تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۱۲
کد مطلب : ۴۹۸۲۹۰
تغییر مدیران و چالشهای آن؛
یادداشت ویژه کبنانیوز| قصه پرغصه انتصابات در استان کهگیلویه و بویراحمد / آیا کشدار شدن تغییر فرماندار کهگیلویه صرفاً یک بازی سیاسی برای ابقای فرماندار کنونی است؟ / آقای استاندار؛ حسابکشی از مسئولین را فراموش نکنید؛ البته پیشازهمه از خود شروع نمایید / تغییر مدیریت، صرفاً ستاندن یک جایگاه از یک نفر و دادن آن دیگری نیست
۰
کبنا ؛در حالی که انتظار میرود انتصابات و تغییر مدیران منتج به تغییر شاخصهای اقتصادی و اجتماعی در استان کهگیلویه و بویراحمد شوند، اما برخی شواهد نشان میدهد که گویا قرار است صرفاً یک جایگاه مدیریتی از یکی ستانده و به دیگری داده شود. انگار قرار نیست نتیجهی این تغییرات را شهروندان در زندگی روزمره خود حس کنند.
به گزارش کبنا، پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم، فرصتهای بسیار مناسبی برای رشد و توسعه کشور فراهم شد. نگاه گشودهای که در این دولت وجود دارد این فرصت را فراهم میکند که از همه ظرفیتها برای توسعه کشور استفاده شود. اتفاقاً شعار مسعود پزشکیان نیز تشکیل دولت وفاق بود؛ وفاق با همه سلایق سیاسی و فرهنگی به شریط برخورداری از شایستگی. اما متأسفانه در استان کهگیلویه و بویراحمد تاکنون به درستی از این ظرفیت و گفتمان سیاسی استفاده نشده است.
معمولاً رسم بر این است که پس از تغییر دولت و معرفی وزرا، به تدریج استانداران و سپس فرمانداران، مدیران کل و رؤسای سازمانها در استان نیز تغییر میکنند تا گفتمان سیاسی دولت و استراتژیهای آن به درستی پیاده و پیگیری شود. تغییرات، زمانی باارزش هستند که حداقل منجر به برداشتن یک گام در جهت توسعه شوند. اما گویا در استان کهگیلویه و بویراحمد این مؤلفه مهم گاهی فراموش میشود.
هر چند یدالله رحمانی نخستین استاندار منصوب دولت چهاردهم در کل کشور بود، اما همچنان یکی از فرمانداران این شهرستان تغییر نکرده است. داستان تغییر فرماندار کهگیلویه این روزها چالشها و حواشی زیادی را به وجود آورده است. در ماههای اخیر گزینههای زیادی برای این فرمانداری در فضای عمومی و سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد معرفی شدهاند، اما تاکنون کهگیلویه با همان فرماندار دولت سیزدهم مدیریت میشود. این مسأله ظن و گمانهای زیادی را به وجود آورده است. یکی از این گمانهزنیها این است که ممکن است تمام این حواشی به خاطر ماندگار شدن همین فرماندار کنونی باشد. از ماههای گذشته تقریباً هر ماه یک نام را میشنیدیم که قرار است به عنوان فرماندار منصوب شود، اما بلافاصله تخریب و گزارشنویسی علیه او شروع میشد تا اینکه باز هم یک گزینه دیگر مطرح شد و در رابطه با او نیز همین فرایند تخریب و گزارشنویسی ادامه یافت. تاکنون این اتفاق برای چندین نفر از گزینهها رخ داده است. بههمینخاطر عدهای معتقدند که این یک بازی است تا فضا برای شخص جدیدی فراهم نشود و همان فرماندار پیشین حداقل تا یکسال دیگر در سمت خود باقی بماند. هر چند نمیتوان این گمانهزنی را تأیید یا رد کرد، اما فرضیهای قابل اعتناست. گویا همهچیز دست در دست هم داده تا فعلا تغییری در کهگیلویه مرکزی رخ ندهد.
اما یک سؤال پیش میآید و آن اینکه اساساً تغییرات به چه خاطر قرار است رخ دهند؟ آیا نفس تغییر مدیران مهم است یا قرار است تغییر مدیران به تغییر رویههای مدیریتی و یک گام نهادن رو به توسعه منجر شود؟ این سؤال، سؤالی بسیار مهم است. چرا که تغییر اگر صرفاً در حد همان تغییر مدیران بماند، اساساً از آن تعبیر به یک بازی سیاسی میشود که نتیجهای هم در بر ندارد.
