تاریخ انتشار
شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۱
کد مطلب : ۵۰۵۱۸۸
کبنا مشکلات احیای بافت تاریخی دهدشت را بررسی کرد؛

رؤیای گردشگری در بلادشاپور / کاروانسرایی که زیر بار وعده‌ها فرسود / سرمایه‌گذاری که ۱۵ میلیارد تومان از جیب خود خرج کرد / و میراث فرهنگی که هنوز بودجه ۳۰ میلیاردی‌اش را تخصیص نداده است / کاروانسرای دهدشت قربانی ناهماهنگی و بی‌توجهی؟!

۰
رؤیای گردشگری در بلادشاپور / کاروانسرایی که زیر بار وعده‌ها فرسود / سرمایه‌گذاری که ۱۵ میلیارد تومان از جیب خود خرج کرد / و میراث فرهنگی که هنوز بودجه ۳۰ میلیاردی‌اش را تخصیص نداده است / کاروانسرای دهدشت قربانی ناهماهنگی و بی‌توجهی؟!
کبنا ؛
سرمایه‌گذاری که با امید احیای بافت تاریخی دهدشت پا به میدان گذاشت، حالا پس از هزینه ۱۵ میلیارد تومان برای حل مشکلات فاضلاب، آب و فرسایش بنا، خود را در برابر دیوار بی‌توجهی دولت می‌بیند؛ پروژه‌ای که با قرارداد یک‌میلیارد و دویست‌میلیونی آغاز شد، امروز برای ادامه راه دست‌کم به ۳۰ میلیارد تومان دیگر نیاز دارد.
به گزارش کبنا، در استان کهگیلویه و بویراحمد، شهرستان کهگیلویه، یکی از دست‌نخورده‌ترین و در عین حال مظلوم‌ترین بسترهای فرهنگی و گردشگری ایران یعنی بسترِ بافت تاریخی دهدشت (معروف به «بلادشاپور») قرار دارد که امروزه بیش از آن‌که قطار توسعه را به‌سوی خود بکِشد، بر لبه‌ انتظار و تعلیق ایستاده است.
بافت تاریخی دهدشت یادگار دوران صفویه و حتی پیش‌تر است. کاوش‌های باستان‌شناسی نشان داده‌اند که قدمت این شهر به قرن سوم هجری بازمی‌گردد. در ضلع غربی این بافت، بنایی به‌جامانده از عصر صفوی به چشم می‌خورد؛ کاروانسرای دهدشت، با ۳۷ حجره و ۳۰ ایوان در جلوی آن‌ها، محل استراحت و تجارت کاروان‌هایی بوده که مسیرهای جنوب و جنوب‌غرب را به‌سوی خلیج فارس، هند و چین می‌پیمودند. در فاصله‌ای نزدیک، حمام کهیار قرار گرفته است؛ بنایی زیبا با بخش سربینه و گرمخانه که زیر گنبدِ سربینه دارای تزئینات هندسی است، و به‌واسطه‌ی موقعیتش «عروس بناهای شهر هفت گنبد» لقب گرفته است.
این میراث با ارزش بسیار بالا، در نبود یا کندیِ سیاست‌گذاریِ مؤثر، سیاستگذاری مالی و زیرساختی، و سازوکارهای دقیقِ مشارکتی، عملاً در حالت «روی کاغذ» باقی مانده است.
در سال‌های اخیر، مجموعه‌ای از طرح‌‌ها برای سرمایه‌گذاری در این بافت مطرح شده است؛ از جمله قرارداد سازمان میراث فرهنگی استان با سرمایه‌گذاری برای احیای این بافت. بر پایه‌ اطلاعات موجود، قرارداد اولیه با مبلغ ۱٫۲۰۰ میلیارد ریال بسته شده بود اما سرمایه‌گذار در مسیر اجرای پروژه با چالش‌هایی مثل نقص‌های زیرساختی نظام فاضلاب، شبکه آب، تخلیه آب‌های زیرزمینی، نفوذ آب، فرسایش بنا، و عدم وجود کانال آب‌کشی مناسب مواجه شد که همه بار مالی غیرمنتظره‌ای به سرمایه‌گذار تحمیل کرد. در گزارش‌ها آمده است که سرمایه‌گذار مبلغ ۱۵ میلیارد تومان صرف اصلاح و رفع این مشکلات کرده است (رقمی که البته خارج از تعهد اولیه نبوده اما نشانگر هزینه پنهانی است که بر دوش بخش خصوصی افتاده است).
مسئله این است که در شرایطی که فازهای مختلف پروژه می‌توانست برای حدود ۶۰ نفر اشتغال ایجاد کند، این اشتغال بالقوه متوقف مانده است. منطقه‌ای کهنه‌کار بدون صنعتِ بزرگ، اینک در بلاتکلیفیِ اقتصادی گرفتار شده است. اگر پروژه به بهره‌برداری برسد، نه تنها اشتغال مستقیم ایجاد می‌شود، بلکه اقتصاد محلیِ دهدشت و اطراف آن می‌تواند شاهد تحولی معنی‌دار باشد.
