تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۳
کد مطلب : ۴۳۱۴۷۷
کبنا گزارش میدهد
آیا کسی صدای شیرهای جوان کهگیلویه و بویراحمد را میشنود / اینها با دست خالی قلههای بزرگی را فتح کردند
۸
کبنا ؛شیرهای جوان کهگیلویه و بویراحمد قلههای زیادی را در سطح کشور و خارج از مرزهای میهن اسلامی فتح کردهاند. سالها است که پایتختنشینان و استانهای برخوردار تلاش میکنند که سکوهای قهرمانی را نادیا، فاطمه، نسترن و ... بگیرند، اما آنها با چنگ و دندان و با وجود کمبودها و بیتوجهیها از این عناوین و مقامهای کسب شده، دفاع کردند. نادیا، فاطمه اخلاق زاده، فاطمه آرین، ستایش کشاورز، نسترن مژدهی از بیتوجهی مسئولان کهگیلویه و بویراحمد دل پری دارند و میگویند: تنها انتظار ما توجه و حمایت مسئولان است. مسئولانی که تاکنون حتی یک احوال پرسی خالی از این دختران نکردهاند.
پایگاه خبری جامعه خبر در گزارشی آورده است؛ دخترک بازیگوش ۷ سالهای که از درو دیوار بالا میرفت و خانوادهای او به دلیل شکستگی دست و پای «رؤیا» دائم در بیمارستانها بودند امروز با مدرک تحصیلی کارشناسی حقوق مربی ورزشکاران حرفهای رشته رزمی در شهر یاسوج است. این یک گزارش نیست بلکه داستانی تراژدی و تکراری از بی مهری دولتها و مسئولان کشور است.
قرارمان در لابی هتل پارسیان شهریاسوج بود. همه بچههای تیم آمده بودند. نادیا اعتماد مقدم متولد ۳۰ مرداد ۷۴، فاطمه اخلاق زاده متولد ۱۷ خرداد ۸۱، فاطمه آرین متولد ۲۰ آذرماه ۸۲، نسترن مژدهی متولد ۲۶ اردیبهشت ۸۵، نرگس اخلاق زاده متولد ۵ مرداد ۸۴، فرشته جهان تاب متولد ۲۰ فروردین ماه ۷۸، سحر مصفی متولد ۲۹ آذرماه ۶۳، ستایش کشاورز متولد ۱۷ شهریورماه ۸۶ و خانم مربی که او را استاد خطاب میکردند. رؤیا الهی متولد ۱۶ اسفندماه ۷۱ متأهل و از همه جالبتر اینکه همسراو هم از رزمی کاران به نام غرب کشور است.
استاد، کمی از دوران کودکی و سختیهایی که برای رسیدن به مربیگری طی کرده بود سخن گفت و اینکه در ۱۰ سال گذشته دائم در حال اجاره سالن برای باشگاه ورزشی و آموزش تیم بوده و تاکنون حدود ۳۰۰۰ شاگرد در رشته رزمی داشته که از این میان فقط چند نفر ثابت ماندند و برجسته و حرفهای شدند. برای همین تمام زندگی حرفهای خود را صرف آنها کرده است.
ماجرای راهیابی تیم ووشو یاسوج به تیم ملی
رویاالهی میگوید: تصور برخی از خانوادهها از خروج دختران از خانه و حضور در باشگاههای ورزشی متعصبانه بود. آنها معتقد بودند که دختر باید چشم و گوش بسته باشد و وقتی به سن تکلیف رسید باید به خانه بخت برود. حتی همسایهها و دوستان و آشنایان به دخترانی که به باشگاه میآمدند برچسب میزدند و گاهی مجبور بودم وارد زندگی خصوصی آنها شوم تا رضایت خانوادهها را جلب کنم. از میان شاگردانم تعدادی استعداد فوق العاده ای در هنرهای رزمی داشتند و تمام انرژی و وقتم را صرف تمرین و آمادگی آنها کردم. اما ماجرا از وقتی آغاز شد که سطح تیم به مرحله حرفهای رسید و تصمیم گرفتیم برای مسابقات انتخابی تیم ملی برای اعزام به بازیهای آسیایی آماده شویم. قطعاً برای حضور در مسابقات نیاز به تمرین بیشتر، مدیریت تغذیه، استفاده از مکملها، تأمین لباس، داشتن تجهیزات ورزشی، پرداخت هزینه ورودی و هزینه ایاب و ذهاب به استان میزبان را داشتیم. اداره ورزش و جوانان یاسوج در سال ۹۵ رسماً گفت بودجهای برای این کار ندارم و هیات وشو هم حمایتی نکرد. یکی از شاگردان باشگاه گفت یک پسرعمو دارم (پیمان مندنی پور) که خیر کارآفرین است و شاید بتوانیم از او کمک بگیریم. بالاخره با کمک آقای مندنی پور تمامی اقدامات را انجام دادیم و راهی مسابقات شدیم.
