تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۴۱
کد مطلب : ۴۴۱۲۶۰
کبنا گزارش میدهد
بخش اول) تکصدایی در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد، فرهنگ و هنر را به تعطیلی کشانده است
۱
کبنا ؛
کبنا نیوز در نظر دارد عملکرد اداره فرهنگ و ارشاد اسلامیِ استان کهگیلویه و بویراحمد را در چند بخش مختلف مورد بررسی و نقد قرار دهد. این انتقادات صرفاً برای شناخت بیشترِ مدیرانِ جدید از وضعیت فرهنگی و هنری در استان و پایان دادن به رویههای نادرست است.
به گزارش کبنا، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان یکی از متولیان حوزه فرهنگ و هنر، وظیفه سیاستگذاری در زمینههای اطلاعرسانی و اشاعه فرهنگ اسلامی را برعهده دارد. وظیفهی سیاستگذاری در حوزههای فرهنگ و هنر در جمعیتهای انسانی معمولاً یکی از ظریفترین مسئولیتهاست که علیرغم سادگیِ آن در نظر، مستلزم پیچیدگیهای خاص خود در عمل است. بنابراین هر کسی توانایی ادارهی چنین مجموعهای را ندارد.
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد متأسفانه گرفتار همین سهلاندیشیها شده است. در حالی که همانطور اشاره شد، وظیفهی مدیران این مجموعه سهلممتنع است. اما گویا مدیر این مجموعه در استان، تنها همین بخش اول (یعنی سهل بودن کارهای فرهنگی) را دیده و از سختی کار گذر کرده است.
نهادهای فرهنگی را به طور کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ نهادهای فراگیر و نهادهای تکصدا. نهاد فرهنگی وقتی فراگیر است که همهی صداها را بشنود و به همه عرصه و فرصت یکسان بدهد. اما نهاد فرهنگی تکصدا تنها به بخش خاصی از هنرمندان توجه میکند و حوزهی کار فرهنگی و هنری را محدود به یک صدای خاص میکند. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد در دوران مدیریت محمدعلی پیرسبزی تکصدایی بوده و به همین خاطر بخش عظیمی از کارهای فرهنگی و هنری را عامدانه نادیده گرفته است. این پرسش پیش میآید که چرا در این دوره هیچ اثر فاخر هنری و فرهنگی تولید نشد؟ چرا با تقسیمبندی افراد به خودی و غیرخودی بر بخش زیادی از دلسوزان حوزهی فرهنگ و هنر خط پررنگی کشیده شد و از دایرهی فرهنگ و هنر بیرون انداخته شدند؟
آیا همین یکی از نشانههای تکصداییِ این اداره نیست؟ کافی است این مدیر کل محترم یک بار پای درد دلهای اهالی فرهنگ و هنر مینشست تا متوجه مشکلات بخشِ خطخوردهی این حوزه میشد.
اما نکتهی مهمتر، آیا با در پیش گرفتن این رویه، میتوان به شکوفایی فرهنگی و هنری در استان کهگیلویه و بویراحمد امید داشت؟ پاسخ واضح است؛ خیر. رشد و شکوفایی همیشه در سایه تضارب آرا و اندیشهها شکل میگیرد. الیگارشی حاکم بر این حوزه در استان امکان این تضارب آرا و گفتوگوی فرهنگی را نمیدهد. در نظر محمدعلی پیرسبزی هنر و فرهنگ تنها همان است که او اعتقاد دارد و بس. گویی هر چیزی متفاوت با آن، هر چیزی هست به جز فرهنگ و هنر.
چرا فعالیتهای سینمایی، تئاتر، نویسندگی، خطاطی و ... رشد چندانی در این دو سال نداشتند؟ پاسخ روشن است؛ عرصه برای فعالیت نبود. در علم اقتصاد مفهومی وجود دارد به نام «زمین تخت». متأسفانه در این دوسال زمین تختی برای فعالت هنرمندان وجود نداشت. با نگاههای گزینشی که در این اداره وجود داشت، بسیاری از دلسوزان این حوزه عملاً حق تنفس در حوزهی فرهنگ و هنر را نداشتند. چه برسد به قدم گذاشتن در آن.
