تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۰
کد مطلب : ۴۱۲۶۳۷
تحرکات و فعالیتهای انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد (بخش بیستم)؛
چهارمین کارزار انتخاباتی «تاجگردون» در مقابل کثرت نامزدهای اصولگرا
۱
کبنا ؛ گروه سیاسی کبنا؛ «اگر» کلید واژهای است که غلام رضا تاجگردون در چند سخنرانی خود به ویژه افتتاحیه خیابان بلادیان آنرا بکار برد تا در ذهن مخاطب ابهامی از سرنوشت خودش به وجود بیاورد. اگری که البته بعداً تاجگردون آنرا با ضرس قاطع رد کرد و جملهاش را از شرطی به قطعی تغییر داد.
اما واقعیت در سپهر سیاسی ایران بیشتر در گرو همان اما و اگرها است و هیچ کس به ویژه اصلاح طلبان نمیتوانند با قطعیت از آینده سیاسی خود سخن بگویند.
شکی نیست که تاجگردون نیز مانند هر چهره سیاسی دیگر که گستره فعالیتهایش یک جبهه بزرگی را در بر میگرد در معرض هر اتفاق و پیش آمدی است ولی فرض ما در این مطلب آن است که وی به سلامت از خوانهای پیش رو به ویژه بررسی صلاحیت از سوی شورای نگهبان گذر خواهد کرد تا برای چهارمین بار در صحنه انتخاباتی گچساران حاضر باشد.
اقتدار مطلق تاجگردون در دوره قبل هیچ مجالی به رقبای اصولگرایش برای عرض اندام نداد و هیچ کدام نیز حاضر به ورود به رقابتی که تاجگردون یک سر آن بود نداشتند تا در نهایت وی با اکثریت خیره کننده ای راهی مجلس دهم شود.
تاجگردون در مجلس برخلاف اکثر اعضای فراکسیون امید روند یکسانی را پشت سر گذاشت او از ابتدا تا انتها نه خیلی از فراکسیون اممید مایه گذاشت و نه هم ردپایی از عدول از اصول ظاهری این لیست از خود به جای گذاشت. هر چند پیروزی او کمتر از اکثر اعضای این لیست مدیون لیست امید بود.
تاجگردون هر چند در مواردی مواضع و اظهاراتی اصلاح طلبانه داشته است اما در طول 7 سال و نیم گذشته بیشتر سعی کرده است یک چهره کمتر سیاسی و بیشتر کاری از خود نشان دهد و در قالب همین شخصیت روابط نزدیکی با بسیاری از اصولگرایان داشته است به گونه ای که برخی مدعیاند بسیاری از همین چهرهها در دوره قبلی انتخابات برای تاییدیه تاجگردون رایزنی و اعمال اثر کرده بودند.
تاجگردون را چه موافقش باشیم و چه مخالف در دو قطبی سیاسی ایران در طیف اصلاح طلب تعریف میشود اما نه اصلاح طلبی از مدل مصطفی تاج زاده و نه اصلاح طلبی از مدل تابش و یا صادق خرازی بلکه وی در میانه این دو ایستاده است. تکنوکرات اقتصاد خوانده ای که ترجیح میدهد در حوزه کاری و تخصصیاش باشد و وارد درگیریها و اظهار نظرهای تئوریک و حساسیت زا نشود.
سالها حضور تاجگردون در ساختار مدیریتی کشور همان اندازه که بر قدرتش در ساختار سیاسی و اداری بالا افزوده است سبب آسیب پذیریاش نیز شده است. فشارها، حملات و توقعات زیاد از سوی همه تاجگردون را هر چند هنوز به موضع دفاعی نبرده است اما باعث جسارت کسانی شده است تا این روزها به شخصیترین مسائل خانوادگی و حوزه روابطش ورود کنند و در پی به زیر کشیدنش باشند.
تاجگردون به احتمال زیاد این وضعیت را نیز با سکوت پشت سر خواهد گذاشت ولی او به خوبی میداند این دوره انتخابات شبیه دوره قبل برایش بدون خطر نخواهد بود و جسارت منتقدین و مخالفین مجازیاش در دنیای واقعیات نیز در حال تشدید است و نه یک رقیب که رقیبان زیادی از طیف اصولگرا اسب خود را زین کردهاند تا به دوران نمایندگی تاجگردون پایان دهند.