وقتی «نادیا» با دست شکسته مدال نقره گرفت!
در آن مسابقات در بازی سوم «نادیا» اعتماد مقدم دست راستش آسیب دید. وقتی او را به درمانگاهی در کرج بردیم پزشکان گفتند دست او شکسته است و باید عمل شود. نادیا به هیچ عنوان راضی نشد در بیمارستان بستری شود و گفت: این همه زحمت کشیدیم و باید رقابت کنیم. با اصراراو مجبور شدیم رضایت نامه بدهیم و «نادیا» را از بیمارستان خارج کردیم. وقتی «نادیا» روی تشک بازی رفت هیچ فردی حتی مدیران فدراسیون و تیم ملی نمیدانستند دست نادیا شکسته است و با همین دست توانست مدال نقره را از آن خود کند. نادیا میخواست دوباره برای کسب مدال طلا وارد بازی شود اما پس از شنیدن وضعیت او اجازه بازی ندادند.
پس از بازگشت از یاسوج مسئولان به جای حمایت از این قهرمان و تیم دختران وشو کار کهگیلویه و بویراحمد اعتراض کردند که چرا وقتی یک خیر کارآفرین به تیم شما کمک مالی کرده پول را به حساب هیات ووشو واریز نکردید؟ آنها حتی هزینه عمل جراحی ۲ میلیون تومانی نادیا را هم ندادند و خانواده او متقبل شدند. این بی مهریها و بی توجهیها موجب شد تا از هیئت ووشو جدا شویم.
پس از یک سال (۱۳۹۶) دوباره مسابقات انتخابی تیم ملی برای شرکت در مسابقات جهانی در مکزیک برگزار شد اما چون تیم مسئول انجمن شناختی روی تیم ما نداشتند نپذیرفتند که اعزام شویم. برای همین با ارسال فیلم به مربیان بزرگ در سراسر کشور خواستیم ما را در تیم خود جای دهند. یکی از مربیان پس از دیدن فیلم تمرین بچهها قبول کرد تا با یک دوره آموزشی تیم را برای شرکت در مسابقات موتای کشوری آموزش دهد و بچهها یک روزه یادگرفتند. تمرین بچهها به نحوی بود که خانم مربی به سرعت ۴ نفر از اعضای تیم (نادیا، فرشته، سحر و راضیه) را در تیم اصلی استان خودش جای داد و روانه کرمان شدیم.
بازهم کمک آقای خیّر به دادمان رسید
اما بازهم مشکل مالی داشتیم و مجبور شدیم دوباره از آقای پیمان مندنی پور (خیرکارآفرین) درخواست حمایت کنیم که او بازهم حمایت کرد. در این مسابقات تیم ۴ نفره ما توانست مدال طلا و برنز مسابقات را از آن خود کند. سطح مسابقات بالا بود و تیم آنقدر حرفهای کار کرد که مسئولان برگزاری مسابقه به «نادیا» شک کردند و دستور تست دوپینگ دادند. وقتی سؤال کردیم گفتند: مگر میشود یک نفر با چند بازی و تمرین ۲ متر پرش داشته باشد؟ اما رو سفید شدیم. نکته جالب این بود که رزمی کاران رشته موی تای مردان از یاسوج با مشاهده ما در مسابقات متعجب و خوشحال شده بودند حتی ما را شام دعوت کردند. با اینکه ما از استان دیگری عازم شده بودیم گفتیم اگر شما قهرمان شدید نام دختران موتای کار یاسوجی را هم در بنرهایی که در سطح شهر نصب میکنیم قراردهید. اما آنها روز بعد در مسابقه به حریف باختند و هیچ مدالی کسب نکردند.
