تاریخ انتشار
سه شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۲
کد مطلب : ۴۶۹۵۲۸
کبنا گزارش میدهد
(تصاویر) متن و حاشیه وداع با محمدعلی اسلامی ندوشن در تهران / جنجال در زمان سخنرانی حدادعادل / حاضران سالن را ترک کردند
۰
کبنا ؛مراسم بدرقه پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن از محل دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق دانشگاه تهران، که سالها در آن تدریس کرده بود برگزار شد.
به گزارش ایسنا، در مراسم تشییع پیکر این چهره مطرح فرهنگ و ادب که پیکرش روز گذشته پس از ۱۸ ماه از کانادا به ایران بازگشت، افرادی همچون علی لاریجانی، امید مجد، علیرضا حاجیاننژاد، مصطفی موسویراد، روحالله هادی، عبدالرضا سیف، مصطفی ملکیان، سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، محمد مقیمی، محمود اسعدی، محمدجواد حقشناس، محمد، ولی زاده، مرتضی کاردر (مدیر انتشارات هرمس)، امیرحسین علمالهدی، نیکنام حسینیپور، داوود موسایی (مدیر انتشارات فرهنگ معاصر) و حسن بلخاری به همراه جمعی دیکر از اهل فرهنگ، هنر و استادان دانشگاه و دانشجویان حضور داشتند.
در بخشی از این مراسم علیاصغر راسخ راد - کارگردان و مدرس تئاتر - متنی را درباره محمدعلی ندوشن به شرح زیر خواند:
"به نام خداوند جان و خرد؛ کزین برتر اندیشه برنگذرد
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
خواستم در ستایش این بزرگمردِ همدیار چند خطی بنویسم که شایسته شانش باشد دیدم در میان اینهمه چیزها که ادیبان و دانشوران در وصف او نگاشتهاند کار دشواری است و از من برنمیآید. پس بهتر دانستم چند رباعی از ایشان به همراه تکههای کوتاهی از یادداشتهای خودشان درباره خودشان را انتخاب کنم و برای شما بخوانم.
دو چیزِ متضاد در من بوده است:
"بلندپروازی" و "قناعت". این ترکیبِ خوبی شد.
نسبت به چیزهایی بلندپرواز بودم و حتی کمالطلب. همیشه میخواستم فراتر از آنچه در دسترسم بود، بروم.
برعکس، در مواردی قانع. آنچه به آنها بیاعتنا بودم عبارت بود ازخواستنیهای رایجِ زندگی، همچون "پول و تعیّن و برووبیایِ اجتماعی". گِردِ اینها نگشتم.
همواره بر زندگی مماس بودهام. گمان میکنم که این بهترین نوعش باشد. اگر افزون بر احتیاج باشد، خلاقیتِ روح را میگیرد. کمترِ آنهم فاسدکننده است.
اعتراف میکنم که از 'ثروتمندشدن" میترسیدهام، هرچند که استعداد آنرا هم نداشتم. فکر میکردم که ثروت چیزی را "میدهد" و چیزی را "میگیرد" و آنچه را که "میگیرد" گرانبهاتر است.
بر هیچ "مقام و موقعیتی" حسرت نخوردهام، هیچ میزی بلندتر از میزی که در خانهام پشت آن مینشینم، نشناختهام.
هرگز آرزو نکردهام که از کشور دیگری جز "ایران" میبودم، و خوشبختیِ بزرگی برای خود میدانستم که زبانم فارسی است.
با عشق به در زدیم در نگشودند
با عقل به ره شدیم ره ننمودند
با اینهمه صد شکر که ناپیمودیم
آن راهی را که ناکسان پیمودند.
گر میوهای از باغ زمان بگرفتم
تا ظن نبری که رایگان بگرفتم
یک عمر عزیز در ازایش دادم
این دادم و آن جان جهان بگرفتم
گفتیم و شنیدیم و خبر هیچ نبود
وان عمر به سر رسید در گفت و شنود
وان گفت و شنود ره به جایی نگشود.
چون آن صنمِ راهگشا رخ ننمود
و سرانجام این تکه از توصیف این مرد اخلاق و استاد بزرگ عرصه فرهنگ و ادب ایرانزمین را از قلم جناب علیاکبر جعفری ندوشن وام گرفتم قهرمان روزها آغاز زندگی را در ده، در "پهناوری بیابان، برهنگی خاک و تنهایی تپهها و خشکی رودخانه و خلوت شب و غربت ماهتاب" میگذراند، سپس همچون "پرندهای آزاد در جستوجوی هدفی نامعلوم به پرواز درمیآمد" و "هدفش شکفتن بود در حد اعلای وجود".
