تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۰۰:۴۷
کد مطلب : ۵۰۵۱۱۲
توافقنامه صلح پر از نکات مبهم است
مردم غزه؛ از زندگی در جهنم تا پناهندگانی بیپناه | فلسطینیها تماشاگران تئاتر ترامپ در شرم الشیخ
۰
کبنا ؛ یکی از ویژگیهای توافق صلح غزه، غیبت کامل رهبری رسمی فلسطینیان بود. مذاکرات در مورد آینده فلسطینیان بدون حضور نماینده رسمی آنها برگزار شد، درست مثل تماشاگری که میخواهد در تئاتری که دیگران نوشته و اجرا کردهاند، نقشی داشته باشد.
به گزارش کبنا نیوز، طرح صلحی که دونالد ترامپ برای غزه درنظر گرفته است، درحالی مردم فلسطین را برای حمله ۷ اکتبر سرزنش میکند و آنها را مسئول جبران آن می داند که هیچ مسئولیتی را از اسرائیل برای اقدامات خشونتآمیز در غزه، نمیطلبد. این طرح خواستار کاهش رادیکالیسم در غزه است، اما هیچ حرفی درباره لزوم پایان رویکرد افراطی اسرائیل، و پایان روند اشغال این رژیم، نمیزند. این توافقنامه پر از نکات مبهم است. مثلا هیچ جدول زمانی، داور مشخص یا مکانیسمی برای برخورد با نقضهای احتمالی آتشبس ندارد.
حسین آقا و رابرت مالی در گاردین نوشتند: با فرض اینکه همه چیز طبق برنامه پیش رود و ابهامات طرح صلح غزه به مانعی برای ادامه تبدیل نشوند، و فشارهای کشورهای عرب و اسلامی بر آمریکا ادامه یابد و آمریکا بتواند اسرائیل را وادار به همکاری کند، زندگی ساکنان غزه در بهترین حالت، از یک وضعیت اسفناک فاجعهبار، به یک کابوس قابل کنترل تغییر خواهد کرد؛ آنها در سرزمین مصادره شده خود، از طعمههایی بیپناه به پناهندگانی بیپناه تبدیل شدهاند.
با این حال، حتی رسیدن به چنین سطحی از ثبات هم در غزه، دستاوردی مهم محسوب میشود.
ترامپ اسرائیل را تحت فشار گذاشته بود
اسرائیل هرگز به این اندازه منزوی نبوده است. فلسطینیان نیز به ندرت از چنین حمایت گسترده و بینالمللی برخوردار بودند اما هیچ یک از طرفین نتوانستند منابع و توانمندیهای عظیم خود را به دستاوردهای سیاسی ملموس تبدیل کنند.
این توافق، تنها با دخالت یک رئیسجمهور آمریکایی که اهمیتی به محدودیتهای مرسوم داخلی نمیداد و به قوانین سیاسی وابسته نبود ممکن بود. فردی که حاضر شد با حماس مذاکره کند و از طرفی دیگر، اسرائیل را تحت فشار قرار دهد.
آنچه برای اسرائیل اهمیت داشت، بازگرداندن گروگانها، تثبیت حضور نظامی خود در غزه و پایان جنگ بود؛ درحالی که برای حماس، توقف قتلعام، ورود کمکهای بشردوستانه، آزادی زندانیان و به رسمیت شناخته شدن ضمنی به عنوان مذاکرهکننده اصلی فلسطینی، مهم بود.
حماس به ترکیه و قطر اعتماد دارد
نکته قابل توجه در این توافق، حضور فعال مقامات ترکیه و قطر بود؛ کشورهایی که حماس به آنها اعتماد دارد. این کشورها توانستند گروه اسلامی حماس را برای پذیرش توافقهایی که پیشتر رد شده، متقاعد کنند. این توافق در اصل میان ترامپ، اردوغان و امیر قطر شکل گرفت، نه توافقی مستقیم میان اسرائیل و حماس. آمریکا ضمانت اسرائیل را ارائه کرد و ترکیه و قطر ضمانت حماس را کردند. به دلیل اعتماد حماس به ترکیه و قطر، اطمینان غیرمستقیم باعث شکلگیری توافق شد. درواقع، ارتباط مستقیم با آمریکا برای موفقیت طرح، کافی نبود.