«نادیا» و «فاطمه» در قله آسیا قرار گرفتند
در سال ۹۷ در مسابقات انتخابی تیم ملی برای مسابقات جهانی «موی تای» در کشور تایلند به اصفهان رفتیم و آنجا فاطمه آرین، ستایش کشاورز، نسترن مژدهی و نرگس اخلاق زاده در رسته نوجوانان؛ مستانه خرم روز و فاطمه اخلاق زاده در رسته جوانان؛ و نادیا اعتماد مقدم در رسته بزرگسالان ثبت نام کردند. هزینه ثبت نام برای «فاطمه» و «نادیا» را فدراسیون تقبل کرد اما سایر بچههای تیم نتوانستند هزینه را تأمین کنند و از مسابقات بازماندند. مسابقات به دلایلی از تایلند به ابوظبی تغییر مکان داد و در سال ۱۳۹۸ «نادیا اعتماد مقدم» با حضور در مسابقات، با افتخار توانست مدال طلای آسیایی را در رشته موی تای بزرگسالان برای نخستین بار در تاریخ ورزش کشورمان کسب کند و «فاطمه آرین» مدال نقره گرفت.
کمک نیم میلیارد تومانی خیرکارآفرین یاسوجی
پس از مسابقات رئیس هیات ورزشهای رزمی تغییر کرد و مسلم حسینیان منصوب شد و به حق هرکاری از دستشان رسید برای تیم ما انجام دادند. اما بازهم مشکل ما همان اجاره سالن و نبود تجهیزات و امکانات بود. پس از دوسال دوباره به سراغ آقای پیمان مندنی پور رفتیم تا گره کار را بازکند. او که خود اهل یاسوج است گفت: افتخارات شما برای شهر یاسوج و کشور بسیار حائز اهمیت است و من هر کاری از دستم بر بیاید دریغ نمیکند. آقای مندنی پور به قول خودش عمل کرد و بهترین سالن در بهترین نقطه شهر را به مدت یک سال برای تیم موتای دختران یاسوج رهن کرد و با هزینه خودش تمامی تجهیزات مورد نیاز ما را با اعتبار بیش از ۵۰۰ میلیون تومان تقبل کرد. که سالن تجهیز شده با حضور مسئولان و خانواده شهدا در روز ۱۰ اسفندماه ۹۹ افتتاح شد. ناگفته نماند که مدیرکل ورزش و جوانان استان هم در این ۲ سال تلاشهای زیادی برای تیم انجام داد.
گفتههای خانم مربی و بچههای تیم آنقدر همراه با افسوس و حسرت بود که نتوانستم همه را منتشر کنم اما آنچه در این گزارش از همه پررنگتر است اینکه دو بار کمک خیری به نام پیمان مندنی پور دخترانی از محلهای کوچک در شهر یاسوج را در آسیا درخشان و قهرمان کرد و امید و عشق را به شهر و خانواده آنها و کل جامعه ورزشی ایران بازگرداند.
این خیرکارآفرین که خودش رضایت نداشت نامش در گزارش ذکر شود نقش پدری مهربان را ایفا کرد و امروز نقش وزارت ورزش و حای رئیس جمهور را برای تأمین و تجهیز سالن ورزشی قهرمانان آسیا ایفا کرده است. گاهی خیرین رئیس جمهورها و وزرایی هستند که نامشان هیچ وقت رسانهای نمیشود اما اقدامشان به پای مدیران نوشته خواهد شد.
