوقات فراغت جوانان توجه کرد، این مناطق نیاز به چمن مصنوعی و سالن ورزشی دارند که در اولویت ما است، در کوتاه مدت باید حوزه ورزش فعال شود.
نهادهای حمایتی چون بهزیستی، کمیته امداد باید فعال شوند و مهمتر از همه سازمانهای مردم نهاد در این مناطق فعال شوند.
خیلی از ماها با اصول اولیه توسعه آشنا نیستیم و بخشی از مسائل و آسیبهای اجتماعی که داریم به دلیل کمرنگ شدن نقش دانشگاهها یا عدم توجه مدیران به تحقیقات و پژوهشهاست.
بسیاری از مدیران پژوهش با اصول اولیه تحقیق، پژوهش و توسعه آشنایی ندارند و دیمی مدیریت را به عهده میگیرند، هرچه نظریه پردازان توسعه گفتند ما برباد میدهیم.
در کشورهای دیگر این حلقه مفقوده وجود ندارد، یعنی رابطه مستقیمی هست بین دستگاههای اجرایی و دانشگاهها، تحقیق، اقدام عمل، پژوهش توسعه، منتها در جامعه ما به پژوهش و توسعه به عنوان یک فانتزی نگاه میکنند یا خیلی از مدیران به پایان نامهها توجه نمیکنند.
آسیبهای این منطقه، نیاز به نظریه جامعه شناسی و روانشناسی متناسب با زیست بوم این منطقه دارد و متناسب با همین نظریه اقدم و عمل مدیریتی در راستای توانمندسازی مردم صورت گیرد.
آینده نگری، پیشگیری، تصمیمگیری، تصمیم سازی و در آخر که به هنر مدیریت و خلاقیت مدیر هم ربط دارد.
در این مناطق انسانهای پاک و بااصالتی زندگی میکنند باید این برچسب منفی را با کمک خود مردم به مثبت تبدیل کنیم.
علت اینکه برخی روستاها و اطراف آن، کانون مواد مخدر شده است، چیست؟
در بررسی آسیبهای اجتماعی و اینکه چرا برخی روستاهای شهرستان کهگیلویه کانون مواد شده است باید هم از نگاه علمی و هم از نظر اجرایی و مدیریتی موضوع را بررسی کرد.
باید دانست چرا این مناطق کانون شدند که خود یک پایان نامه است، وضعیت این روستاها معلول ضعفهای آموزشی، مدیریتی، زیرساختی عمرانی و فرهنگی گذشته بوده است که بعد از مدتی نادیده انگاشته شده است.
نتوانستیم تعادلی بین خواستهها و اهداف مردم و امکانات برای رسیدن به اهدافشان ایجاد کنیم.
زمانی که این مناطق داشت کانون میشد، مدیران چه تصمیمی گرفتند؟ اگر درابتدا همان چند دهه پیش که شروع شد یک کاراقتصادی، چند کارگاه اقتصادی متناسب با مزیتهای نسبی منطقه از جمله کشاورزی، دامداری، ماکیان، صنایع دستی و خانگی، پرورش قارچ، صنایع قالی و... اگر این شکل میگرفت شاید مردم به خارج از استان نمیرفتند و به عنوان کانون ورود مواد به استان نمیشدند.
وقتی برخی از افراد و جوانان دیدند از برخی راهها نمیتوانند به اهداف خود برسند، کوتاهترین راه را انتخاب کردند که هم هزینه کمتر و هم درآمد بیشتر دارد.
یک اشتغال کاذبی با خطر کمتر و سود بیشتر یافتند اگرچه خطراتی هم دارد، به این ترتیب بین خانوادهها و منطقه توسعه یافت.
به نظر شما راهکاری برای حل این معضل وجود دارد؟
اما برای کم شدن این آسیب اجتماعی و حل آن راهکار وجود دارد، اولین کار این است که ببینیم نظر مردم این مناطق چیست، کار با مردم برای مردم.
در ابتدا باید روی توانمندسازی مردم این مناطق کار شود، اشتغالی با معیشت پایدار ایجاد کرد از طریق دادن تسهیلات و وامهای کم بهره مشاغل خانگی و روستایی که متاسفانه در استان نیز ناعادلانه توزیع شد.
بعد از توانمندسازی اقتصادی- اشتغالی، نیز باید به اوقات فراغت جوانان توجه کرد، این مناطق نیاز به چمن مصنوعی و سالن ورزشی دارند که در اولویت ما است، در کوتاه مدت باید حوزه ورزش فعال شود.
نهادهای حمایتی چون بهزیستی، کمیته امداد باید فعال شوند و مهمتر از همه سازمانهای مردم نهاد در این مناطق فعال شوند.
خیلی از ماها با اصول اولیه توسعه آشنا نیستیم و بخشی از مسائل و آسیبهای اجتماعی که داریم به دلیل کمرنگ شدن نقش دانشگاهها یا عدم توجه مدیران به تحقیقات و پژوهشهاست.
بسیاری از مدیران پژوهش با اصول اولیه تحقیق، پژوهش و توسعه آشنایی ندارند و دیمی مدیریت را به عهده میگیرند، هرچه نظریه پردازان توسعه گفتند ما برباد میدهیم.
در کشورهای دیگر این حلقه مفقوده وجود ندارد، یعنی رابطه مستقیمی هست بین دستگاههای اجرایی و دانشگاهها، تحقیق، اقدام عمل، پژوهش توسعه، منتها در جامعه ما به پژوهش و توسعه به عنوان یک فانتزی نگاه میکنند یا خیلی از مدیران به پایان نامهها توجه نمیکنند.
آسیبهای این منطقه، نیاز به نظریه جامعه شناسی و روانشناسی متناسب با زیست بوم این منطقه دارد و متناسب با همین نظریه اقدم و عمل مدیریتی در راستای توانمندسازی مردم صورت گیرد.
آینده نگری، پیشگیری، تصمیمگیری، تصمیم سازی و در آخر که به هنر مدیریت و خلاقیت مدیر هم ربط دارد.
در این مناطق انسانهای پاک و بااصالتی زندگی میکنند باید این برچسب منفی را با کمک خود مردم به مثبت تبدیل کنیم.