لذا، تا حد امکان از پیمودن مجاری معمول و دست یافتن به "تعین زمان" حذر میکرد. بیشازپیش به نیروی درونی خویش متکی بود. به همین جهت از "جولان فکر و پویش خرامان آن" بیبهره نمیماند. هرگز از دغدغه جستوجوگری و روشنبینی بازنمیایستاد. گویا، سرزندگی و ماندگاری خویش را در کنجکاوی و روندگی مییافت. انتخابگر بود، اصل و قلب را بازمیشناخت، جوهر و عرض را از هم میگسلاند. از زوائد میپرهیزید، "در حواشی و فروع نمیماند". جوهر و خلاصه میطلبید. آنچه بر ذائقهاش شیرین میافتاد، پیشامدهایی بود که شگفتگی در بر داشت و یا رو به وصول بود.
به میعمارت دل کن که این جهان خراب
بر سر آن است کز سر ما بسازد خشت"
سپس بامداد فلاحتی - خواننده - قطعاتی را اجرا کرد.
در بخش پایانی این مراسم محمدجواد حقشناس به عنوان وکیل خانواده اسلامی ندوشن با تشکر از حضور استادان و دانشجویان در این مراسم اظهار کرد: باتوجه به اینکه قرار است در مجموعه موسسه اطلاعات بر پیکر استاد نماز خوانده و مراسم بزرگداشت برگزار شود ما بیش از این نمیتوانیم در خدمت عزیزان باشیم.
او در ادامه به وصیت اسلامی ندوشن اشاره کرد و افزود: استاد در وصیت خود اعلام کردند که پیکر ایشان در دانشگاه تهران تشییع و سپس به نیشابور برده و به خاک سپرده شود.
حقشناس با اشاره به بخش دیگری از وصیتنامه تصریح کرد: استاد ندوشن در بخش دیگری از وصیت اشاره دارند که آنچه از من باقی میماند کتابهای من است که امتیاز چاپ کتابها به نهاد آرامگاه فردوسی واگذار و عواید آن به عنوان حقالتالیف برای گلکاری محوطه آرامگاه و جاده مشهد به توس صرف شود.
او یادآور شد: استاد همچنین در وصیت خود نوشته است از خانواده، دوستان و خوانندگانم خداحافظی میکنم و برای گور من علاوه بر اسم، تاریخ تولد و مرگ، این بیت حافظ هم نوشته شود:
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
در پایان پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن از مقابل دانشکده ادبیات به سمت دانشکده حقوق دانشگاه تهران تشییع و سپس به سمت موسسه اطلاعات برای برپایی مراسم بزرگداشت و اقامه نماز منتقل شد.
درگذشت در کانادا، بازگشت به ایران
محمدعلی اسلامی ندوشن - شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مترجم - که چند سال پیش برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد بهخاطر عوارض کهولت سن و کرونا آنجا ماندگار شد، پنجم اردیبهشت سال گذشته چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همانجا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود.
حالا البته قرار است علاوه بر تهران، با ندوشن و یزد هم وداع کند، با خانه پدری که آن را وقف کرده و دبیرستان محل تحصیلش؛ و در نهایت طبق وصیت خودش، در نیشابور و در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام بگیرد.
نگاهی کوتاه به زندگی محمدعلی اسلامی ندوشن
محمدعلی اسلامی ندوشن متولد ۱۳۰۴ در ندوشن یزد بود که پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ در کانادا از دنیا رفت. او دانشآموخته حقوق بینالملل از فرانسه بود و استاد پیشین دانشگاه تهران، که علاوه بر درسهای حقوقی، به تدریس نقد ادبی، سخنسنجی و ادبیات تطبیقی نیز میپرداخت. اسلامی ندوشن سالها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش بهصورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینههای گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است.
