تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۳۶
کد مطلب : ۴۵۵۵۳۹
یادداشتی از سیدعلی اسماعیلی؛
مناسبات حکمرانی با حقوق و کرامت انسانی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشتی از سیدعلی اسماعیلی؛ در نوشتار قبل به استناد خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه اشاره گردیدکه پاسداشت حقوق اجتماعی، موجب تحکیم همبستگی وانسجام اجتماعی، گسترش عدالت و برابری، عزتمندی حق، هموار شدن راههای روشن دین و ناهموار شدن اعوجاجات و خرافات دینی، اصلاح محیط جامعه و روزگار، دوام و بقای دولت از طریق باز تولید سرمایه و مشارکت اجتماعی و ناامیدی دشمنان میشود. اینک این پرسش مطرح است که چنانچه دولت و ملت به حقوق و تکالیف متقابل خود ملتزم نباشند چه عوارض، آسیبها و چالشهایی جامعه و حکومت را در برخواهد گرفت و چشم انداز چنین جامعه و حکومتی از منظر امام علی (ع) چگونه خواهد بود؟
امام علی علی علیه السلام در ادمه خطبه ۲۱۶، به این پرسش، پاسخی روشنگرانه داده و به حکمرانان هشدار میدهدکه اگر نقض کرامت انسانی و حقوق اجتماعی فراگیر شود وجامعه وحکمرانی به ظلم ساختاری آلوده گردد وفریاد مصلحان شنیده نشود، شکافها وگسلهای اجتماعی ایجاد میشودوچنانچه این گسلها ترمیم نگردد، سرانجام به تضاد دولت و ملت میانجامد و ازدل آن، شورشها وسرکوبها شکل میگیرد وجامعه وحکمرانی در چرخه ویرانی وفروپاشی قرارمی گیرد«.... إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیةُ والِیها، أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِی بِرَعِیتِهِ.... ، »
امام علی و چالشهای بنیادین نقض حقوق اجتماعی
۱- دولت وملت دچارواگرایی میشوند: کرامت انسانی، عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه منابع و فرصتها، رفاه اجتماعی، امنیت و آزادی از مهمترین حقوق هرملتی است که بعنوان ملاتهای اجتماعی و پیشرانهای مشروعیت نظام سیاسی درهمبستگی ملی و اجتماعی نقش آفرینند، نقض این حقوق نیز میتواند بعنوان پیشرانهای فروپاشی اجتماعی و سیاسی عمل کرده، موجب تضاد دولت و ملت گردیده، وحدت، پیوستگی، وفاداری و همبستگی بین دولت و ملت را از بین ببرد، بیگانگی اجتماعی و تمایلات قومی، فرقهای و تجزیه طلبی را تشدید و امنیت سرزمینی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به مخاطره اندازد. « اخْتَلَفَتْ هُنَالِکَ الْکَلِمَةُ»
۲- نشانههای ظلم وجورآشکارمی گردد. دامنه ظلم در جامعه چنان گسترده میشود که همه مردم انرا حس کرده و نشانههاى آنرا آشكارا مشاهده مىكنند. «َوَظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ»
۳- نیرنگ و فریبکاری در دین و دینداری زیاد میشود و بازار کاسبان دین رونق میگیرد. «وَکثُرَ الْإِدْغَالُ فِی الدِّینِ»
۴- سنتهای نیکودرجامعه متروک و راه رسیدن به آنهامسدودمیشود. «وَتُرِکَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ»
۵- هواپرستی زیاد میشودوانواع فساد سیاسی، اقتصادی و اخلاقی در جامعه گسترش مییابد و مناسبات و تعاملات اجتماعی برپایه هوا وهوس شکل میگیرد. «فَعُمِلَ بِالْهَوَی»