نادیده گرفت فلسطینیان در مذاکرات
یکی از ویژگیهای این توافق، غیبت کامل رهبری رسمی فلسطینیان بود. مذاکرات در مورد آینده فلسطینیان بدون حضور نماینده رسمی آنها برگزار شد، درست مثل تماشاگری که میخواهد در تئاتری که دیگران نوشته و اجرا کردهاند، نقشی داشته باشد. تشکیلات خودگردان فلسطین تنها نظراتی درباره جنایات جنگی اسرائیل ارائه دادند و سپس برای توافقی که نقشی در آن نداشت، دست زد.
رویکرد جدید باید از اشتباهات گذشته درس بگیرد
تجربه نشان داده که طرحهای پیچیده و فنی برای بازگشایی گذرگاهها، کاهش محدودیتها، بازسازی غزه و جلوگیری از حمل سلاح، هرگز به مرحله اجرا نرسیدهاند. همچنین، راهحلهای پیشین مانند تشکیل دو دولت نیز تاکنون نتوانستهاند گره از بحران دیرینه اسرائیل و فلسطین بگشایند. واقعیت این است که پیشرفت تنها زمانی ممکن است که طرفها با درک عمیق از حساسیتها و واقعیتهای یکدیگر، از قدرت سیاسی و دیپلماسی واقعگرایانه کمک بگیرند.
رویکرد جدید باید از اشتباهات گذشته درس بگیرد و دیگر بر مذاکرات محدود و تقسیمبندیهای خشک و ناکارآمد مرزی متکی نباشد.
این درگیری، فقط یک مناقشه فنی بر سر تقسیمبندیهای مرزی و مسائل امنیتی نیست، بلکه نبردی عمیق، احساسی و تاریخی است. انکار این واقعیت نه تنها سودی ندارد، بلکه باعث تداوم رنجها میشود. شاید تنها با پذیرش حقیقت، و رویارویی صادقانه بتوان مسیر صلح واقعی را پیدا کرد.
به گزارش کبنا نیوز، طرح صلحی که دونالد ترامپ برای غزه درنظر گرفته است، درحالی مردم فلسطین را برای حمله ۷ اکتبر سرزنش میکند و آنها را مسئول جبران آن می داند که هیچ مسئولیتی را از اسرائیل برای اقدامات خشونتآمیز در غزه، نمیطلبد. این طرح خواستار کاهش رادیکالیسم در غزه است، اما هیچ حرفی درباره لزوم پایان رویکرد افراطی اسرائیل، و پایان روند اشغال این رژیم، نمیزند. این توافقنامه پر از نکات مبهم است. مثلا هیچ جدول زمانی، داور مشخص یا مکانیسمی برای برخورد با نقضهای احتمالی آتشبس ندارد.
حسین آقا و رابرت مالی در گاردین نوشتند: با فرض اینکه همه چیز طبق برنامه پیش رود و ابهامات طرح صلح غزه به مانعی برای ادامه تبدیل نشوند، و فشارهای کشورهای عرب و اسلامی بر آمریکا ادامه یابد و آمریکا بتواند اسرائیل را وادار به همکاری کند، زندگی ساکنان غزه در بهترین حالت، از یک وضعیت اسفناک فاجعهبار، به یک کابوس قابل کنترل تغییر خواهد کرد؛ آنها در سرزمین مصادره شده خود، از طعمههایی بیپناه به پناهندگانی بیپناه تبدیل شدهاند.
با این حال، حتی رسیدن به چنین سطحی از ثبات هم در غزه، دستاوردی مهم محسوب میشود.