رقیبان تاجگردون تعدادشان هر چند کمی زیاد است و سروصدای مجازیشان بسیار است ولی احتمالاً و یا واقع بینانه فتیله این هیجان ابتدایی را پایین خواهند کشید و به یک رقیب جدی و واقعی برای تاجگردون ختم خواهد شد و یا هم تکثرشان پیشاپیش و به دور از هر رقابتی تجربه تلخی برای همه آنها به جا خواهد گذاشت.
رقبای تاجگردون هیچ راهی جز رفتن در قالب جریان رسمی اصولگرا نخواهند داشت و پستهای اینستاگرامی هیچ کمکی به آنها نخواهد کرد.
رقابت اگر وارد فاز جریانی و جناحی شود که وضعیت سیاسی کشور بیانگر آن است انتخابات ناگزیر این مسیر را جلوی پای چهرهای سیاسی حتی در شهرستانها خواهد گذاشت قدرت حسینی بیش از بقیه شانس انتخاب و حمایت از سوی مرکز را در حوزه انتخابیه گچساران و باشت خواهد داشت. سید قدرت حسینی که بعد از شکل گیری اعتراضات شیعیان بحرین علاقه بیشتری بر استفاده از پسوند بحرینی شهرتش از خود نشان داد در دوره نمایندگیاش در مجلس هشتم کارنامهی روشنی از خود به جای نگذاشت و عمر نمایندگیاش در زیر سایه اقتدار ستار هدایتخواه سپری شد، با این وجود هنوز هم اعتبار سیاسی و خانوادگی این عضو خانواده معروف سادات بحرینی ده بزرگ باشت به عنوان برگهای برنده میتواند به وی در رقابت درون جریانیاش کمک کند.
اما احتمالاً رقبای درون جریانیاش بهسادگی زیر بار این سابقه و اعتبارات اجتماعی نخواهند رفت.
سید قدرت تاکنون ترجیح داده است کمتر از بقیه دوستانش جدیت و رسمیت به فعالیتهای انتخاباتی بدهد. حسینی چه پیروز شود و چه بیاید و شکست بخورد احتمالاً این دوره آخرین دوره حضور انتخاباتیاش باشد. ولی پایان او پایان عمر انتخاباتی حسینی بحرینی ده بزرگی نخواهد بود و برادر کوچکترش سید ناصر حسینی نیز مستعد حضور برای دورههای بعد خواهد بود.
جعفری دیگر گزینه با سابقه در طیف اصولگرا خود نیز حضورش را جدی نگرفته است و نیتش از اندک کنشها و اظهارات سیاسی و انتخاباتیاش چندان روشن نیست. در یک تحلیل ابتدایی به نظر میرسد جعفری هیچ قصد و شانسی برای ماندن تا پایان این کارزار ندارد. البته در هفتههای اخیر شاهد چند حرکت جدی و نقب به دوران نمایندگی از سوی جعفری و اطرافیانش بودیم.
سید قدرت الله بیعت اصل تاکنون بیش از آنکه نشانه ای از یک مرد سیاسی و انتخاباتی از خود بروز داده باشد بیشتر دوست دارد در هیئت یک ریش سفید اهل گذشت جلوه کند. شرایط سیاسی گچساران نشانه ای از اینکه فرصتی برای عرض اندام در اختیار بیعت اصل بگذارد نیز نشان نداده است ولی تا اینجا نام وی با پیشنهاد نشست بیعت نامزدهای اصولگرا گره خورده است. نشستی که همه گزینههای اصولگرا از آن استقبال کردند اما همه میخواهند خود خروجی آن باشند و احتمال زیاد اگر غیر از این بود دلیلی برای ماندن بر این بیعت رسانه ای ندارند.
