تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۱۵
کد مطلب : ۴۱۰۲۷۰
روایت تلخی که بچههای دیشموکی برای کبنا بازگو کردند؛ مسئولان بشنوند
فیلم| عروسکهایی که پای سفره عقد مینشینند/ کودکان رودسمه به مدرسه نمیرسند / مسئولان از آموزش غفلت نکنند
۲
فایل مرتبط
کبنا ؛آموزش مهمترین مقولهای است که میتواند جامعه و مردم را از هر گونه آسیب اجتماعی نجات دهد، مسئلهای که مورد بیتوجهی مسئولان قرار گرفته است. برپایی کارگاههای آموزشی در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سبک زندگی اسلامی و ... در بعضی از مناطق استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار ضروری به نظر میرسد.
به گزارش کبنا، قصه پر غصه کودکان دیشموک قلب هر انسانی را به درد میآورد، کمبود فضای آموزشی، یک درام تلخ تمامنشدنی در روستاهای کهگیلویه و بویراحمد است، کودکان این مناطق از داشتن مدرسه محروماند، دانشآموزانی که آرزوی کمتر امکانات تحصیلی را دارند در وضعیت بغرنجی دوران دبستان را میگذرانند.
دختران این منطقه به دلیل عدم دسترسی به امکانات آموزشی، امکان ادامه تحصیل ندارند و گاهاً مجبورند ترک تحصیل کنند و بعضاً آنها از 12 سالگی ازدواج میکنند.
مدرسه مقطع متوسطه تنها در روستای «دلی» بخش دیشموک است و کودکان هر روز باید مسافت زیادی را تا روستا طی کنند.
پسران دانشآموزان مقطع متوسطه میگویند: «هر روز ساعت 5 صبح از روستای «رودسمه» به سمت «دلی» پیادهروی میکنیم تا ساعت 8 صبح به مدرسه برسیم.»
دختران به خاطر مسافت زیاد ترک تحصیل میکنند و مجبور میشوند کنار مادر در خانه بنشینند. این قصه پرغصه همین جا ختم نمیشود و به دلیل بارندگی و سیلاب در زمستان، پل ارتباطی «رودسمه» به مدت 3 ماه قطع میشود و دانشآموزان مقطع متوسطه از مدرسه بازمیمانند و علی رغم پیگیرها متأسفانه مشکلات همچنان پا برجاست.
ماجرای پسران دیشموکی چندان با دختران دیشموکی تفاوتی نمیکند، پسران بعد از ترک تحصیل برای فعلگی به استان خوزستان و سایر استانهای دیگر میروند.
«م» دانشآموز دبستانی میگوید: «خواهرم 13 سالگی ازدواج کرد و الآن یک فرزند 3 ماهه دارد به خاطر این ازدواج ناراحت بود و دوست داشت ادامه تحصیل دهد، خواهرم میگفت اگر درس میخواندم، هر صبح به جای اینکه با گوسفندها به کوه بروم، برای خودم شغلی داشتم و دستم توی جیب خودم بود.»
«ف» دانشآموز کلاس هشتم متوسطه میگوید: «آرزو دارم خلبان شوم به خاطر همین هر روز 50 کیلومتر تا مدرسه «دلی» پیادهروی میکنم.»
«ف» که نگاهی به کفشهای پوسیده خود میکند، ادامه میدهد: «وقتی باران میبارد حدود 3 هفته برق قطع میشود و رودخانه پل را با خود میبرد، و همین مشکلات باعث شده که همکلاسیهایم ترک تحصیل کنند و پسران بعد از ترک تحصیل برای «عملگی» به اهواز، بهبهان و یا سایر شهرهای دیگری میروند و دختران روستا که هم طبق معمول یا ازدواج میکنند و یا هم در خانه به کارهای خانه مشغول میشوند.»
بعضی از دانشآموزان نیز بیان میکردند که: «حیاط مدرسه سنگریزه است وقتی فوتبال بازی میکنیم زخمی میشویم، میز پینگپنگ نداریم و تنها راکت و توپ آن را داریم.»