استان کهگیلویه و بویراحمد با وجود آنکه در طول چهاردهه گذشته خدمات ارزندهای دریافت کرده، اما همچنان از نظر زیرساختها رنج میبرد. استانهایی همچون اصفهان و فارس با قدمت بالایی که دارند توانستهاند زیرساختهای اصلی خود را تأمین کنند. اما کهگیلویه و بویراحمد نسبت به آن استانها از قدمت چندانی برخوردار نیست. بنابراین رفع نیازهای زیرساختی در این استان، فوریت بسیار بالاتری نسبت به سایر استانها میطلبد. ازاینرو طبیعی است که حساسیت افکار عمومی نسبت به تغییر مدیران بسیار بالا باشد. شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی مدیرانی میخواهند که مسائل اقتصادی و زیرساختی استان را حل کنند، نه آنکه برای رسیدن به یک پست دست به گریبان شوند و علیه یکدیگر گزارش تخریبی بنویسند.
این گزارشها و تخریبها سابقه چندسالهای در کهگیلویه و بویراحمد دارند؛ اخیراً شنیده شده که یکی از گزینهها برای یکی از رقبای خود گزارشی نوشته و شایعه کرده که آن رقیب سابقه اقدام به خودکشی داشته است. معلوم نیست آیا این فرد از خدا نیز نمیترسد که دست به چنین تخریبی علیه یک انسان و هموطن و هماستانیِ خود زده است؟ آنچنان که از بررسیهای خبرنگار کبنا نیوز برمیآید فرد مورد نظر چنین سابقهای نداشته است. اما حتی اگر فرض بگیریم که این شایعه درست بوده، آیا چنین گزارشی از نظر مؤلفههای شرعی، حقوقی و انسانی کاری درست است؟ روشن است هر عقل سلیم و انسان آزادهای چنین اقداماتی را رد میکند. قرار نیست که به خاطر یک جایگاه که دوام و بقایی نیز ندارد، اخلاق را ذبح کرد، به دیگری آسیب رساند و آخرت خود را فروخت. از سوی دیگر، فردی که چنین اقدامی با رقیب خود میکند معلوم است که به درد مدیریت نمیخورد، چنین فردی زمانی که در جایگاه مدیریتی قرار گیرد، همین کار را با کارمندان خود و یا بدتر از آن، با جامعه هدف خود که همان شهروندان این استان هستند میکند.
از سوی دیگر، فرایند تغییرات فارغ از چنین چالشها و حاشیههایی باید مبتنی بر ارائه برنامه باشد. اگر قرار است یک جایگاه مدیریتی تغییر کند، مدیر جدید باید برنامه داشته باشد؛ باید برنامه او شامل ورودی، خروجی و زمانبندی و منابع باشد. نمیشود که هر فردی با فشاری بیرونی به جایگاهی برسد بدون آنکه برنامهای برای رفع مشکلات آن مجموعه داشته باشد. کهگیلویه و بویراحمد از نظر صنعتی در رنج بسیار است؛ کافیست آن را با همین استانهای همجوار مقایسه کرد؛ از 290 واحد صنعتی، 90 واحد آن غیرفعال و نیمهتعطیل هستند؛ همان 200 واحد باقیمانده نیز تولید چندانی ندارند. بنابراین اگر قرار است مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی تغییر کند، فردی باید در این جایگاه منصوب شود که در همان روز نخست تغییرات ملموسی ایجاد کند. متأسفانه باب شده که حداقل باید یک سال منتظر ماند تا تغییرات انجام شود. درحالیکه چنین چیزی تنها راه فراری از انجام اقدامات اثرگذار است. واضح است که نتیجه تغییرات نیازمند زمان است؛ کسی هم با این مسأله، مخالفتی ندارد. اما بههرحال باید تغییری صورت گیرد و همگان آن را نیز ببینند، اما نتیجه آن که زمانبر است را در آینده ببینند. پس منظور از تغییر همان اقدامات اولیه است نه نتیجه آن. واضح است که نتیجه نیز مهم است و باید در زمانی کوتاه نتیجه را دید. اما متأسفانه برخی مدیران ناکارآمد با بیان این گزاره که تغییرات نیازمند زمان هستند از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. مثلاً همین مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی در طول مدتی که در این جایگاه قرار گرفته، دست به چه تغییراتی زده است؟ به طور شفاف و واضح مشخص کند که تغییراتش چه بوده و قرار است در ماههای آینده چه نتیجهای از این تغییرات به دست آید. البته این سؤالات در صورتی معنادار هستند که واقعا مدیرعامل جدید دست به تغییراتی زده باشد.