گزینه دیگر اصولگرایان گچساران شهردار سابق گچساران است. وی بعد از تبرئه از حکم قضایی که پیشتر دریافت کرده بود ردای نامزدی انتخابات به تن کرده است و با کنش مطلق فاتحه خوانی با جمع محدودی همراه و تمرکز بر یک تقسیم بندی جغرافیایی رویای بهارستان را در سر میپروراند تقسیم بندی ای که زینل زاده در مقابل سید قدرت شانس کمی برای همراهی دارد او عملاً شانسی در بخش باشت ندارد و در منطقه ای که خود را متعلق به آن میداند سید قدرت دارای نفوذ نسبی خوبی است هر چند در کل در این منطقه تاجگردون از نفوذ بالایی برخوردار است. اردلان زینل زاده بعد از سید قدرت میتواند جدی تر از سایر گزینهها باشد ولی او هم چنین در رقابت با سید قدرت برای جذب نظر مرکز برای حمایت شانس کمتری دارد چرا که اصولگرایان در این دوره ترجیح میدهند نیروهای ایدئولوژیک را حمایت کنند و به نیروهای اسمی یا با سابقه حضور و عضویت در جریان اصولگرایی کمتر اعتماد دارند.
زینل زاده و بیعت اصل بیشتر از آن که در واقعیت فعال باشند در فضای مجازی فعال هستند.
گزینه دیگر اصولگرایان یعنی یعقوب زراعت کیش هم دلخوش به حضور در برخی برنامههای تلویزیونی در شبکه و برخی ادعاهای اقتصادی با اتکا به سن جوانی میخواهد اگر گزینه نهایی نباشد لااقل نامش در بخشی از تحولات این دوره از انتخابات ثبت شود. او هم سابقه جریانی کمتری به نسبت بقیه نامزدهای اصولگرا دارد و هم از لحاظ جغرافیایی فاقد یک شرایط مثبت استراتژیک در این بازی است و از همین حالا برخی گمانهها وی را اولین حذف شده بیعت احتمالی شورای پیشنهادی بیعت اصل میدانند.
پاکدل اما دیگر گزینه البته کم سروصدای گچساران و باشت است. وقتی سروصدا کم باشد یعنی شانس هم کم خواهد بود هر چه باشد رسانه و تبلیغات نقش بالایی در انتخابات بازی میکند و کسی که مرد این میدان نباشد مجالی برای دیده شدن در میدانهای جدی تر نخواهد داشت.
نام یک زن نیز در میان این تعداد زیاد دیده میشود زهره فولادی وندا.
تجربه انتخابات در کل استان نشان میدهد هرگز مجال و شانسی برای زنان ایجاد نشده چرا که قبل از آن اساساً فرصت حضور زنان در عرصه عمومی استان کم بوده است و همین حالا هم با وجود تاکید دولت بر استفاده بیشتر از زنان باز استان در این شاخص در رتبههای پایین قرار دارد، پس فولادی وندا رقیب جدی نخواهد بود و نه زن بودن و نه ترک بودن وی را در این مسیر یاری گر نخواهد بود.
رقابت نهایی احتمال دو قطبی نخواهد بود ولی هر چه باشد یک قطب اصلی انتخابات تاجگردون است.
هم چنین نباید از خورشیدی آزاد و یا حداقل یک گزینه با پرچم قومی ترک در این حوزه انتخابیه غافل بود. گزینه ای که البته نمیتواند پیروز نهایی باشد اما میتواند بازی را تحت تاثیر قرار دهد.
بد نیست در پایان بار دیگر به «اگر» در همان جمله شرطی و ابتدایی تاجگردون برگردیم و مقدمهاش را که گفته بود «اگر من خودم نباشم» را فرض بگیریم که در آن صورت باید دید سرنوشت تالی ای که خودش وضع کرده بود یعنی من سرنوشت انتخابات را تعیین خواهم کرد چه خواهد شد.
