تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۶
کد مطلب : ۴۱۲۳۳۷
پسلرزههای آشتیکنان شیخین، دغدغههایمان را بیشتر کرد
سکوت یا شفافسازی
۰
کبنا ؛آیتالله یزدی و آیتالله آملیلاریجانی در جلسه 6 شهریور شورای نگهبان بدون توجه به دعوای هفته قبل با یکدیگر آشتی کردند.
روابط شیخین مشهور شورا و خبرگان که هر دو سابقه ریاست طولانیمدت بر قوه قضائیه را در پرونده کاری خود دارند، وارد مرحله پسادعوا شده است. منظور دعوای آیتالله محمد یزدی و آیتالله صادق آملیلاریجانی است. هر دو عضو فقیه شورای نگهبان قانون اساسی، عضو مجلس خبرگان رهبری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (به ریاست آملیلاریجانی)، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (به دبیری محمد یزدی) هستند و ریاست دودورهای قوه قضائیه را تجربه کردهاند.
اختلاف هست و نیست
مردادماه در روزهای آخرین خود بود که آیتالله محمد یزدی، در یکی از سخنرانیهای خود به نوع مدیریت، سبک زندگی، روابط شخصی و برخی نزدیکان و اطرافیان آیتالله آملیلاریجانی تاخت. هنوز خبر به صورت جامع و کامل منتشر نشده بود که آملیلاریجانی جوابیهای تند و تیزتر به سلف خود نوشت، جوابیهای که در آن بدون ملاحظه مسائلی را برملا میکرد.
سکوت جایز نیست
این سخنرانی و جوابیه بعد از آن، ولولهای در جامعه به راه انداخت. جریانهای رقیب خرسندی خود را از برملا شدن اختلاف در بین چهرههای شاخص نظام، با زمزمههای درگوشی منتقل میکردند تا محکوم به اختلافانگیزی نشوند. جریانهای همسو هم نگرانی و ناراحتی خود را از این اتفاق نامبارک پنهان نکرده و تمام سعی خود را به کار بستند تا شیخین پرسابقه و پرنفوذ، کدورتها را کنار بگذارند. روزنامه همدلی پیش از این تبعات مسکوت ماندن این اختلاف را شرح داده بود، ولی جریان اقتدارگرا و تمامیتخواه، صلاح را در آن دانسته است تا دو آیتالله دیگر به هم خرده نگیرند. شاید همین صلاح کار بود که آملیلاریجانی را بر آن داشت تا جوابیه خود را از سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام بردارد و دامنه این اختلاف بیش از این گسترده نشود.
آشتیکنان بدون زرق و برق
نتیجه دیگر این صلاح دانستنها، مصافحه دو آیتالله با یکدیگر در جلسه شورای نگهبان بود.
عباسعلی کدخدایی، سخنگوی این شورا در توئیتی با انتشار تصویری از مصافحه آیتالله آملیلاریجانی با آیتالله یزدی در یکی از جلسات آخر هفته گذشته شورای نگهبان، نوشت: «امروز روز خوبی بود برای همه در شورای نگهبان. هر دو یکی میشویم تا نبود اختلاف. به قول آن پیر سفر کرده، باید همه فریادها را بر سر آمریکا کشید و البته که اختلاف نظر، طبیعی هر جامعه بالندهای است. از اختلاف راه چه غم، رهنما یکی است.»
دشمن خود را بشناس
با کدخدایی میتوان موافق بود که باید دشمن را بهخوبی شناخت و هر چه فریاد داشت بر سر آن کشید. اما نباید از این غافل شد که گاهی برای اصلاح امور و رسیدن به قدرت لازم بهمنظور مقابله با دشمن باید اوضاع داخلی خود را سر و سامان داد و لازمه آن، وحدت نظرها و دیدگاهها در امور کلان تصمیمگیری و تصمیمسازی است. موضوعی که در تقابل شیخین شورای نگهبان، یزدی و آملیلاریجانی مشهود نیست و به اثبات نخواهد نرسید.
