تغییر، نیازمند همبستگی است و رؤیای مشترک لازمه همبستگی. افراد پراکنده و جدا از هم و فاقد وجدان جمعی به تعبیر دورکیم، قدرت تغییر وضع موجود را نخواهند داشت. رؤیای مشترک، خیال آنچه نیست و ارزش آن را دارد که برای تولدش بجنگیم و تلاش کنیم، یکی از ضرورتهای مبارزهای پیگیر -هرچند نه یگانه ضرورت- برای تغییر وضع موجود است
«مرگ برای مومن گشایش است، از قفس پریدن است.» حجتالاسلام والمسلمین سید عبدالله فاطمینیا که چنین توصیف زیبایی از مرگ را مستند به روایات بیان داشته بود، پس از تحمل دوره طولانی بیماری و عمری تلاش در راه ترویج مکتب اهلبیت(ع) بامداد دوشنبه در ۷۶ سالگی از قفس تن رها شد و به ملکوت اعلی پر کشید.
در منطقهای که روزگاری آمیر احمد از نبودن افراد فاضل مقیم در آن رنج میبُرد و بر سر آن دسته از علمای منطقه که زندگی در شهرها را برگزیده بودند فریاد میکشید و به امثال حضرت آیتاللهالعظمی سید محمدرضا گلپایگانی نامه مینوشت که کهگیلویه چون خرمنزاری است که در آتش جهل و فقر و هجمۀ فرهنگی طاغوت میسوزد و مشک کوچک آب او به ...
سادگی و بیتوجهی به زخارف دنیوی ... این عبارت را میتوان فصل مشترک دیدگاههای متفاوت افراد مختلفی دانست که در این روزها دربارهی مرحوم محمدرضا حکیمی گفتهاند و نوشته شده است. فارغ از سمتوسو و قضاوت دربارهی نوع نظام فکری آن مرحوم، امّا چندان بیراه هم نخواهد بود کسی که بسیاری او را محشور با عدالت و میراث گرانبهای نبوی ...
آمیراحمد با تجربه و شناختی که از سیرۀ علما و بزرگان شیعه کسب کرده بودند، بدین نتیجه رسیدند که آن دسته از علمائی که در مقولۀ استقلال مالی و معیشتی، از ارتزاق از وجوهات شرعی و اعانات مردمی چشم پوشیده بودند، در ترویج احکام و شعائر دینی مستقلتر و آزادهتر بوده و توفیق تأثیرگذاری و خدمت بیشتری مییافتند. در همین راستا، در ...
سید فتاح شفیعی سوق با زندگی مقرون به معنای خویش، همواره، با سکوت و سخنهایی سنجیده و حکمتآمیز و رفتارهایی که اخلاقی بودن آنها کوچکترین جای تردید نداشت، امضایی بود، زیرِانسانیت و درخششی در متن احتیاج به روشنایی و آرامش؛ مردی که به رنگ خویش زیست و به رنگ خویش تن به سفر ابدی سپرد.
عطای طاهری، در چند اقلیم حیات موازی داشت. همه را زیست و چشید و صادقانه خوشیها و تلخیهایش را روایت کرد و النهایه با همان هویت چندپاره از میانمان رفت. چندپارهگی آدمی را تنها میکند؛ از یار بریده و از دیار رفته میکند. او درنهایت هم بییار و دیار رفت؛ به تعبیری تنها زیست و تنها رفت؛ این خاصیت آدمیان بزرگ است. چنان متعلق ...