تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵
کد مطلب : ۴۹۸۴۶۴
یادداشتی از سید کاظم فاصل؛

از گلستان بهاری تا گلستانِ سعدی؛ ضرورت سعدی‌خوانی

۱
از گلستان بهاری تا گلستانِ سعدی؛ ضرورت سعدی‌خوانی
کبنا ؛یادداشتی از سید کاظم فاضل (دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی)؛
"ما گدایانِ خیل سلطانیم"
"شهربندِ هوای جانانیم"
"بنده را نام خویشتن نبود"
هر چه ما را لقب دهند،آنیم"
"چون دلآرام می زند شمشیر"
"سَر ببازیم و رُخ نگردانیم."
یکم اردیبهشت در گاهشماریِ یادها به یاد و نام بزرگداشتِ حضرت سعدی رحمه الله علیه، نامگذاری شده است. بهار طبیعت و بهار اندیشه سعدی دو همزادند که در برجِ ثور ،قِران نموده اند و قرین شده اند و قِرانی سَعد ارزانی داشته اند. ماه اردیبهشت به پادشاهی پرهیبت می ماند که  در پهن دشتِ بهشتِ بهاری با لشکری از گل های رنگین و معطر خیمه زده است و این بزم رنگین و مُعطر، با  پرندگانِ رامشگرِ نغمه خوانِ طبیعت و صدای موسیقی نرمِ چشمه سارانِ جاری،رونق و صفایی، دوچندانی به خود گرفته است.
امّا حضرت سعدی، گلستانی به ما ارزانی داشته اند که؛
 " گردشِ زمان،عیشِ ربیعش را به طیشِ خریف مبدل نکند."
"گل همین پنج روز و شش باشد
وین گلستان همیشه خوش باشد."
سیر و سیاحت فکری در گلستان اندیشه های سعدی، همچنان تری و تازگی به دنبال دارد و این اندیشه های اصیلِ ایرانی که در زیستِ بوم فرهنگ ایران و ایرانی خانه و کاشانه دارند، آن گاه که در گلستانِ خوشبویِ بیانِ سعدی پروده گردند  نافه سرایی و عودی پراکنیِ کلامی قوّت گیرد و دامنه تاثیرشان،فراگیر گردد و هر آن گاه که  اندیشه اصیل و سحر بیان، قِران کنند و قرین گردند:
چون "جمع شد معانی،گوی بیان توان زد."
"امید هست که روی ملال در نکشد
از ین سخن که گلستان نه جای دلتنگیست."
باب های فکری سعدی
آری!گلستان و بوستان جای دلتنگی نیست،ازیرا که باب های متعدد گلستان و بوستان هر کدام  نوعی خاص از باب های فکری  سعدی اند که در دو دنیای واقعی و آرمانی ایشان ترسیم شده اند و نرمی و نفوذ این اندیشه ها،فراتر از مرزها هم دلربایی می کنند،چرا که از دل برآمده اند و " هرچه از دل برآید،لاجرم بر دل نشیند". باب های فوائدخاموشی،قناعت، تربیت،احسان،پیری و صحبت و..چون رنگ و بوی تعلیمی دارند به همراه تَردستی و هنرمندی خاص و ویژه سعدی،تاثیری شگرف در ضمیر درونی انسان و بیداری آن دارند و چنان در خاطرِعاطر ما مُثَبت گردیده اند که هرگز از لوحِ دل و جان محو نگردند.
غزلیات و قصاید سعدی
 حمله مغول از دوران پرفراز  و نشیب عالم ادبیات می باشد ویاس و سرگشتگی و درون گرایی و تاملات درونی،جایِ برون گرایی، شادی و وصال را می گیرد و ممدوح جای خود را به معشوق می دهد و غزل جایگزین قصیده مدحی می گردد و قصاید مدحی تقریبا جای خود را به قصاید پندی می دهند.غزلیات سعدی حول محور عشق و عواطف و احساسات درونی بوده و سعدی جمال شناسی جمال پرست و جمال دوست است و نوع نگاه ایشان به زیبایی، خاص می باشد و به صورت و سیرت زیبا هر  کدام در برهه ای از زمان اهمیّت داده است  و عاشقانه و هنرمندانه،خَد و قد و خال،گونه یار را ترسیم نموده  و عجائب سی و دوگانه عالم را در روی و صورت زیبای یار دیده است:
