تاریخ انتشار
چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۰
کد مطلب : ۴۲۶۰۸۱
آسیب شناسی اختلافات اعضای شورای شهر یاسوج؛
مقدم اگر شهردار نباشد قهرمان است!
۲
کبنا ؛ یادداشتی از حبیب الله پیشوا*
چند مدتی است که اختلاف بین شورای شهر یاسوج و شهردار منتخب این شورا، نَقل مجالس، محافل و سوژه مناسبی برای رسانهها و فضای مجازی شده است، اهل قلم، بیان، کلام و یا مسولان و مردم هر کدام از زوایای خاص خود به این اختلاف نگاه میکنند، یکطرف این اختلاف، اکثریت اعضاء شورا و طرف دیگر شهردار و گروه اقلیت قرار دارند، مطلب نگرشی است به این چالش با ذکر محاسن و معایب آن.
۱- در چندین تحلیل و یا نقطه نظر در رسانهها و گروههای مجازی بعنوان کسی که نیم نگاهی به مسائل حقوقی و اجتماعی دارد اظهار داشتم که اگر روزی و روزگاری قرار بر بازنگری قانون اساسی برای اصلاح و متمم باشد پیشنهاد حذف فصل هفتم این قانون (اصول ۱۰۰ الی ۱۰۷) که مربوط به شوراهای اسلامی ده، بخش، شهر، شهرستان و استان است میتواند یکی از موارد اصلاح به شورای بازنگری موضوع اصل ۱۷۰ از طرف مقام عظمای ولایت باشد، زیرا اعتقاد بر آن است که خیلی از اصول قانون اساسی نه بر اساس واقعیت و نیازهای جامعه بلکه بر اساس ایده و آرمان انقلابیون در سال ۱۳۵۸ و بعد از سالها و بلکه قرنها خفقان، دیکتاتوری و استبداد بوده است، همین روح و فرهنگ ضد استبدادی است که گفتمان شورایی بر اصول قانونی اساسی حاکم گردید (شورای رهبری، شورای نگهبان، شورای عالی قضایی، شوراهای اسلامی، شورای حاکم بر صدا و سیما، شورای عالی امنیت ملی، شورای بازنگری قانون اساسی، شورای خبرگان رهبری، شورای مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای موقت جایگزین رهبری، شورای موقت ریاست جمهوری، شورای هیئت منصفه جرائم سیاسی و مطبوعاتی و …)
۲- این در حالی است که روح و فرهنگ حاکم بر گفتمان و عملکرد مردم ایران شورایی و کار جمعی نیست، در چهل ساله بعد از انقلاب اسلامی و حاکمیت فرهنگ دینی و شورایی، کارهای جمعی و شورایی نتیجه معکوس داشته است و جالب آن است که با وجود آیات قرانی و احادیث دینی در تشویق به شورا و مشورت اما بزرگترین ضربه را مذهب شیعه در شورای سقیفیه بنی ساعده و همچنین شورای حکمیت عمروعاص و ابوموسی اشعری بخود دیده است، گویا شور و مشورت در حد دقت عمل و انتخاب مقبولتر است نه برای عمل و اجرا…
۳- با فروض فوق، نباید انتظار از شورای اسلامی شهر یاسوج و یا دیگر شورای اسلامی شهر، ده، روستا و شهرستان باشد که مسالمت آمیز و بدون اختلاف، مجادله و گفتگویی در کنار هم به شور و مشورت بپردازند، از جمله فرهنگ و گفتمان ضد شورایی آن است که انتظار اختلاف نظر در میان اعضاء شورای شهر را نداشته باشیم، حال آنکه ذات و سرشت شورا و کار جمعی، تشکیل گروه اکثریت، اقلیت و به تبع آن اختلاف نظر است، همین اختلاف نظر و مقابل همدیگر بودن است که طرفین احتیاط میکنند تا نقطه ضعفی نداشته باشند تا دست آویز گروه مقابل قرار گیرد، زیبنده نیست برخی از مقامات مسئول استانی در کنار بحث از اراذل و اوباش از نکوهش اختلاف در شورای اسلامی شهر سخن گویند.
۴- اما از نقاط جالب و شاید منحصر به فرد شورای اسلامی شهر یاسوج قرار گرفتن شهردار در کنار گروه اقلیت است، شهرداری که باید با هیئت رئیسه و گروه اکثریت برای تصویب برنامههایش هماهنگ باشد و ضمن احترام و رعایت حقوق همه اعضای شورای اسلامی شهر چه اکثریت و چه اقلیت بالانس کننده آنان باشد ولی خود یک سر طناب اختلاف و آنهم گروه اقلیت را گرفته و مقابل گروه اکثریت صف بندی و جبهه گیری میکند، آیا چنین شهرداری میتواند در انجام وظایف خود و خدمت به شهروندان و پرسنل زحمت کش و خدوم شهرداری موفق باشد؟!
