تاریخ انتشار
يکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۲۱:۳۰
کد مطلب : ۷۰۳۱۶
پیام نهضت کربلا نمیتواند خیابانها را از گشت ارشاد مستغنی گرداند
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سعید کرمی
سخن به گزاف نگفته و کذب نخواهد بود اگر عظیمترین نیروی اعتقادی و مذهبی ملت ایران را منشعب از مکتب عاشورا و مختوم به عشق حسین(ع) دانسته و مدعی شویم، تمام فتوحات گذشته تاکنون از جمله دفاع مقدس، مدیون محرم و متأسی از مکتب عاشورا است؛ که این مهم، از مصادیق بارز مودت اهل بیت و تعظیم شعائر الهی در ایران اسلامی است.
اما با وجود اینکه در هیچ مقطعی از سال چون دهه محرم، احساسات مذهبی جامعه فوران نکرده و قرابت ضمیر مردم با مکتب تشیع به اوج خود نمیرسد، آیا از این ظرفیت بالقوه و منبع بینظیر، به نحو شایسته و بایسته استفاده میشود و این زلال بیکران در مسیری که باید، به جریان میافتد؟؟؟
واقعیات اما حاکی از آناست که این دریای عظیم اعتقادات، بهقدری قربانی سوء تدبیر و فقدان مدیریت بوده و آنقدر در کویر لمیزرع تحریف، پراکنده شده است، که چهره حقیقی و ارزش واقعی خود را به میزان زیادی از دست داده و این رکن رکین اعتقادی درحال دگرگونی و تخلیه آرمانی است.
دردناک تر از مصائب دیروز اصحاب حسین(ع) و یارانش، تحریف و تخدیش خواسته یا ناخواسته اهداف حقیقی قیام کربلا و یا حداقل، انزوا و فراموشی محسوس آنها در برخی مراسمات مربوطه است؛ کیفیت مجالس و آمیخته شدن این آیین با خرافات و حرکات موزون و حتی ورود سبکهای مبتذل در متن عزاداری و مداحی، و محتوای روضههایی که کاملاً متعارض با شئون اهلبیت بیان میشود، تراژدی اسفبار عزاداری امروز است.
اگر من نوعی، از ماهیت کربلا بیخبر بوده و کنجکاو باشم که حسین(ع) را چرا کشتند؟، امام با چه منطق و هدفی، هفتاد و چند نفر را به جنگ سی و چند هزار نفر برده بود؟، اصلاً حرفش چه بود و چه می خواست و عاشورای ۱۴۰۰ سال پیش بیابان کربلا در عصر ارتباطات و دهکده جهانی قرن ۲۱ میلادی چه حرفی برای گفتن دارد؟، تمام سال را هم اگر پای روضهها بنشینم و گوش به فریاد مداحان بسپارم، آیا جوابی خواهم گرفت؟؟؟.
آیا این سیل مشتاقان و ظرفیت بالقوهای که با میل و رغبت خود به این مجالس میآیند و عاری از بهرهبرداری و خالی از حقایق وجودی قیام کربلا و برکات عاشورا بر میگردند، ماحصل سوء مدیریت و بیبرنامگی مسئولان فرهنگی و متولیان مذهبی ما نیست؟، آیا محرم نمیتواند به یک کارگاه پژوهشی و دانشگاه انسانساز استکبارستیز تبدیل شده و منجر به ارتقای فکری و فرهنگی آحاد و اقشار مختلف جامعه مسلمان ما شود؟؟؟.