از عجائب های عالم سی و دو چیز عجیب/ جمع می بینم عیان در روی او من بی حجیب/ماه و پروین،تیر و زهره،شمس و قوس و کاج و عاج/مورد و نرگس،لعل و گل،سبزی و می،وصل و فریب/بان و خطمی،شمع وصندل،شیر و قیر و نور و نار/شهد و شکر،مشک و عنبر،دُّر و لولو،نار و سیب.
سعدی  قصایدِ پند و اندرزی خود را که خطاب به پادشاهان و اُمرا می باشد با هنر خاص خویش، جایگزینِ قصاید تکراریِ مدحی  می کند و پند و اندرزی که خاطر پادشاهان  دوران قبل از خود را خوش نمی آمد چون حقیقت پند و اندرز،تلخ می باشد و پادشاه با توجه به خوی طبع پادشاهی بیشتر پند گوینده بود تا پند نیوشنده، اما سعدی با هنر خاص خود پند و اندرزی به خورد پادشاهان زمان خود می چشاند که شیرین و عَذَب می نماید.
"بس بگردید و بگردد روزگار"
"دل به دنیا در نبندد هوشیار"
           یا
"دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی"
زنهار،بد مکن که نکرده ست عاقلی"
"ضرورت سعدی خوانی"
امروزه در سنجش توانایی شغلی و احراز صلاحیت شغلی، نباید تنها سلامتی جسمی و صحت مزاج ملاک قرار داده شود،کاشکی گلستان و بوستانِ اندیشه ناب سعدی را به اصناف و بازاریان، کَسَبه و همچنین مسئولین دستگاه‌های اجرایی آموزش می دادند تا این اندیشه های ناب، مَلَکه ذهنشان می گردید و قناعت را الگو قرار می دادند و با دیوِ حرص و آزِ خویشتن مبارزه می کردند و تقوی و پاک دستی و خداترسی، بی وفایی دنیا،کوتاهی عمر،احسان و نیکوکاری را سرلوحه زندگی خویش قرار می دادند و حس دیگر خواهی و بنی آدمی و نوع دوستی را در خود تقویت می کردند تا برادری و برابری و ذوق و شوق زندگی معنا پیدا می کرد.(بنی آدم اعضای...).
سعدی تنها یک شاعر خوش ذوق و مشرب نیست،سعدی،آموزگاری جامع الاطراف است که  فقط درسِ عشق،یاد نمی دهد،معلمی عاشق است که زیبایی و جمال را در صورت و سیرت می بیند،معلمی است که همدم پادشاهان است که سیرتِ پادشاهان را و خوی هم نشینی و عواقب هم نشینی با ایشان را تجربه کرده است و ترکِ ریاست را برتر از منافع بی شمار همدمی می داند:
"به دریا در،منافع بی شمارست/ و گر خواهی سلامت بر کنار است."
و سعدی مُحتسبی است خُلق و خوی متعبدانِ ریاکار و زاهدانِ  به ظاهر عابد را برملا می کند و بیداری دل را شرط می داند.
سعدی موعظه گری  است که از قناعت،صبر، شکر،فوائد خاموشی،تربیت و آداب صحبت می گوید و مال و ثروت را جهت آسایشِ عمر مطلوب می داند و علم را از بهر پرودن دین می داند نه از بهر خوردن دنیا. جنگ افروزی و ِآتش افروزی ،دروغ،حرص،شهوت،رشوت،معصیت،عیب جویی و پوستین دری را مطرود می داند.
