تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۵
کد مطلب : ۴۱۰۸۸۲
تحرکات و فعالیتهای انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد (بخش پانزدهم)
اصولگرایان بویراحمد و شورای تکراری حکمیت
۷
کبنا ؛گروه سیاسی- بخش پانزدهم: ساختار قدرت در کشور و گفتمانهای حاکم در شکل گیری این ساختار یک رابطه سفت و متصلب از اقلیت بالا و اکثریت پایین را سبب شده است.
اینکه علت چیست و راه گریز از چنین ساختاری کدام است در حوصله این نوشتار نیست ولی نگاهی به وضعیت دو جریان سیاسی در ایران نشان میدهد چارت و ساختار این دو جریان هیچ تفاوتی با هم ندارد و سازوکار مناسبی برای عرض اندام ابتدای ترین صور دموکراسی نیز در آن در نظر گرفته نشده است. این تداوم و تغیر ناپذیری به خصوصیات قدرت بر میگردد.
برای نمونه در کهگیلویه و بویراحمد و در جریان اصولگرای آن بیش از چند دهه است چند چهره تکراری در رأس حضور دارند. جالب آن که همه نیز معترض این چهرهها هستند و همه مدعی پایان عصر آنهاست ولی در عمل همه دنبال همان چهرهها هستند و حتی اگر خود این چهرهها قصد کناره گیری داشته باشند همان منتقدین آنها را رها نمیکنند.
مشابه همین وضعیت در جریان اصلاح طلب شهرستان کهگیلویه و سایر شهرستانها نیز وجود دارد. به همین خاطر است بعد از چهار دهه در هر جریانی تنها چند چهره تکراری در رأس حضور دارند و تعداد معدودی توانستهاند به مجلس راه پیدا کنند.
حکایت اصولگرایان بویراحمد را همین حالا نیز میتوان به عنوان یک ضرب المثل برای بقیه بکار برد.
جریانی که خود را محل رشد و رویش چهرههای جدید میداند خود را متعلق به همه میداند ولی هرگز نتوانسته است از چنبره چند چهره تکراری خارج شود.
در سال 1390 بود که همان ابتدای سال اعلام شد که «ستار هدایتخواه» قصد کاندیداتوری برای انتخابات نهم ندارد و جریان اصولگرا بهتر است به دنبال یک چهره جدید باشد. بعدها نیز گفته شد که هدایتخواه استخاره کرده است و این استخاره هم " بد" آمده است ولی سردرگمی و عدم اجماع بر روی یک گزینه جدید که محصول دو موضوع بود؛ یک مدعی بودن بسیاری از چهرههای اصولگرا و دیگر اینکه هیچ کس دیگری را قبول نداشت. هر کس هدفش از تن دادن به قواعد حزبی و شورا اجماع بر روی خود بود. این موضوع سبب شد در نهایت اصولگرایان دست به دامان خود هدایتخواه شوند و وی در حالی که خود را بی میل نشان میداد اقدام به ثبت نام در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نماید.
در آن دوره استخاره بد هدایتخواه درست تعبیر شد و وی بعد از دو دور حضور مقتدارنه در مجلس از غلام محمد زارعی که اساساً سیاستمدار نبود شکست خورد.
قاعدتاً آن شکست باید پایان انتخاباتی هدایتخواه میبود و اصولگرایان سراغ یک چهره جدید برای انتخابات مجلس بعدی میرفتند اما سالها از پی هم میگذشت و هیچ اتفاقی در اردوگاه این جریان رخ نداد تا اینکه این جریان در نهایت در سال 1394 مجبور شد که فعالیت خود را شدت بخشد و صحبت از تشکیل یک شورا نماید.
شورای اصولگرایان تشکیل شد ولی همه شورا را تنها در یک صورت قبول داشتند که خودشان خروجی آن شورا باشند.
نام های زیادی از دل آن شورا بیرون آمد ولی هیچ نامی ماندگار نبود و یکی بعد از دیگری کنار میرفتند تا در نزدیکترین زمان به اسفند 94 اصولگرایان سراسیمه دست به دامان خود هدایتخواه شوند.
هدایتخواه این بار با قطعیت بیشتری از نیامدن صحبت کرده بود و هیچ نشانهای که دلالت بر آمدنش داشته باشد در دست نبود.