برخی از کتابهای محمدعلی اسلامی ندوشن عبارتاند از: «ماجرای پایانناپذیر حافظ»، «چهار سخنگوی وجدان ایران»، «تأمّل در حافظ»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «داستان داستانها»، «سرو سایهفکن»، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»، «نامه نامور»، «ایران را از یاد نبریم»، «به دنبال سایه همای»، «ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم»، «سخنها را بشنویم»، «ایران و تنهائیش»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»، «مرزهای ناپیدا»، «شور زندگی» (وان گوگ)، «روزها» (سرگذشت - در چهار جلد)، «باغ سبز عشق»، «ابر زمانه و ابر زلف»، «افسانه افسون»، «دیدن دگر آموز»، «شنیدن دگر آموز»، «جام جهانبین» و «آواها و ایماها».
حواشی خاص؛ جنجال در زمان سخنرانی حدادعادل / حاضران سالن را ترک کردند
مهمترین حاشیه آیین بزرگداشت زنده یاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در تالار مؤسسه اطلاعات را میتوان خالی شدن نیمی از صندلیها حین سخنرانی دکتر غلامعلی حداد عادل دانست.
عصرایران در مطلبی به ماجرای ترک سالن مراسم بزرگداشت دکتر اسلامی ندوشن در زمان سخنرانی حدادعادل پرداخته است.
مهمترین حاشیه آیین بزرگداشت زنده یاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در تالار مؤسسه اطلاعات را میتوان خالی شدن نیمی از صندلیها حین سخنرانی دکتر غلامعلی حداد عادل دانست.
بازگشت آنان به تالار بلافاصله بعد از اتمام نطق او ولو به شکل نیمه تمام ماندن چاشت جای تردید باقی نگذاشت که چرا سالن را ترک کردهاند. این رفتار نشان داد که در ذهن ترککنندگان وجه گرایش سیاسی آقای حداد بر صبغه دانشگاهی او چربیده است.
طبعا وقتی همفکران او غیر از خودشان را خودی نمیدانند حاضران هم لابد لختی به بیرون رفتند تا مجلس خودمانیتر باشد مثل مجلس خودمانیتر شورا که در تدارک آناند.
مقایسه شدت تشویق شهرام ناظری که از قبول دعوت مجری امتناع کرد با نوع استقبال باقی ماندگان در تالار از سخنان حداد عادل هم مؤید دیگری بر مدعای بالاست.
به هر رو هیچ کس نمیتواند دو پاره شدن جامعه ایران را انکار کند و اتفاق روز دوشنبه ۲۹ آبان یکی از جلوههای آن بود.
البته نباید از حق گذشت و صرف حضور این چهره شاخص اصولگرا را که در مقام رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی -و نه به سبب مناصب سیاسی- در مراسم حاضر شده بود باید مثبت دانست، اما وقتی اصولگرایان بخشی از مردم ایران را خالص و مصداق تمام مردم ارزیابی میکنند از دیگر مردمان نمیتوان انتظار همراهی داشت. به قول بابا طاهر: چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی.
در بخش دیگر از این مطلب به حاضران و غایبان نیز اشاره شده و آمده است.
از نامهای حاضر در مراسم میتوان به دو شهردار پیشین تهران اشاره کرد. یکی محمد توسلی اولین شهردار بعد از انقلاب که در حال حاضر دبیر کل نهضت آزادی ایران است و دیگری پیروز حناچی شهردار سابق. از شهردار سابق دیگر - محمد باقر قالیباف - و شهردار فعلی - علیرضا زاکانی - البته خبری نبود.
هر چند آقای قالیباف در اردیبهشت پارسال و در جایگاه رییس مجلس شورای اسلامی و پس از درگذشت استاد از او با عنوان چهره ماندگار زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگر نامدار کشور و استاد برجسته تاریخ تمدن و فرهنگ ایران یاد کرده و نقش او در جهت اعتلای زبان و شعر فارسی و پژوهش و تحقیق در زمینه ادبیات تطبیقی، نقد ادبی و همچنین ترجمه کتب خارجی را ستوده بود.
علی لاریجانی هم قبل از مراسم اطلاعات در آیین مقابل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران حاضر شده بود. او هم ۱۲ سال رییس مجلس بوده و استاد دانشگاه تهران است.
در مراسم روزنامه اطلاعات بیش از هر نام دیگر غیبت سید محمود دعایی مدیر فقید و پرسابقه روزنامه به چشم میآمد هر چند قابل حدس است که اگر فضای سیاسی دیگر بود رییس جمهوری پیشین که مانند اسلامی ندوشن یزدی و بر خلاف دعایی در حیات است هم میآمد.