۵- برخی از اعضای شورای اسلامی شهریاسوج، اظهار و بیان میدارند که آقای مقدم انتخاب یک ضرورت و اجبار برای شکستن و از هم پاشیدگی گروه اکثریت اولیه بوده است، لذا ایشان نه بر اساس امتیاز، توانمندی، تخصص و برتری از دیگر کاندیدهای وقت برای شهردار شدن شهر یاسوج انتخاب شده است بلکه انتخابی بوده است تا بوسیله آن گروهی از هم پاشیده شود و گروه دیگری بوجود آید وگرنه در دوره چهارم شورای اسلامی شهر یاسوج نیز خود را بعنوان کاندید شهردار مطرح ولی با شناختی که از وی داشتند مورد توجه و مطرح شدن قرار نگرفت، آن دوره ضرورت و اجبار به سمت کس دیگری رفت اما بر حسب قضاء و قدر، فردی قوی در اجرا، توانمند و خوش نام در انجام وظایف شهرداری از آب در آمد که عملکردش هنوز زبانزد عام و خاص است، سؤال این است که با چنین وصفی، یعنی؛ اختلاف در میان اعضای شورای شهر در خصوص عملکرد شهردار، ناهماهنگ بدون شهردار با گروه اکثریت و هیئت رئیسه شورای شهر و چندین پرونده در دادسرا و دادگاه و اینکه چنین وضعیتی موجب آسیب به شخص شهردار، شهروندان، پرسنل شهرداری خواهد بود چه باید کرد؟!. یکی از این دو باید ایثار کند، یا گروه اکثریت از انتظارات، نظارت، مطالبات و بیان ضعف و انتقاد از شهردار دست بردارند دقیقاً همان چیزی که رئیس کل دادگستری استان تهران نبودان را توسط شورای شهر تهران موجب اختلاس چندین شهردار از نواحی مختلف این کلان شهر اعلام کرده است و همچنان به گفته خود این بیماری صعب العلاج را تحمل و ادامه دهند تا انتهای این دوره و یا جناب شهردار این بار خود تن به اجبار و ضرورت ثانوی بدهد تا نام نیکی از خود بجای بگذارد.
۶- اگر هدف از مسئولیت خدمت به شهر و شهروندان است، وقتی افکار عمومی، اکثریت اعضای شورای شهر، اختلاف نظر با گروه اکثریت و هیئت رئیسه و چندین عامل دیگر ادامه خدمت موجب خُسران به شهروندان و زیر ساختهای شهر که مرکز استان و پایتخت طبیعت به خود لقب گرفته است میباشد، چه اصراری بر ادامه وجود دارد؟! اینکه آقای شهردار بخواهد باری به هر قیمتی و جهتی تا پایان این دوره به این روند ادامه دهد خوشایند نیست.
۷- و آخر کلام، هر چند از این دولت تدبیر و امید، مدتهاست که نشاط رخت بر بسته و امیدی در کار نیست، که نقد و ارزیابی عملکرد آقای کلانتری در بین استانداران چهل سال بعد از انقلاب اسلامی در این استان و مخصوصاً آقای فیلی که معاونت امورعمرانی استانداری در استان را گویند نه بخاطر مدیریت و کارآمدی قوی بلکه چاشنی ایلامی بودن در روزمه کاری خود ثبت کرده است و یا جناب جمالی معاونت سیاسی که در روز معارفه مدیر حوزههای علمیه استان آسیبهای اجتماعی استان را در حضور آنهمه عالم و روحانی (با وجود این همه شهید، ایثارگر، جانباز و رزمنده استان در دفاع مقدس با تاسی از دین داری) نه در ضعف مجموعه مدیریتی استان کهگیلویه و بویراحمد در مهار آسیبها و نابسامانیهای اجتماعی که در ضعف دینداری مردمی که دین داری و تعصب دینی آنان زبانزد عام و خاص است میداند، به وقت و تحلیل دیگری موکول میکنم، ولی سؤال این است که در قبال این همه مشکلات شهر یاسوج ناشی از مدیریت شهری جناب شهردار، این مجموعه محترم بالادستی شهردار چه اقداماتی را برای برون رفت از این بن بست انجام دادهاند؟
------------------------------------
مدیر مسئول بشار نیوز
چند مدتی است که اختلاف بین شورای شهر یاسوج و شهردار منتخب این شورا، نَقل مجالس، محافل و سوژه مناسبی برای رسانهها و فضای مجازی شده است، اهل قلم، بیان، کلام و یا مسولان و مردم هر کدام از زوایای خاص خود به این اختلاف نگاه میکنند، یکطرف این اختلاف، اکثریت اعضاء شورا و طرف دیگر شهردار و گروه اقلیت قرار دارند، مطلب نگرشی است به این چالش با ذکر محاسن و معایب آن.