۶- احکام دین تعطیل میگردد. چنانچه رفتار ناصواب و ناتوانی حکمرانان و تضییع حقوق مردم به نام دین توجیه شودوبدلیل ناکارآمدی حکمرانی، هر روز برفقروذلت و درد و رنج ملت افزوده شود، وظلم درجامعه نهادینه وفراگیر شود، در چنین وضعیتی مردم دین را متهم کرده وآنرا موجب عقب افتادگی خودو توسعه نیافتگی کشورشان دانسته، و نسبت به دین واحکام آن منزجزگردیده و پدیده دین گریزی و دین ستیزی درجامع گسترش یافته ودر نتیجه احکام دین وفضیلتهای اخلاقی تعطیل ومتروک میگردد. «وَعُطِّلَتِ الْأَحْکَام»
۷- بیماریهای دل زیادمی شود. در چنین شورهزاری، کرامت، شرأفت و عزت انسانی رنگ میبازد و انواع ویروسها و بیماریهای روحی و روانی از قبیل دروغ، تهمت، توهین، تحقیر، غیبت، حسادت، شهوت قدرت و ثروت، هوسرانی و فساد و فحشاء، بیاعتمادی، پیمان شکنی و افسردگی شیوع میبابد«وَکَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ»
۸- مشارکت و همدلی اجتماعی به بیتفاوتی اجتماعی تبدیل میشود. اگر ملتی اسیرگرداب تضادها وتعارضات اجتماعی گردد نوعی بیقیدی و بیتفاوتی در جامعه نسبت به هنجارها وناهنجارهای اجتماعی شکل میگیرد و مردم نسبت به اینکه چه ظلمی بر سر دیگران میآید وچه حقوقی از دیگران ضایع میشود و چه فسادهایی درجامعه گسترش یافته است بیتفاوت گردیده و احساس درد ومسئولیت نمیکنند. «فَلاَ یُسْتَوْحَشُ لِعَظِیمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَ لاَ لِعَظِیمِ بَاطِل فُعِلَ»
۹- نیکان خواروبدان عزت مییابند. اگر آسیبها و شکافهای اجتماعی آنچنان گسترده و عمیق گردد که همبستگی ملت و دولت از هم گسسته گردد، ظلم و جور فراگیر و هر روز بر جمعیت ستمدیدگان و بیکسان از یکسو و قلدران و ستم پیشهگان از سوئی دیگر افزوده شود، دین به دینمداران متناسک ریاکار و منافق و کاسب آلوده گردد و هواپرستی وشهوت قدرت و ثروت مبنای زیست اجتماعی قرار گیرد، درچنین جامعه نامتعادل و بحرانزده، نیکان، فرهیختگان، اندیشمندان وکارآمدان ذلیل وحقیرومترود میشوند واشرار، متملقان، منافقان، دلغکان، پخمگان، ریاکاران و ناکارآمدان عزیز گردیده و در صدر مینشینند. « فَهُنَالِکَ تَذِلُّ الاْبْرَارُ، وَ تَعِزُّ الاْشْرَارُ»،.
۱۰- کیفرهای خداوندبرای چنین جامعه ستمدیده، ستمگر و ستمپذیری.
امام علی علی علیه السلام در ادمه خطبه ۲۱۶، به این پرسش، پاسخی روشنگرانه داده و به حکمرانان هشدار میدهدکه اگر نقض کرامت انسانی و حقوق اجتماعی فراگیر شود وجامعه وحکمرانی به ظلم ساختاری آلوده گردد وفریاد مصلحان شنیده نشود، شکافها وگسلهای اجتماعی ایجاد میشودوچنانچه این گسلها ترمیم نگردد، سرانجام به تضاد دولت و ملت میانجامد و ازدل آن، شورشها وسرکوبها شکل میگیرد وجامعه وحکمرانی در چرخه ویرانی وفروپاشی قرارمی گیرد«.... إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیةُ والِیها، أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِی بِرَعِیتِهِ.... ، »
امام علی و چالشهای بنیادین نقض حقوق اجتماعی
۱- دولت وملت دچارواگرایی میشوند: کرامت انسانی، عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه منابع و فرصتها، رفاه اجتماعی، امنیت و آزادی از مهمترین حقوق هرملتی است که بعنوان ملاتهای اجتماعی و پیشرانهای مشروعیت نظام سیاسی درهمبستگی ملی و اجتماعی نقش آفرینند، نقض این حقوق نیز میتواند بعنوان پیشرانهای فروپاشی اجتماعی و سیاسی عمل کرده، موجب تضاد دولت و ملت گردیده، وحدت، پیوستگی، وفاداری و همبستگی بین دولت و ملت را از بین ببرد، بیگانگی اجتماعی و تمایلات قومی، فرقهای و تجزیه طلبی را تشدید و امنیت سرزمینی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به مخاطره اندازد. « اخْتَلَفَتْ هُنَالِکَ الْکَلِمَةُ»
