تحلیلی بر قیام اباعبدالله الحسین و امتداد تاریخی آن؛
ملت حسین به رهبری حسین
26 مرداد 1400 ساعت 2:34
«در صدر اسلام بزرگترین و مهمترین ضربهای که بر اسلام وارد شد، این بود که حکومت اسلامی از امامت به سلطنت تبدیل شد. ... حکومت را از امام حسن گرفتند. وقتی حکومت از مرکز دینی خودش خارج شد و در اختیار دنیاطلبان و دنیاداران گذاشته شد، بدیهی است که بعد هم حادثه کربلا پیش میآید. آن وقت حادثه کربلا حادثهای نیست که بشود جلوش را گرفت؛ اجتناب ناپذیر میشود.
«در صدر اسلام بزرگترین و مهمترین ضربهای که بر اسلام وارد شد، این بود که حکومت اسلامی از امامت به سلطنت تبدیل شد. ... حکومت را از امام حسن گرفتند. وقتی حکومت از مرکز دینی خودش خارج شد و در اختیار دنیاطلبان و دنیاداران گذاشته شد، بدیهی است که بعد هم حادثه کربلا پیش میآید. آن وقت حادثه کربلا حادثهای نیست که بشود جلوش را گرفت؛ اجتناب ناپذیر میشود. بیست سال بعد از آن که حکومت اسلامی از دست محور اصلی آن - که امامت است - گرفته شد، امام حسینِ فرزند پیامبر در کربلا با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیده شد.» ۱۳۹۷/۲/۱
حادثه عظیم عاشورا و فجایعی که بر اهل بیت نبی مکرم اسلام در کربلا ایجاد شد که نشان از عمق انحرافی است که میان جامعه مسلمان شکل گرفته است. نگاه تحلیلی به تاریخ اسلام نشان میدهد که قیام اباعبدالله الحسین از سر تکلیف دینی و با هدف جلوگیری از انحراف و بدعت گذاری در مسیر حاکمیت در جامعه دینی بوده است. در شرایط آن روز جامعه، «امامت به سلطنت تبدیل شد! ماهیت امامت، با ماهیت سلطنت، مغایر و متفاوت و مناقض است. این دو ضدّ همند. امامت، یعنی پیشوایی روحی و معنوی و پیوند عاطفی و اعتقادی با مردم. اما سلطنت، یعنی حکومت با زور و قدرت و فریب؛ بدون هیچگونه علقه معنوی و عاطفی و ایمانی. این دو، درست نقطه مقابل هم است. امامت، حرکتی در میان امت، برای امت و در جهت خیر است. سلطنت، یعنی یک سلطه مقتدرانه علیه مصالح مردم و برای طبقات خاص؛ برای ثروتاندوزی و برای شهوترانی گروه حاکم. آنچه که ما در زمان قیام امام حسین میبینیم، دومی است، نه آن اوّلی.» ۱۳۹۷/۱/۲۶
قیام برای احیاء ارزشها و تحقق عزت
در بررسی علل و اهداف قیام سید الشهدا «اگر به تحلیل ظاهری قضیه نگاه کنیم، این قیام، قیام علیه حکومت فاسد و ضدّ مردمی یزید است؛ اما در باطن، یک قیام برای ارزشهای اسلامی و برای معرفت و برای ایمان و برای عزت است. برای این است که مردم از فساد و زبونی و پستی و جهالت نجات پیدا کنند.» ۱۳۷۹/۱/۲۶
امام حسین پس از خروج از مدینه و سفر به مکه و سپس طی مسیر به سمت کوفه و کربلا، مسیر قیام خود و عدم بیعت با یزید را پی ریزی نمود و اهداف خویش را از طریق ارسال سفیر و سخنرانی بیان کرد؛ باعزم راسخ و حرکت رسالت محور امام حسین میتوان گفت «امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است؛ بلکه خودش یک مصداق بزرگِ امر به معروف و نهی از منکر است. البته این کار، گاهی به نتیجه حکومت میرسد؛ امام حسین برای این آماده بود. گاهی هم به نتیجه شهادت میرسد؛ برای این هم آماده بود.» ۱۳۷۴/۳/۱۹
عمل به تکلیف دینی در مکتب حسینی
از آن جایی که قیام اباعبدالله الحسینبرای انجام تکلیف بود در نتیجه وساطت و سفارشهای دیگران برای عدم مبارزه با یزید کارسازنبود، «عبداللَّهبنجعفر و محمدبنحنفیه و عبداللَّهبنعباس - اینها که عامی نبودند، همه دینشناس، آدمهای عارف، عالم و چیزفهم بودند - وقتی به حضرت میگفتند که "آقا! خطر دارد، نروید" میخواستند بگویند وقتی خطری در سرراه تکلیف است، تکلیف، برداشته است. آنها نمیفهمیدند که این تکلیف، تکلیفی نیست که با خطر برداشته شود. این تکلیف، همیشه خطر دارد.