در نهایت ولی هدایتخواه را در آخرین ساعات ثبت نام به فرمانداری بویراحمد در خیابان گلستان 14 آوردند و وی وارد کارزار انتخابات شد.
شرایط اما این بار از دور قبل برای هدایتخواه سختتر و پیچیدهتر بود. ظهور یک نامزد جدید به نام مهدی روشنفکر با اشتراکات و هم پوشانی زیاد قومی و جریانی شرایط سختی را پدید آورده بود و در نهایت هم این شرایط سخت مانع از آن شد که هدایتخواه بتواند به مجلس راه پیدا کند. این اتفاق اما در حافظه جمعی سران اصولگرای بویراحمد ماند و آنها روشنفکر را عامل شکست خود و وی را غیر خودی میدانستند.
همین نگاه است که هنوز مانع از آن میشود که این جریان بر روی مهدی روشنفکر به عنوان یک گزینه انتخاباتی حساب باز کند و بسیاری از آنها حتی حاضر به مذاکره در این مورد نیستند. هر چند در این جریان کسانی هم هستند که بر این باورند که میتوان از ظرفیت روشنفکر استفاده کرد و در صورتی که هدایتخواه نباشد روشنفکر یک گزینه مستعد و بالقوه خوبی برای جریان اصولگرای بویراحمد است.
اینک در آستانه انتخابات یازدهم درب اتاق اصولگرایان بویراحمد کماکان بر همان پاشنه قبلی میچرخد.
آنها باز هم شورا تشکیل دادند و شورا هم کاملاً مشخص است یک مسیر عبث و تکراری را آغاز کرده است و به احتمال زیاد به همان نقطهای ختم خواهد شد که در دو دور قبل ختم شد و شاید هم بدتر.
شورا تا اینجا نشان داده است یک قید قبلی دارد و آنهم عدم معرفی مهدی روشنفکر است و این در حالی است که روشنفکر بی میل به گزینه شدن از سوی این شورا نیست اما شورا مدعی است که شروطی دارد که روشنفکر این شروط را قبول نمیکند و وقتی هم که کسی شروطشان را نپذیرد قاعدتاً شانسی برای گزینه بودن توسط شورا ندارد.
شورا در اولین نشست ادعایی خود یک گزینه جدید را معرفی کرد. گزینهای که گفته میشود بیش از آن که شورا دغدغه رأی اوری را داشته باشد در پی ضربه زدن و مدیریت رأی روشنفکر است.
برخی مطلعین ادعا میکنند این سناریو توسط پیشوا طراحی و در حال اجراست و برخی چهرهها از جمله شیخ صفدر پناهی نیز از این سناریو حمایت میکنند.
اما اجرای سناریو نه تنها موفق نبوده است که کاملاً به نظر شکست خورده میرسید و اصولگرایان را بر سر یک دوراهی باخت – باخت قرار داده است. چرا که اگر فرخیانی در صحنه بماند شانس بسیار کمی برای بدست آوردن حداقلی از آرا دارد و اگر بخواهند عذر وی را بخواهند نوعی بی برنامگی و بی احترامی به گزینههای غیر هدایتخواه به ذهن متبادر میشود و با توجه به وجود هم پوشانی این گزینه با روشنفکر بعداً روشنفکر میتواند به عنوان یک برگ برنده انرا رو کند که اساساً شورا دنبال حل مسئله انتخابات نیست و بیشتر درگیر یک جنگ و انتقام گیری است. قرائن بیانگر آن است که فرخیانی تا پایان قادر به ماندن نیست وشورا بار دیگر وارد یک فرآیند تکراری معرفی گزینههای جدید خواهد شد.
حالا هم دست اصولگرایان بویراحمد بسیار خالی است آنها فرصت آزمون و خطا ندارد و فقط به پیروزی میاندیشند و حاضر به معرفی یک چهره جدید نیستند که کمی به وی زمان دهند.
روند اگر به همین شکل به پیش رود دیر یا زود اصولگرایان باز هم دست به دامان هدایتخواه خواهند شد و در آن صورت حضور هدایتخواه معادلات انتخاباتی را کاملاً تغیر خواهد داد ولی اگر وی به هر دلیلی نیاید در میان گزینههای فعلی رقابت به سمت روشنفکر و زارع خواهد رفت و شرایط ظاهری روشنفکر از چهار سال قبل نیز بهتر خواهد شد.