افتتاح سالن تجهیز شده با حضور فرماندار
ظهر روز یکشنبه ( 10 اسفند ماه 99) با حضور شاهرخ کناری فرماندار بویر احمد و جمعی از خانواده شهدا و مسئولان محلی رسماً سالن تجهیز شده شیرهای جوان (دختران موی تای کار یاسوجی) افتتاح شد. فرماندار در این مراسم با تقدیر و تشکر از خانواده مندنی پور این اقدام را قابل ارزش و ترویج فرهنگ وقت، جوانمردی و ایثار عنوان کرد و پس از استماع مشکلات تیم موی تای دختران قول داد تا مشکلات را برطرف کند.
فیلم ) صحبتهای دختران رزمیکار کهگیلویه و بویراحمد با مسئولان
پایگاه خبری جامعه خبر در گزارشی آورده است؛ دخترک بازیگوش ۷ سالهای که از درو دیوار بالا میرفت و خانوادهای او به دلیل شکستگی دست و پای «رؤیا» دائم در بیمارستانها بودند امروز با مدرک تحصیلی کارشناسی حقوق مربی ورزشکاران حرفهای رشته رزمی در شهر یاسوج است. این یک گزارش نیست بلکه داستانی تراژدی و تکراری از بی مهری دولتها و مسئولان کشور است.
قرارمان در لابی هتل پارسیان شهریاسوج بود. همه بچههای تیم آمده بودند. نادیا اعتماد مقدم متولد ۳۰ مرداد ۷۴، فاطمه اخلاق زاده متولد ۱۷ خرداد ۸۱، فاطمه آرین متولد ۲۰ آذرماه ۸۲، نسترن مژدهی متولد ۲۶ اردیبهشت ۸۵، نرگس اخلاق زاده متولد ۵ مرداد ۸۴، فرشته جهان تاب متولد ۲۰ فروردین ماه ۷۸، سحر مصفی متولد ۲۹ آذرماه ۶۳، ستایش کشاورز متولد ۱۷ شهریورماه ۸۶ و خانم مربی که او را استاد خطاب میکردند. رؤیا الهی متولد ۱۶ اسفندماه ۷۱ متأهل و از همه جالبتر اینکه همسراو هم از رزمی کاران به نام غرب کشور است.
استاد، کمی از دوران کودکی و سختیهایی که برای رسیدن به مربیگری طی کرده بود سخن گفت و اینکه در ۱۰ سال گذشته دائم در حال اجاره سالن برای باشگاه ورزشی و آموزش تیم بوده و تاکنون حدود ۳۰۰۰ شاگرد در رشته رزمی داشته که از این میان فقط چند نفر ثابت ماندند و برجسته و حرفهای شدند. برای همین تمام زندگی حرفهای خود را صرف آنها کرده است.
ماجرای راهیابی تیم ووشو یاسوج به تیم ملی
رویاالهی میگوید: تصور برخی از خانوادهها از خروج دختران از خانه و حضور در باشگاههای ورزشی متعصبانه بود. آنها معتقد بودند که دختر باید چشم و گوش بسته باشد و وقتی به سن تکلیف رسید باید به خانه بخت برود. حتی همسایهها و دوستان و آشنایان به دخترانی که به باشگاه میآمدند برچسب میزدند و گاهی مجبور بودم وارد زندگی خصوصی آنها شوم تا رضایت خانوادهها را جلب کنم. از میان شاگردانم تعدادی استعداد فوق العاده ای در هنرهای رزمی داشتند و تمام انرژی و وقتم را صرف تمرین و آمادگی آنها کردم. اما ماجرا از وقتی آغاز شد که سطح تیم به مرحله حرفهای رسید و تصمیم گرفتیم برای مسابقات انتخابی تیم ملی برای اعزام به بازیهای آسیایی آماده شویم. قطعاً برای حضور در مسابقات نیاز به تمرین بیشتر، مدیریت تغذیه، استفاده از مکملها، تأمین لباس، داشتن تجهیزات ورزشی، پرداخت هزینه ورودی و هزینه ایاب و ذهاب به استان میزبان را داشتیم. اداره ورزش و جوانان یاسوج در سال ۹۵ رسماً گفت بودجهای برای این کار ندارم و هیات وشو هم حمایتی نکرد. یکی از شاگردان باشگاه گفت یک پسرعمو دارم (پیمان مندنی پور) که خیر کارآفرین است و شاید بتوانیم از او کمک بگیریم. بالاخره با کمک آقای مندنی پور تمامی اقدامات را انجام دادیم و راهی مسابقات شدیم.