از دل جمله شرطی تاجگردون یک حرکت و احتمال که مستفاد میشود آن است که در کنار تاجگردون یک گزینه دیگر نیز ثبت نام خواهد کرد گزینه ای که پیدا کردنش سخت خواهد بود چون هر گزینه ای ابتدا به ساکن باید واجد برخی ویژگیهای اولیه باشد. اکثر گزینههای موجه و نسبتاً موجه همسو و هم طیف تاجگردون در این حوزه انتخابیه در حال حاضر با حمایت تاجگردون در مسئولیتهای استانی حضور دارند و از لحاظ قانونی نمیتوانند در انتخابات نامزد شوند چرا که باید در موعد مقرر استعفا میدادند؛ پس عملاً گزینههایی همچون زارع پور و نوروزی هیچ بختی ندارند. هم چنین رحیمی اگر چه در استان نیست اما چون وزارت کشوری است او هم باید قبلاً استعفا میداد تا احیاناً میتوانست در انتخابات پیش رو نامزد شود.
با این تفاسیر شاید تنها گزینه ای که میماند «ساسان تاجگردون» باشد که در فارس مسئول است. ساسان هم «تاجگردون» است و هم واجد ویژگیهای زیادی برای نامزدی در انتخابات.
تاجگردون برادر اما محدودیتها و موانع خود را هم خواهد داشت به ویژه اینکه یک مسئولیت مهم در یک استان مهم دارد و ممکن است پیچیدگی کار فرصتی در اختیار وی نگذارد.
تاجگردون خود اگر نباشد و برادر بزرگتر یعنی ساسان در صحنه باشد میدان و فرصت برای ایفای نقش تاثیرگذار دارد ولی اگر قرار بر یک چهره جدید باشد آن وقت باید آن چهره بررسی شود و شرایط کلی کشور و شهرستان نیز در نظر گرفته شود. ولی چه تاجگردون برادر باشد و یا گزینه دیگر یقیناً هیچ کدام نمیتوانند حاج غلام باشند و این یعنی یک فرصت طلایی برای اصولگرایان گچساران و باشت البته به شرطی که آنها قبلاً به یک گزینه واحد و قدرتمند رسیده باشند.
تاجگردون میداند هم استان بعد از 98 کمترین شباهت را با استان در طول 6 سال گذشته خواهد داشت و دو عضو دیگر مجمع نمایندگان استان به ویژه غلام محمد زارعی با چالشهای زیادی برای تکرار حضورشان در مجلس مواجهاند و هم مجلس یازدهم کمترین شباهت را با مجلس دهم خواهد داشت و هم اینکه شانس تکرار 92 و 96 در 1400 به اقل ممکن رسیده است ولی خوب هم میداند به لطف بودجه دانی و روابطش در هر مجلسی جا برای مانور او وجود دارد. تاجگردون اما حالا قبل از هر چیز باید پیچیدگیهای فضای سیاسی و اجتماعی گچساران را مدیریت کند و تعادلی را در توقعات بیشمار مردم حوزه انتخابیهاش که علاوه بر تقسیمات منطقه ای و ایلی بر خلاف دو حوزه انتخابیه دیگر از دو قومیت بزرگ لر و ترک تشکیل شده است به وجود بیاورد. بسیاری از طرفداران گذشته تاجگردون شدیداً به عملکرد وی و اینکه تاجگردون نوعی حمایت انحصاری در کارنامه خود داشته است انتقاد دارند. برخی نیز عدم حمایت تاجگردون از ترکها را یک پاشنه آشیل میدانند چیزی که تاجگردون خود آنرا قبول ندارد و بالا بودن سطح توقعات را عاملی برای شکل گرفتن این انتقادات میداند.
فضا و عرصه سیاسی هر لحظه مستعد اتفاقات پیش بینی نشده ای است یک روز "بی ام وی" حامل تاجگردون، یک روز انقلابی گری اش، یک روز جوانان نامه به دست دیل، یک روزتی شرت تاجگردون، یک روز کند و کاو در گذشته و خانواده حامیانش و ... محملی برای تولید حاشیه و فشار به تاجگردون بودهاند و یقیناً هر چقدر به دو اسفند 1398 بیشتر نزدیک شویم این تولیدات بیشتر و بیشتر خواهد شد تا تایید دیگری بر ضرب المثل معروف "هر که بامش بیش برفش بیشتر" باشد.