ولی شرایط این گونه نمیماند و تغییر و تحولات زیادی در پیش است برای تأیید صلاحیت هیچ کس حتی زارع و بقیه ضمانت قبلی وجود ندارد. همین حالا هم فضای بویراحمد کاملاً توسط برخی چهرهها انتخاباتی شده است که این خود یک تخلف است و بعدها ممکن است برخیها در هیئتهای اجرایی و نظارت به این تخلفات احتمالی متوسل شوند.
شرایط عمومی کشور که در حال رفتن به سمت یک شرایط سختتری است نیز در روند کلی انتخابات تأثیر گذار خواهد بود. وضعیت کلی اصولگرایان در کشور نیز انتخابات بویراحمد و کل استان را تحت الشعاع قرار خواهد داد و در آن صورت هدایتخواه و تیم اطرافش این فرصت طلایی را از دست نخواهند داد.
آنچه که تا اینجای کار مشخص است این است که شورای اصولگرایان و سازوکارهای به ظاهر دموکراتیک آن هیچ نشانهای از توجه به خواست و اراده مردم و توجه به جوانان که شعار ادعایی بسیاری از همین چهرههاست در آن وجود ندارد و همه چیز بر خواست و اراده همان چهرههای همیشه در رأس میچرخد.
فعالیت سفت و سخت دو جریان جبهه پایداری و طیف نزدیک به قالیباف و همچنین علی لاریجانی نیز در روند انتخابات کشور و حتی استان که سازوکارهای مخصوص به خود را دارد مؤثر است و گرایش و وابستگی استانداران و فرمانداران نیز در روند انتخابات بی تأثیر نیست و میتوانند اثر گذار باشند.
در ظاهر آمدن هدایتخواه کمی سخت مینماید ولی پذیرفتن اینکه وی هم نمیآید سختتر است.
----------------------------------------------------------------------
قسمت پنجم [چهره های جدید انتخابات بویراحمد]
قسمت هفتم[ انتخابات استانی]
قسمت نهم [موحد]
قسمت دهم [عدل هاشمی پور]
قسمت یازدهم[محمدعلی وکیلی]
قسمت دوازدهم [اصلاح طلبان کهگیلویه]
قسمت سیزدهم [تاجگردون می آید]
اینکه علت چیست و راه گریز از چنین ساختاری کدام است در حوصله این نوشتار نیست ولی نگاهی به وضعیت دو جریان سیاسی در ایران نشان میدهد چارت و ساختار این دو جریان هیچ تفاوتی با هم ندارد و سازوکار مناسبی برای عرض اندام ابتدای ترین صور دموکراسی نیز در آن در نظر گرفته نشده است. این تداوم و تغیر ناپذیری به خصوصیات قدرت بر میگردد.
برای نمونه در کهگیلویه و بویراحمد و در جریان اصولگرای آن بیش از چند دهه است چند چهره تکراری در رأس حضور دارند. جالب آن که همه نیز معترض این چهرهها هستند و همه مدعی پایان عصر آنهاست ولی در عمل همه دنبال همان چهرهها هستند و حتی اگر خود این چهرهها قصد کناره گیری داشته باشند همان منتقدین آنها را رها نمیکنند.
مشابه همین وضعیت در جریان اصلاح طلب شهرستان کهگیلویه و سایر شهرستانها نیز وجود دارد. به همین خاطر است بعد از چهار دهه در هر جریانی تنها چند چهره تکراری در رأس حضور دارند و تعداد معدودی توانستهاند به مجلس راه پیدا کنند.
حکایت اصولگرایان بویراحمد را همین حالا نیز میتوان به عنوان یک ضرب المثل برای بقیه بکار برد.
جریانی که خود را محل رشد و رویش چهرههای جدید میداند خود را متعلق به همه میداند ولی هرگز نتوانسته است از چنبره چند چهره تکراری خارج شود.
