تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۵۶
کد مطلب : ۴۰۵۹۸۹
استانی شدنِ انتخابات، تشکیلِ ائتلافهایِ ایلی و تضییع حقوق مردم استان کهگیلویه و بویراحمد:
قضاوت با مردم؛ تصمیم با مسئولین
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛مقدمه
طرح استانی شدن انتخابات مجلس، یکی از مهمترین موضوعات بحث برانگیز یک دهه اخیر مجلس شورای اسلامی بوده است. این موضوع که برای نخستین بار در سال 1378 مطرح شد، در سیر ادوار قانو نگذاری پنجم، ششم، هفتم و هشتم و... با انتقادات و واکنشهای مختلفی از جانب نمایندگان جناحهای مختلف روبهرو شده است و در کشاکش این واکنشها و انتقادات، با گذشت چندین سال از نخستین سال ارائه آن در مجلس شورای اسلامی، تاکنون نتوانسته است از مرحله طرح فراتر رود و به قانون تبدیل شود.
طبق مصوبه جلسه علنی مورخ 31 / 3/ 1394 مجلس شورای اسلامی، محدوده جغرافیایی هر استان به عنوان حوزه انتخابیه اصلی و حوزههای انتخابیه موجود تابعه استان به عنوان حوزههای انتخابیه فرعی محسوب میشوند و رأی دهندگان در هر حوزه انتخابیه میتوانند به تعداد نمایندگان لازم برای استان از بین نامزدهای انتخاباتی استان، یعنی برای کلیه کرسیهای استانی، نمایندگان مورد نظر خود را انتخاب کنند. از هر حوزه انتخابیه موجود در حوزه استانی، نامزد یا نامزدهایی که حداقل 15% آرای صحیح مأخوذه حوزه انتخابیه ثبت نام شده خود را کسب کنند و بالاترین رأی را در کل استان به دست آورند، نماینده یا نمایندگان استان از آن حوزه انتخابیه محسوب میشوند.
موافقان و مخالفان استانی شدن انتخابات
موضوع طراحی و گزینش یک نظام انتخاباتی مطلوب و کارآمد همواره از دغدغهها و مباحث مهم در میان صاحب نظران عرصه جغرافیای انتخابات و مسؤولین امر بوده است و اندیشمندان و صاحب نظران این حوزه، نظریات گوناگونی در این خصوص مطرح داشتهاند. در یک جمع بندی کلی؛ موافقان برگزاری استانی انتخابات مجلس پرداختن بهتر نمایندگان به وظایف ملی، تقویت نقش شوراهای محلی، گسترش فرهنگ و اندیشه حزبی و کاهش درگیریهای قومی و قبیلهای را از مزایای استانی شدن انتخابات مجلس میدانند؛ و مخالفان برگزاری استانی انتخابات مجلس کاهش مشارکت مردم در انتخابات، افزایش شکاف و تنشهای اجتماعی، قومی و به دنبال آن ایجاد فدرالیسم، بیپاسخ ماندن خواستههای مردم و افزایش هزینههای انتخابات را از معایب استانی شدن انتخابات مجلس میدانند.
انتخابات در استان کهگیلویه وبویراحمد
مردم استان کهگیلویه و بویراحمد مانند سایر هموطنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 12 انتخابات ریاست جمهوری،10 انتخابات مجلس شورای اسلامی، 5 انتخابات مجلس خبرگان رهبری، 4 انتخابات شورای های اسلامی شهر و روستا و 4 همه پرسی رأیهایشان را به صندوقها ریختند و در تمامی سالهای پس از پیروزی انقلاب همیشه حضور پررنگی در صحنه انتخابات داشتهاند. در تمامی این دورههای انتخاباتی مشارکت مردم استان بیش از 80% و همیشه جزو استانهای پیشتاز در این عرصه بوده است. در انتخابات مجلس شورای اسلامی تا قبل از سال 1378، مردم استان کهگیلویه دو نماینده به مجلس میفرستادند اما پس از آن یک نماینده به این تعداد افزوده شد. در این استان طبق آخرین تغییرات سه نماینده از سه حوزه شامل: 1. بویراحمد و دنا 2. کهگیلویه، چرام و بهمئی 3. گچساران و باشت انتخاب میشوند.
