تاریخ انتشار
شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۲۴
کد مطلب : ۴۶۳۱۴۱
روزهای پرالتهاب دانشگاه علوم پزشکی یاسوج؛
دوئل سیاسی در قلب نظام سلامت و درمان کهگیلویه و بویراحمد / وزیر بهداشت یک بار برای همیشه به این حواشی پایان دهد
۳
کبنا ؛
نتیجه دوئل سیاسی بین متنفذین در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، هر چه باشد، یقیناً به نفع سلامت مردم کهگیلویه و بویراحمد نیست.
به گزارش کبنا، دانشمندان توسعه، شاخصهای بسیاری از قبل مشارکت انتخاباتی، رسانههای آزاد و مستقل، دسترسی به راههای ارتباطی، درآمد سرانه و ... را به عنوان شاخصهای توسعهیافتگی نام بردهاند.
اما یکی از مهمترین شاخصها برای توسعه، حوزه سلامت است که شامل تعداد پزشک عمومی، پزشک تخصصی، پیراپزشک، خانههای بهداشت، تجهیزات بیمارستانی، پرتوگرافی، بهورز، تعداد پزشک روستایی، تعداد دامپزشک، داروخانههای دولتی و خصوصی، داروخانههای شبانهروزی، تعداد داروسازان، آزمایشگاهها، مؤسسات درمانی، تعداد تختهای بيمارستاني و ... است.
در حالی که کهگیلویه و بویراحمد در بسیاری از پژوهشها جز استانهای آخر کشور در این حوزه است، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج به عنوان یکی از عریض و طویلترین دستگاههای اداری که وظیفه توسعه سلامت استان را بر عهده دارد، سالهاست که با حواشی متعددی دست به گریبان است.
دانشگاه علوم پزشکی یاسوج چندسالی است که بهصورت هفتگی سرتیتر اخبار رسانههای استان قرار دارد و هر بار به نحوی یک پایش در حاشیه قرار دارد. در حالی که قرار است به توسعه سلامت استان کمک کند، اما گاهی آنچنان حواشی این دانشگاه زیاد میشود که گویی بهطور کلی سلامت را فراموش کرده و تنها اصلش سیاستبازیهای مرسومی است که در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد.
این دانشگاه مدتی سرگرم حواشی حول ریاست پرویز یزدانپناه بود. به یک سال نکشیده بود که محمد غلامنژاد رئیس دانشگاهی که به نماینده گچساران و باشت نزدیک بود برداشته شد و سعید جاودانسیرت به عنوان سرپرست این دانشگاه منصوب شد.
به درست یا غلط، دستگاههای دولتی در کهگیلویه و بویراحمد بین نمایندگان استان تقسیم شده و هر کدام سهمی برای خود مشخص کردهاند. در حالی که آموزش و پرورش، صنعت و معدن و ... به روشنفکر نزدیک است، گفته میشود دانشگاه یاسوج، اداره کار و ... سهم موحد هستند. از بین تمام دستگاههای دولتی تنها قرعه دانشگاه علوم پزشکی به نام سید ناصر حسینیپور افتاده بود که حالا آن هم گویا از دستش خارج شده است.
علامنژاد که از نزدیکان سید ناصر بود، به هر دلیلی کنار گذاشته شد، تا این بار دانشگاه علوم پزشکی با هماهنگی نماینده گچساران و باشت به دست یک بویراحمدی بیفتد. همین انتصاب یک نفر خارج از حوزه باشت و گچساران نشان داد سید ناصر حسینی نگاهی جغرافیایی و منطقهای ندارد و در پی آن است که جهانشمول بیندیشد و عمل کند. اما گویا در این جغرافیا، تفکر انسانمحور و جهانگرا جایگاهی ندارد.
روشن نیست که بین سید ناصر و جاودان سیرت چه گذشته بود؛ اما از بیانیه کوتاه سید ناصر میتوان برداشت کرد که جاودانسیرت به وعده خود وفا نکرده است. پس از آنکه جاودانسیرت اصرار بر برکناری یکی از مسئولین این دانشگاه را داشت، برخی از مدیران و معاونین دستهجمعی استعفای خود را نوشتند و تقدیم سرپرست دانشگاه کردند؛ همان که از آن با تعبیر شورش اداری یاد شد.
در حالی که برخی شواهد نشان میداد ممکن است با پادرمیانی سیدناصر حسینیپور قضیه فیصله یابد، اما به یکباره جاودانسیرت با استعفای معاون توسعه دانشگاه موافقت کرد. گویی سرپرست دانشگاه اعلان جنگ را شروع کرده است و همانطور که بیانیه سیدناصر نشان میدهد او زیر قول و قرار خود زده است.
حسینیپور در بیانیهاش آورده بود که سرپرست دانشگاه علوم پزشکی، صداقت ندارد و به عهد خود وفا نکرده است.