دعوای صوری یا واقعی
آن دعوا و این آشتی یک سوال در ذهن کاوشگر مطرح میکند؛ آیا دعوای شیخین صوری بود که بدون هیچ بازخواست و پرسش و پاسخی با یک مصاحفه (هرچند ظاهری) به آن پایان داده شد؟ اگر این باشد که باید مشخص شود؛ چرا این دعوای صوری مطرح شد و در آن اتفاقا کسانی به هم ضربه زدند و از هم ضربه خوردند که نظام اسلامی روی هر دوی آنها سرمایهگذاری کرده و در مهمترین نهادهای قانونگذاری (شورای نگهبان)، سیاسی (مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام) و مذهبی (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) حضوری موثر دارند ـ یا لاقل این طور گفته شده ـ و تخریب هر یک از آنها تخریب نهادهایی است که در آن اثرگذارند. فرض صوری بودن دعوا از جایی تقویت میشود که بدون هیچ فعالیت خاصی، دعوا به ظاهر ختم به خیر شد و دفعتا آبی بر آتش ریخته شد و شعلههای زبانه کشیده اختلاف را ناگهان خاموش کرد.
اگر این احتمال درست باشد، نهادهای مسئول باید به موضوع ورود کنند که چرا این واقعه رخ داد؟ واقعهای که در تاریخ ماندگار است؛ هر چند بخشی از آن از سایت مجمع تشخیص مصلحت حذف شده باشد و یا اینکه رسانهای اصولگرا به آن نپرداخته و اخبار چنین مسالهای را ایگنور و پنهان کرده باشند.
کارکشتهها بازی نمیخورند
احتمال دیگر در واقعی بودن این دعواست. این احتمال قویتر است؛ چون طبیعی است که دو سیاستمدار کارکشته که بهواسطه تجربه بالای مدیریتی و دیدگاههای چندبعدی، مهمترین مسئولیتهایی را که در نظام میتوان متصور شد، بیش از یک دهه بر عهده داشته اند، اسیر بازیهای سیاسی نمیشوند و محال است که به اصطلاح سیاسیون، بازی بخورند. پس در این میان مسالهای بوده که کار را به توهین و تهمت طرفین کشاند. متاسفانه مباحث مطروحه نه تنها از سوی دستگاههای مسئول که حتی از سوی رسانهها بهعنوان چشمان بیدار جامعه به دهلیز فراموشی سپرده شده است.
اینکه بین محمد یزدی و صادق آملیلاریجانی مصافحهای رخ داد، حل مساله نیست. مساله زمانی حل خواهد شد که ادعای مطروحه در سخنرانی یزدی و نیز دفاع و ادعای آملیلاریجانی از سوی دستگاه قضا به صورت کاملا کارشناسی و با کمک نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بررسی و موشکافی شود و در این میان هر کسی که مفسدهای را انجام داده است، پاسخگوی اعمال خود باشد.
طرح دعوا ابتر ماند
مساله دیگر این است که چرا دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی در این حصوص ورود مستقیم نکردهاند تا حق را از ناحق تشخیص داده و با معرفی آنها به مراجع ذیصلاح، دستگاه قضایی را در خصوص اتخاذ تصمیم درست و مناسب یاری برسانند. به هر حال حجم اتهامات وارده از سوی هر دوی این بزرگواران نسبت به همدیگر کم نبوده و افشای هر یک از آنها علیه شخصیتهایی مانند رئیس دولت اصلاحات یا حتی رئیس جمهور کنونی، چه جنجالهایی که به دنبال نداشت. این بیتفاوتی شائبههایی را در اذهان ایجاد میکند که در بسیاری مواقع محافظهکاری خانمان برانداز، مانع از طرح آنها میشود؛ اما به هر حال نمیتوان آن را نادیده گرفت.
کمپین دعوت به سکوت
طرح رسانهای این دعوا، کمپین دعوت به سکوت را از سوی برخی محافل نزدیک به طرفین شکل داد. این شکلگیری چنین کمپینی برای سکوت و تمام کردن مجادله خود منشا شائبههای دیگر است.
کسانی که به نوعی نامشان یا جریان فکری متبوعشان در این مجادله زیر سوال رفته، سردمدار دعوت به سکوت بودند تا بیش از آنچه رخ داد، آبروریزی نشود. البته شکی نیست که این داعیان سکوت، نگران آبروی خود هستند تا بیش از این در تیررس قضاوت (مردم و نهادهای قضایی) قرار نگیرند؛ که اگر جور دیگری شود، پردهها برافتد و سبوها بشکند.
به مردم اطلاع ندهید
یک تحلیل دیگر در خصوص سکوت آزاردهنده در پس دعوای یزدی و آملیلاریجانی این است که اتفاقا نهادهای قضایی و امنیتی و اطلاعاتی به این بحث ورود مسئولانه کردهاند؛ اما از آنجا که طرفین دعوا، جزو معتمدین نظام هستند، از ارائه گزارشهای مربوطه سرباز میزنند. اگر این موضوع صحت داشته باشد، باید نگران بود. به هر حال نظام از آن مردم است و اگر مردم نامحرم دانسته شوند، دیواری بین حاکمیت و مردم ایجاد خواهد شد که سرانجام مثبت و امیدوار کنندهای برای آن متصور نمیتوان شد.