جمعیت و تعداد شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد
در حال حاضر استان کهگیلویه و بویراحمد دارای هشت شهرستانِ بویراحمد، کهگیلویه، گچساران، دنا، بهمئی، باشت، چرام و لنده و نیز شامل 17 شهر، 19 بخش، 45 دهستان و 2238 آبادی است. جمعیت استان طبق آخرین سرشماری رسمی نفوس و مسکن کشور در سال 1395 برابر با 713052 نفر میباشد. بر این اساس، جمعیت، سهمیه و وزن هر یک از شهرستان و حوزههای انتخابیه استان را نسبت به کل جمعیت آن در انتخابات نهمین و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در جدول شماره (1) و نمودارهای شماره (1 و 2) با هم مقایسه میشود.
جدول شماره (1) جمعیت استان به تفکیک شهرستانها طبق سرشماری 1395
همان طور که در جدول شماره (1) مشخص است تنها سه شهرستان بویراحمد، کهگیلویه و گچساران دارای جمعیت بسیار بالاتری از دیگر شهرستانها هستند و سایر شهرستانها در جمعیت بین 42539 تا 21690 نفر قرار دارند. سهم شهرستانها از جمعیت کل استان در سال 1395 در نمودار شماره (2) به شرح ذیل میباشد.
منبع: استانداری کهگیلویه و بویراحمد (1395)
طبق نمودار فوق نزدیک به 50% از جمعیت استان در حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا، 30% در حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده و 20% در حوزه انتخابیه گچساران و باشت قرار گرفته است. نکته مهم آن است که این موضوع میتواند تأثیر آرای نامزدهای حوزه انتخابیه بویراحمد ودنا را بر انتخابات استانی پررنگ کند و در درازمدت منجر به احساس سرخوردگی مردم شهرهای کوچک از عدم انتخاب نامزدهای آن شهرها در انتخابات استانی و در نهایت کاهش مشارکت سیاسی آنان گردد. و این را نمودار شماره 2 نسبت سهم وزن سه حوزه انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد را بر اساس نتایج نهمین و دهمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به وضوح نشان میدهد. لازم به ذکر است چسبندگی قومی (سببی و نسبی) و سیاسی بین دو حوزه انتخابیه استان (بویراحمد وکهگیلویه) تا حدودی بیشتر از حوزه دیگر (گچساران و باشت) است.
البته با مطالعه و بررسی پراکنش کرسیهای پارلمانی در حوزههای انتخابیه مجلس شورای اسلامی در سطح کشور و هم چنین در سطح استانها، دو نوع از تجمع و تمرکز یا به عبارتی دو سطح از تمرکزگرایی به چشم میخورد. سطح کلان و کشوری نشان دهنده ثقل و تمرکز آراء و کرسیها به سمت استانهای پرجمعیت به ویژه تهران است. به عنوان مثال طبق نمودار شماره (3) استان تهران که دارای 35 کرسی نمایندگی مجلس است به تنهایی از مجموع کرسیهای 9 استان خراسان جنوبی، خراسان شمالی، سمنان، قزوین، یزد، البرز، ایلام، قم و کهگیلویه و بویراحمد بیشتر و بالطبع، در تصمیمگیریها تأثیرگذارتر است. پس از استان تهران، به ترتیب استانهای آذربایجان شرقی و اصفهان با 19 کرسی، خراسان رضوی، خوزستان و فارس با 18 کرسی، گیلان با 13 کرسی، آذربایجان غربی و مازندران با 12 کرسی، بیشترین سهم از کرسیهای مجلس شورای اسلامی را در اختیار دارند. پراکنش و تمرکز تعداد کرسیها به گونهای است که تنها 10 استان از میان 30 استان کشور بیش از نیمی از کرسیهای را در اختیار داشته و از این حیث بر 21 استان دیگر غلبه دارند. اگر چه این وضعیت متناسب با جمعیت هر استان در حال حاضر وجود داشته و ارتباطی به استانی شدن انتخابات ندارد، لیکن نگاهی به وضعیت پراکنش درون هر یک از این استانها، جالب توجه است. شایان ذکر است درصد کرسیهای اختصاص یافته به استان کهگیلویه و بویراحمد از مجموع کل کشور 05/1% میباشد.