در میان چهرههای سیاسی حضور سید محمود علوی وزیر اطلاعات دولت حسن روحانی هم قابل توجه بود. این که روزنامه اطلاعات به سرنوشت همتای خود دچار نشده و نرمخویی را از سر نینداخته البته نکته مثبتی است که سید عباس صالحی وزیر پیشین وجهه همت خود ساخته.
به گزارش ایسنا، در مراسم تشییع پیکر این چهره مطرح فرهنگ و ادب که پیکرش روز گذشته پس از ۱۸ ماه از کانادا به ایران بازگشت، افرادی همچون علی لاریجانی، امید مجد، علیرضا حاجیاننژاد، مصطفی موسویراد، روحالله هادی، عبدالرضا سیف، مصطفی ملکیان، سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، محمد مقیمی، محمود اسعدی، محمدجواد حقشناس، محمد، ولی زاده، مرتضی کاردر (مدیر انتشارات هرمس)، امیرحسین علمالهدی، نیکنام حسینیپور، داوود موسایی (مدیر انتشارات فرهنگ معاصر) و حسن بلخاری به همراه جمعی دیکر از اهل فرهنگ، هنر و استادان دانشگاه و دانشجویان حضور داشتند.
در بخشی از این مراسم علیاصغر راسخ راد - کارگردان و مدرس تئاتر - متنی را درباره محمدعلی ندوشن به شرح زیر خواند:
"به نام خداوند جان و خرد؛ کزین برتر اندیشه برنگذرد
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
خواستم در ستایش این بزرگمردِ همدیار چند خطی بنویسم که شایسته شانش باشد دیدم در میان اینهمه چیزها که ادیبان و دانشوران در وصف او نگاشتهاند کار دشواری است و از من برنمیآید. پس بهتر دانستم چند رباعی از ایشان به همراه تکههای کوتاهی از یادداشتهای خودشان درباره خودشان را انتخاب کنم و برای شما بخوانم.
دو چیزِ متضاد در من بوده است:
"بلندپروازی" و "قناعت". این ترکیبِ خوبی شد.
نسبت به چیزهایی بلندپرواز بودم و حتی کمالطلب. همیشه میخواستم فراتر از آنچه در دسترسم بود، بروم.
برعکس، در مواردی قانع. آنچه به آنها بیاعتنا بودم عبارت بود ازخواستنیهای رایجِ زندگی، همچون "پول و تعیّن و برووبیایِ اجتماعی". گِردِ اینها نگشتم.
همواره بر زندگی مماس بودهام. گمان میکنم که این بهترین نوعش باشد. اگر افزون بر احتیاج باشد، خلاقیتِ روح را میگیرد. کمترِ آنهم فاسدکننده است.
اعتراف میکنم که از 'ثروتمندشدن" میترسیدهام، هرچند که استعداد آنرا هم نداشتم. فکر میکردم که ثروت چیزی را "میدهد" و چیزی را "میگیرد" و آنچه را که "میگیرد" گرانبهاتر است.
بر هیچ "مقام و موقعیتی" حسرت نخوردهام، هیچ میزی بلندتر از میزی که در خانهام پشت آن مینشینم، نشناختهام.
هرگز آرزو نکردهام که از کشور دیگری جز "ایران" میبودم، و خوشبختیِ بزرگی برای خود میدانستم که زبانم فارسی است.
با عشق به در زدیم در نگشودند
با عقل به ره شدیم ره ننمودند
با اینهمه صد شکر که ناپیمودیم
آن راهی را که ناکسان پیمودند.
گر میوهای از باغ زمان بگرفتم
تا ظن نبری که رایگان بگرفتم
یک عمر عزیز در ازایش دادم
این دادم و آن جان جهان بگرفتم
گفتیم و شنیدیم و خبر هیچ نبود
وان عمر به سر رسید در گفت و شنود
وان گفت و شنود ره به جایی نگشود.
چون آن صنمِ راهگشا رخ ننمود
و سرانجام این تکه از توصیف این مرد اخلاق و استاد بزرگ عرصه فرهنگ و ادب ایرانزمین را از قلم جناب علیاکبر جعفری ندوشن وام گرفتم قهرمان روزها آغاز زندگی را در ده، در "پهناوری بیابان، برهنگی خاک و تنهایی تپهها و خشکی رودخانه و خلوت شب و غربت ماهتاب" میگذراند، سپس همچون "پرندهای آزاد در جستوجوی هدفی نامعلوم به پرواز درمیآمد" و "هدفش شکفتن بود در حد اعلای وجود".