بازخوانی یک واکنش
آیتالله محسن غرویان، استاد سرشناس حوزه علمیه قم درباره آشتی اخیر محمد یزدی و آملیلاریجانی، نوشته است: «اختلاف بین علما یک آفت بزرگ برای کل جامعه است و مادامی که این اختلاف در میان مسئولان بلندپایه رخ میدهد، میتواند تاثیری منفی بر کل جامعه داشته باشد؛ چرا که مردم رفتار مسئولان را به دقت زیرنظر دارند و مسلم است چنین برخوردهایی را به ذهن میسپارند. در مقابل اختلافات آشتی کردن و احترام گذاشتن تاثیر مثبت دارد و جای شک و تردیدی نیست که لازم است و باید این اختلافنظرها عمیقا به یک اشتراک نظر برسد، در نتیجه این رفتارهای ظاهری میتواند به عنوان یک نکته مثبت مدنظر قرار بگیرد، اما آنچه مهم است اینکه اگر اختلافات عمیق باشد با یک رفتار ظاهری بر طرف نمیشود مگر اینکه در دو طرز فکر متفاوت کاملا قانع شود و یکدیگر را قبول کنند یا حداقل برای طرف مقابل درجهای از حقانیت قائل شوند.
اما نکتهای که در ماجرای اختلاف میان آیتالله آملیلاریجانی و آیتالله یزدی مسائلی از «خزینهالاسرار» بودن یک طرف و شبهاتی دیگر که در ذهن مردم به وجود آمد که باید به این شبهات پاسخی مستدل داده شود تا آنجا مردم قانع شوند که این اسرار چه هست و آنچه به زبان آورده شده بود پایه و اساسش کجاست؟
فارغ از این موضوع بار دیگر لازم است تاکید شود در مباحثی که میان دو مقام صورت گرفت مسائل و موضوعاتی مطرح شد که باید پاسخ داده شود و اینکه در یک رفتار ظاهری به پایان بحث اشاره شود کفایت نمیکند. به عبارت دیگر باید برای شبهاتی که در این راستا مطرح شد پاسخی قانعکننده نیز داده شود.»
روابط شیخین مشهور شورا و خبرگان که هر دو سابقه ریاست طولانیمدت بر قوه قضائیه را در پرونده کاری خود دارند، وارد مرحله پسادعوا شده است. منظور دعوای آیتالله محمد یزدی و آیتالله صادق آملیلاریجانی است. هر دو عضو فقیه شورای نگهبان قانون اساسی، عضو مجلس خبرگان رهبری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (به ریاست آملیلاریجانی)، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (به دبیری محمد یزدی) هستند و ریاست دودورهای قوه قضائیه را تجربه کردهاند.
اختلاف هست و نیست
مردادماه در روزهای آخرین خود بود که آیتالله محمد یزدی، در یکی از سخنرانیهای خود به نوع مدیریت، سبک زندگی، روابط شخصی و برخی نزدیکان و اطرافیان آیتالله آملیلاریجانی تاخت. هنوز خبر به صورت جامع و کامل منتشر نشده بود که آملیلاریجانی جوابیهای تند و تیزتر به سلف خود نوشت، جوابیهای که در آن بدون ملاحظه مسائلی را برملا میکرد.
سکوت جایز نیست
این سخنرانی و جوابیه بعد از آن، ولولهای در جامعه به راه انداخت. جریانهای رقیب خرسندی خود را از برملا شدن اختلاف در بین چهرههای شاخص نظام، با زمزمههای درگوشی منتقل میکردند تا محکوم به اختلافانگیزی نشوند. جریانهای همسو هم نگرانی و ناراحتی خود را از این اتفاق نامبارک پنهان نکرده و تمام سعی خود را به کار بستند تا شیخین پرسابقه و پرنفوذ، کدورتها را کنار بگذارند. روزنامه همدلی پیش از این تبعات مسکوت ماندن این اختلاف را شرح داده بود، ولی جریان اقتدارگرا و تمامیتخواه، صلاح را در آن دانسته است تا دو آیتالله دیگر به هم خرده نگیرند. شاید همین صلاح کار بود که آملیلاریجانی را بر آن داشت تا جوابیه خود را از سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام بردارد و دامنه این اختلاف بیش از این گسترده نشود.