بنا بر این گزارش، آموزش حق همهی کودکان است، مسئولان باید برای آموزشوپرورش هر چه بهتر نوجوانان و جوانان تلاش کنند. دستگاههای فرهنگی و اجتماعی باید بیش از هر مقوله دیگری به بحث آموزش در مناطق دور افتاده توجه خاص داشته باشند و در این راستا از کارشناسان دینی، فرهنگی و اجتماعی بهره ببرند.
--------------------------------
گزارش: مرضیه حسن پور
-------------------------------
به گزارش کبنا، قصه پر غصه کودکان دیشموک قلب هر انسانی را به درد میآورد، کمبود فضای آموزشی، یک درام تلخ تمامنشدنی در روستاهای کهگیلویه و بویراحمد است، کودکان این مناطق از داشتن مدرسه محروماند، دانشآموزانی که آرزوی کمتر امکانات تحصیلی را دارند در وضعیت بغرنجی دوران دبستان را میگذرانند.
دختران این منطقه به دلیل عدم دسترسی به امکانات آموزشی، امکان ادامه تحصیل ندارند و گاهاً مجبورند ترک تحصیل کنند و بعضاً آنها از 12 سالگی ازدواج میکنند.
مدرسه مقطع متوسطه تنها در روستای «دلی» بخش دیشموک است و کودکان هر روز باید مسافت زیادی را تا روستا طی کنند.
پسران دانشآموزان مقطع متوسطه میگویند: «هر روز ساعت 5 صبح از روستای «رودسمه» به سمت «دلی» پیادهروی میکنیم تا ساعت 8 صبح به مدرسه برسیم.»
دختران به خاطر مسافت زیاد ترک تحصیل میکنند و مجبور میشوند کنار مادر در خانه بنشینند. این قصه پرغصه همین جا ختم نمیشود و به دلیل بارندگی و سیلاب در زمستان، پل ارتباطی «رودسمه» به مدت 3 ماه قطع میشود و دانشآموزان مقطع متوسطه از مدرسه بازمیمانند و علی رغم پیگیرها متأسفانه مشکلات همچنان پا برجاست.
ماجرای پسران دیشموکی چندان با دختران دیشموکی تفاوتی نمیکند، پسران بعد از ترک تحصیل برای فعلگی به استان خوزستان و سایر استانهای دیگر میروند.
«م» دانشآموز دبستانی میگوید: «خواهرم 13 سالگی ازدواج کرد و الآن یک فرزند 3 ماهه دارد به خاطر این ازدواج ناراحت بود و دوست داشت ادامه تحصیل دهد، خواهرم میگفت اگر درس میخواندم، هر صبح به جای اینکه با گوسفندها به کوه بروم، برای خودم شغلی داشتم و دستم توی جیب خودم بود.»
«ف» دانشآموز کلاس هشتم متوسطه میگوید: «آرزو دارم خلبان شوم به خاطر همین هر روز 50 کیلومتر تا مدرسه «دلی» پیادهروی میکنم.»
«ف» که نگاهی به کفشهای پوسیده خود میکند، ادامه میدهد: «وقتی باران میبارد حدود 3 هفته برق قطع میشود و رودخانه پل را با خود میبرد، و همین مشکلات باعث شده که همکلاسیهایم ترک تحصیل کنند و پسران بعد از ترک تحصیل برای «عملگی» به اهواز، بهبهان و یا سایر شهرهای دیگری میروند و دختران روستا که هم طبق معمول یا ازدواج میکنند و یا هم در خانه به کارهای خانه مشغول میشوند.»
بعضی از دانشآموزان نیز بیان میکردند که: «حیاط مدرسه سنگریزه است وقتی فوتبال بازی میکنیم زخمی میشویم، میز پینگپنگ نداریم و تنها راکت و توپ آن را داریم.»
بنا بر این گزارش، آموزش حق همهی کودکان است، مسئولان باید برای آموزشوپرورش هر چه بهتر نوجوانان و جوانان تلاش کنند. دستگاههای فرهنگی و اجتماعی باید بیش از هر مقوله دیگری به بحث آموزش در مناطق دور افتاده توجه خاص داشته باشند و در این راستا از کارشناسان دینی، فرهنگی و اجتماعی بهره ببرند.
--------------------------------
گزارش: مرضیه حسن پور
-------------------------------
ولی خیلی با صفا و صمیمی ان. بخدا بهترینها حقشونه. چه باید کرد؟؟؟!!!!