----------------------------------------------------------------------
قسمت پنجم [چهره های جدید انتخابات بویراحمد]
قسمت هفتم[ انتخابات استانی]
قسمت نهم [موحد]
قسمت دهم [عدل هاشمی پور]
قسمت یازدهم[محمدعلی وکیلی]
قسمت دوازدهم [اصلاح طلبان کهگیلویه]
قسمت سیزدهم [تاجگردون می آید]
قسمت پانزدهم [ حکمیت اصولگرایان]
قسمت هفدهم [اصلاح طلبان کهگیلویه و اجماع]
اما واقعیت در سپهر سیاسی ایران بیشتر در گرو همان اما و اگرها است و هیچ کس به ویژه اصلاح طلبان نمیتوانند با قطعیت از آینده سیاسی خود سخن بگویند.
شکی نیست که تاجگردون نیز مانند هر چهره سیاسی دیگر که گستره فعالیتهایش یک جبهه بزرگی را در بر میگرد در معرض هر اتفاق و پیش آمدی است ولی فرض ما در این مطلب آن است که وی به سلامت از خوانهای پیش رو به ویژه بررسی صلاحیت از سوی شورای نگهبان گذر خواهد کرد تا برای چهارمین بار در صحنه انتخاباتی گچساران حاضر باشد.
اقتدار مطلق تاجگردون در دوره قبل هیچ مجالی به رقبای اصولگرایش برای عرض اندام نداد و هیچ کدام نیز حاضر به ورود به رقابتی که تاجگردون یک سر آن بود نداشتند تا در نهایت وی با اکثریت خیره کننده ای راهی مجلس دهم شود.
تاجگردون در مجلس برخلاف اکثر اعضای فراکسیون امید روند یکسانی را پشت سر گذاشت او از ابتدا تا انتها نه خیلی از فراکسیون اممید مایه گذاشت و نه هم ردپایی از عدول از اصول ظاهری این لیست از خود به جای گذاشت. هر چند پیروزی او کمتر از اکثر اعضای این لیست مدیون لیست امید بود.
تاجگردون هر چند در مواردی مواضع و اظهاراتی اصلاح طلبانه داشته است اما در طول 7 سال و نیم گذشته بیشتر سعی کرده است یک چهره کمتر سیاسی و بیشتر کاری از خود نشان دهد و در قالب همین شخصیت روابط نزدیکی با بسیاری از اصولگرایان داشته است به گونه ای که برخی مدعیاند بسیاری از همین چهرهها در دوره قبلی انتخابات برای تاییدیه تاجگردون رایزنی و اعمال اثر کرده بودند.
تاجگردون را چه موافقش باشیم و چه مخالف در دو قطبی سیاسی ایران در طیف اصلاح طلب تعریف میشود اما نه اصلاح طلبی از مدل مصطفی تاج زاده و نه اصلاح طلبی از مدل تابش و یا صادق خرازی بلکه وی در میانه این دو ایستاده است. تکنوکرات اقتصاد خوانده ای که ترجیح میدهد در حوزه کاری و تخصصیاش باشد و وارد درگیریها و اظهار نظرهای تئوریک و حساسیت زا نشود.
سالها حضور تاجگردون در ساختار مدیریتی کشور همان اندازه که بر قدرتش در ساختار سیاسی و اداری بالا افزوده است سبب آسیب پذیریاش نیز شده است. فشارها، حملات و توقعات زیاد از سوی همه تاجگردون را هر چند هنوز به موضع دفاعی نبرده است اما باعث جسارت کسانی شده است تا این روزها به شخصیترین مسائل خانوادگی و حوزه روابطش ورود کنند و در پی به زیر کشیدنش باشند.
تاجگردون به احتمال زیاد این وضعیت را نیز با سکوت پشت سر خواهد گذاشت ولی او به خوبی میداند این دوره انتخابات شبیه دوره قبل برایش بدون خطر نخواهد بود و جسارت منتقدین و مخالفین مجازیاش در دنیای واقعیات نیز در حال تشدید است و نه یک رقیب که رقیبان زیادی از طیف اصولگرا اسب خود را زین کردهاند تا به دوران نمایندگی تاجگردون پایان دهند.