برخی از همین الیگارشی حاکم بر اداره ارشاد کهگیلویه و بویراحمد، کرونا را بهانه کمکاریها و گزینشگریهای غیرمنطقی موجود میکنند. اما باید پرسید آیا کرونا را نمیشد بستری برای کار فرهنگی در حوزهی مجازی دانست؟ باز هم پاسخ روشن است. همانطور که در حوزهی آموزش از بسترهای مجازی استفاده شد، در این حوزه هم امکان فعالیت وجود داشت. اما به راحتی نادیده گرفته شد.
حتی در این دو سال که کرونا عرصه را بر برخی از فعالیتها در عرصهی عمومی تنگ کرده بود، میشد در آمادهسازیِ زیرساختها بیشترین اقدامات را انجام داد ولی بازهم کمکاریها در این حوزه قابل چشمپوشی نیست. سؤالی که برای بسیاری از شهروندان یاسوجی مطرح است این است که چرا مرکز استان باید از نعمت سینما محروم باشد؟ اگر در این دو سال انتشار کرونا، تنها یک اقدام صورت میگرفت و آن هم ساخت سینما برای مرکز استان میبود، امری پسندیدهتر نبود؟ اما گویا گیر و گرفتهای اداری و سازمانی اداره ارشاد استان کهگیلویه و بویراحمد، نفسی برای چنین فعالیتهایی باقی نگذاشته است.
نکتهی جالب آن است که برخی از افتخارآفرینیها در حوزهی فرهنگ و هنر کهگیلویه و بویراحمد، بیش از آنکه نتیجهی یک سیاست سازمانیافته از سوی اداره فرهنگ و ارشاد باشد، نتیجهی تلاشهای فردیِ آنهاست. این هنرمندان بیش از آنکه متشکر این نهاد باشند، باید بر خود ببالند که بدون کمترین حمایتها، توانستهاند برای استان خود افتخارآفرین باشند. اما در عین ناباوری گاهی اوقات میبینیم که این اداره، افتخارهای بدستآمده را به نام خود میزند. از سوی دیگر، با حمایتهایی که فرهنگ و ارشاد کهگیلویه و بویراحمد از برخی از خودیها میکند، عملاً بسیاری دیگر را با برچسب غیرخودی طرد میکند. طرد این افراد در نهایت چند پیامد دارد؛ یا باعث سرخوردگی استعدادهای موجود میشود و یا اینکه آنها را مجبور به مهاجرت از استان و یا بدتر مهاجرت از کشور میکند. حال باید پرسید چرا نحوهی مدیریتِ سازمانی در این سطح از اهمیت، باید تکصدایی باشد و باعث دلزدگی بخش زیادی از هنرمندان شود؟
اما چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ چرا باید شخصی مدیریت این مجموعه را بر عهده بگیرد که ضعف مدیریتی او چنین پیامدهایی برای حوزهی فرهنگ و هنر در پی داشته باشد؟ نخستین پاسخی که اجماعی نسبی بر سر آن وجود دارد، گزینش سیاسی مدیران و رد پای نمایندگان در انتخاب آنهاست. متأسفانه در استان کهگیلویه و بویراحمد اداراتی که زیرمجموعهی قوهی مجریه هستند، اغب مدیرانِ آنها با دخالت نمایندگان قوهی مققنه انتخاب میشوند. همین شیوهی انتخاب است که چنین نتایجی را به دنبال دارد. از استاندار محترم انتظار میرود این بار با اقتداری که نمایندهی عالی دولت از آن برخوردار است، مانع از دخالت نمایندگان در انتخاب مدیران شود. آن هم حوزهای که با مهمترین نماد هویت مردم استان کهگیلویه و بویراحمد سر و کار دارد، یعنی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی. امیدواریم مدیر کل جدید این اداره بدون دخالت نمایندگان و با نگرشی فراگیر، نفسی تازه در کالبد نیمهجان این اداره بدمد تا دوباره شاهد تولید آثار فرهنگی و هنری فاخر باشیم و باز هم به عنوان یکی از قطبهای فرهنگی و هنری در کشور بدرخشیم.
گفتنی است کبنا نیوز بهزودی گفتوگوهایی با برخی از هنرمندان استان کهگیلویه و بویراحمد در مورد عملکرد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر خواهد کرد.
