تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۱۳
کد مطلب : ۴۶۵۷۸۱
یادداشتی از سیدعلی عباس محدث؛
روز خبرنگار یا تکریم قلم و بیان
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سید علی عباس محدث در یادداشتی نوشت: معمولاً روزهای مهم سال را بر اساس اتفاقات مهمی که به وقوع پیوسته است، نامگذاری میکنند. این ارزشگذاریها پسندیده هست. چراکه همۀ ارکان جامعه را وادار به پذیرش این حقیقت میکنند که افراد، گروهها، جریانها و عوامل تعیین کنندۀیه اتفاق بزرگ، میتوانند دوباره هم تاریخسازی کنند. مثلاً قیام پانزده خرداد سال ۱۳۴۲، فقط برای همان سال نیست. این خودجوشی و انقلاب مردمی و جانفشانی در مقابل استبداد و دیکتاتوری، میتواند آگاهانهتر و به روز از آن سال، در هر جامعه اتفاق بیافتد. یا انقلاب ۵۷ ملت ایران، یا روز جهانی صلیب سرخ، یا تعیین جایزه نوبل و هر اتفاقی دیگر در تقویم سالانه ملتها، پیام خاصی دارد.
در کشور ما، روز ۱۷ مرداد هر سال را به نام روز خبرنگار معرفی کردهاند. در پی حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در کابل و به شهادت رسیدن جمعی از دیپلماتها و همچنین محمود صارمی خبرنگار کشورمان، هر ساله، این روز را گرامی میداریم و حداقل در نوشتن و بیان، خبرنگاران را ارج مینهیم.
اینکه چرا خبرنگار قداست میگیرد و چرا شدیدترین غضبها را تحمل میکند، جای تأمل دارد. همان کسانی که خبرنگار را چشم بینای مردم، بازرسان ویژه مردمی، مطالبهگر مردم، آگاه و مطلع به نیازهای مردم و عملکردهای دولتمردان و هزاران تفسیر و تعریف و تمجید نام میبرند، به ضرورت جایگاه و منفعت خود، شاکی میشوند و گاهی بدترین اقدامات را نسبت به جامعه شریف خبرنگار بعمل میآورند.
چرا چنین میشود؟
مگر نه این است که خبرنگار به پشتوانۀ قلم و دانش خود، واقعیت را میگوید؟ چگونه است که ادعای خدمت به مردم را داریم اما همواره رسانه و خبرنگاران را در تقابل خود میبینیم؟ آیا خبرنگار به غیر از آنچه مردم میخواهند، میگویند؟ آیا خبرنگار مدعی منفعت و مطالبه شخصی است؟ و مهمتر اینکه، آیا خبرنگارِ با تعیین مرز و حدود منفعتی برای مردم دارد؟
آری! دولتها، نمایندگان، مدیران و کسانی که فکر میکنند خادم مردم هستند، باید سایۀ خبرنگار را در کنار خود ببینند. چه فسادها که خبرنگاران مانع میشوند. چه رانتها که دور میکنند، چه بلاها که از سر ملت بر میدارند. چه قانون شکنیها که کنترل میکنند. چه نخبهها که از دل ملت بیرون میکشند، و چه عدالتها که به مردم هدیه میکنند. پس آقای رئیس جمهور، آقای رئیس مجلس، آقای قوۀ قضائیه، خبرنگار را از مردم نگیرید.
