شکست یا موفقیت در تجربه استاندار بومی؛
از حاج حسینی تا احمدزاده
12 ارديبهشت 1401 ساعت 10:59
تاکنون از مجموع بیست و یک استانداری که در جمهوری اسلامی ایران کلید ساختمان قدیمی و فرسوده استانداری کهگیلویه و بویراحمد در میدان استانداری سابق را در دست داشتهاند تنها سه سهمیه به نیروهای بومی استان رسیده است که سهم کمی است و شاید بخشهایی از این اتفاق طبیعی و محصول نگاه و تحلیلهای سیاسی، منطقهای، امنیتی و ... باشد اما هر چه بوده است یک استاندار قوی بومی با عملکرد قوی خود میتواند این نگاه و ارزیابی را تغییر دهد.
دبیر سیاسی کبنانیوز - بعد از استقرار برخی نهادها و سازمانهای مدرن همچون دولت و مجلس در ایران معاصر سالها و بلکه دههها زمان لازم بود تا مدیریت آنها در مناطق بومی به مردم همان دیار واگذار شود.
بعد از 24 دوره انتخابات مجلس شورای ملی در کهگیلویه و بویراحمد که در چندین دوره بصورت مشترک با بهبهان و یا فارس برگزار میشد بعد از انقلاب اسلامی در همان اولین دوره در 24 اسفند 1358 نوبت به یک کهگیلویه وبویراحمدی رسید تا اولین بومی منتخب در مجلس شورای اسلامی باشد. بهرام تاجگردون اولین نماینده بومی بود که از حوزه انتخابیه کهگیلویه و گچساران به مجلس راه پیدا کر، اتفاقی که البته چهار سال بعد برای حوزه انتخابیه بویراحمد افتاد.
اما این اتفاق در حوزه فرمانداری کل و بعدها استانداری به این زودی رخ نداد و چندین دهه زمان بیشتری لازم بود تا این بار نماینده دولت در استان به یک نیروی بومی برسد. آغاز دولت احمدی نژاد در سال 1384 و نفوذ نماینده وقت بویراحمد در مجلس شورای اسلامی یعنی ستار هدایتخواه دولت، شخص رئیس جمهور و مصطفی پورمحمدی وزیر کشور وقت را قانع کرد تا سید مسعود حسینی نماینده سابق بویراحمد به عنوان اولین استاندار بومی استان انتخاب و معرفی شود.
دوران استانداری مسعود حسینی به تبع کشور یک دستی کامل در عرصههای مختلف مدیریتی و قدرت در استان حاکم بود. در اولین انتخابات مجلس بعد از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد یعنی انتخابات مجلس هشتم در سال 1386 سه نماینده کاملاً اصولگرا از سه حوزه انتخابیه استان به مجلس راه پیدا کرد و عملاً هیچ مجالی برای اصلاح طلبان در آن عرصه وجود نداشت. اما حاج مسعود از روز اول یک اپوزیسیون درون اصولگرایی قدرتمند در مقابل خود داشت و آن هم کسی نبود به جز حاج محمد رحیم دهراب پور که در دوران تنهایی محمود احمدی نژاد در دور اول انتخابات که روایت است مسعود حسینی و هدایتخواه از یکی دیگر از نامزدها حمایت میکردند رئیس ستاد احمدی نژاد در کهگیلویه و بویراحمد بود.
دهراب پور انتظار داشت که خود به عنوان استاندار انتخاب میشد اما نفوذ نماینده وقت بویراحمد عملاً چنین امکانی را از بین برد و نه تنها دهراب پور استاندار کهگیلویه و بویراحمد نشد که خصم اصلی وی یعنی سید مسعود حسینی به استانداری رسید تا این آغاز یک جدال بی پایان در طول 8 سال دولت احمدی نژاد در استان باشد. گفته میشود تلاشهای زیادی برای همراهی و یا قانع کردن دهرابپور به پرهیز از مخالفت و یا سکوت انجام شد و حتی مسعود زریبافان معاون و رئیس وقت بنیاد شهید کشور به نمایندگی از احمدی نژاد برای دلجویی به خانه وی رفت اما «دهراب پور» کوتاه نیامد تا این سماجت دهراب پور که نقل است روزی احمدی نژاد در نشستی در ساختمان مجلس قدیم وی را با لفظ «مرد بزرگ» صدا کرده بود و همچنین عملکرد پرانتقاد «سید مسعود حسینی» در حوزههای مختلف دولت را قانع کرد تا در دوره وزارت سردار نجار عذر «سید مسعود حسینی» بعد از سه سال و یک ماه خواسته شود.