بگذریم؛ قصه تغییر مدیران در کهگیلویه و بویراحمد آنقدر پرغصه و بر همگان روشن است که نیاز به توضیح چندان زیادی ندارد. اما بههرحال این شهروندان، از نبود زیرساختهای بسیاری رنج میبرند؛ حمل و نقل، جادههای زمینی نامناسب، حمل و نقل هوایی ناکارآمد، تورم، بیکاری، بازار آشفته، مبلمان شهری نامناسب و ... بخشی از مشکلات زیرساختی در کهگیلویه و بویراحمد هستند. شهروندان این استان انتظار دارند اگر قرار است تغییر مدیریتی رخ دهد، نتیجه آن تغییرات را در رفع این مشکلات زیرساختی ببینند. اگر قرار است یک مدیر صرفاً جایش را به مدیر دیگری بدهد و در این میان نیز عدهای تخریب شوند، آیا بهتر نیست که دست به تغییر مدیران نیز نزد؟!
متأسفانه بهنظر میرسد مسأله صرفاً محدود به عدم ارائه برنامه از سوی مدیران و رؤسای سازمانها در استان نیست. حتی تاکنون برنامهای نیز از سوی استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد به طور شفاف برای رفع مشکلات استان دیده نشده است. یدالله رحمانی که از سوابق ارزشمندی برخوردار است تاکنون به طور شفاف نگفته که مسأله امروز کهگیلویه و بویراحمد چیست و برای برونرفت از آن به چه منابعی نیاز دارد. چرا که اگر چنین برنامه مدونی وجود داشت، قاعدتاً مدیران، فرمانداران و مسئولین نیز باید متناسب با آن برنامه انتخاب میشدند. اما حالا به نظر میرسد تغییر مدیران تبدیل به یک بازی سیاسی برای سهمخواهی شده است. بنابراین پیش از همه این استاندار است که باید موضع خود را مشخص کند تا افکار عمومی دریابند قرار است چه اتفاقی بیفتد تا بتوانند در آینده محاسبه کنند که چه میزان از آن برنامهها توسط مسئولین استانی انجام شده است. با زدن حرفهای قشنگو اصطلاحاً گفتاردرمانی در جلسات اداری، کهگیلویه و بویراحمد نه تنها توسعهای پیدا نمیکند بلکه ممکن است شاخصهای اقتصادی و اجتماعی آن از امروز نیز نامطلوبتر شوند.
این گزارش نافی خدمات مسئولین استان کهگیلویه و بویراحمد نیست و صرفاً در راستای اصلاح برخی رویهها و فرایندهای نادرست منتشر شده است. این پایگاه خبری آمادگی درج جوابیه مسئولین مربوطه را دارد.
به گزارش کبنا، پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم، فرصتهای بسیار مناسبی برای رشد و توسعه کشور فراهم شد. نگاه گشودهای که در این دولت وجود دارد این فرصت را فراهم میکند که از همه ظرفیتها برای توسعه کشور استفاده شود. اتفاقاً شعار مسعود پزشکیان نیز تشکیل دولت وفاق بود؛ وفاق با همه سلایق سیاسی و فرهنگی به شریط برخورداری از شایستگی. اما متأسفانه در استان کهگیلویه و بویراحمد تاکنون به درستی از این ظرفیت و گفتمان سیاسی استفاده نشده است.
معمولاً رسم بر این است که پس از تغییر دولت و معرفی وزرا، به تدریج استانداران و سپس فرمانداران، مدیران کل و رؤسای سازمانها در استان نیز تغییر میکنند تا گفتمان سیاسی دولت و استراتژیهای آن به درستی پیاده و پیگیری شود. تغییرات، زمانی باارزش هستند که حداقل منجر به برداشتن یک گام در جهت توسعه شوند. اما گویا در استان کهگیلویه و بویراحمد این مؤلفه مهم گاهی فراموش میشود.