آشتیکنان بدون زرق و برق
نتیجه دیگر این صلاح دانستنها، مصافحه دو آیتالله با یکدیگر در جلسه شورای نگهبان بود.
عباسعلی کدخدایی، سخنگوی این شورا در توئیتی با انتشار تصویری از مصافحه آیتالله آملیلاریجانی با آیتالله یزدی در یکی از جلسات آخر هفته گذشته شورای نگهبان، نوشت: «امروز روز خوبی بود برای همه در شورای نگهبان. هر دو یکی میشویم تا نبود اختلاف. به قول آن پیر سفر کرده، باید همه فریادها را بر سر آمریکا کشید و البته که اختلاف نظر، طبیعی هر جامعه بالندهای است. از اختلاف راه چه غم، رهنما یکی است.»
دشمن خود را بشناس
با کدخدایی میتوان موافق بود که باید دشمن را بهخوبی شناخت و هر چه فریاد داشت بر سر آن کشید. اما نباید از این غافل شد که گاهی برای اصلاح امور و رسیدن به قدرت لازم بهمنظور مقابله با دشمن باید اوضاع داخلی خود را سر و سامان داد و لازمه آن، وحدت نظرها و دیدگاهها در امور کلان تصمیمگیری و تصمیمسازی است. موضوعی که در تقابل شیخین شورای نگهبان، یزدی و آملیلاریجانی مشهود نیست و به اثبات نخواهد نرسید.
دعوای صوری یا واقعی
آن دعوا و این آشتی یک سوال در ذهن کاوشگر مطرح میکند؛ آیا دعوای شیخین صوری بود که بدون هیچ بازخواست و پرسش و پاسخی با یک مصاحفه (هرچند ظاهری) به آن پایان داده شد؟ اگر این باشد که باید مشخص شود؛ چرا این دعوای صوری مطرح شد و در آن اتفاقا کسانی به هم ضربه زدند و از هم ضربه خوردند که نظام اسلامی روی هر دوی آنها سرمایهگذاری کرده و در مهمترین نهادهای قانونگذاری (شورای نگهبان)، سیاسی (مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام) و مذهبی (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) حضوری موثر دارند ـ یا لاقل این طور گفته شده ـ و تخریب هر یک از آنها تخریب نهادهایی است که در آن اثرگذارند. فرض صوری بودن دعوا از جایی تقویت میشود که بدون هیچ فعالیت خاصی، دعوا به ظاهر ختم به خیر شد و دفعتا آبی بر آتش ریخته شد و شعلههای زبانه کشیده اختلاف را ناگهان خاموش کرد.
اگر این احتمال درست باشد، نهادهای مسئول باید به موضوع ورود کنند که چرا این واقعه رخ داد؟ واقعهای که در تاریخ ماندگار است؛ هر چند بخشی از آن از سایت مجمع تشخیص مصلحت حذف شده باشد و یا اینکه رسانهای اصولگرا به آن نپرداخته و اخبار چنین مسالهای را ایگنور و پنهان کرده باشند.
کارکشتهها بازی نمیخورند
احتمال دیگر در واقعی بودن این دعواست. این احتمال قویتر است؛ چون طبیعی است که دو سیاستمدار کارکشته که بهواسطه تجربه بالای مدیریتی و دیدگاههای چندبعدی، مهمترین مسئولیتهایی را که در نظام میتوان متصور شد، بیش از یک دهه بر عهده داشته اند، اسیر بازیهای سیاسی نمیشوند و محال است که به اصطلاح سیاسیون، بازی بخورند. پس در این میان مسالهای بوده که کار را به توهین و تهمت طرفین کشاند. متاسفانه مباحث مطروحه نه تنها از سوی دستگاههای مسئول که حتی از سوی رسانهها بهعنوان چشمان بیدار جامعه به دهلیز فراموشی سپرده شده است.
اینکه بین محمد یزدی و صادق آملیلاریجانی مصافحهای رخ داد، حل مساله نیست. مساله زمانی حل خواهد شد که ادعای مطروحه در سخنرانی یزدی و نیز دفاع و ادعای آملیلاریجانی از سوی دستگاه قضا به صورت کاملا کارشناسی و با کمک نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بررسی و موشکافی شود و در این میان هر کسی که مفسدهای را انجام داده است، پاسخگوی اعمال خود باشد.