چهره شرکت کنندگان در جلسه تودیع حاج مسعود و یک جانشین جدی و اصطلاحاً خشک یعنی قوام نوذری بخوبی نشان میداد که مرکز از عملکرد حسینی راضی نبوده است.
خیلی زود «دهراب پور» و «قوام نوذری» به هم نزدیک شدند و یک جدال شدیدتری میان طیف «هدایتخواه» و نزدیکان استاندار جدید که اکثر معاونین و تعدادی از مدیرانش را از چهارمحال بختیاری آورده بود شکل گرفت.
حواشی مربوط به اسفندیار رحیم مشایی و نامهی حمایت از وی که گفته میشود قوام نوذری دانسته یا نادانسته آن را امضا کرد مجالی برای ماندن نوذری باقی نگذاشت و وی 18 تیر 1390 از کهگیلویه و بویراحمد رفت تا هر دو استاندار بعد از وی نیز غیر بومی باشند.
عملکرد «سید مسعود حسینی» این ظن را پدید آورد که مرکز بعد از آن به نیروهای بومی اعتماد نخواهد کرد ولی آغاز دولت حسن روحانی بار دیگر این فرصت را برای نیروی بومی بوجود آورد و کلید استانداری به «سید موسی خادمی» تکنوکرات جوان و تحصیل کرده هم استانی رسید که پیشتر سابقه معاونت استانداری کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر را در کارنامه خود داشت. موسی خادمی در حالی از سوی رحمانی فضلی به این سمت انتخاب شد که در روزهای اول و در میان انبوه گزینههای هم استانی هیچ نامی از وی در میان نبود. معرفی او اما با مخالفتهایی مواجه شد که برخی از مخالفتها به واسطه انعطاف خادمی خیلی زود مدیریت شد اما مخالفت یک طیف پر سروصدا در شهرستان کهگیلویه تا پایان ادامه داشت. قادر لاهوتی و نزدیکانش تا پایان علیه خادمی موضع داشتند و از این موضع خود کوتاه نیامدند بویژه که آنها اعتقاد داشتند که استاندار و حلقه اطراف وی از جمله در دفتر حوزه استاندار در انتخابات مجلس دهم از گزینه آنها حمایت نداشته است و بیشتر علاقه مند به پیروزی عدل هاشمی پور بودند. خادمی به نسبت مسعود حسینی از بابت توجه به موضوعات قومی بیشتر مورد انتقاد بود و منتقدین وی بر حمایت خادمی از چند مدیر ضعیف هم طایفهای خادمی انگشت میگذاشتند. هم چنین حضور یک نماینده قدرتمند در این دوره یعنی «غلامرضا تاجگردون» کار را برای مدیریت استان سختتر هم میکرد که تلاش میشد چنین موضوعی به چشم نیاید.
خادمی در طول دوره مدیریتش به عنوان یک نیروی بومی در مجموع در نسبت با «سید مسعود حسینی» عملکرد قابل قبولتری داشت و نشانه اصلی این ادعا تأیید دولت وقت برای ادامه کار وی در یک استان نسبتاً بزرگتر به عنوان استاندار بود و در نهایت نیز تنها 9 روز مانده به چهار سالگی استانداریاش در کهگیلویه و بویراحمد در 31 شهریور 1396 از استان رفت. خادمی در لرستان نیز تا پایان دولت و با وجود برخی اتفاقات باقی ماند و حالا یک رزومه بالا برای آینده در کارنامه خود دارد.
در دولت روحانی ثبات بسیار بیشتری به نسبت دولت احمدی نژاد در عرصه مدیریتی برقرار بود ولی با این وجود دو استاندار غیر بومی دیگر بعد از خادمی به استان آمدند که البته استاندار اول یعنی علی احمدی خود اصرار به رفتن داشت ولی حسین کلانتری یک دوره مدیریتی دو ساله نسبتاً قابل قبولی به همراه معاون قدرتمند سیاسی و امنیتی خود یعنی احد جمالی در استان کهگیلویه و بویراحمد به جا گذاشت.