۲- نشانههای ظلم وجورآشکارمی گردد. دامنه ظلم در جامعه چنان گسترده میشود که همه مردم انرا حس کرده و نشانههاى آنرا آشكارا مشاهده مىكنند. «َوَظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ»
۳- نیرنگ و فریبکاری در دین و دینداری زیاد میشود و بازار کاسبان دین رونق میگیرد. «وَکثُرَ الْإِدْغَالُ فِی الدِّینِ»
۴- سنتهای نیکودرجامعه متروک و راه رسیدن به آنهامسدودمیشود. «وَتُرِکَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ»
۵- هواپرستی زیاد میشودوانواع فساد سیاسی، اقتصادی و اخلاقی در جامعه گسترش مییابد و مناسبات و تعاملات اجتماعی برپایه هوا وهوس شکل میگیرد. «فَعُمِلَ بِالْهَوَی»
۶- احکام دین تعطیل میگردد. چنانچه رفتار ناصواب و ناتوانی حکمرانان و تضییع حقوق مردم به نام دین توجیه شودوبدلیل ناکارآمدی حکمرانی، هر روز برفقروذلت و درد و رنج ملت افزوده شود، وظلم درجامعه نهادینه وفراگیر شود، در چنین وضعیتی مردم دین را متهم کرده وآنرا موجب عقب افتادگی خودو توسعه نیافتگی کشورشان دانسته، و نسبت به دین واحکام آن منزجزگردیده و پدیده دین گریزی و دین ستیزی درجامع گسترش یافته ودر نتیجه احکام دین وفضیلتهای اخلاقی تعطیل ومتروک میگردد. «وَعُطِّلَتِ الْأَحْکَام»
۷- بیماریهای دل زیادمی شود. در چنین شورهزاری، کرامت، شرأفت و عزت انسانی رنگ میبازد و انواع ویروسها و بیماریهای روحی و روانی از قبیل دروغ، تهمت، توهین، تحقیر، غیبت، حسادت، شهوت قدرت و ثروت، هوسرانی و فساد و فحشاء، بیاعتمادی، پیمان شکنی و افسردگی شیوع میبابد«وَکَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ»
۸- مشارکت و همدلی اجتماعی به بیتفاوتی اجتماعی تبدیل میشود. اگر ملتی اسیرگرداب تضادها وتعارضات اجتماعی گردد نوعی بیقیدی و بیتفاوتی در جامعه نسبت به هنجارها وناهنجارهای اجتماعی شکل میگیرد و مردم نسبت به اینکه چه ظلمی بر سر دیگران میآید وچه حقوقی از دیگران ضایع میشود و چه فسادهایی درجامعه گسترش یافته است بیتفاوت گردیده و احساس درد ومسئولیت نمیکنند. «فَلاَ یُسْتَوْحَشُ لِعَظِیمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَ لاَ لِعَظِیمِ بَاطِل فُعِلَ»
۹- نیکان خواروبدان عزت مییابند. اگر آسیبها و شکافهای اجتماعی آنچنان گسترده و عمیق گردد که همبستگی ملت و دولت از هم گسسته گردد، ظلم و جور فراگیر و هر روز بر جمعیت ستمدیدگان و بیکسان از یکسو و قلدران و ستم پیشهگان از سوئی دیگر افزوده شود، دین به دینمداران متناسک ریاکار و منافق و کاسب آلوده گردد و هواپرستی وشهوت قدرت و ثروت مبنای زیست اجتماعی قرار گیرد، درچنین جامعه نامتعادل و بحرانزده، نیکان، فرهیختگان، اندیشمندان وکارآمدان ذلیل وحقیرومترود میشوند واشرار، متملقان، منافقان، دلغکان، پخمگان، ریاکاران و ناکارآمدان عزیز گردیده و در صدر مینشینند. « فَهُنَالِکَ تَذِلُّ الاْبْرَارُ، وَ تَعِزُّ الاْشْرَارُ»،.
۱۰- کیفرهای خداوندبرای چنین جامعه ستمدیده، ستمگر و ستمپذیری.