ترامپ اسرائیل را تحت فشار گذاشته بود
اسرائیل هرگز به این اندازه منزوی نبوده است. فلسطینیان نیز به ندرت از چنین حمایت گسترده و بینالمللی برخوردار بودند اما هیچ یک از طرفین نتوانستند منابع و توانمندیهای عظیم خود را به دستاوردهای سیاسی ملموس تبدیل کنند.
این توافق، تنها با دخالت یک رئیسجمهور آمریکایی که اهمیتی به محدودیتهای مرسوم داخلی نمیداد و به قوانین سیاسی وابسته نبود ممکن بود. فردی که حاضر شد با حماس مذاکره کند و از طرفی دیگر، اسرائیل را تحت فشار قرار دهد.
آنچه برای اسرائیل اهمیت داشت، بازگرداندن گروگانها، تثبیت حضور نظامی خود در غزه و پایان جنگ بود؛ درحالی که برای حماس، توقف قتلعام، ورود کمکهای بشردوستانه، آزادی زندانیان و به رسمیت شناخته شدن ضمنی به عنوان مذاکرهکننده اصلی فلسطینی، مهم بود.
حماس به ترکیه و قطر اعتماد دارد
نکته قابل توجه در این توافق، حضور فعال مقامات ترکیه و قطر بود؛ کشورهایی که حماس به آنها اعتماد دارد. این کشورها توانستند گروه اسلامی حماس را برای پذیرش توافقهایی که پیشتر رد شده، متقاعد کنند. این توافق در اصل میان ترامپ، اردوغان و امیر قطر شکل گرفت، نه توافقی مستقیم میان اسرائیل و حماس. آمریکا ضمانت اسرائیل را ارائه کرد و ترکیه و قطر ضمانت حماس را کردند. به دلیل اعتماد حماس به ترکیه و قطر، اطمینان غیرمستقیم باعث شکلگیری توافق شد. درواقع، ارتباط مستقیم با آمریکا برای موفقیت طرح، کافی نبود.
.jpg)
یکی از ویژگیهای این توافق، غیبت کامل رهبری رسمی فلسطینیان بود. مذاکرات در مورد آینده فلسطینیان بدون حضور نماینده رسمی آنها برگزار شد، درست مثل تماشاگری که میخواهد در تئاتری که دیگران نوشته و اجرا کردهاند، نقشی داشته باشد. تشکیلات خودگردان فلسطین تنها نظراتی درباره جنایات جنگی اسرائیل ارائه دادند و سپس برای توافقی که نقشی در آن نداشت، دست زد.
رویکرد جدید باید از اشتباهات گذشته درس بگیرد
تجربه نشان داده که طرحهای پیچیده و فنی برای بازگشایی گذرگاهها، کاهش محدودیتها، بازسازی غزه و جلوگیری از حمل سلاح، هرگز به مرحله اجرا نرسیدهاند. همچنین، راهحلهای پیشین مانند تشکیل دو دولت نیز تاکنون نتوانستهاند گره از بحران دیرینه اسرائیل و فلسطین بگشایند. واقعیت این است که پیشرفت تنها زمانی ممکن است که طرفها با درک عمیق از حساسیتها و واقعیتهای یکدیگر، از قدرت سیاسی و دیپلماسی واقعگرایانه کمک بگیرند.
رویکرد جدید باید از اشتباهات گذشته درس بگیرد و دیگر بر مذاکرات محدود و تقسیمبندیهای خشک و ناکارآمد مرزی متکی نباشد.
این درگیری، فقط یک مناقشه فنی بر سر تقسیمبندیهای مرزی و مسائل امنیتی نیست، بلکه نبردی عمیق، احساسی و تاریخی است. انکار این واقعیت نه تنها سودی ندارد، بلکه باعث تداوم رنجها میشود. شاید تنها با پذیرش حقیقت، و رویارویی صادقانه بتوان مسیر صلح واقعی را پیدا کرد.