با شروع فرآیند انتخاب استانداران در دولت ابراهیم رئیسی این بار و به مدد دو تجربه قبلی رایزنی و گمانه زنیهای بیشتر و جدیتری برای قانع کردن تهران به معرفی یک استاندار بومی به جریان افتاد و در این میان نیز نیروهای مستعد زیادی برای چنین سمتی وجود داشت.
در این دوره بعد از تاکید وزیر کشور به مشورت گیری و اعمال تصمیم از نمایندگان مجلس تا حدود زیادی شاهد فعالیت نمایندگان برای گزینهی مورد نظر خود بودیم. اما روابط قبلی یک گزینه هم استانی در قوه قضائیه با مقامات تأثیر گذار دولت جدید یعنی علی احمدزاده از همان ابتدا وی را بر سر زبانها انداخت و خیلی زود نمایندگان مجلس مجبور به همراهی و تأیید وی شدند تا در نهایت و با حضور احمد وحیدی وزیر کشور در سالن بزرگ کتابخانه بهمن بیگی دانشگاه یاسوج و دقیقاً 8 سال بعد از همان 31 شهریور سال 92 که رحمانی فضلی در سالن کوچک فرهنگ و ارشاد اسلامی موسی خادمی را به عنوان استاندار معرفی کرده بود، علی احمدزاده به عنوان سومین استاندار بومی و دومین استاندار اصولگرای استان معرفی شود.
دست بر قضا این بار استاندار بومی از شهرستان گچساران بود تا در عمل و بعد از حسینی از بویراحمد و خادمی از کهگیلویه عدالتی در توزیع جغرافیایی استانداران بومی صورت گرفته باشد.
«احمدزاده» اما تاکنون َآن صلابت ابتدایی دو استاندار قبلی را نداشته است که بخشی از این موضوع را باید ذیل وضعیت کلی کشور و شرایط سخت اقتصادی دید. اما دلایل دیگری در این میان نیز دیده میشود از جمله آن که یک انسجام سیاسی و جریانی در استان و عرصه مدیریتی استان دیده نمیشود و نشانهای از حضور یک دولت جدید و عناصر آن در استان کهگیلویه و بویراحمد مشاهده نمیشود. نمایندگان و بویژه نماینده مرکز استان تشکیلات و ساختار نیروی انسانی و سیاسی خود را دارند و اصولگرایان نیز نه تنها هیچ نزدیکی با وی ندارند که در ضدیت شدید با هم به سر میبرند. برای محمد موحد نیز اطرافیانش بیش از هر جریان سیاسی اولویت دارد و حتی در کهگیلویه وی همچون روشنفکر در بویراحمد متهم به استفاده از مدیران از یک تبار و طایفه خاص است.
سید ناصر حسینی نیز عملاً کمترین حضور و ظهور را در عرصه سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد در طی این مدت داشته است.
به اتکا اظهارات احمدزاده در چندین نوبت استقلال استاندار در تصمیم گیری مورد خدشه اساسی بوده است و خود تاکنون در نقش یک منتقد علیه استانداری عمل و صحبت کرده کرده است. معرفی جواد هاشمی به عنوان معاون سیاسی و گره خوردن کار وی در طول پنج ماه سبب شکل گیری حواشی زیاد در این حوزه و تعطیلی کار شده بود که در نهایت چند وقت این موضوع تعیین تکلیف شد.
منتقدین احمدزاده همچنین نسبت به ادامه کار مدیران دولت قبل بعد از حدود یکسال از روی کار آمدن دولت جدید معترض هستند و در چندین مورد نیروهایی که به عنوان مدیر جدید معرفی شدهاند اند نیز به عنوان وابستگان دولت قبل معرفی شدهاند.