برای افکار عمومی دقیقاً مشخص نیست بین آن دو چه گذشته است؛ اما هر چه باشد نشان از آن دارد که قول و وعدهای بوده که شکسته شده است.
از آن روز تاکنون یادداشت پشت یادداشت و بیانیه پشت بیانیه در فضای رسانهای و مجازی استان منتشر میشود و یکی در نقد سید ناصر و یکی در نقد جاودان سیرت مطلب مینویسند.
گویی سلامت دانشگاه تنها در گرو این است که چه کسی بر مسند قدرت مینشیند و چه کسی برکنار میشود؛ انگار رسالت دانشگاه به کلی فراموش شده است. برخی آنچنان تند و غلیظ مطالبات منطقهای را در یادداشتهایشان پررنگ میکنند که گویی غنیمتی را از دست دادهاند و طرف مقابل، نیز در پاسخ بر طبل مطالبات منطقهای خود میکوبند.
دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در یک کلان گوشت قربانی برخی از سیاسیون شده است. سیاسیونی که علاوه بر اینکه سهمی از سایر دستگاههای دولتی استان بردهاند، نمیخواهند سرشان در دانشگاه علوم پزشکی بیکلاه بماند.
حالا سید ناصر حسینیپور که فکر میکرد میتواند روی وعده شخصی حساب باز کند، تصور میکند شکست خورده است. از سوی دیگر هواداران سرپرست جدید فریاد برمیآورند که ما پیروز میدان شدهایم؛ به همین خاطر است که میگوییم اقدام جاودانسیرت به نوعی اعلان جنگ و دعوت به دوئل بود.
دوئلی که نتیجه آن هر چه باشد، توسعه سلامت استان کهگیلویه و بویراحمد نیست و منافع آن به جیب شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی نمیرود. اتفاقاً برعکس، بسیاری از مردم محروم این استان، از کمترین تجهیزات پزشکی بیبهره هستند و برای برخی از دمدستیترین آزمایشات پزشکی باید جوز مسافت دور و دراز استانهای همجوار را بکشند و در عین محرومیت، هزینه بیشتری صرف مداوای خود کنند.
دانشگاه علوم پزشکی یاسوج سهم هر کس که باشد مهم نیست؛ مهم این است که به دور از حواشی، چارهای برای این استان محروم بیندیشد. انتظار میرود وزیر بهداشت و درمان کشور یک بار برای همیشه بساط این سیاسیبازی و معاملات سیاسی در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج را برچیند تا دیگر بار شاهد این دوئلهای سیاسی در قلب سلامت استان کهگیلویه و بویراحمد نباشیم.
به گزارش کبنا، دانشمندان توسعه، شاخصهای بسیاری از قبل مشارکت انتخاباتی، رسانههای آزاد و مستقل، دسترسی به راههای ارتباطی، درآمد سرانه و ... را به عنوان شاخصهای توسعهیافتگی نام بردهاند.
اما یکی از مهمترین شاخصها برای توسعه، حوزه سلامت است که شامل تعداد پزشک عمومی، پزشک تخصصی، پیراپزشک، خانههای بهداشت، تجهیزات بیمارستانی، پرتوگرافی، بهورز، تعداد پزشک روستایی، تعداد دامپزشک، داروخانههای دولتی و خصوصی، داروخانههای شبانهروزی، تعداد داروسازان، آزمایشگاهها، مؤسسات درمانی، تعداد تختهای بيمارستاني و ... است.
در حالی که کهگیلویه و بویراحمد در بسیاری از پژوهشها جز استانهای آخر کشور در این حوزه است، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج به عنوان یکی از عریض و طویلترین دستگاههای اداری که وظیفه توسعه سلامت استان را بر عهده دارد، سالهاست که با حواشی متعددی دست به گریبان است.
دانشگاه علوم پزشکی یاسوج چندسالی است که بهصورت هفتگی سرتیتر اخبار رسانههای استان قرار دارد و هر بار به نحوی یک پایش در حاشیه قرار دارد. در حالی که قرار است به توسعه سلامت استان کمک کند، اما گاهی آنچنان حواشی این دانشگاه زیاد میشود که گویی بهطور کلی سلامت را فراموش کرده و تنها اصلش سیاستبازیهای مرسومی است که در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد.
این دانشگاه مدتی سرگرم حواشی حول ریاست پرویز یزدانپناه بود. به یک سال نکشیده بود که محمد غلامنژاد رئیس دانشگاهی که به نماینده گچساران و باشت نزدیک بود برداشته شد و سعید جاودانسیرت به عنوان سرپرست این دانشگاه منصوب شد.