رقیبان تاجگردون تعدادشان هر چند کمی زیاد است و سروصدای مجازیشان بسیار است ولی احتمالاً و یا واقع بینانه فتیله این هیجان ابتدایی را پایین خواهند کشید و به یک رقیب جدی و واقعی برای تاجگردون ختم خواهد شد و یا هم تکثرشان پیشاپیش و به دور از هر رقابتی تجربه تلخی برای همه آنها به جا خواهد گذاشت.
رقبای تاجگردون هیچ راهی جز رفتن در قالب جریان رسمی اصولگرا نخواهند داشت و پستهای اینستاگرامی هیچ کمکی به آنها نخواهد کرد.
رقابت اگر وارد فاز جریانی و جناحی شود که وضعیت سیاسی کشور بیانگر آن است انتخابات ناگزیر این مسیر را جلوی پای چهرهای سیاسی حتی در شهرستانها خواهد گذاشت قدرت حسینی بیش از بقیه شانس انتخاب و حمایت از سوی مرکز را در حوزه انتخابیه گچساران و باشت خواهد داشت. سید قدرت حسینی که بعد از شکل گیری اعتراضات شیعیان بحرین علاقه بیشتری بر استفاده از پسوند بحرینی شهرتش از خود نشان داد در دوره نمایندگیاش در مجلس هشتم کارنامهی روشنی از خود به جای نگذاشت و عمر نمایندگیاش در زیر سایه اقتدار ستار هدایتخواه سپری شد، با این وجود هنوز هم اعتبار سیاسی و خانوادگی این عضو خانواده معروف سادات بحرینی ده بزرگ باشت به عنوان برگهای برنده میتواند به وی در رقابت درون جریانیاش کمک کند.
اما احتمالاً رقبای درون جریانیاش بهسادگی زیر بار این سابقه و اعتبارات اجتماعی نخواهند رفت.
سید قدرت تاکنون ترجیح داده است کمتر از بقیه دوستانش جدیت و رسمیت به فعالیتهای انتخاباتی بدهد. حسینی چه پیروز شود و چه بیاید و شکست بخورد احتمالاً این دوره آخرین دوره حضور انتخاباتیاش باشد. ولی پایان او پایان عمر انتخاباتی حسینی بحرینی ده بزرگی نخواهد بود و برادر کوچکترش سید ناصر حسینی نیز مستعد حضور برای دورههای بعد خواهد بود.
جعفری دیگر گزینه با سابقه در طیف اصولگرا خود نیز حضورش را جدی نگرفته است و نیتش از اندک کنشها و اظهارات سیاسی و انتخاباتیاش چندان روشن نیست. در یک تحلیل ابتدایی به نظر میرسد جعفری هیچ قصد و شانسی برای ماندن تا پایان این کارزار ندارد. البته در هفتههای اخیر شاهد چند حرکت جدی و نقب به دوران نمایندگی از سوی جعفری و اطرافیانش بودیم.
سید قدرت الله بیعت اصل تاکنون بیش از آنکه نشانه ای از یک مرد سیاسی و انتخاباتی از خود بروز داده باشد بیشتر دوست دارد در هیئت یک ریش سفید اهل گذشت جلوه کند. شرایط سیاسی گچساران نشانه ای از اینکه فرصتی برای عرض اندام در اختیار بیعت اصل بگذارد نیز نشان نداده است ولی تا اینجا نام وی با پیشنهاد نشست بیعت نامزدهای اصولگرا گره خورده است. نشستی که همه گزینههای اصولگرا از آن استقبال کردند اما همه میخواهند خود خروجی آن باشند و احتمال زیاد اگر غیر از این بود دلیلی برای ماندن بر این بیعت رسانه ای ندارند.