همانگونه که ممکلت بدون ارتش، قدرتی برای دفاع ندارد، جامعهای که خبرنگارش در راهروی دادگستریها باشد، مملو از فساد است. به ازای هر خبرنگاری که بازداشت میشود و هر سایتی که بسته میشود و هر روزنامهای که تعطیل میشود، چراغی از عدالت و انصاف خاموش، بازوی از مردم قطع و روزنهای از فساد گشوده میشود. اگر یک سوم وقت مدیران کلان کشور، وزرا و استانداران به مطالعۀ خبر خبرنگاران باشد، قطعاً این تعداد از مدیرانِ نااهل، فاسد و ناکارآمد را نخواهیم داشت. این حجم از ارزشهای دینی و اخلاقی جامعه هزینۀ آدمهای سبک مغز نمیشود. کسانی که هیچ برنامهای ندارند بر مردم و دولتها تحمیل نخواهند شد و نتیجتاً به جای مقاومتهای غیر قابل تحمل مردم در مقابل فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که اکثراً بازخورد عملکردهای ضعیف مدیران سفارشی و تحمیلی است، چارهاندیشیها و رویکردهای توسعه نگر توسط نخبگان و خردمندان جامعه صورت خواهد گرفت.
بنابراین نباید خبرنگار را در قفسِ جناح و جریان و افراد خاص، محسور و محدود کرد. باید مسئولان ما بدانند که جوانِ این مملکت توسعه را همگام با انقلاب فرهنگی و فکری آغاز کرده و همسوی با توسعۀ رسانههای جدید، گام برداشته است. در میان امواج متعدد دهکدۀ جهانی ایدئولوگهای مادی گرایی قرار داشته است. تا چشم باز کرد، تحولات صنعتی و موج سوم تکنوپولی را مقابل خود دید. الفبای فارسی را نیاموخته، در میان شبکههای مختلف مجازی قرار گرفت و دانشگاه نرفته، استادِ ویکی پدایی علوم مختلف شد. بنابراین قدرتِ همگرایی بین مسئولانِ گریزان از خبرنگار و مردمی که هر روز با خبرنگاران هستند، به صفر میرسد.
با این حال نباید تردید داشت که با وقوع هر آسیبی یا کشف فسادی یا منصوب و معرفی مدیری ناکارآمد، قطعاً خبرنگاری در بند بوده یا در راهروی دادگاه گرفتار بوده است. توصیه میکنم به جای تصویب قانون جارچی و سوت زن، خبرنگار آزاد و بدون مرز را حمایت کنید. باید نقدها را پشتیبانی کرد. حضور جامعهشناسان و آسیبشناسان اجتماعی را در تمامی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی گستردهتر کرد. دانشکدۀ خبرنگاری را در تمامی دانشگاههای کشور توسعه داد. چراکه معتقدم هیچ پیشرفتی بدون خبرنگار امکانپذیر نیست. نه از حیث کمیت کار بلکه مطالبۀ پاسخگویی و نظارت، (دو وظیفه مهم دولتمردان) که تنها خبرنگار میتواند قضاوتش کند.
در کشور ما، روز ۱۷ مرداد هر سال را به نام روز خبرنگار معرفی کردهاند. در پی حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در کابل و به شهادت رسیدن جمعی از دیپلماتها و همچنین محمود صارمی خبرنگار کشورمان، هر ساله، این روز را گرامی میداریم و حداقل در نوشتن و بیان، خبرنگاران را ارج مینهیم.
اینکه چرا خبرنگار قداست میگیرد و چرا شدیدترین غضبها را تحمل میکند، جای تأمل دارد. همان کسانی که خبرنگار را چشم بینای مردم، بازرسان ویژه مردمی، مطالبهگر مردم، آگاه و مطلع به نیازهای مردم و عملکردهای دولتمردان و هزاران تفسیر و تعریف و تمجید نام میبرند، به ضرورت جایگاه و منفعت خود، شاکی میشوند و گاهی بدترین اقدامات را نسبت به جامعه شریف خبرنگار بعمل میآورند.