آیا ممکن است انسان، علیه قدرتی آنچنان مقتدر - به حسب ظاهر - قیام کند و خطر نداشته باشد!؟ مگر چنین چیزی میشود!؟ این تکلیف، همیشه خطر دارد. همان تکلیفی که امام بزرگوار انجام داد. به امام هم میگفتند «آقا! شما که با شاه درافتادهاید، خطر دارد.» امام نمیدانست خطر دارد!؟ امام نمیدانست که دستگاه امنیتی رژیم پهلوی، انسان را میگیرد، میکشد، شکنجه میکند، دوستان انسان را میکشد و تبعید میکند!؟ امام اینها را نمیدانست!؟ » ۱۳۷۴/۳/۱۹
اینگونه بود که حضرت اباعبدالله الحسین علی رغم همه موانع و توصیهها، برای جهاد فیسبیلاللَّه، تصمیم گرفت و «امام حسین برای انجام یک واجب، قیام کرد. این واجب در طول تاریخ، متوجّه به یکایک مسلمانان است. این واجب، عبارت است از اینکه هر وقت دیدند که نظامِ جامعه اسلامی دچار یک فسادِ بنیانی شده و بیم آن است که به کلّی احکام اسلامی تغییر یابد، هر مسلمانی باید قیام کند.» ۱۳۷۴/۳/۱۹
این تکلیف محوری و «کاری که در زمان امام حسین انجام گرفت، نسخه کوچکش هم در زمان امام ما انجام گرفت؛ منتها آنجا به نتیجه شهادت رسید، اینجا به نتیجه حکومت. این همان است؛ فرقی نمیکند. هدف امام حسین با هدف امام بزرگوار ما یکی بود. این مطلب، اساس معارف حسینی است. معارف حسینی، بخش عظیمی از معارف شیعه است. این پایه مهمی است و خود یکی از پایههای اسلام است.» ۱۳۷۴/۳/۱۹
نهضت حسینی سرمشق آزادگان جهان
«وقتی این تغییر و قیام و حرکت اصلاحی تکرار شود، مطمئنّاً فساد و انحراف، ریشهکن شده و از بین خواهد رفت. هیچکس این راه و این کار را بلد نبود؛.. لذا امام حسین از لحاظ عملی، درس بزرگی به همه تاریخ اسلام داد و در حقیقت، اسلام را بیمه کرد. هرجا فسادی از آن قبیل باشد، امام حسین در آنجا زنده است و با شیوه و عمل خود میگوید که شما باید چه کار کنید. تکلیف این است؛ لذا باید یاد امام حسین و یاد کربلا زنده باشد؛ چون یاد کربلا این درس عملی را جلوِ چشم میگذارد.» ۱۳۷۴/۳/۱۹
آری تاریخ محل تکرار است و امروز هم همان خط روشن نهضت عاشورا توسط آزادگان جهان الگو گرفته شده است. «امام بزرگوار ما، همین خطِّ نشان حسینی را در نهضت، در منش و در زندگی خود انتخاب کرد و لذا توانست جمهوری اسلامی را بیمه کند. توانست دشمن را از تهدید و از فشار منصرف کند. چون به دشمن تفهیم کرد که فشار، اثری ندارد. تهدید، اثری ندارد. حمله، اثری ندارد.» ۱۳۷۵/۳/۱۴ بدون شک ایستادگی در مقابل باطل و مقاومت در برابر دشمنان اسلام، آموزهای است که قیام اباعبدالله آن را در امتداد تاریخ به گوش جهانیان خواهد رساند، چرا که «اساس دین با عاشورا پیوند خورده و به برکت عاشورا هم باقی مانده است. اگر فداکاری بزرگِ حسینبنعلینمیبود -که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلّی متوجّه و بیدار کرد- در همان قرن اول یا نیمهی قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلّی برچیده میشد.» ۱۳۷۲/۳/۲۶ و در یک جمله: «همین حرکت، اسلام را حفظ کرد». ۱۳۹۰/۴/۱۳
و همان طور که در گذر زمان و «در قرنهای متوالی، این حادثه روزبهروز زندهتر شده، امروز این مراسم از صد سال پیش ... خیلی گرمتر، گیراتر، پُرشورتر و گستردهتر دارد انجام میگیرد؛ همهی اینها معنا دارد، همهی اینها نشاندهندهی یک حقایقی و یک جریانی است که به رهبری حسینبنعلی (سلاماللهعلیه) دارد در دنیا پیش میرود؛ و انشاءالله پیش خواهد رفت و گرههای ملّتها را باز خواهد کرد.» ۱۳۹۶/۶/۳۰
کد مطلب: 437706