میراث فرهنگی استان «آماده تحویل» بخش‌هایی از بافت بوده، اما در عمل، سرمایه‌گذار مجبور به انجام وظایفی شده است که از منظر معماری و میراث، بر عهده‌ دولت است؛ نظیر سامان‌دهی شبکه آب، کانال­کشی، دفع آب‌های زیرزمینی، کف­سازی معابر و…  در حالی که دستگاه رسمی بودجه‌ای برای آن تخصیص نداده است یا تخصیص‌ها بسیار ناچیز و قطره‌چکانی بوده است. در نتیجه، پروژه با تأخیر زیاد و بار مالی بیشتر از پیش‌بینی اولیه مواجه شده؛ هزینه‌ها از مرز ۳۰ میلیارد تومان برآورد شده‌اند (به قیمت امروز) اما تا امروز مبلغ کامل تخصیص نیافته است و سرمایه‌گذار با بخش اعظم بار تأمین هزینه روبروست. این وضعیت، علاوه بر آنکه ریسک جدی برای سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود، معنایش این است که فرصت اقتصادیِ منطقه تحت تأثیر قرار گرفته است؛ اشتغال بالقوه تحقق نیافته، گردشگرِ بالقوه نیامده، و تأثیرات منطقه‌ایِ توسعه گردشگری که می‌توانست به ارتقای کیفیت زندگی محلی بینجامد، به تعویق افتاده است.
نگاهی عمیق‌تر به این ماجرا در می‌یابد که مسأله صرفاً «بودجه» نیست؛ بلکه رفتار نهادی، ساختار تصمیم‌گیری، و فقدان استراتژی پایدار برای احیای بافت تاریخی، نقشی تعیین‌کننده دارد. در استان کهگیلویه و بویراحمد، گزارش‌ها نشان‌دهنده تزریق قطره‌چکانی اعتبارات به بافت تاریخی دهدشت و نبود قدرت چانه‌زنی لازم برای جذب سرمایه‌های لازم است.
از دیدگاه اجتماعی – فرهنگی نیز، بافت تاریخی چنین ظرفیتی دارد که کارکردش را از سطح محلی فراتر ببرد؛ با ثبت جهانیِ کاروانسرای بافت تاریخی دهدشت در فهرست جهانی یونسکو، این منطقه وارد حوزه رقابت بین‌المللی میشود.
 ورود به این حوزه، علاوه بر اعتبار نمادین، امکاناتِ مالی، فنی و ارتباطی بیشتری را با خود می‌آورد؛ از قبیل گردشگران بین‌المللی، فرصت‌های سرمایه‌گذاری، و ملزومات حفاظت و مدیریت بین‌المللی.
افزون بر این، مزیت منحصر به فرد این بافت در منطقه جنوب کشور این است که می‌تواند یک «قطب گردشگری» برای استان شود؛ استانی که از حیث صنایعی چون پتروشیمی یا فلزات سنگین موقعیت برجسته‌ای ندارد و اشتغالزاییِ گسترده هم در سطح صنعتیِ سنگین کمتر رخ داده است. اگر سیاستگذارانی که دغدغه توسعه منطقه را دارند، همراهی کنند، این بافت می‌تواند موتور اشتغال منطقه باشد: موجی از خدماتِ گردشگری، هتل، اقامتگاه سنتی، صنایع وابسته و خدمات محلیِ فرهنگی. پروژه‌ای که سرمایه‌گذار آن برآورد کرده بود اشتغال برای ۶۰ نفر ایجاد کند، اگر به فاز کامل برسد، می‌توانست بسیار بزرگ‌تر عمل کند؛ چون اثرات تفاضلی (ضریب‌کُنش افزایشی) در گردشگری بیشتر از صنایع دیگر است.
اما خطرات نیز به همان میزان جدی‌اند. مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: تخریب معماری، آب‌های زیرزمینی و فرسایش بنا، عدم تأمین زیرساخت‌های لازم (شبکه فاضلاب، دفع آب، معابر)، و تأخیر در بهره‌برداری. همه اینها می‌تواند سبب شود هزینه‌های بازسازی بسیار بیشتر از پیش‌بینی‌ها شود و سرمایه‌گذار یا پروژه را به سمت شکست ببرد.