به گزارش کبنا، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان یکی از متولیان حوزه فرهنگ و هنر، وظیفه سیاستگذاری در زمینههای اطلاعرسانی و اشاعه فرهنگ اسلامی را برعهده دارد. وظیفهی سیاستگذاری در حوزههای فرهنگ و هنر در جمعیتهای انسانی معمولاً یکی از ظریفترین مسئولیتهاست که علیرغم سادگیِ آن در نظر، مستلزم پیچیدگیهای خاص خود در عمل است. بنابراین هر کسی توانایی ادارهی چنین مجموعهای را ندارد.
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد متأسفانه گرفتار همین سهلاندیشیها شده است. در حالی که همانطور اشاره شد، وظیفهی مدیران این مجموعه سهلممتنع است. اما گویا مدیر این مجموعه در استان، تنها همین بخش اول (یعنی سهل بودن کارهای فرهنگی) را دیده و از سختی کار گذر کرده است.
نهادهای فرهنگی را به طور کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ نهادهای فراگیر و نهادهای تکصدا. نهاد فرهنگی وقتی فراگیر است که همهی صداها را بشنود و به همه عرصه و فرصت یکسان بدهد. اما نهاد فرهنگی تکصدا تنها به بخش خاصی از هنرمندان توجه میکند و حوزهی کار فرهنگی و هنری را محدود به یک صدای خاص میکند. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد در دوران مدیریت محمدعلی پیرسبزی تکصدایی بوده و به همین خاطر بخش عظیمی از کارهای فرهنگی و هنری را عامدانه نادیده گرفته است. این پرسش پیش میآید که چرا در این دوره هیچ اثر فاخر هنری و فرهنگی تولید نشد؟ چرا با تقسیمبندی افراد به خودی و غیرخودی بر بخش زیادی از دلسوزان حوزهی فرهنگ و هنر خط پررنگی کشیده شد و از دایرهی فرهنگ و هنر بیرون انداخته شدند؟
آیا همین یکی از نشانههای تکصداییِ این اداره نیست؟ کافی است این مدیر کل محترم یک بار پای درد دلهای اهالی فرهنگ و هنر مینشست تا متوجه مشکلات بخشِ خطخوردهی این حوزه میشد.
اما نکتهی مهمتر، آیا با در پیش گرفتن این رویه، میتوان به شکوفایی فرهنگی و هنری در استان کهگیلویه و بویراحمد امید داشت؟ پاسخ واضح است؛ خیر. رشد و شکوفایی همیشه در سایه تضارب آرا و اندیشهها شکل میگیرد. الیگارشی حاکم بر این حوزه در استان امکان این تضارب آرا و گفتوگوی فرهنگی را نمیدهد. در نظر محمدعلی پیرسبزی هنر و فرهنگ تنها همان است که او اعتقاد دارد و بس. گویی هر چیزی متفاوت با آن، هر چیزی هست به جز فرهنگ و هنر.
چرا فعالیتهای سینمایی، تئاتر، نویسندگی، خطاطی و ... رشد چندانی در این دو سال نداشتند؟ پاسخ روشن است؛ عرصه برای فعالیت نبود. در علم اقتصاد مفهومی وجود دارد به نام «زمین تخت». متأسفانه در این دوسال زمین تختی برای فعالت هنرمندان وجود نداشت. با نگاههای گزینشی که در این اداره وجود داشت، بسیاری از دلسوزان این حوزه عملاً حق تنفس در حوزهی فرهنگ و هنر را نداشتند. چه برسد به قدم گذاشتن در آن.
برخی از همین الیگارشی حاکم بر اداره ارشاد کهگیلویه و بویراحمد، کرونا را بهانه کمکاریها و گزینشگریهای غیرمنطقی موجود میکنند. اما باید پرسید آیا کرونا را نمیشد بستری برای کار فرهنگی در حوزهی مجازی دانست؟ باز هم پاسخ روشن است. همانطور که در حوزهی آموزش از بسترهای مجازی استفاده شد، در این حوزه هم امکان فعالیت وجود داشت. اما به راحتی نادیده گرفته شد.