لذا، تا حد امکان از پیمودن مجاری معمول و دست یافتن به "تعین زمان" حذر میکرد. بیشازپیش به نیروی درونی خویش متکی بود. به همین جهت از "جولان فکر و پویش خرامان آن" بیبهره نمیماند. هرگز از دغدغه جستوجوگری و روشنبینی بازنمیایستاد. گویا، سرزندگی و ماندگاری خویش را در کنجکاوی و روندگی مییافت. انتخابگر بود، اصل و قلب را بازمیشناخت، جوهر و عرض را از هم میگسلاند. از زوائد میپرهیزید، "در حواشی و فروع نمیماند". جوهر و خلاصه میطلبید. آنچه بر ذائقهاش شیرین میافتاد، پیشامدهایی بود که شگفتگی در بر داشت و یا رو به وصول بود.
به میعمارت دل کن که این جهان خراب
بر سر آن است کز سر ما بسازد خشت"
سپس بامداد فلاحتی - خواننده - قطعاتی را اجرا کرد.
در بخش پایانی این مراسم محمدجواد حقشناس به عنوان وکیل خانواده اسلامی ندوشن با تشکر از حضور استادان و دانشجویان در این مراسم اظهار کرد: باتوجه به اینکه قرار است در مجموعه موسسه اطلاعات بر پیکر استاد نماز خوانده و مراسم بزرگداشت برگزار شود ما بیش از این نمیتوانیم در خدمت عزیزان باشیم.
او در ادامه به وصیت اسلامی ندوشن اشاره کرد و افزود: استاد در وصیت خود اعلام کردند که پیکر ایشان در دانشگاه تهران تشییع و سپس به نیشابور برده و به خاک سپرده شود.
حقشناس با اشاره به بخش دیگری از وصیتنامه تصریح کرد: استاد ندوشن در بخش دیگری از وصیت اشاره دارند که آنچه از من باقی میماند کتابهای من است که امتیاز چاپ کتابها به نهاد آرامگاه فردوسی واگذار و عواید آن به عنوان حقالتالیف برای گلکاری محوطه آرامگاه و جاده مشهد به توس صرف شود.
او یادآور شد: استاد همچنین در وصیت خود نوشته است از خانواده، دوستان و خوانندگانم خداحافظی میکنم و برای گور من علاوه بر اسم، تاریخ تولد و مرگ، این بیت حافظ هم نوشته شود:
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
در پایان پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن از مقابل دانشکده ادبیات به سمت دانشکده حقوق دانشگاه تهران تشییع و سپس به سمت موسسه اطلاعات برای برپایی مراسم بزرگداشت و اقامه نماز منتقل شد.
درگذشت در کانادا، بازگشت به ایران
محمدعلی اسلامی ندوشن - شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مترجم - که چند سال پیش برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد بهخاطر عوارض کهولت سن و کرونا آنجا ماندگار شد، پنجم اردیبهشت سال گذشته چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همانجا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود.
حالا البته قرار است علاوه بر تهران، با ندوشن و یزد هم وداع کند، با خانه پدری که آن را وقف کرده و دبیرستان محل تحصیلش؛ و در نهایت طبق وصیت خودش، در نیشابور و در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام بگیرد.
نگاهی کوتاه به زندگی محمدعلی اسلامی ندوشن
محمدعلی اسلامی ندوشن متولد ۱۳۰۴ در ندوشن یزد بود که پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ در کانادا از دنیا رفت. او دانشآموخته حقوق بینالملل از فرانسه بود و استاد پیشین دانشگاه تهران، که علاوه بر درسهای حقوقی، به تدریس نقد ادبی، سخنسنجی و ادبیات تطبیقی نیز میپرداخت. اسلامی ندوشن سالها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش بهصورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینههای گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است.
برخی از کتابهای محمدعلی اسلامی ندوشن عبارتاند از: «ماجرای پایانناپذیر حافظ»، «چهار سخنگوی وجدان ایران»، «تأمّل در حافظ»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «داستان داستانها»، «سرو سایهفکن»، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»، «نامه نامور»، «ایران را از یاد نبریم»، «به دنبال سایه همای»، «ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم»، «سخنها را بشنویم»، «ایران و تنهائیش»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»، «مرزهای ناپیدا»، «شور زندگی» (وان گوگ)، «روزها» (سرگذشت - در چهار جلد)، «باغ سبز عشق»، «ابر زمانه و ابر زلف»، «افسانه افسون»، «دیدن دگر آموز»، «شنیدن دگر آموز»، «جام جهانبین» و «آواها و ایماها».
