تاریخ انتشار
جمعه ۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۰۷
کد مطلب : ۴۲۱۱۴۰
یادداشت ارسالی:
ماجرای اوج گیری دوباره کرونا و پیامدهای آن
سجاد ابوذری
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛۱. ماجرای ویروس کرونا همان ماجرای همیشگی فیلمهای علمی-تخیلی است. در اثر مداخلات بشری در عالم (معمولاً کنجکاویهای علمی) ناگهان بحرانی بر جهان حاکم میشودکه (انتشار ویروس، همراه میشود با ظهور تروریستها وفرجام آشفته ان شهرکه معمولابدلیل خشونت وخرابی و وحشتی که براین فیلمها حاکم است تماشایان برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع است با این توضیح میتوان درک کرد که چه وحشتی درپی آمد انتشار ویروس کرونا بر جوامع حاکم است ...) دراین حال وهوا ما به ظاهر به فرجام جهان نزدیک میشویم و پایان تاریخ بدل میشود به آغاز آن: هرج و مرج و ناامنی و «جنگ همه علیه همه» برای بقا! کرونا اینگار همان ویروسی است که همه را تبدیل به تروریست کردهاست. اینگار هر کسی بمبی زیر بغل دارد و ناگهان دست به انتحار بیولوژیک میزند. داستانهاوفیلم های علمی-تخیلی، اکنون تبدیل به واقعیت جهان شده است. واقعیت؟ بله واقعیت
۲. عدالت کرونا
کرونا ظاهراً یک پدیده طبیعی محض است، یک ویروسی که با هیچ کس شوخی ندارد: «واقعی واقعی» و به شدت عادلانه. در برابر این روش برابری طلبی ویروس کرونا، همه باید دوباره دست در دست هم دهیم و تا جایی که ممکن است دوباره در خانه بمانیم و از وسایل نقلیه عمومی
استفاده نکنیم.. اما!
کسانی هستند که نمیتوانند دوباره چند ماه در خانه بمانند! کارگران روزمزد، کارمندان مواجب بگیر، کسانی که ماشین یا پول بنزین سه هزار تومانی ندارند. پس! کرونا همچون شبحی همانطور که دراوج گیری قبلی کرونا ناگهان بر سر این طبقات فرودست فرود آمد دوبار نیز فرودمی آید! این تجربه ایست که در پیک اول خودرا به شدت نشان داد. کرونا، این انتقام گیر طبیعت نیز در هاضمهها هضم میشود!
احتمالادوباره اگردولت کاری نکندجنوب شهریها، فرودستان، پناهندگان و فراموش شدگان بیشتر در معرض این ویروس و پیامدهای شوم انندکه نتیجه مهمان فروپاشی اجتماعی این قشرها ودرادامه این فروپاشی ناامنیهای همه گیر وهمه جانبه اجتماعی است! که به زیان همه است (چه دارا وچه ندار)
۳. واما امیدوارم بار دیگر با این مسئله ناکارامدی وبی برنامگی دردناک قبلی مواجه نباشیم. همچون موارد سیل وزلزله موارد دیگر!
۴. و اما سخنی هم در مورد وسواسها!
چه ذوق زدهاند این روزها مبتلایان به وسواس! شست و شوی بی پایان، بستن درها و پنجرهها، ماندن در خانه و خداحافظی با دیگران! «ما که همیشه میگفتیم، شما رعایت نمیکردین».
واکنش ما به کرونا هم از همین جنس است! یک وسواس جمعی! حداکثر مراقبت از خود، ترک دیگری، تن دادن به انزوا، خشم از تماس دیگری با من و پایان دادن به جریان زندگی با شعار «وضعیت استثنایی» و «در زدن مرگ»!
من بالشخصه در برابر این منطق مرگ گونه، ترجیح میدهم در صف زندگان بمانم! منظورم این نیست که به نشان خاکی بودن هرکاری که ضد پروتکلهای کرونایی ست انجام بدهم!
اتفاقاً بارها و بارها دستهایم را میشویم و همه نکات پزشکی وپروتکل های کرونایی را رعایت میکنم اما زندگی خود را تعطیل نمیکنم.
۲. عدالت کرونا
کرونا ظاهراً یک پدیده طبیعی محض است، یک ویروسی که با هیچ کس شوخی ندارد: «واقعی واقعی» و به شدت عادلانه. در برابر این روش برابری طلبی ویروس کرونا، همه باید دوباره دست در دست هم دهیم و تا جایی که ممکن است دوباره در خانه بمانیم و از وسایل نقلیه عمومی
استفاده نکنیم.. اما!
کسانی هستند که نمیتوانند دوباره چند ماه در خانه بمانند! کارگران روزمزد، کارمندان مواجب بگیر، کسانی که ماشین یا پول بنزین سه هزار تومانی ندارند. پس! کرونا همچون شبحی همانطور که دراوج گیری قبلی کرونا ناگهان بر سر این طبقات فرودست فرود آمد دوبار نیز فرودمی آید! این تجربه ایست که در پیک اول خودرا به شدت نشان داد. کرونا، این انتقام گیر طبیعت نیز در هاضمهها هضم میشود!
احتمالادوباره اگردولت کاری نکندجنوب شهریها، فرودستان، پناهندگان و فراموش شدگان بیشتر در معرض این ویروس و پیامدهای شوم انندکه نتیجه مهمان فروپاشی اجتماعی این قشرها ودرادامه این فروپاشی ناامنیهای همه گیر وهمه جانبه اجتماعی است! که به زیان همه است (چه دارا وچه ندار)
۳. واما امیدوارم بار دیگر با این مسئله ناکارامدی وبی برنامگی دردناک قبلی مواجه نباشیم. همچون موارد سیل وزلزله موارد دیگر!
۴. و اما سخنی هم در مورد وسواسها!
چه ذوق زدهاند این روزها مبتلایان به وسواس! شست و شوی بی پایان، بستن درها و پنجرهها، ماندن در خانه و خداحافظی با دیگران! «ما که همیشه میگفتیم، شما رعایت نمیکردین».
واکنش ما به کرونا هم از همین جنس است! یک وسواس جمعی! حداکثر مراقبت از خود، ترک دیگری، تن دادن به انزوا، خشم از تماس دیگری با من و پایان دادن به جریان زندگی با شعار «وضعیت استثنایی» و «در زدن مرگ»!
من بالشخصه در برابر این منطق مرگ گونه، ترجیح میدهم در صف زندگان بمانم! منظورم این نیست که به نشان خاکی بودن هرکاری که ضد پروتکلهای کرونایی ست انجام بدهم!
اتفاقاً بارها و بارها دستهایم را میشویم و همه نکات پزشکی وپروتکل های کرونایی را رعایت میکنم اما زندگی خود را تعطیل نمیکنم.