گزینه دیگر اصولگرایان گچساران شهردار سابق گچساران است. وی بعد از تبرئه از حکم قضایی که پیشتر دریافت کرده بود ردای نامزدی انتخابات به تن کرده است و با کنش مطلق فاتحه خوانی با جمع محدودی همراه و تمرکز بر یک تقسیم بندی جغرافیایی رویای بهارستان را در سر میپروراند تقسیم بندی ای که زینل زاده در مقابل سید قدرت شانس کمی برای همراهی دارد او عملاً شانسی در بخش باشت ندارد و در منطقه ای که خود را متعلق به آن میداند سید قدرت دارای نفوذ نسبی خوبی است هر چند در کل در این منطقه تاجگردون از نفوذ بالایی برخوردار است. اردلان زینل زاده بعد از سید قدرت میتواند جدی تر از سایر گزینهها باشد ولی او هم چنین در رقابت با سید قدرت برای جذب نظر مرکز برای حمایت شانس کمتری دارد چرا که اصولگرایان در این دوره ترجیح میدهند نیروهای ایدئولوژیک را حمایت کنند و به نیروهای اسمی یا با سابقه حضور و عضویت در جریان اصولگرایی کمتر اعتماد دارند.
زینل زاده و بیعت اصل بیشتر از آن که در واقعیت فعال باشند در فضای مجازی فعال هستند.
گزینه دیگر اصولگرایان یعنی یعقوب زراعت کیش هم دلخوش به حضور در برخی برنامههای تلویزیونی در شبکه و برخی ادعاهای اقتصادی با اتکا به سن جوانی میخواهد اگر گزینه نهایی نباشد لااقل نامش در بخشی از تحولات این دوره از انتخابات ثبت شود. او هم سابقه جریانی کمتری به نسبت بقیه نامزدهای اصولگرا دارد و هم از لحاظ جغرافیایی فاقد یک شرایط مثبت استراتژیک در این بازی است و از همین حالا برخی گمانهها وی را اولین حذف شده بیعت احتمالی شورای پیشنهادی بیعت اصل میدانند.
پاکدل اما دیگر گزینه البته کم سروصدای گچساران و باشت است. وقتی سروصدا کم باشد یعنی شانس هم کم خواهد بود هر چه باشد رسانه و تبلیغات نقش بالایی در انتخابات بازی میکند و کسی که مرد این میدان نباشد مجالی برای دیده شدن در میدانهای جدی تر نخواهد داشت.
نام یک زن نیز در میان این تعداد زیاد دیده میشود زهره فولادی وندا.
تجربه انتخابات در کل استان نشان میدهد هرگز مجال و شانسی برای زنان ایجاد نشده چرا که قبل از آن اساساً فرصت حضور زنان در عرصه عمومی استان کم بوده است و همین حالا هم با وجود تاکید دولت بر استفاده بیشتر از زنان باز استان در این شاخص در رتبههای پایین قرار دارد، پس فولادی وندا رقیب جدی نخواهد بود و نه زن بودن و نه ترک بودن وی را در این مسیر یاری گر نخواهد بود.
رقابت نهایی احتمال دو قطبی نخواهد بود ولی هر چه باشد یک قطب اصلی انتخابات تاجگردون است.
هم چنین نباید از خورشیدی آزاد و یا حداقل یک گزینه با پرچم قومی ترک در این حوزه انتخابیه غافل بود. گزینه ای که البته نمیتواند پیروز نهایی باشد اما میتواند بازی را تحت تاثیر قرار دهد.
بد نیست در پایان بار دیگر به «اگر» در همان جمله شرطی و ابتدایی تاجگردون برگردیم و مقدمهاش را که گفته بود «اگر من خودم نباشم» را فرض بگیریم که در آن صورت باید دید سرنوشت تالی ای که خودش وضع کرده بود یعنی من سرنوشت انتخابات را تعیین خواهم کرد چه خواهد شد.
از دل جمله شرطی تاجگردون یک حرکت و احتمال که مستفاد میشود آن است که در کنار تاجگردون یک گزینه دیگر نیز ثبت نام خواهد کرد گزینه ای که پیدا کردنش سخت خواهد بود چون هر گزینه ای ابتدا به ساکن باید واجد برخی ویژگیهای اولیه باشد. اکثر گزینههای موجه و نسبتاً موجه همسو و هم طیف تاجگردون در این حوزه انتخابیه در حال حاضر با حمایت تاجگردون در مسئولیتهای استانی حضور دارند و از لحاظ قانونی نمیتوانند در انتخابات نامزد شوند چرا که باید در موعد مقرر استعفا میدادند؛ پس عملاً گزینههایی همچون زارع پور و نوروزی هیچ بختی ندارند. هم چنین رحیمی اگر چه در استان نیست اما چون وزارت کشوری است او هم باید قبلاً استعفا میداد تا احیاناً میتوانست در انتخابات پیش رو نامزد شود.
