تاریخ انتشار
دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۲۴
کد مطلب : ۴۲۱۲۴۹
یادداشتی از سجاد ابوذری؛
گرفتار حباب بورسی نشویم
۴
کبنا ؛یادداشتی از سجاد ابوذری؛
خیلی وقت بود که میخواستم در مورد حباب بورسی که این روزها به شدت نقل محافل خانوادگی و اجتماعی است وسرمایه مردم راجذب خود میکند یادداشتی بنویسم تا اینکه امشب مجالان میسرشد.
اساساسوددهی در بورس برای شرکتی است که «دارایی نامطلوب» دارد. شرکتی مثل «بنز»، سود بالایی توی بورس نمیدهد چرا؟، چون تقاضا برای محصولات ان بهاندازهای ست که نیازی به سوددهی در بورس برای جذب تقاضا نداشته باشد. برای همین میبینید پتروشیمی فلان شهر کوچک که زمینی خالی ست با یک تابلو، سود بیشتری از بنز میدهد! این پدیده، غیراقتصادی نیست. بورس، یعنی بازار. شما به بازاربرای خرید هم که بروید، معمولاً کالایی را به شما میدهند که همون کالا با کیفیت بهتر و قیمت کمتر خارج از بازار هم وجود داره. چون سیستم بازار همین است. بههرحال اگرهم در بورس فعالیت میکنید، باید بدانید شرکتهایی که به شما سود میدهند (خصوصاً دراین وضعیت)، نقشی در افزایش تولید ملی ندارند. برای همین موضوع است که تولید ناخالص ملیمان منفی ست اما شاخص بورس، مثبت.
حالا شما باید یه ترکیب بهینه بین سود و طمع (تابع مطلوبیت شخصی) ایجاد کنید و زیاد ریسک نکنید. مثلاً عرضهی اولیهها رو، روی سودِ حدودِ 50 یا 60 ببندید؛ بعد بقیه دیگر ریسک است. حتی اگرهم باز سود بدهد، به ریسکان نمیارزد و پشیمان نشوید اگرسهام تان را فروختید. صحبت بر سر احتمالات هست و باید عقلانی رفتار کنید و رفتار عقلایی میگوید احتمال یعنی چیزی که وقوعاش بعید نیست. ممکن است صبح از خواب بیداربشویدو سهامتان درصف فروش قفل بشود و هیچکس نتواند سهام خود را بفروشد و با قفلشدن صف فروش، چندین میلیون داراییتان بیارزش بشود.
با این حال، اگر احتمالات خارقالعاده رو حذف کنیم (یک کار غیرعقلانی)، بهنظر نمیرسد تا موقع انتخابات امریکا بورس دچار تغییرات زیادی بشود. پس تا ان موقع، میتوانید کسب سود کنید و بعدش با توجه به انتخابات و تحولات، برنامهریزیتان رو عوض کنید.
این تحلیلتکنیکالها راهم نادیده بگیرد وبر رویان حسابی باز نکنید. درحال حاضر یک فرد بی سواد هم به شما بگویدفلان سهم رو بخرید، بهاحتمال زیاد با گوشکردن به حرف او سود به دست می اورید. اما دیگر فکر نکنید طرف، دانای بورس است.
آنهایی که برایتان تحلیل میدهند، منجمله در مؤسسات و کارگزاری هاوکانال های اجتماعی بستر اینترنت، اکثراً اگرروی کاغذ برای انها انتگرال بکشی، فکر میکنند که کِرم کشیدی. اگر کسی واقعاً دانای این کار باشد در این وضعیت، فقط یک تحلیل ارائه میدهد کهان اینست که: «هیچی تحلیلِ اقتصادی وجود ندارد.»