طرح دعوا ابتر ماند
مساله دیگر این است که چرا دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی در این حصوص ورود مستقیم نکردهاند تا حق را از ناحق تشخیص داده و با معرفی آنها به مراجع ذیصلاح، دستگاه قضایی را در خصوص اتخاذ تصمیم درست و مناسب یاری برسانند. به هر حال حجم اتهامات وارده از سوی هر دوی این بزرگواران نسبت به همدیگر کم نبوده و افشای هر یک از آنها علیه شخصیتهایی مانند رئیس دولت اصلاحات یا حتی رئیس جمهور کنونی، چه جنجالهایی که به دنبال نداشت. این بیتفاوتی شائبههایی را در اذهان ایجاد میکند که در بسیاری مواقع محافظهکاری خانمان برانداز، مانع از طرح آنها میشود؛ اما به هر حال نمیتوان آن را نادیده گرفت.
کمپین دعوت به سکوت
طرح رسانهای این دعوا، کمپین دعوت به سکوت را از سوی برخی محافل نزدیک به طرفین شکل داد. این شکلگیری چنین کمپینی برای سکوت و تمام کردن مجادله خود منشا شائبههای دیگر است.
کسانی که به نوعی نامشان یا جریان فکری متبوعشان در این مجادله زیر سوال رفته، سردمدار دعوت به سکوت بودند تا بیش از آنچه رخ داد، آبروریزی نشود. البته شکی نیست که این داعیان سکوت، نگران آبروی خود هستند تا بیش از این در تیررس قضاوت (مردم و نهادهای قضایی) قرار نگیرند؛ که اگر جور دیگری شود، پردهها برافتد و سبوها بشکند.
به مردم اطلاع ندهید
یک تحلیل دیگر در خصوص سکوت آزاردهنده در پس دعوای یزدی و آملیلاریجانی این است که اتفاقا نهادهای قضایی و امنیتی و اطلاعاتی به این بحث ورود مسئولانه کردهاند؛ اما از آنجا که طرفین دعوا، جزو معتمدین نظام هستند، از ارائه گزارشهای مربوطه سرباز میزنند. اگر این موضوع صحت داشته باشد، باید نگران بود. به هر حال نظام از آن مردم است و اگر مردم نامحرم دانسته شوند، دیواری بین حاکمیت و مردم ایجاد خواهد شد که سرانجام مثبت و امیدوار کنندهای برای آن متصور نمیتوان شد.
بازخوانی یک واکنش
آیتالله محسن غرویان، استاد سرشناس حوزه علمیه قم درباره آشتی اخیر محمد یزدی و آملیلاریجانی، نوشته است: «اختلاف بین علما یک آفت بزرگ برای کل جامعه است و مادامی که این اختلاف در میان مسئولان بلندپایه رخ میدهد، میتواند تاثیری منفی بر کل جامعه داشته باشد؛ چرا که مردم رفتار مسئولان را به دقت زیرنظر دارند و مسلم است چنین برخوردهایی را به ذهن میسپارند. در مقابل اختلافات آشتی کردن و احترام گذاشتن تاثیر مثبت دارد و جای شک و تردیدی نیست که لازم است و باید این اختلافنظرها عمیقا به یک اشتراک نظر برسد، در نتیجه این رفتارهای ظاهری میتواند به عنوان یک نکته مثبت مدنظر قرار بگیرد، اما آنچه مهم است اینکه اگر اختلافات عمیق باشد با یک رفتار ظاهری بر طرف نمیشود مگر اینکه در دو طرز فکر متفاوت کاملا قانع شود و یکدیگر را قبول کنند یا حداقل برای طرف مقابل درجهای از حقانیت قائل شوند.
اما نکتهای که در ماجرای اختلاف میان آیتالله آملیلاریجانی و آیتالله یزدی مسائلی از «خزینهالاسرار» بودن یک طرف و شبهاتی دیگر که در ذهن مردم به وجود آمد که باید به این شبهات پاسخی مستدل داده شود تا آنجا مردم قانع شوند که این اسرار چه هست و آنچه به زبان آورده شده بود پایه و اساسش کجاست؟
فارغ از این موضوع بار دیگر لازم است تاکید شود در مباحثی که میان دو مقام صورت گرفت مسائل و موضوعاتی مطرح شد که باید پاسخ داده شود و اینکه در یک رفتار ظاهری به پایان بحث اشاره شود کفایت نمیکند. به عبارت دیگر باید برای شبهاتی که در این راستا مطرح شد پاسخی قانعکننده نیز داده شود.»