حواشی خاص؛ جنجال در زمان سخنرانی حدادعادل / حاضران سالن را ترک کردند
مهمترین حاشیه آیین بزرگداشت زنده یاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در تالار مؤسسه اطلاعات را میتوان خالی شدن نیمی از صندلیها حین سخنرانی دکتر غلامعلی حداد عادل دانست.
عصرایران در مطلبی به ماجرای ترک سالن مراسم بزرگداشت دکتر اسلامی ندوشن در زمان سخنرانی حدادعادل پرداخته است.
مهمترین حاشیه آیین بزرگداشت زنده یاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در تالار مؤسسه اطلاعات را میتوان خالی شدن نیمی از صندلیها حین سخنرانی دکتر غلامعلی حداد عادل دانست.
بازگشت آنان به تالار بلافاصله بعد از اتمام نطق او ولو به شکل نیمه تمام ماندن چاشت جای تردید باقی نگذاشت که چرا سالن را ترک کردهاند. این رفتار نشان داد که در ذهن ترککنندگان وجه گرایش سیاسی آقای حداد بر صبغه دانشگاهی او چربیده است.
طبعا وقتی همفکران او غیر از خودشان را خودی نمیدانند حاضران هم لابد لختی به بیرون رفتند تا مجلس خودمانیتر باشد مثل مجلس خودمانیتر شورا که در تدارک آناند.
مقایسه شدت تشویق شهرام ناظری که از قبول دعوت مجری امتناع کرد با نوع استقبال باقی ماندگان در تالار از سخنان حداد عادل هم مؤید دیگری بر مدعای بالاست.
به هر رو هیچ کس نمیتواند دو پاره شدن جامعه ایران را انکار کند و اتفاق روز دوشنبه ۲۹ آبان یکی از جلوههای آن بود.
البته نباید از حق گذشت و صرف حضور این چهره شاخص اصولگرا را که در مقام رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی -و نه به سبب مناصب سیاسی- در مراسم حاضر شده بود باید مثبت دانست، اما وقتی اصولگرایان بخشی از مردم ایران را خالص و مصداق تمام مردم ارزیابی میکنند از دیگر مردمان نمیتوان انتظار همراهی داشت. به قول بابا طاهر: چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی.
در بخش دیگر از این مطلب به حاضران و غایبان نیز اشاره شده و آمده است.
از نامهای حاضر در مراسم میتوان به دو شهردار پیشین تهران اشاره کرد. یکی محمد توسلی اولین شهردار بعد از انقلاب که در حال حاضر دبیر کل نهضت آزادی ایران است و دیگری پیروز حناچی شهردار سابق. از شهردار سابق دیگر - محمد باقر قالیباف - و شهردار فعلی - علیرضا زاکانی - البته خبری نبود.
هر چند آقای قالیباف در اردیبهشت پارسال و در جایگاه رییس مجلس شورای اسلامی و پس از درگذشت استاد از او با عنوان چهره ماندگار زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگر نامدار کشور و استاد برجسته تاریخ تمدن و فرهنگ ایران یاد کرده و نقش او در جهت اعتلای زبان و شعر فارسی و پژوهش و تحقیق در زمینه ادبیات تطبیقی، نقد ادبی و همچنین ترجمه کتب خارجی را ستوده بود.
علی لاریجانی هم قبل از مراسم اطلاعات در آیین مقابل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران حاضر شده بود. او هم ۱۲ سال رییس مجلس بوده و استاد دانشگاه تهران است.
در مراسم روزنامه اطلاعات بیش از هر نام دیگر غیبت سید محمود دعایی مدیر فقید و پرسابقه روزنامه به چشم میآمد هر چند قابل حدس است که اگر فضای سیاسی دیگر بود رییس جمهوری پیشین که مانند اسلامی ندوشن یزدی و بر خلاف دعایی در حیات است هم میآمد.
در میان چهرههای سیاسی حضور سید محمود علوی وزیر اطلاعات دولت حسن روحانی هم قابل توجه بود. این که روزنامه اطلاعات به سرنوشت همتای خود دچار نشده و نرمخویی را از سر نینداخته البته نکته مثبتی است که سید عباس صالحی وزیر پیشین وجهه همت خود ساخته.