وقتی «نادیا» با دست شکسته مدال نقره گرفت!
در آن مسابقات در بازی سوم «نادیا» اعتماد مقدم دست راستش آسیب دید. وقتی او را به درمانگاهی در کرج بردیم پزشکان گفتند دست او شکسته است و باید عمل شود. نادیا به هیچ عنوان راضی نشد در بیمارستان بستری شود و گفت: این همه زحمت کشیدیم و باید رقابت کنیم. با اصراراو مجبور شدیم رضایت نامه بدهیم و «نادیا» را از بیمارستان خارج کردیم. وقتی «نادیا» روی تشک بازی رفت هیچ فردی حتی مدیران فدراسیون و تیم ملی نمیدانستند دست نادیا شکسته است و با همین دست توانست مدال نقره را از آن خود کند. نادیا میخواست دوباره برای کسب مدال طلا وارد بازی شود اما پس از شنیدن وضعیت او اجازه بازی ندادند.
پس از بازگشت از یاسوج مسئولان به جای حمایت از این قهرمان و تیم دختران وشو کار کهگیلویه و بویراحمد اعتراض کردند که چرا وقتی یک خیر کارآفرین به تیم شما کمک مالی کرده پول را به حساب هیات ووشو واریز نکردید؟ آنها حتی هزینه عمل جراحی ۲ میلیون تومانی نادیا را هم ندادند و خانواده او متقبل شدند. این بی مهریها و بی توجهیها موجب شد تا از هیئت ووشو جدا شویم.
پس از یک سال (۱۳۹۶) دوباره مسابقات انتخابی تیم ملی برای شرکت در مسابقات جهانی در مکزیک برگزار شد اما چون تیم مسئول انجمن شناختی روی تیم ما نداشتند نپذیرفتند که اعزام شویم. برای همین با ارسال فیلم به مربیان بزرگ در سراسر کشور خواستیم ما را در تیم خود جای دهند. یکی از مربیان پس از دیدن فیلم تمرین بچهها قبول کرد تا با یک دوره آموزشی تیم را برای شرکت در مسابقات موتای کشوری آموزش دهد و بچهها یک روزه یادگرفتند. تمرین بچهها به نحوی بود که خانم مربی به سرعت ۴ نفر از اعضای تیم (نادیا، فرشته، سحر و راضیه) را در تیم اصلی استان خودش جای داد و روانه کرمان شدیم.
بازهم کمک آقای خیّر به دادمان رسید
اما بازهم مشکل مالی داشتیم و مجبور شدیم دوباره از آقای پیمان مندنی پور (خیرکارآفرین) درخواست حمایت کنیم که او بازهم حمایت کرد. در این مسابقات تیم ۴ نفره ما توانست مدال طلا و برنز مسابقات را از آن خود کند. سطح مسابقات بالا بود و تیم آنقدر حرفهای کار کرد که مسئولان برگزاری مسابقه به «نادیا» شک کردند و دستور تست دوپینگ دادند. وقتی سؤال کردیم گفتند: مگر میشود یک نفر با چند بازی و تمرین ۲ متر پرش داشته باشد؟ اما رو سفید شدیم. نکته جالب این بود که رزمی کاران رشته موی تای مردان از یاسوج با مشاهده ما در مسابقات متعجب و خوشحال شده بودند حتی ما را شام دعوت کردند. با اینکه ما از استان دیگری عازم شده بودیم گفتیم اگر شما قهرمان شدید نام دختران موتای کار یاسوجی را هم در بنرهایی که در سطح شهر نصب میکنیم قراردهید. اما آنها روز بعد در مسابقه به حریف باختند و هیچ مدالی کسب نکردند.