فقط این رابدانید سود اصلی بورس در جیب شما نمیرود. در جیب کارگزاریها و مؤسسات تحلیلی میرود. دقیقاً مثل کنکور که سودش در جیب آموزشگاههای خصوصی و انتشارات بزرگ کتابهای درسی ست. بورسیها، کارگرانِ ازخودبیگانه نسبت به چنین ساختاری هستند. اما خب همهما بهنوعی و گاه رضایتمندانه برای چنین ساختارهای فاسدی بیگاری میکِشیم.
وضعیت بورس ایران، مستقیماً غیراقتصادی یا بهتر بگویم، عدهای زیادی درگیر بورس میشوند که نهایتاً با وقوع تحولات و اعتراضات (روندی که سالهای گذشته درموردموسسات غیر مجازنشون میدهد وقوعاش بعید هم نیست)، بازار بورس شروع به ریزش میکند و در واقع منفی میشود. بعد همین بورسیها میریزن سر ملت که بابا اعتراض نکنید که پولمان به فنا رفت. مسئله کلاً همین است.
دقت کنید که قضیهی بورس دارد با گَنگسازی پیش میرود. از گروههای دهبیست نفره شروع میشود و بالا میرود. ساختار، کاملاً هدایتشده است. شما هیچ شخصی رو ندارید که بورسی باشد و به یه گروه لینک نباشد.
شخصاً حتی آن زمان هم که درآمدی نداشتم، در بورس سرمایه گذاری نکردم. اما جوابتون به کسی که بیاید بگوید آقا بورس حبابه و نخرید و شستا فلانه و... فقط یک چیزه: «بابا ول کن اینقد منفی نباش!» مشخصاً اگر کسی بیاد این موعضهها رو به خودم ارائه بده، منم بهش میگم ول کن بابا بیخیال ما شو و اضافه میکنم ولی این دلیل نمیشود که اگر دو قرون سود به دست اوردید، بیاید برای بقیه منبر بروید که فعالیتتتان در بورس باعث رشد اقتصادی میشودو از نقشتان در تولید ملی بگوید و ازاین دست. طمع گاهی چیز خوبی ست ن اما به ان افتخار نکنید.
خیلی وقت بود که میخواستم در مورد حباب بورسی که این روزها به شدت نقل محافل خانوادگی و اجتماعی است وسرمایه مردم راجذب خود میکند یادداشتی بنویسم تا اینکه امشب مجالان میسرشد.
اساساسوددهی در بورس برای شرکتی است که «دارایی نامطلوب» دارد. شرکتی مثل «بنز»، سود بالایی توی بورس نمیدهد چرا؟، چون تقاضا برای محصولات ان بهاندازهای ست که نیازی به سوددهی در بورس برای جذب تقاضا نداشته باشد. برای همین میبینید پتروشیمی فلان شهر کوچک که زمینی خالی ست با یک تابلو، سود بیشتری از بنز میدهد! این پدیده، غیراقتصادی نیست. بورس، یعنی بازار. شما به بازاربرای خرید هم که بروید، معمولاً کالایی را به شما میدهند که همون کالا با کیفیت بهتر و قیمت کمتر خارج از بازار هم وجود داره. چون سیستم بازار همین است. بههرحال اگرهم در بورس فعالیت میکنید، باید بدانید شرکتهایی که به شما سود میدهند (خصوصاً دراین وضعیت)، نقشی در افزایش تولید ملی ندارند. برای همین موضوع است که تولید ناخالص ملیمان منفی ست اما شاخص بورس، مثبت.
حالا شما باید یه ترکیب بهینه بین سود و طمع (تابع مطلوبیت شخصی) ایجاد کنید و زیاد ریسک نکنید. مثلاً عرضهی اولیهها رو، روی سودِ حدودِ 50 یا 60 ببندید؛ بعد بقیه دیگر ریسک است. حتی اگرهم باز سود بدهد، به ریسکان نمیارزد و پشیمان نشوید اگرسهام تان را فروختید. صحبت بر سر احتمالات هست و باید عقلانی رفتار کنید و رفتار عقلایی میگوید احتمال یعنی چیزی که وقوعاش بعید نیست. ممکن است صبح از خواب بیداربشویدو سهامتان درصف فروش قفل بشود و هیچکس نتواند سهام خود را بفروشد و با قفلشدن صف فروش، چندین میلیون داراییتان بیارزش بشود.