هر چند یدالله رحمانی نخستین استاندار منصوب دولت چهاردهم در کل کشور بود، اما همچنان یکی از فرمانداران این شهرستان تغییر نکرده است. داستان تغییر فرماندار کهگیلویه این روزها چالشها و حواشی زیادی را به وجود آورده است. در ماههای اخیر گزینههای زیادی برای این فرمانداری در فضای عمومی و سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد معرفی شدهاند، اما تاکنون کهگیلویه با همان فرماندار دولت سیزدهم مدیریت میشود. این مسأله ظن و گمانهای زیادی را به وجود آورده است. یکی از این گمانهزنیها این است که ممکن است تمام این حواشی به خاطر ماندگار شدن همین فرماندار کنونی باشد. از ماههای گذشته تقریباً هر ماه یک نام را میشنیدیم که قرار است به عنوان فرماندار منصوب شود، اما بلافاصله تخریب و گزارشنویسی علیه او شروع میشد تا اینکه باز هم یک گزینه دیگر مطرح شد و در رابطه با او نیز همین فرایند تخریب و گزارشنویسی ادامه یافت. تاکنون این اتفاق برای چندین نفر از گزینهها رخ داده است. بههمینخاطر عدهای معتقدند که این یک بازی است تا فضا برای شخص جدیدی فراهم نشود و همان فرماندار پیشین حداقل تا یکسال دیگر در سمت خود باقی بماند. هر چند نمیتوان این گمانهزنی را تأیید یا رد کرد، اما فرضیهای قابل اعتناست. گویا همهچیز دست در دست هم داده تا فعلا تغییری در کهگیلویه مرکزی رخ ندهد.
اما یک سؤال پیش میآید و آن اینکه اساساً تغییرات به چه خاطر قرار است رخ دهند؟ آیا نفس تغییر مدیران مهم است یا قرار است تغییر مدیران به تغییر رویههای مدیریتی و یک گام نهادن رو به توسعه منجر شود؟ این سؤال، سؤالی بسیار مهم است. چرا که تغییر اگر صرفاً در حد همان تغییر مدیران بماند، اساساً از آن تعبیر به یک بازی سیاسی میشود که نتیجهای هم در بر ندارد.
استان کهگیلویه و بویراحمد با وجود آنکه در طول چهاردهه گذشته خدمات ارزندهای دریافت کرده، اما همچنان از نظر زیرساختها رنج میبرد. استانهایی همچون اصفهان و فارس با قدمت بالایی که دارند توانستهاند زیرساختهای اصلی خود را تأمین کنند. اما کهگیلویه و بویراحمد نسبت به آن استانها از قدمت چندانی برخوردار نیست. بنابراین رفع نیازهای زیرساختی در این استان، فوریت بسیار بالاتری نسبت به سایر استانها میطلبد. ازاینرو طبیعی است که حساسیت افکار عمومی نسبت به تغییر مدیران بسیار بالا باشد. شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی مدیرانی میخواهند که مسائل اقتصادی و زیرساختی استان را حل کنند، نه آنکه برای رسیدن به یک پست دست به گریبان شوند و علیه یکدیگر گزارش تخریبی بنویسند.
این گزارشها و تخریبها سابقه چندسالهای در کهگیلویه و بویراحمد دارند؛ اخیراً شنیده شده که یکی از گزینهها برای یکی از رقبای خود گزارشی نوشته و شایعه کرده که آن رقیب سابقه اقدام به خودکشی داشته است. معلوم نیست آیا این فرد از خدا نیز نمیترسد که دست به چنین تخریبی علیه یک انسان و هموطن و هماستانیِ خود زده است؟ آنچنان که از بررسیهای خبرنگار کبنا نیوز برمیآید فرد مورد نظر چنین سابقهای نداشته است. اما حتی اگر فرض بگیریم که این شایعه درست بوده، آیا چنین گزارشی از نظر مؤلفههای شرعی، حقوقی و انسانی کاری درست است؟ روشن است هر عقل سلیم و انسان آزادهای چنین اقداماتی را رد میکند. قرار نیست که به خاطر یک جایگاه که دوام و بقایی نیز ندارد، اخلاق را ذبح کرد، به دیگری آسیب رساند و آخرت خود را فروخت. از سوی دیگر، فردی که چنین اقدامی با رقیب خود میکند معلوم است که به درد مدیریت نمیخورد، چنین فردی زمانی که در جایگاه مدیریتی قرار گیرد، همین کار را با کارمندان خود و یا بدتر از آن، با جامعه هدف خود که همان شهروندان این استان هستند میکند.