پرهیزگاری،عاشقی،دم غنیمت دانستن،مردم داری و رضایت خلق،شُکرگزاری، قناعت،احسان و تربیت نیکو....را موکدا توصیه می کند و در یک کلام،حضرت سعدی  همه محاسن انسانی را با زبانی ادبی،شیوا و تاثیرگذار بیان نموده اند و در مقابل معایب و سیئات اخلاقی را به نحو احسن و اکمل بیان کرده اند و امروزه ضرورت دارد که سعدی را معلم اخلاق،عشق،زهد،تصوف،حکمت، اهل فراست و کیاست و...بدانیم که همه این مولفه ها در ایشان به کمال رسیده اند.
سیمای سعدی در تراوشاتِ ذوقی و شاعرانه اش،سیمایی است که هم عاشق است و هم خویشتن دار،هم جمال پرست است هم اهل دیانت و تقوی،جهان دیده ای سرد و گرم کشیده،همنشین با پادشاه و در عین حال پند دهنده و اندرز دهنده و اگر پادشاه را پند می دهد با مقدمه چینی خاص و ویژه ای این کار را انجام می دهد و ابتدا از بی وفایی دنیا،کوتاهی عمر سخن می گوید و آنگاه  در کنار بی اعتباری دنیا و کوتاهی عمر، بسیار مودبانه و شاعرانه، کوتاهی عمر پادشاهی را بیان می دارد و در نهایت به عنوان پرچم دار مبارزه با ظلم و ستم و وکیل مدافع مظلومان وستمدیدگان، پادشاه را از ظلم و ستم بر رعایا بر حذر می دارد و عواقب جور و بیداد را  بر می شمرد و تشویق به عدل و داد ورزی می نماید و این هنر خاص و ابتکار ویژه سعدی در قصاید خویشتن است.سعدی در گلستان و بوستان،وادی ها و مراحلِ یک زیست و زندگی معمولی را آغاز کرده است و تمام تجربیات دوران نوجوانی،جوانی،میان سالی که لازمه یک زندگی طبیعی می باشد،پشت سر گذرانده است و  در اوان نوجوانی و جوانی سرگرم دلدادگی های کوی عشق یار، فراق،وصال و حظ و بهره یار بوده است و همینطور به مرور زمان و با  پاورچین شدن ایام،  خویشتن را سرگرم عوالم تربیت،تواضع،قناعت،شکر،احسان که عصاره یک فرهنگ دینی بوده، می کند و در میان سالی هر چند  طبعی جوان دارد و  خاطرش آرزویِ "می  با جوانان خوردنش" را تمنا می کند اما  از بطالت عمر افسوس می خورد  و راه صواب جستن و در  توبه باز بودن را پیشنهاد می دهد:
 "بیا ای که عمر به هفتاد رفت/ مگر خفته بودی که بر باد رفت/ همه برگ بودن،همی ساختی/بتدبیر رفتن نپرداختی"
 و سرانجام در عفو و توبه را پیشنهاد می دهد:
"تو پیش از عقوبت،در عفو کوب/ که سودی ندارد فغان زیر چوب."
سید کاظم فاضل
۲۹ فرودین ۱۴۰۴
نشسته بر راهوار نسیم بهاری و کُمیتِ بیانش لَنگِ لَنگ و شرمسار شیخ شیراز.
نام شما

آدرس ايميل شما

مذاکره ایران و آمریکا؛ طرح پرریسک دونالد ترامپ!

مذاکره ایران و آمریکا؛ طرح پرریسک دونالد ترامپ!

در دومین دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، فشار‌های بی‌سابقه‌ای علیه ایران اعمال شده؛ از تهدید ...
نتانیاهو در تنگنا؛ آیا جنگ تنها راه بقای او است؟

نتانیاهو در تنگنا؛ آیا جنگ تنها راه بقای او است؟

دولت نتانیاهو با افزایش بودجه دفاعی و تشدید حملات نظامی، هدف جلب حمایت سیاسی داخلی و ...
ادامه اعتراضات ترکیه و سرکوب گسترده روزنامه‌نگاران

ادامه اعتراضات ترکیه و سرکوب گسترده روزنامه‌نگاران

 دو روزنامه‌نگار در ساعات ابتدایی صبح جمعه در استانبول بازداشت شدند. این بازداشت‌ها بخشی ...
1