آیا پیام نهضت کربلا و فضای محرم، با مدیریت فرصتها و بهرهوری باورها نمیتواند خیابانهای ما را از گشت ارشاد و پلاکارد و بخشنامههای نمادینِ بیتأثیر مستغنی گرداند؟
آیا مسیری که کیفیت عزاداریها طی میکند، مسیر متعالی و آرمانگرایی بوده و سبک و سیاق حاضر، تبعات انحراف و انحطاط نداشته و نخواهد داشت؟
آیا تمام واقعیت کربلا همین بود که دستان ابالفضل را بریدند و گلوی حسین را دریدند و فریاد می زد کیست مرا یاری کند و هیچ کس هم نبود؟، آیا یاری او بعد از کربلا و در عصر ما هیچ ما بهازایی ندارد؟، آیا کربلا جز اینها، فلسفه و نکته قابل ذکری که مقتضای روزگار وانفسا و افکار سردرگم انسان امروز را سامان دهد نداشته است؟
پس "و ما رأیت الا جمیلا"ی زینب(س)، و خطبه کوبنده سفیر بینظیر نهضت کربلا، در کجای مجالس ما گم شده و منشور حسین، که "من برای اصلاح دین جدم رسولالله و احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم" در کدام کوچه بنبست عزاداری رقصان و اصوات لرزان ما مشتبه و منزوی شده است، و نماز ظهر تیرباران عاشورا، کجای روزمرهگیهای ما مسخ و فراموش شده است؟
آیا معروف مفقودی که فقدانش گلوی حسین را درید و منکر مشهودی که بنیانش دستان عباس را برید، به معادل امروز و ترجمان زندگی عصر جدید، تبیین و تفسیر می شوند؟
آیا در مراسمات عزاداری امروز، لقمههای حرام و نامشروعی که تیغها را بر اهلبیت پیامبر(ص) فرود آورد، با شرایط امروز جامعه قیاس و با مقتضیات زمان، توصیف و گوشزد میشوند؟
آیا اقامه و حفظ ارزشهای اصیل دین مبین و مبارزه با تحریف شرع متین، که دو انگیزه قیام خونین کربلا بود، در مقایسه با شرایط روز جامعه و جهان و به زبان امروز، برای مشتاقان مکتب حسینی تبیین وتشریح می شود و افکار ناآگاه جامعه، از میزان نزدیکی و تناسب انحرافات دیروز با افتخارات امروز آگاه می شوند؟
امروزه اشعار مداحی و متون روضهها، به میزان زیادی عصاره مفید و مؤثر خود را از دست دادهاند و مداحانی که میخواهند، خلأ احساسی و فقدان محتوای اجرای خود را با بلبشوی فیزیکی پرکنند، با مدعیاتی موهن، خشکی چشم و صدای ضعیف حضار را از دوری دلها با مهر و دوستی اهلبیت دانسته و بدتر اینکه گاها حلال زادگی مستمعین ساکت را هم زیر سؤال میبرند.!
بیشک من نوعی با فریاد مداحی که ادای عزاداران را درآورده و با هقهق مصنوعی روضه می خواند، نه تنها تحریک احساسات و تقویت اعتقادات نمیشوم، که از آن شیون نمادین و روضه کاسبکارانه بیزار و گریزان خواهم شد، که «آن سخن کز دل نیاید لاجرم بر گل نشیند»
در برخی محافل عزاداری امروز، نه تنها فلسفه قیام کربلا آنچنان که باید تبیین نشده و روحیه حقطلبی و غیرت باطل ستیزی مردم برانگیخته نمیشود، که گاهاً آنقدر چهره تابناک این قیام انسانساز، درهالتاج مکتب و حصن حصین مذهب، مخدوش و مشوش میشود که ارزش این واقعیات اسلامی و حقایق انسانی را کاملاً مغایر و متعارض با عصاره اصیل و الهی خود تعریف و تا سطح موهنِ "سیه چشم کمون ابرو، و پریشان موی خوش هیکل" تنزل میدهند، و استحکام معنوی و بار محتوایی محرم، فدای زیبایی اجرا و مسخ در ریتم بیان مداحان میشود.
برخی روضههایی که در مجالس بیان میشود، نه تنها هیچ استناد تاریخی ندارند، بلکه تفسیر و تحلیل محتوای آنان میتواند نمونه بارز توهین به اصحاب کربلا و حتی خدشه عمیقی بر کیان تشیع باشد که مهار این بحران، مستلزم نظارت مضاعف بر حسن اجراء و تصفیه محتویات و روضههای مجالس مذهبی است.