فضای سیاسی استان تاکنون یک فضای سرد و ملال انگیز بوده است. مدیران جدید در مقایسه با مدیران قبلی به نظر دارای برخی ضعفها و ایرادات هستند و در عمل نیز اتفاق خاصی در حوزه بودجه نه تنها نیفتاده است که یکی از نمایندگان مجلس با نطق خود کاهش بودجه را تأیید کرد. همیشه احوال موضوع استاندار بومی دارای مخالفان و موافقان بوده است. مخالفین استاندار بومی در یک استان قومی را اشتباه و گرفتار شدن مدیریت استان در مناسبات و ملاحظات قومی میدانند. آنها معتقدند استان نیازمند یک استاندار غیر بومی ملی با ظرفیت ارتباطی بالاست. این گروه بر این باورند استاندار بومی منجر به تقسیم بندی و سهمیه بندی شهرستانی و یا قومی مدیران خواهد شد که در آخرین مورد اظهارات احمدزاده در رابطه با توجه به تقسیم بندی در معاونتها به شهرستانهای مختلف را مثال میزنند. اما طرفداران گزینه بومی بر این باورند که استاندار بومی یعنی توجه به نیروی انسانی استان و بالا رفتن اعتماد بنفس عمومی. آنها همچنین معتقدند استاندار بومی البته منوط به انتخاب یک نیروی قوی فرصت شناخت و ارتباط بیشتری برای مدیریت استان خواهد بود.
عملکرد احمدزاده برای موافقان و مخالفان تعیین کننده خواهد بود او تا این جای کار هرگز در هیبت و هیأت یک استاندار قدر و توانمند ظاهر نشده است و چند وقت پیش در لیستی که ادعا میشد گمانه زنی از تصمیم دولت برای یک سری تغییرات گسترده است نام استاندار کهگیلویه و بویراحمد نیز در آن لیست دیده میشد. در بدترین حالت استانداران در یک دوره دو ساله بویژه تا برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی حفظ و تحمل خواهند شد که بعد از آن متناسب با تغییر ترکیب نمایندگان مجلس و یا تصمیمات جدید تغییرات اتفاق خواهد افتاد.
اما هر چه هست فعلاً فضای مدیریتی استان نتوانسته است افکار عمومی را قانع کند که مدیران جدید مدیرانی قوی و اهل کار هستند که البته منتقدین درون اصولگرایی که به شدت در کمین لغزش و اشتباهات این مدیران هستند این موضوع را نتیجه دخالت نمایندگان در عزل و نصبها و تحمیل نیروهای حلقه خود میدانند که استاندار نیز با این خواستهها همراهی داشته است. برخی دیگر از منتقدین در سطحی بالاتر حتی خود استاندار را نیز نتیجه یک تقسیم کار میان استاندار و نمایندگان میدانند. البته چنین موضوعاتی همیشه مطرح بوده است و تنها عملکرد و کارنامه استاندار میتواند خلاف چنین ادعایی را در عمل ثابت کند. در این دوره و بر خلاف دوره استانداری خادمی مجموعه مدیریتی استان فاقد رسانههای تاثیرگذار و مشاورین و همراهان جدی است و حتی به نظر میرسد استانداری روابط عمومی و استاندار مشاور و تیم ندارد که شاید بخشی از کار نتیجه همان ضعف مدیریتی باشد. در این دوره هر تغییر و تحول و یا کوچکترین اتفاق عمرانی و کاری خیلی زود توسط ارگانهای نمایندگان مصادره میشود و نقشی در حد یک شرکت کننده در مراسمات و برنامهها برای استانداری تعریف میشود.
زمان در حال سپری شدن است و خیلی سریع فرصت به پایان خواهد رسید اما بدون شک نحوه عملکرد احمدزاده تنها ملاک قضاوت برای ابقا و یا کنار گذاشتن وی و همچنین عدم اعتماد به نیروی بومی در این دولت خواهد بود.
تاکنون از مجموع بیست و یک استانداری که در جمهوری اسلامی ایران کلید ساختمان قدیمی و فرسوده استانداری کهگیلویه و بویراحمد در میدان استانداری سابق را در دست داشتهاند تنها سه سهمیه به نیروهای بومی استان رسیده است که سهم کمی است و شاید بخشهایی از این اتفاق طبیعی و محصول نگاه و تحلیلهای سیاسی، منطقهای، امنیتی و ... باشد اما هر چه بوده است یک استاندار قوی بومی با عملکرد قوی خود میتواند این نگاه و ارزیابی را تغییر دهد.
کد مطلب: 447560