با این تفاسیر شاید تنها گزینه ای که میماند «ساسان تاجگردون» باشد که در فارس مسئول است. ساسان هم «تاجگردون» است و هم واجد ویژگیهای زیادی برای نامزدی در انتخابات.
تاجگردون برادر اما محدودیتها و موانع خود را هم خواهد داشت به ویژه اینکه یک مسئولیت مهم در یک استان مهم دارد و ممکن است پیچیدگی کار فرصتی در اختیار وی نگذارد.
تاجگردون خود اگر نباشد و برادر بزرگتر یعنی ساسان در صحنه باشد میدان و فرصت برای ایفای نقش تاثیرگذار دارد ولی اگر قرار بر یک چهره جدید باشد آن وقت باید آن چهره بررسی شود و شرایط کلی کشور و شهرستان نیز در نظر گرفته شود. ولی چه تاجگردون برادر باشد و یا گزینه دیگر یقیناً هیچ کدام نمیتوانند حاج غلام باشند و این یعنی یک فرصت طلایی برای اصولگرایان گچساران و باشت البته به شرطی که آنها قبلاً به یک گزینه واحد و قدرتمند رسیده باشند.
تاجگردون میداند هم استان بعد از 98 کمترین شباهت را با استان در طول 6 سال گذشته خواهد داشت و دو عضو دیگر مجمع نمایندگان استان به ویژه غلام محمد زارعی با چالشهای زیادی برای تکرار حضورشان در مجلس مواجهاند و هم مجلس یازدهم کمترین شباهت را با مجلس دهم خواهد داشت و هم اینکه شانس تکرار 92 و 96 در 1400 به اقل ممکن رسیده است ولی خوب هم میداند به لطف بودجه دانی و روابطش در هر مجلسی جا برای مانور او وجود دارد. تاجگردون اما حالا قبل از هر چیز باید پیچیدگیهای فضای سیاسی و اجتماعی گچساران را مدیریت کند و تعادلی را در توقعات بیشمار مردم حوزه انتخابیهاش که علاوه بر تقسیمات منطقه ای و ایلی بر خلاف دو حوزه انتخابیه دیگر از دو قومیت بزرگ لر و ترک تشکیل شده است به وجود بیاورد. بسیاری از طرفداران گذشته تاجگردون شدیداً به عملکرد وی و اینکه تاجگردون نوعی حمایت انحصاری در کارنامه خود داشته است انتقاد دارند. برخی نیز عدم حمایت تاجگردون از ترکها را یک پاشنه آشیل میدانند چیزی که تاجگردون خود آنرا قبول ندارد و بالا بودن سطح توقعات را عاملی برای شکل گرفتن این انتقادات میداند.
فضا و عرصه سیاسی هر لحظه مستعد اتفاقات پیش بینی نشده ای است یک روز "بی ام وی" حامل تاجگردون، یک روز انقلابی گری اش، یک روز جوانان نامه به دست دیل، یک روزتی شرت تاجگردون، یک روز کند و کاو در گذشته و خانواده حامیانش و ... محملی برای تولید حاشیه و فشار به تاجگردون بودهاند و یقیناً هر چقدر به دو اسفند 1398 بیشتر نزدیک شویم این تولیدات بیشتر و بیشتر خواهد شد تا تایید دیگری بر ضرب المثل معروف "هر که بامش بیش برفش بیشتر" باشد.
----------------------------------------------------------------------
قسمت پنجم [چهره های جدید انتخابات بویراحمد]
قسمت هفتم[ انتخابات استانی]
قسمت نهم [موحد]
قسمت دهم [عدل هاشمی پور]
قسمت یازدهم[محمدعلی وکیلی]
قسمت دوازدهم [اصلاح طلبان کهگیلویه]
قسمت سیزدهم [تاجگردون می آید]
قسمت پانزدهم [ حکمیت اصولگرایان]
قسمت هفدهم [اصلاح طلبان کهگیلویه و اجماع]