چرا چنین میشود؟
مگر نه این است که خبرنگار به پشتوانۀ قلم و دانش خود، واقعیت را میگوید؟ چگونه است که ادعای خدمت به مردم را داریم اما همواره رسانه و خبرنگاران را در تقابل خود میبینیم؟ آیا خبرنگار به غیر از آنچه مردم میخواهند، میگویند؟ آیا خبرنگار مدعی منفعت و مطالبه شخصی است؟ و مهمتر اینکه، آیا خبرنگارِ با تعیین مرز و حدود منفعتی برای مردم دارد؟
آری! دولتها، نمایندگان، مدیران و کسانی که فکر میکنند خادم مردم هستند، باید سایۀ خبرنگار را در کنار خود ببینند. چه فسادها که خبرنگاران مانع میشوند. چه رانتها که دور میکنند، چه بلاها که از سر ملت بر میدارند. چه قانون شکنیها که کنترل میکنند. چه نخبهها که از دل ملت بیرون میکشند، و چه عدالتها که به مردم هدیه میکنند. پس آقای رئیس جمهور، آقای رئیس مجلس، آقای قوۀ قضائیه، خبرنگار را از مردم نگیرید.
همانگونه که ممکلت بدون ارتش، قدرتی برای دفاع ندارد، جامعهای که خبرنگارش در راهروی دادگستریها باشد، مملو از فساد است. به ازای هر خبرنگاری که بازداشت میشود و هر سایتی که بسته میشود و هر روزنامهای که تعطیل میشود، چراغی از عدالت و انصاف خاموش، بازوی از مردم قطع و روزنهای از فساد گشوده میشود. اگر یک سوم وقت مدیران کلان کشور، وزرا و استانداران به مطالعۀ خبر خبرنگاران باشد، قطعاً این تعداد از مدیرانِ نااهل، فاسد و ناکارآمد را نخواهیم داشت. این حجم از ارزشهای دینی و اخلاقی جامعه هزینۀ آدمهای سبک مغز نمیشود. کسانی که هیچ برنامهای ندارند بر مردم و دولتها تحمیل نخواهند شد و نتیجتاً به جای مقاومتهای غیر قابل تحمل مردم در مقابل فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که اکثراً بازخورد عملکردهای ضعیف مدیران سفارشی و تحمیلی است، چارهاندیشیها و رویکردهای توسعه نگر توسط نخبگان و خردمندان جامعه صورت خواهد گرفت.
بنابراین نباید خبرنگار را در قفسِ جناح و جریان و افراد خاص، محسور و محدود کرد. باید مسئولان ما بدانند که جوانِ این مملکت توسعه را همگام با انقلاب فرهنگی و فکری آغاز کرده و همسوی با توسعۀ رسانههای جدید، گام برداشته است. در میان امواج متعدد دهکدۀ جهانی ایدئولوگهای مادی گرایی قرار داشته است. تا چشم باز کرد، تحولات صنعتی و موج سوم تکنوپولی را مقابل خود دید. الفبای فارسی را نیاموخته، در میان شبکههای مختلف مجازی قرار گرفت و دانشگاه نرفته، استادِ ویکی پدایی علوم مختلف شد. بنابراین قدرتِ همگرایی بین مسئولانِ گریزان از خبرنگار و مردمی که هر روز با خبرنگاران هستند، به صفر میرسد.
با این حال نباید تردید داشت که با وقوع هر آسیبی یا کشف فسادی یا منصوب و معرفی مدیری ناکارآمد، قطعاً خبرنگاری در بند بوده یا در راهروی دادگاه گرفتار بوده است. توصیه میکنم به جای تصویب قانون جارچی و سوت زن، خبرنگار آزاد و بدون مرز را حمایت کنید. باید نقدها را پشتیبانی کرد. حضور جامعهشناسان و آسیبشناسان اجتماعی را در تمامی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی گستردهتر کرد. دانشکدۀ خبرنگاری را در تمامی دانشگاههای کشور توسعه داد. چراکه معتقدم هیچ پیشرفتی بدون خبرنگار امکانپذیر نیست. نه از حیث کمیت کار بلکه مطالبۀ پاسخگویی و نظارت، (دو وظیفه مهم دولتمردان) که تنها خبرنگار میتواند قضاوتش کند.