۱- در چندین تحلیل و یا نقطه نظر در رسانهها و گروههای مجازی بعنوان کسی که نیم نگاهی به مسائل حقوقی و اجتماعی دارد اظهار داشتم که اگر روزی و روزگاری قرار بر بازنگری قانون اساسی برای اصلاح و متمم باشد پیشنهاد حذف فصل هفتم این قانون (اصول ۱۰۰ الی ۱۰۷) که مربوط به شوراهای اسلامی ده، بخش، شهر، شهرستان و استان است میتواند یکی از موارد اصلاح به شورای بازنگری موضوع اصل ۱۷۰ از طرف مقام عظمای ولایت باشد، زیرا اعتقاد بر آن است که خیلی از اصول قانون اساسی نه بر اساس واقعیت و نیازهای جامعه بلکه بر اساس ایده و آرمان انقلابیون در سال ۱۳۵۸ و بعد از سالها و بلکه قرنها خفقان، دیکتاتوری و استبداد بوده است، همین روح و فرهنگ ضد استبدادی است که گفتمان شورایی بر اصول قانونی اساسی حاکم گردید (شورای رهبری، شورای نگهبان، شورای عالی قضایی، شوراهای اسلامی، شورای حاکم بر صدا و سیما، شورای عالی امنیت ملی، شورای بازنگری قانون اساسی، شورای خبرگان رهبری، شورای مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای موقت جایگزین رهبری، شورای موقت ریاست جمهوری، شورای هیئت منصفه جرائم سیاسی و مطبوعاتی و …)
۲- این در حالی است که روح و فرهنگ حاکم بر گفتمان و عملکرد مردم ایران شورایی و کار جمعی نیست، در چهل ساله بعد از انقلاب اسلامی و حاکمیت فرهنگ دینی و شورایی، کارهای جمعی و شورایی نتیجه معکوس داشته است و جالب آن است که با وجود آیات قرانی و احادیث دینی در تشویق به شورا و مشورت اما بزرگترین ضربه را مذهب شیعه در شورای سقیفیه بنی ساعده و همچنین شورای حکمیت عمروعاص و ابوموسی اشعری بخود دیده است، گویا شور و مشورت در حد دقت عمل و انتخاب مقبولتر است نه برای عمل و اجرا…
۳- با فروض فوق، نباید انتظار از شورای اسلامی شهر یاسوج و یا دیگر شورای اسلامی شهر، ده، روستا و شهرستان باشد که مسالمت آمیز و بدون اختلاف، مجادله و گفتگویی در کنار هم به شور و مشورت بپردازند، از جمله فرهنگ و گفتمان ضد شورایی آن است که انتظار اختلاف نظر در میان اعضاء شورای شهر را نداشته باشیم، حال آنکه ذات و سرشت شورا و کار جمعی، تشکیل گروه اکثریت، اقلیت و به تبع آن اختلاف نظر است، همین اختلاف نظر و مقابل همدیگر بودن است که طرفین احتیاط میکنند تا نقطه ضعفی نداشته باشند تا دست آویز گروه مقابل قرار گیرد، زیبنده نیست برخی از مقامات مسئول استانی در کنار بحث از اراذل و اوباش از نکوهش اختلاف در شورای اسلامی شهر سخن گویند.
۴- اما از نقاط جالب و شاید منحصر به فرد شورای اسلامی شهر یاسوج قرار گرفتن شهردار در کنار گروه اقلیت است، شهرداری که باید با هیئت رئیسه و گروه اکثریت برای تصویب برنامههایش هماهنگ باشد و ضمن احترام و رعایت حقوق همه اعضای شورای اسلامی شهر چه اکثریت و چه اقلیت بالانس کننده آنان باشد ولی خود یک سر طناب اختلاف و آنهم گروه اقلیت را گرفته و مقابل گروه اکثریت صف بندی و جبهه گیری میکند، آیا چنین شهرداری میتواند در انجام وظایف خود و خدمت به شهروندان و پرسنل زحمت کش و خدوم شهرداری موفق باشد؟!