در سال 1390 بود که همان ابتدای سال اعلام شد که «ستار هدایتخواه» قصد کاندیداتوری برای انتخابات نهم ندارد و جریان اصولگرا بهتر است به دنبال یک چهره جدید باشد. بعدها نیز گفته شد که هدایتخواه استخاره کرده است و این استخاره هم " بد" آمده است ولی سردرگمی و عدم اجماع بر روی یک گزینه جدید که محصول دو موضوع بود؛ یک مدعی بودن بسیاری از چهرههای اصولگرا و دیگر اینکه هیچ کس دیگری را قبول نداشت. هر کس هدفش از تن دادن به قواعد حزبی و شورا اجماع بر روی خود بود. این موضوع سبب شد در نهایت اصولگرایان دست به دامان خود هدایتخواه شوند و وی در حالی که خود را بی میل نشان میداد اقدام به ثبت نام در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نماید.
در آن دوره استخاره بد هدایتخواه درست تعبیر شد و وی بعد از دو دور حضور مقتدارنه در مجلس از غلام محمد زارعی که اساساً سیاستمدار نبود شکست خورد.
قاعدتاً آن شکست باید پایان انتخاباتی هدایتخواه میبود و اصولگرایان سراغ یک چهره جدید برای انتخابات مجلس بعدی میرفتند اما سالها از پی هم میگذشت و هیچ اتفاقی در اردوگاه این جریان رخ نداد تا اینکه این جریان در نهایت در سال 1394 مجبور شد که فعالیت خود را شدت بخشد و صحبت از تشکیل یک شورا نماید.
شورای اصولگرایان تشکیل شد ولی همه شورا را تنها در یک صورت قبول داشتند که خودشان خروجی آن شورا باشند.
نام های زیادی از دل آن شورا بیرون آمد ولی هیچ نامی ماندگار نبود و یکی بعد از دیگری کنار میرفتند تا در نزدیکترین زمان به اسفند 94 اصولگرایان سراسیمه دست به دامان خود هدایتخواه شوند.
هدایتخواه این بار با قطعیت بیشتری از نیامدن صحبت کرده بود و هیچ نشانهای که دلالت بر آمدنش داشته باشد در دست نبود.
در نهایت ولی هدایتخواه را در آخرین ساعات ثبت نام به فرمانداری بویراحمد در خیابان گلستان 14 آوردند و وی وارد کارزار انتخابات شد.
شرایط اما این بار از دور قبل برای هدایتخواه سختتر و پیچیدهتر بود. ظهور یک نامزد جدید به نام مهدی روشنفکر با اشتراکات و هم پوشانی زیاد قومی و جریانی شرایط سختی را پدید آورده بود و در نهایت هم این شرایط سخت مانع از آن شد که هدایتخواه بتواند به مجلس راه پیدا کند. این اتفاق اما در حافظه جمعی سران اصولگرای بویراحمد ماند و آنها روشنفکر را عامل شکست خود و وی را غیر خودی میدانستند.
همین نگاه است که هنوز مانع از آن میشود که این جریان بر روی مهدی روشنفکر به عنوان یک گزینه انتخاباتی حساب باز کند و بسیاری از آنها حتی حاضر به مذاکره در این مورد نیستند. هر چند در این جریان کسانی هم هستند که بر این باورند که میتوان از ظرفیت روشنفکر استفاده کرد و در صورتی که هدایتخواه نباشد روشنفکر یک گزینه مستعد و بالقوه خوبی برای جریان اصولگرای بویراحمد است.
اینک در آستانه انتخابات یازدهم درب اتاق اصولگرایان بویراحمد کماکان بر همان پاشنه قبلی میچرخد.
آنها باز هم شورا تشکیل دادند و شورا هم کاملاً مشخص است یک مسیر عبث و تکراری را آغاز کرده است و به احتمال زیاد به همان نقطهای ختم خواهد شد که در دو دور قبل ختم شد و شاید هم بدتر.
شورا تا اینجا نشان داده است یک قید قبلی دارد و آنهم عدم معرفی مهدی روشنفکر است و این در حالی است که روشنفکر بی میل به گزینه شدن از سوی این شورا نیست اما شورا مدعی است که شروطی دارد که روشنفکر این شروط را قبول نمیکند و وقتی هم که کسی شروطشان را نپذیرد قاعدتاً شانسی برای گزینه بودن توسط شورا ندارد.
شورا در اولین نشست ادعایی خود یک گزینه جدید را معرفی کرد. گزینهای که گفته میشود بیش از آن که شورا دغدغه رأی اوری را داشته باشد در پی ضربه زدن و مدیریت رأی روشنفکر است.