روشن است که هر پروژه‌ای که به‌واسطه سرمایه‌گذاری خصوصی مطرح می‌شود، لزوماً به معنای واگذاری کامل مسئولیت‌ها نیست. دولت، دستگاه‌های مسئول و به‌ویژه بخش میراث فرهنگی باید ضمانت‌های اجرایی و فنی را به‌صورت روشن تعیین کنند؛ وظایف‌شان، مناطق پاسخ‌گویی، زمانبندی، و منابع تأمین را پیش از شروع پروژه مشخص کنند. نه اینکه پروژه شروع شود و بخش خصوصی ناگهان با هزینه‌های زیرساختی مواجه شود که از محدوده تصورش بیرون است.
از منظر اقتصاد توسعه منطقه‌ای، پروژه‌هایی که مبتنی بر بافت و میراث هستند، باید بُعد مشارکت محلی را جدی بگیرند؛ یعنی مردم بومی، صاحبان کسب‌وکارهای خرد، صنایع‌دستی یا خدمات گردشگری باید نقشی در طرح داشته باشند، تا نه تنها سود برندۀ سرمایه‌گذار بلکه سودی واقعی برای مردم محلی ایجاد شود. این «هم‌افزایی» میان اثر فرهنگی، ظرفیت گردشگری و اشتغال محلی، هستۀ پایداری را شکل می‌دهد.
ثبت جهانی فرصت بزرگی است، ولی الزاماً تضمینی برای بهره‌برداری اقتصادی یا اجتماعی نیست؛ ثبت باید با «طرح جامع مدیریت» همراه باشد، طرحی که گردشگری، حفاظت، زیرساخت، خدمات جانبی، آموزش محلی، بازاریابی و جذب سرمایه را به‌صورت ادغام‌شده در نظر بگیرد. در این معنا، بافت تاریخی دهدشت اکنون باید به نقطه شروع «طرح تحول گردشگری منطقه» تبدیل شود نه صرفاً یک بنای مرمت‌شده.
زیرساخت‌های اولیه باید پیش از تسلیم کامل پروژه یا بهره‌برداری عمومی تأمین شوند؛ شبکه فاضلاب، دفع آب‌های سطحی و زیرزمینی، معابر، نورپردازی، تابلوهای اطلاعات گردشگری، حفاظت از بناها، ایمنی و دسترسی معلولین، همه باید مقدم بر بازگشایی یا بهره‌برداری کامل باشند. سرمایه‌گذاری خصوصی بدون تأمین چنین مقدماتی، ریسک بسیار بالایی دارد.
در افق منطقه‌ای، بهره‌گیری از ظرفیت گردشگرانی که به جنوب کشور یا محورهای گردشگری همجوار می‌آیند، می‌تواند به تخصصی شدن دهدشت کمک کند؛ برای مثال ترکیب میراث با طبیعت، اکوتوریسم، فرهنگ محلی بومی، صنایع‌دستی خاص منطقه، آئین‌های محلی. اینها می‌توانند «نمونه‌ای» برای استان باشند کهکّه توسعه پایدار را به محلی‌ترین سطح ممکن برساند.
با همه اینها، نمی‌توان چشم‌انداز را تار دید. اگر پروژه موجود به سرانجام برسد، اگر زیرساخت تأمین شود، اگر تعامل دولت و بخش خصوصی و جامعه محلی به نحو مؤثر شکل گیرد، دهدشت می‌تواند ظرف چند سال به یکی از مقاصد مهم گردشگری ایران جنوبی بدل شود؛ مقصدی که نه صرفاً برای گذرِ گردشگران بلکه برای تجربه فرهنگی، تاریخی و اجتماعی توانمند است.
بافت تاریخی دهدشت، اگرچه تاکنون درگیر تأخیر، کمبود منابع و بلاتکلیفی بوده، اما همچنان امیدبخش است. امیدی که به شرط تصمیم جدی، تخصیص منبع مناسب، و اراده جمعیِ مسئولان، می‌تواند به تحقق تبدیل شود. زمانی که این بنای تاریخی، دوباره جان بگیرد، زمانی که کاروانسرای دهدشت زنده شود، زمانی که حمام کهیار به‌عنوان فضایی فعال و نمادین احیا شود، آنگاه توسعه، عدالت منطقه‌ای و اقتصاد گردشگری همه با هم تأمین خواهند شد.
نام شما

آدرس ايميل شما

سد خرسان ۳؛ درام مرگ بلوط و فاجعه زیست‌محیطی در سایه نفوذ کویر

سد خرسان ۳؛ درام مرگ بلوط و فاجعه زیست‌محیطی در سایه نفوذ کویر

 در حالی که مطالعات استراتژیک درباره تبعات انتقال آب کارون بر خوزستان هنوز تهیه نشده ...
انتقاد تند یک رسانه از معاون سازمان ملی استاندارد / چرا حجاب‌تان را رعایت نکردید؟

انتقاد تند یک رسانه از معاون سازمان ملی استاندارد / چرا حجاب‌تان را رعایت نکردید؟

رجانیوز با انتشار تصویری از فرحناز قلاسی معاون تدوین و ترویج استاندارد سازمان ملی استاندارد ...
1