۵- برخی از اعضای شورای اسلامی شهریاسوج، اظهار و بیان میدارند که آقای مقدم انتخاب یک ضرورت و اجبار برای شکستن و از هم پاشیدگی گروه اکثریت اولیه بوده است، لذا ایشان نه بر اساس امتیاز، توانمندی، تخصص و برتری از دیگر کاندیدهای وقت برای شهردار شدن شهر یاسوج انتخاب شده است بلکه انتخابی بوده است تا بوسیله آن گروهی از هم پاشیده شود و گروه دیگری بوجود آید وگرنه در دوره چهارم شورای اسلامی شهر یاسوج نیز خود را بعنوان کاندید شهردار مطرح ولی با شناختی که از وی داشتند مورد توجه و مطرح شدن قرار نگرفت، آن دوره ضرورت و اجبار به سمت کس دیگری رفت اما بر حسب قضاء و قدر، فردی قوی در اجرا، توانمند و خوش نام در انجام وظایف شهرداری از آب در آمد که عملکردش هنوز زبانزد عام و خاص است، سؤال این است که با چنین وصفی، یعنی؛ اختلاف در میان اعضای شورای شهر در خصوص عملکرد شهردار، ناهماهنگ بدون شهردار با گروه اکثریت و هیئت رئیسه شورای شهر و چندین پرونده در دادسرا و دادگاه و اینکه چنین وضعیتی موجب آسیب به شخص شهردار، شهروندان، پرسنل شهرداری خواهد بود چه باید کرد؟!. یکی از این دو باید ایثار کند، یا گروه اکثریت از انتظارات، نظارت، مطالبات و بیان ضعف و انتقاد از شهردار دست بردارند دقیقاً همان چیزی که رئیس کل دادگستری استان تهران نبودان را توسط شورای شهر تهران موجب اختلاس چندین شهردار از نواحی مختلف این کلان شهر اعلام کرده است و همچنان به گفته خود این بیماری صعب العلاج را تحمل و ادامه دهند تا انتهای این دوره و یا جناب شهردار این بار خود تن به اجبار و ضرورت ثانوی بدهد تا نام نیکی از خود بجای بگذارد.
۶- اگر هدف از مسئولیت خدمت به شهر و شهروندان است، وقتی افکار عمومی، اکثریت اعضای شورای شهر، اختلاف نظر با گروه اکثریت و هیئت رئیسه و چندین عامل دیگر ادامه خدمت موجب خُسران به شهروندان و زیر ساختهای شهر که مرکز استان و پایتخت طبیعت به خود لقب گرفته است میباشد، چه اصراری بر ادامه وجود دارد؟! اینکه آقای شهردار بخواهد باری به هر قیمتی و جهتی تا پایان این دوره به این روند ادامه دهد خوشایند نیست.
۷- و آخر کلام، هر چند از این دولت تدبیر و امید، مدتهاست که نشاط رخت بر بسته و امیدی در کار نیست، که نقد و ارزیابی عملکرد آقای کلانتری در بین استانداران چهل سال بعد از انقلاب اسلامی در این استان و مخصوصاً آقای فیلی که معاونت امورعمرانی استانداری در استان را گویند نه بخاطر مدیریت و کارآمدی قوی بلکه چاشنی ایلامی بودن در روزمه کاری خود ثبت کرده است و یا جناب جمالی معاونت سیاسی که در روز معارفه مدیر حوزههای علمیه استان آسیبهای اجتماعی استان را در حضور آنهمه عالم و روحانی (با وجود این همه شهید، ایثارگر، جانباز و رزمنده استان در دفاع مقدس با تاسی از دین داری) نه در ضعف مجموعه مدیریتی استان کهگیلویه و بویراحمد در مهار آسیبها و نابسامانیهای اجتماعی که در ضعف دینداری مردمی که دین داری و تعصب دینی آنان زبانزد عام و خاص است میداند، به وقت و تحلیل دیگری موکول میکنم، ولی سؤال این است که در قبال این همه مشکلات شهر یاسوج ناشی از مدیریت شهری جناب شهردار، این مجموعه محترم بالادستی شهردار چه اقداماتی را برای برون رفت از این بن بست انجام دادهاند؟
------------------------------------
مدیر مسئول بشار نیوز
وبه نظر من مقدم اهل بده بستان نيست وانسان پاك دستي هست
مدير محترم سايت خواهشا منتشر نماييد