مکتب حسین و نهضت عاشورا، این بیرق آزادگی و عزت و جوهره انسانیت، منقوش غرورآمیزی بر تارک تاریخ است که توصیف خالصانه آن، وجدانهای خفته را بیدار و ظرفیتهای نهفته را آشکار میسازد، و بی شک فلسفه اش هرچه باشد، طرحی اقتصادی برای رونق نام و نان مداح و مداحی نبوده است.
مخلص کلام و عصاره بیان این نوشتار آناست، که باید انحراف در معارف عزاداری و تحریف در ماهیت نهضت کربلا به طور جدی مهار شده و با تعیین حدود و شئون مراسمات محرم، فضایی که هر سال رقص جدیدی از سینهزنی و سبکی از زنجیرزنی اختراع و عرضه میکند شکسته شود، و از برخی مداحان که ارزش اعتقادات اصیل مردم و بستر پهناور محرم را تا سرحد دکان آب و نان و نردبان نام تنزل دادهاند، و برای یکی دو ساعت مداحی، ارقام میلیونی طلب میکنند، خلع ید و سلب صلاحیت شود؛ باشد که در این بحبوحه اسلام ستیزی، بازگشت به ارزشهای کربلا و احیای حقیقی پیام عاشورا، نهضت حسینی را بار دیگر به منصه ظهور نشانده و به خدمت اهداف عالیه و نجاتبخش اسلام عزیز درآورد. انشاءالله.
در پایان لازم میدانم مراتب ارادت قلبی خود را نسبت به پیرغلامان حقیقی و مداحان واقعی اهلبیت (ع)، ابراز داشته و ضمن اعتراف به جایگاه اصیل آنان که با نفس گرمشان، بکاء بر اهلبیت را زنده نگه داشته و زنگار از دلها میزدایند، شوکت خدمات ایشان را از برخی موصوفات این مکتوب مبرا بدانم.
سخن به گزاف نگفته و کذب نخواهد بود اگر عظیمترین نیروی اعتقادی و مذهبی ملت ایران را منشعب از مکتب عاشورا و مختوم به عشق حسین(ع) دانسته و مدعی شویم، تمام فتوحات گذشته تاکنون از جمله دفاع مقدس، مدیون محرم و متأسی از مکتب عاشورا است؛ که این مهم، از مصادیق بارز مودت اهل بیت و تعظیم شعائر الهی در ایران اسلامی است.
اما با وجود اینکه در هیچ مقطعی از سال چون دهه محرم، احساسات مذهبی جامعه فوران نکرده و قرابت ضمیر مردم با مکتب تشیع به اوج خود نمیرسد، آیا از این ظرفیت بالقوه و منبع بینظیر، به نحو شایسته و بایسته استفاده میشود و این زلال بیکران در مسیری که باید، به جریان میافتد؟؟؟
واقعیات اما حاکی از آناست که این دریای عظیم اعتقادات، بهقدری قربانی سوء تدبیر و فقدان مدیریت بوده و آنقدر در کویر لمیزرع تحریف، پراکنده شده است، که چهره حقیقی و ارزش واقعی خود را به میزان زیادی از دست داده و این رکن رکین اعتقادی درحال دگرگونی و تخلیه آرمانی است.
دردناک تر از مصائب دیروز اصحاب حسین(ع) و یارانش، تحریف و تخدیش خواسته یا ناخواسته اهداف حقیقی قیام کربلا و یا حداقل، انزوا و فراموشی محسوس آنها در برخی مراسمات مربوطه است؛ کیفیت مجالس و آمیخته شدن این آیین با خرافات و حرکات موزون و حتی ورود سبکهای مبتذل در متن عزاداری و مداحی، و محتوای روضههایی که کاملاً متعارض با شئون اهلبیت بیان میشود، تراژدی اسفبار عزاداری امروز است.