به درست یا غلط، دستگاههای دولتی در کهگیلویه و بویراحمد بین نمایندگان استان تقسیم شده و هر کدام سهمی برای خود مشخص کردهاند. در حالی که آموزش و پرورش، صنعت و معدن و ... به روشنفکر نزدیک است، گفته میشود دانشگاه یاسوج، اداره کار و ... سهم موحد هستند. از بین تمام دستگاههای دولتی تنها قرعه دانشگاه علوم پزشکی به نام سید ناصر حسینیپور افتاده بود که حالا آن هم گویا از دستش خارج شده است.
علامنژاد که از نزدیکان سید ناصر بود، به هر دلیلی کنار گذاشته شد، تا این بار دانشگاه علوم پزشکی با هماهنگی نماینده گچساران و باشت به دست یک بویراحمدی بیفتد. همین انتصاب یک نفر خارج از حوزه باشت و گچساران نشان داد سید ناصر حسینی نگاهی جغرافیایی و منطقهای ندارد و در پی آن است که جهانشمول بیندیشد و عمل کند. اما گویا در این جغرافیا، تفکر انسانمحور و جهانگرا جایگاهی ندارد.
روشن نیست که بین سید ناصر و جاودان سیرت چه گذشته بود؛ اما از بیانیه کوتاه سید ناصر میتوان برداشت کرد که جاودانسیرت به وعده خود وفا نکرده است. پس از آنکه جاودانسیرت اصرار بر برکناری یکی از مسئولین این دانشگاه را داشت، برخی از مدیران و معاونین دستهجمعی استعفای خود را نوشتند و تقدیم سرپرست دانشگاه کردند؛ همان که از آن با تعبیر شورش اداری یاد شد.
در حالی که برخی شواهد نشان میداد ممکن است با پادرمیانی سیدناصر حسینیپور قضیه فیصله یابد، اما به یکباره جاودانسیرت با استعفای معاون توسعه دانشگاه موافقت کرد. گویی سرپرست دانشگاه اعلان جنگ را شروع کرده است و همانطور که بیانیه سیدناصر نشان میدهد او زیر قول و قرار خود زده است.
حسینیپور در بیانیهاش آورده بود که سرپرست دانشگاه علوم پزشکی، صداقت ندارد و به عهد خود وفا نکرده است.
برای افکار عمومی دقیقاً مشخص نیست بین آن دو چه گذشته است؛ اما هر چه باشد نشان از آن دارد که قول و وعدهای بوده که شکسته شده است.
از آن روز تاکنون یادداشت پشت یادداشت و بیانیه پشت بیانیه در فضای رسانهای و مجازی استان منتشر میشود و یکی در نقد سید ناصر و یکی در نقد جاودان سیرت مطلب مینویسند.
گویی سلامت دانشگاه تنها در گرو این است که چه کسی بر مسند قدرت مینشیند و چه کسی برکنار میشود؛ انگار رسالت دانشگاه به کلی فراموش شده است. برخی آنچنان تند و غلیظ مطالبات منطقهای را در یادداشتهایشان پررنگ میکنند که گویی غنیمتی را از دست دادهاند و طرف مقابل، نیز در پاسخ بر طبل مطالبات منطقهای خود میکوبند.
دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در یک کلان گوشت قربانی برخی از سیاسیون شده است. سیاسیونی که علاوه بر اینکه سهمی از سایر دستگاههای دولتی استان بردهاند، نمیخواهند سرشان در دانشگاه علوم پزشکی بیکلاه بماند.
حالا سید ناصر حسینیپور که فکر میکرد میتواند روی وعده شخصی حساب باز کند، تصور میکند شکست خورده است. از سوی دیگر هواداران سرپرست جدید فریاد برمیآورند که ما پیروز میدان شدهایم؛ به همین خاطر است که میگوییم اقدام جاودانسیرت به نوعی اعلان جنگ و دعوت به دوئل بود.
دوئلی که نتیجه آن هر چه باشد، توسعه سلامت استان کهگیلویه و بویراحمد نیست و منافع آن به جیب شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی نمیرود. اتفاقاً برعکس، بسیاری از مردم محروم این استان، از کمترین تجهیزات پزشکی بیبهره هستند و برای برخی از دمدستیترین آزمایشات پزشکی باید جوز مسافت دور و دراز استانهای همجوار را بکشند و در عین محرومیت، هزینه بیشتری صرف مداوای خود کنند.
دانشگاه علوم پزشکی یاسوج سهم هر کس که باشد مهم نیست؛ مهم این است که به دور از حواشی، چارهای برای این استان محروم بیندیشد. انتظار میرود وزیر بهداشت و درمان کشور یک بار برای همیشه بساط این سیاسیبازی و معاملات سیاسی در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج را برچیند تا دیگر بار شاهد این دوئلهای سیاسی در قلب سلامت استان کهگیلویه و بویراحمد نباشیم.