با این حال، اگر احتمالات خارقالعاده رو حذف کنیم (یک کار غیرعقلانی)، بهنظر نمیرسد تا موقع انتخابات امریکا بورس دچار تغییرات زیادی بشود. پس تا ان موقع، میتوانید کسب سود کنید و بعدش با توجه به انتخابات و تحولات، برنامهریزیتان رو عوض کنید.
این تحلیلتکنیکالها راهم نادیده بگیرد وبر رویان حسابی باز نکنید. درحال حاضر یک فرد بی سواد هم به شما بگویدفلان سهم رو بخرید، بهاحتمال زیاد با گوشکردن به حرف او سود به دست می اورید. اما دیگر فکر نکنید طرف، دانای بورس است.
آنهایی که برایتان تحلیل میدهند، منجمله در مؤسسات و کارگزاری هاوکانال های اجتماعی بستر اینترنت، اکثراً اگرروی کاغذ برای انها انتگرال بکشی، فکر میکنند که کِرم کشیدی. اگر کسی واقعاً دانای این کار باشد در این وضعیت، فقط یک تحلیل ارائه میدهد کهان اینست که: «هیچی تحلیلِ اقتصادی وجود ندارد.»
فقط این رابدانید سود اصلی بورس در جیب شما نمیرود. در جیب کارگزاریها و مؤسسات تحلیلی میرود. دقیقاً مثل کنکور که سودش در جیب آموزشگاههای خصوصی و انتشارات بزرگ کتابهای درسی ست. بورسیها، کارگرانِ ازخودبیگانه نسبت به چنین ساختاری هستند. اما خب همهما بهنوعی و گاه رضایتمندانه برای چنین ساختارهای فاسدی بیگاری میکِشیم.
وضعیت بورس ایران، مستقیماً غیراقتصادی یا بهتر بگویم، عدهای زیادی درگیر بورس میشوند که نهایتاً با وقوع تحولات و اعتراضات (روندی که سالهای گذشته درموردموسسات غیر مجازنشون میدهد وقوعاش بعید هم نیست)، بازار بورس شروع به ریزش میکند و در واقع منفی میشود. بعد همین بورسیها میریزن سر ملت که بابا اعتراض نکنید که پولمان به فنا رفت. مسئله کلاً همین است.
دقت کنید که قضیهی بورس دارد با گَنگسازی پیش میرود. از گروههای دهبیست نفره شروع میشود و بالا میرود. ساختار، کاملاً هدایتشده است. شما هیچ شخصی رو ندارید که بورسی باشد و به یه گروه لینک نباشد.
شخصاً حتی آن زمان هم که درآمدی نداشتم، در بورس سرمایه گذاری نکردم. اما جوابتون به کسی که بیاید بگوید آقا بورس حبابه و نخرید و شستا فلانه و... فقط یک چیزه: «بابا ول کن اینقد منفی نباش!» مشخصاً اگر کسی بیاد این موعضهها رو به خودم ارائه بده، منم بهش میگم ول کن بابا بیخیال ما شو و اضافه میکنم ولی این دلیل نمیشود که اگر دو قرون سود به دست اوردید، بیاید برای بقیه منبر بروید که فعالیتتتان در بورس باعث رشد اقتصادی میشودو از نقشتان در تولید ملی بگوید و ازاین دست. طمع گاهی چیز خوبی ست ن اما به ان افتخار نکنید.
از سایت کبنا که ما مخاطبش هستیم و قبولش داریم درخواست دارم هر مطلبی را نشر ندهند و حداقل مدرک نویسنده را بپرسن