اگر من نوعی، از ماهیت کربلا بیخبر بوده و کنجکاو باشم که حسین(ع) را چرا کشتند؟، امام با چه منطق و هدفی، هفتاد و چند نفر را به جنگ سی و چند هزار نفر برده بود؟، اصلاً حرفش چه بود و چه می خواست و عاشورای ۱۴۰۰ سال پیش بیابان کربلا در عصر ارتباطات و دهکده جهانی قرن ۲۱ میلادی چه حرفی برای گفتن دارد؟، تمام سال را هم اگر پای روضهها بنشینم و گوش به فریاد مداحان بسپارم، آیا جوابی خواهم گرفت؟؟؟.
آیا این سیل مشتاقان و ظرفیت بالقوهای که با میل و رغبت خود به این مجالس میآیند و عاری از بهرهبرداری و خالی از حقایق وجودی قیام کربلا و برکات عاشورا بر میگردند، ماحصل سوء مدیریت و بیبرنامگی مسئولان فرهنگی و متولیان مذهبی ما نیست؟، آیا محرم نمیتواند به یک کارگاه پژوهشی و دانشگاه انسانساز استکبارستیز تبدیل شده و منجر به ارتقای فکری و فرهنگی آحاد و اقشار مختلف جامعه مسلمان ما شود؟؟؟.
آیا پیام نهضت کربلا و فضای محرم، با مدیریت فرصتها و بهرهوری باورها نمیتواند خیابانهای ما را از گشت ارشاد و پلاکارد و بخشنامههای نمادینِ بیتأثیر مستغنی گرداند؟
آیا مسیری که کیفیت عزاداریها طی میکند، مسیر متعالی و آرمانگرایی بوده و سبک و سیاق حاضر، تبعات انحراف و انحطاط نداشته و نخواهد داشت؟
آیا تمام واقعیت کربلا همین بود که دستان ابالفضل را بریدند و گلوی حسین را دریدند و فریاد می زد کیست مرا یاری کند و هیچ کس هم نبود؟، آیا یاری او بعد از کربلا و در عصر ما هیچ ما بهازایی ندارد؟، آیا کربلا جز اینها، فلسفه و نکته قابل ذکری که مقتضای روزگار وانفسا و افکار سردرگم انسان امروز را سامان دهد نداشته است؟
پس "و ما رأیت الا جمیلا"ی زینب(س)، و خطبه کوبنده سفیر بینظیر نهضت کربلا، در کجای مجالس ما گم شده و منشور حسین، که "من برای اصلاح دین جدم رسولالله و احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم" در کدام کوچه بنبست عزاداری رقصان و اصوات لرزان ما مشتبه و منزوی شده است، و نماز ظهر تیرباران عاشورا، کجای روزمرهگیهای ما مسخ و فراموش شده است؟
آیا معروف مفقودی که فقدانش گلوی حسین را درید و منکر مشهودی که بنیانش دستان عباس را برید، به معادل امروز و ترجمان زندگی عصر جدید، تبیین و تفسیر می شوند؟
آیا در مراسمات عزاداری امروز، لقمههای حرام و نامشروعی که تیغها را بر اهلبیت پیامبر(ص) فرود آورد، با شرایط امروز جامعه قیاس و با مقتضیات زمان، توصیف و گوشزد میشوند؟
آیا اقامه و حفظ ارزشهای اصیل دین مبین و مبارزه با تحریف شرع متین، که دو انگیزه قیام خونین کربلا بود، در مقایسه با شرایط روز جامعه و جهان و به زبان امروز، برای مشتاقان مکتب حسینی تبیین وتشریح می شود و افکار ناآگاه جامعه، از میزان نزدیکی و تناسب انحرافات دیروز با افتخارات امروز آگاه می شوند؟
امروزه اشعار مداحی و متون روضهها، به میزان زیادی عصاره مفید و مؤثر خود را از دست دادهاند و مداحانی که میخواهند، خلأ احساسی و فقدان محتوای اجرای خود را با بلبشوی فیزیکی پرکنند، با مدعیاتی موهن، خشکی چشم و صدای ضعیف حضار را از دوری دلها با مهر و دوستی اهلبیت دانسته و بدتر اینکه گاها حلال زادگی مستمعین ساکت را هم زیر سؤال میبرند.!