از سوی دیگر، فرایند تغییرات فارغ از چنین چالشها و حاشیههایی باید مبتنی بر ارائه برنامه باشد. اگر قرار است یک جایگاه مدیریتی تغییر کند، مدیر جدید باید برنامه داشته باشد؛ باید برنامه او شامل ورودی، خروجی و زمانبندی و منابع باشد. نمیشود که هر فردی با فشاری بیرونی به جایگاهی برسد بدون آنکه برنامهای برای رفع مشکلات آن مجموعه داشته باشد. کهگیلویه و بویراحمد از نظر صنعتی در رنج بسیار است؛ کافیست آن را با همین استانهای همجوار مقایسه کرد؛ از 290 واحد صنعتی، 90 واحد آن غیرفعال و نیمهتعطیل هستند؛ همان 200 واحد باقیمانده نیز تولید چندانی ندارند. بنابراین اگر قرار است مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی تغییر کند، فردی باید در این جایگاه منصوب شود که در همان روز نخست تغییرات ملموسی ایجاد کند. متأسفانه باب شده که حداقل باید یک سال منتظر ماند تا تغییرات انجام شود. درحالیکه چنین چیزی تنها راه فراری از انجام اقدامات اثرگذار است. واضح است که نتیجه تغییرات نیازمند زمان است؛ کسی هم با این مسأله، مخالفتی ندارد. اما بههرحال باید تغییری صورت گیرد و همگان آن را نیز ببینند، اما نتیجه آن که زمانبر است را در آینده ببینند. پس منظور از تغییر همان اقدامات اولیه است نه نتیجه آن. واضح است که نتیجه نیز مهم است و باید در زمانی کوتاه نتیجه را دید. اما متأسفانه برخی مدیران ناکارآمد با بیان این گزاره که تغییرات نیازمند زمان هستند از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. مثلاً همین مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی در طول مدتی که در این جایگاه قرار گرفته، دست به چه تغییراتی زده است؟ به طور شفاف و واضح مشخص کند که تغییراتش چه بوده و قرار است در ماههای آینده چه نتیجهای از این تغییرات به دست آید. البته این سؤالات در صورتی معنادار هستند که واقعا مدیرعامل جدید دست به تغییراتی زده باشد.
بگذریم؛ قصه تغییر مدیران در کهگیلویه و بویراحمد آنقدر پرغصه و بر همگان روشن است که نیاز به توضیح چندان زیادی ندارد. اما بههرحال این شهروندان، از نبود زیرساختهای بسیاری رنج میبرند؛ حمل و نقل، جادههای زمینی نامناسب، حمل و نقل هوایی ناکارآمد، تورم، بیکاری، بازار آشفته، مبلمان شهری نامناسب و ... بخشی از مشکلات زیرساختی در کهگیلویه و بویراحمد هستند. شهروندان این استان انتظار دارند اگر قرار است تغییر مدیریتی رخ دهد، نتیجه آن تغییرات را در رفع این مشکلات زیرساختی ببینند. اگر قرار است یک مدیر صرفاً جایش را به مدیر دیگری بدهد و در این میان نیز عدهای تخریب شوند، آیا بهتر نیست که دست به تغییر مدیران نیز نزد؟!
متأسفانه بهنظر میرسد مسأله صرفاً محدود به عدم ارائه برنامه از سوی مدیران و رؤسای سازمانها در استان نیست. حتی تاکنون برنامهای نیز از سوی استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد به طور شفاف برای رفع مشکلات استان دیده نشده است. یدالله رحمانی که از سوابق ارزشمندی برخوردار است تاکنون به طور شفاف نگفته که مسأله امروز کهگیلویه و بویراحمد چیست و برای برونرفت از آن به چه منابعی نیاز دارد. چرا که اگر چنین برنامه مدونی وجود داشت، قاعدتاً مدیران، فرمانداران و مسئولین نیز باید متناسب با آن برنامه انتخاب میشدند. اما حالا به نظر میرسد تغییر مدیران تبدیل به یک بازی سیاسی برای سهمخواهی شده است. بنابراین پیش از همه این استاندار است که باید موضع خود را مشخص کند تا افکار عمومی دریابند قرار است چه اتفاقی بیفتد تا بتوانند در آینده محاسبه کنند که چه میزان از آن برنامهها توسط مسئولین استانی انجام شده است. با زدن حرفهای قشنگو اصطلاحاً گفتاردرمانی در جلسات اداری، کهگیلویه و بویراحمد نه تنها توسعهای پیدا نمیکند بلکه ممکن است شاخصهای اقتصادی و اجتماعی آن از امروز نیز نامطلوبتر شوند.
این گزارش نافی خدمات مسئولین استان کهگیلویه و بویراحمد نیست و صرفاً در راستای اصلاح برخی رویهها و فرایندهای نادرست منتشر شده است. این پایگاه خبری آمادگی درج جوابیه مسئولین مربوطه را دارد.
مدیرکل امورمالیاتی
ومدبرکل اموراقتصادی ودارایی
تاکی باید بمانند؟؟