برخی مطلعین ادعا میکنند این سناریو توسط پیشوا طراحی و در حال اجراست و برخی چهرهها از جمله شیخ صفدر پناهی نیز از این سناریو حمایت میکنند.
اما اجرای سناریو نه تنها موفق نبوده است که کاملاً به نظر شکست خورده میرسید و اصولگرایان را بر سر یک دوراهی باخت – باخت قرار داده است. چرا که اگر فرخیانی در صحنه بماند شانس بسیار کمی برای بدست آوردن حداقلی از آرا دارد و اگر بخواهند عذر وی را بخواهند نوعی بی برنامگی و بی احترامی به گزینههای غیر هدایتخواه به ذهن متبادر میشود و با توجه به وجود هم پوشانی این گزینه با روشنفکر بعداً روشنفکر میتواند به عنوان یک برگ برنده انرا رو کند که اساساً شورا دنبال حل مسئله انتخابات نیست و بیشتر درگیر یک جنگ و انتقام گیری است. قرائن بیانگر آن است که فرخیانی تا پایان قادر به ماندن نیست وشورا بار دیگر وارد یک فرآیند تکراری معرفی گزینههای جدید خواهد شد.
حالا هم دست اصولگرایان بویراحمد بسیار خالی است آنها فرصت آزمون و خطا ندارد و فقط به پیروزی میاندیشند و حاضر به معرفی یک چهره جدید نیستند که کمی به وی زمان دهند.
روند اگر به همین شکل به پیش رود دیر یا زود اصولگرایان باز هم دست به دامان هدایتخواه خواهند شد و در آن صورت حضور هدایتخواه معادلات انتخاباتی را کاملاً تغیر خواهد داد ولی اگر وی به هر دلیلی نیاید در میان گزینههای فعلی رقابت به سمت روشنفکر و زارع خواهد رفت و شرایط ظاهری روشنفکر از چهار سال قبل نیز بهتر خواهد شد.
ولی شرایط این گونه نمیماند و تغییر و تحولات زیادی در پیش است برای تأیید صلاحیت هیچ کس حتی زارع و بقیه ضمانت قبلی وجود ندارد. همین حالا هم فضای بویراحمد کاملاً توسط برخی چهرهها انتخاباتی شده است که این خود یک تخلف است و بعدها ممکن است برخیها در هیئتهای اجرایی و نظارت به این تخلفات احتمالی متوسل شوند.
شرایط عمومی کشور که در حال رفتن به سمت یک شرایط سختتری است نیز در روند کلی انتخابات تأثیر گذار خواهد بود. وضعیت کلی اصولگرایان در کشور نیز انتخابات بویراحمد و کل استان را تحت الشعاع قرار خواهد داد و در آن صورت هدایتخواه و تیم اطرافش این فرصت طلایی را از دست نخواهند داد.
آنچه که تا اینجای کار مشخص است این است که شورای اصولگرایان و سازوکارهای به ظاهر دموکراتیک آن هیچ نشانهای از توجه به خواست و اراده مردم و توجه به جوانان که شعار ادعایی بسیاری از همین چهرههاست در آن وجود ندارد و همه چیز بر خواست و اراده همان چهرههای همیشه در رأس میچرخد.
فعالیت سفت و سخت دو جریان جبهه پایداری و طیف نزدیک به قالیباف و همچنین علی لاریجانی نیز در روند انتخابات کشور و حتی استان که سازوکارهای مخصوص به خود را دارد مؤثر است و گرایش و وابستگی استانداران و فرمانداران نیز در روند انتخابات بی تأثیر نیست و میتوانند اثر گذار باشند.
در ظاهر آمدن هدایتخواه کمی سخت مینماید ولی پذیرفتن اینکه وی هم نمیآید سختتر است.
----------------------------------------------------------------------
قسمت پنجم [چهره های جدید انتخابات بویراحمد]
قسمت هفتم[ انتخابات استانی]
قسمت نهم [موحد]
قسمت دهم [عدل هاشمی پور]
قسمت یازدهم[محمدعلی وکیلی]
قسمت دوازدهم [اصلاح طلبان کهگیلویه]
قسمت سیزدهم [تاجگردون می آید]