بیشک من نوعی با فریاد مداحی که ادای عزاداران را درآورده و با هقهق مصنوعی روضه می خواند، نه تنها تحریک احساسات و تقویت اعتقادات نمیشوم، که از آن شیون نمادین و روضه کاسبکارانه بیزار و گریزان خواهم شد، که «آن سخن کز دل نیاید لاجرم بر گل نشیند»
در برخی محافل عزاداری امروز، نه تنها فلسفه قیام کربلا آنچنان که باید تبیین نشده و روحیه حقطلبی و غیرت باطل ستیزی مردم برانگیخته نمیشود، که گاهاً آنقدر چهره تابناک این قیام انسانساز، درهالتاج مکتب و حصن حصین مذهب، مخدوش و مشوش میشود که ارزش این واقعیات اسلامی و حقایق انسانی را کاملاً مغایر و متعارض با عصاره اصیل و الهی خود تعریف و تا سطح موهنِ "سیه چشم کمون ابرو، و پریشان موی خوش هیکل" تنزل میدهند، و استحکام معنوی و بار محتوایی محرم، فدای زیبایی اجرا و مسخ در ریتم بیان مداحان میشود.
برخی روضههایی که در مجالس بیان میشود، نه تنها هیچ استناد تاریخی ندارند، بلکه تفسیر و تحلیل محتوای آنان میتواند نمونه بارز توهین به اصحاب کربلا و حتی خدشه عمیقی بر کیان تشیع باشد که مهار این بحران، مستلزم نظارت مضاعف بر حسن اجراء و تصفیه محتویات و روضههای مجالس مذهبی است.
مکتب حسین و نهضت عاشورا، این بیرق آزادگی و عزت و جوهره انسانیت، منقوش غرورآمیزی بر تارک تاریخ است که توصیف خالصانه آن، وجدانهای خفته را بیدار و ظرفیتهای نهفته را آشکار میسازد، و بی شک فلسفه اش هرچه باشد، طرحی اقتصادی برای رونق نام و نان مداح و مداحی نبوده است.
مخلص کلام و عصاره بیان این نوشتار آناست، که باید انحراف در معارف عزاداری و تحریف در ماهیت نهضت کربلا به طور جدی مهار شده و با تعیین حدود و شئون مراسمات محرم، فضایی که هر سال رقص جدیدی از سینهزنی و سبکی از زنجیرزنی اختراع و عرضه میکند شکسته شود، و از برخی مداحان که ارزش اعتقادات اصیل مردم و بستر پهناور محرم را تا سرحد دکان آب و نان و نردبان نام تنزل دادهاند، و برای یکی دو ساعت مداحی، ارقام میلیونی طلب میکنند، خلع ید و سلب صلاحیت شود؛ باشد که در این بحبوحه اسلام ستیزی، بازگشت به ارزشهای کربلا و احیای حقیقی پیام عاشورا، نهضت حسینی را بار دیگر به منصه ظهور نشانده و به خدمت اهداف عالیه و نجاتبخش اسلام عزیز درآورد. انشاءالله.
در پایان لازم میدانم مراتب ارادت قلبی خود را نسبت به پیرغلامان حقیقی و مداحان واقعی اهلبیت (ع)، ابراز داشته و ضمن اعتراف به جایگاه اصیل آنان که با نفس گرمشان، بکاء بر اهلبیت را زنده نگه داشته و زنگار از دلها میزدایند، شوکت خدمات ایشان را از برخی موصوفات این مکتوب مبرا بدانم.
با تشکر از آقای کرمی مطلب خوب و دقیقی اشاره فرمودید و امید به اصلاح داریم . برای اصلاح فرهنگ کنونی عاشورا عقیده بنده این است باید به صورت مویرگی در خانواده ها عمل کنیم انشاالله