حتی در این دو سال که کرونا عرصه را بر برخی از فعالیتها در عرصهی عمومی تنگ کرده بود، میشد در آمادهسازیِ زیرساختها بیشترین اقدامات را انجام داد ولی بازهم کمکاریها در این حوزه قابل چشمپوشی نیست. سؤالی که برای بسیاری از شهروندان یاسوجی مطرح است این است که چرا مرکز استان باید از نعمت سینما محروم باشد؟ اگر در این دو سال انتشار کرونا، تنها یک اقدام صورت میگرفت و آن هم ساخت سینما برای مرکز استان میبود، امری پسندیدهتر نبود؟ اما گویا گیر و گرفتهای اداری و سازمانی اداره ارشاد استان کهگیلویه و بویراحمد، نفسی برای چنین فعالیتهایی باقی نگذاشته است.
نکتهی جالب آن است که برخی از افتخارآفرینیها در حوزهی فرهنگ و هنر کهگیلویه و بویراحمد، بیش از آنکه نتیجهی یک سیاست سازمانیافته از سوی اداره فرهنگ و ارشاد باشد، نتیجهی تلاشهای فردیِ آنهاست. این هنرمندان بیش از آنکه متشکر این نهاد باشند، باید بر خود ببالند که بدون کمترین حمایتها، توانستهاند برای استان خود افتخارآفرین باشند. اما در عین ناباوری گاهی اوقات میبینیم که این اداره، افتخارهای بدستآمده را به نام خود میزند. از سوی دیگر، با حمایتهایی که فرهنگ و ارشاد کهگیلویه و بویراحمد از برخی از خودیها میکند، عملاً بسیاری دیگر را با برچسب غیرخودی طرد میکند. طرد این افراد در نهایت چند پیامد دارد؛ یا باعث سرخوردگی استعدادهای موجود میشود و یا اینکه آنها را مجبور به مهاجرت از استان و یا بدتر مهاجرت از کشور میکند. حال باید پرسید چرا نحوهی مدیریتِ سازمانی در این سطح از اهمیت، باید تکصدایی باشد و باعث دلزدگی بخش زیادی از هنرمندان شود؟
اما چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ چرا باید شخصی مدیریت این مجموعه را بر عهده بگیرد که ضعف مدیریتی او چنین پیامدهایی برای حوزهی فرهنگ و هنر در پی داشته باشد؟ نخستین پاسخی که اجماعی نسبی بر سر آن وجود دارد، گزینش سیاسی مدیران و رد پای نمایندگان در انتخاب آنهاست. متأسفانه در استان کهگیلویه و بویراحمد اداراتی که زیرمجموعهی قوهی مجریه هستند، اغب مدیرانِ آنها با دخالت نمایندگان قوهی مققنه انتخاب میشوند. همین شیوهی انتخاب است که چنین نتایجی را به دنبال دارد. از استاندار محترم انتظار میرود این بار با اقتداری که نمایندهی عالی دولت از آن برخوردار است، مانع از دخالت نمایندگان در انتخاب مدیران شود. آن هم حوزهای که با مهمترین نماد هویت مردم استان کهگیلویه و بویراحمد سر و کار دارد، یعنی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی. امیدواریم مدیر کل جدید این اداره بدون دخالت نمایندگان و با نگرشی فراگیر، نفسی تازه در کالبد نیمهجان این اداره بدمد تا دوباره شاهد تولید آثار فرهنگی و هنری فاخر باشیم و باز هم به عنوان یکی از قطبهای فرهنگی و هنری در کشور بدرخشیم.
گفتنی است کبنا نیوز بهزودی گفتوگوهایی با برخی از هنرمندان استان کهگیلویه و بویراحمد در مورد عملکرد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر خواهد کرد.
تا کنون بنده به عنوان یک شهروند هیچ خبر ی از موفقیت اداره کل فرهنگ نشنیده ام
بی تحرک
خاموش
آرام،بی دردسر ،بی حرکت ،بی دغدعه،
البته شاید وظیفه این اداره کل این باشد بنده نمیدانم؟
هیچ نشانه ای ای از پیشرفت فرهنگی در این استان متاسفانه نیست؟ شاید هم ما در جریان نباشیم
علی ایحال کبنا نیوز میتواند با بررسی موضوع به تنویر افکار عمومی کمک کند ؟