«نادیا» و «فاطمه» در قله آسیا قرار گرفتند
در سال ۹۷ در مسابقات انتخابی تیم ملی برای مسابقات جهانی «موی تای» در کشور تایلند به اصفهان رفتیم و آنجا فاطمه آرین، ستایش کشاورز، نسترن مژدهی و نرگس اخلاق زاده در رسته نوجوانان؛ مستانه خرم روز و فاطمه اخلاق زاده در رسته جوانان؛ و نادیا اعتماد مقدم در رسته بزرگسالان ثبت نام کردند. هزینه ثبت نام برای «فاطمه» و «نادیا» را فدراسیون تقبل کرد اما سایر بچههای تیم نتوانستند هزینه را تأمین کنند و از مسابقات بازماندند. مسابقات به دلایلی از تایلند به ابوظبی تغییر مکان داد و در سال ۱۳۹۸ «نادیا اعتماد مقدم» با حضور در مسابقات، با افتخار توانست مدال طلای آسیایی را در رشته موی تای بزرگسالان برای نخستین بار در تاریخ ورزش کشورمان کسب کند و «فاطمه آرین» مدال نقره گرفت.
کمک نیم میلیارد تومانی خیرکارآفرین یاسوجی
پس از مسابقات رئیس هیات ورزشهای رزمی تغییر کرد و مسلم حسینیان منصوب شد و به حق هرکاری از دستشان رسید برای تیم ما انجام دادند. اما بازهم مشکل ما همان اجاره سالن و نبود تجهیزات و امکانات بود. پس از دوسال دوباره به سراغ آقای پیمان مندنی پور رفتیم تا گره کار را بازکند. او که خود اهل یاسوج است گفت: افتخارات شما برای شهر یاسوج و کشور بسیار حائز اهمیت است و من هر کاری از دستم بر بیاید دریغ نمیکند. آقای مندنی پور به قول خودش عمل کرد و بهترین سالن در بهترین نقطه شهر را به مدت یک سال برای تیم موتای دختران یاسوج رهن کرد و با هزینه خودش تمامی تجهیزات مورد نیاز ما را با اعتبار بیش از ۵۰۰ میلیون تومان تقبل کرد. که سالن تجهیز شده با حضور مسئولان و خانواده شهدا در روز ۱۰ اسفندماه ۹۹ افتتاح شد. ناگفته نماند که مدیرکل ورزش و جوانان استان هم در این ۲ سال تلاشهای زیادی برای تیم انجام داد.
گفتههای خانم مربی و بچههای تیم آنقدر همراه با افسوس و حسرت بود که نتوانستم همه را منتشر کنم اما آنچه در این گزارش از همه پررنگتر است اینکه دو بار کمک خیری به نام پیمان مندنی پور دخترانی از محلهای کوچک در شهر یاسوج را در آسیا درخشان و قهرمان کرد و امید و عشق را به شهر و خانواده آنها و کل جامعه ورزشی ایران بازگرداند.
این خیرکارآفرین که خودش رضایت نداشت نامش در گزارش ذکر شود نقش پدری مهربان را ایفا کرد و امروز نقش وزارت ورزش و حای رئیس جمهور را برای تأمین و تجهیز سالن ورزشی قهرمانان آسیا ایفا کرده است. گاهی خیرین رئیس جمهورها و وزرایی هستند که نامشان هیچ وقت رسانهای نمیشود اما اقدامشان به پای مدیران نوشته خواهد شد.
افتتاح سالن تجهیز شده با حضور فرماندار
ظهر روز یکشنبه ( 10 اسفند ماه 99) با حضور شاهرخ کناری فرماندار بویر احمد و جمعی از خانواده شهدا و مسئولان محلی رسماً سالن تجهیز شده شیرهای جوان (دختران موی تای کار یاسوجی) افتتاح شد. فرماندار در این مراسم با تقدیر و تشکر از خانواده مندنی پور این اقدام را قابل ارزش و ترویج فرهنگ وقت، جوانمردی و ایثار عنوان کرد و پس از استماع مشکلات تیم موی تای دختران قول داد تا مشکلات را برطرف کند.
اما مواظب باشین بعضی از این خیرین که نام بردین یه روی دیگه هم دارن که.......