منبع: قاسم اکبری و همکاران (1395)
سطح دیگر و مهم این تمرکز، در سطح خود استانها به چشم میخورد که تمرکز یاد شده به سمت مراکز استان است و یک یا دو حوزه انتخابیه که مرکز استان و یا شهرهای پرجمعیت است بر سایر حوزهها، علیرغم تعداد فراوانشان غلبه دارد و این مورد، بدون استثناء در همه استانهای کشور علیالخصوص استان کهگیلویه و بویراحمد مشاهده میشود.
نتیجه
در کشور ما نیز، طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی قریب به دو دهه در ادوار مختلف مجلس، مطرح و عرصهای برای تقابل استدلالهای موافقان و مخالفان این طرح بوده است. طراحان این طرح، از طریق تغییر حدود و مقیاس حوزههای انتخابیه از سطح فعلی شهرستانها به سطح استان، در صدد رسیدن به اهدافی از جمله ارتقای سطح کیفی مجلس، ارتقای فرهنگ تحزب، افزایش میزان مشارکت مردم و احزاب در انتخابات، کاهش تخلفات انتخاباتی نظیر خرید و فروش رأی، کاهش رقابتهای خشونت آمیز فرقهای و قومی و نهایتاً دستیابی به نظام انتخاباتی عادلانهتر هستند. علی رغم مزایا و محاسن ذکر شده از سوی موافقان، معایب و کاستیهای فراوانی نیز از جانب مخالفان مطرح شده که هر یک در جای خود قابل تأملاند و نشان میدهد که برخلاف داشتن اهداف خوب و عادلانه، این طرح پیامدهای منفی و بعضاً ناعادلانه متعددی نیز به دنبال خواهد داشت. تجزیه و تحلیل یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که طرح استانی شدن انتخابات، علی رغم اهداف و دعاوی طراحان و موافقان، سبب تشدید تمرکزگرایی در سطح استان، تحریک احساسات ناسیونالیستی و قومی، انزوای مناطق حاشیهای و کم جمعیت (ایجاد مناطق مرکز- پیرامون) و کاهش مشارکت مردم این مناطق در انتخابات، بهویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی خواهد شد.
تحلیل و مقایسه وزن آرای حوزههای انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد با یکدیگر (با توجه به جدول شماره 1 و نمودارهای شماره 1 و 2)، بیانگر تسلط حوزه بویراحمد ودنا علی الخصوص شهر یاسوج بر سایر مناطق و حوزههای انتخابیه استان است که در صورت استانی شدن انتخابات، توجه و تمرکز شدید همه کاندیداها به این شهر و مغلوب شدن سایر حوزهها در برابر وزن بالای آن، علاوه بر تشدید تمرکزگرایی، با توجه به پراکنش و بافت قومی استان، تنش آفرین خواهد بود. و بدیهی است که امر توزیع امکانات، بودجه، فرصتها، وعده وعیدها و پیگیری مطالبات این گونه مراکز جمعیتی، بر مناطق دیگر ارجحیت خواهد یافت.
ملاحظات:
- با سفر روسای جمهوری و حتی رهبری به استان، مردم بعضی از مناطق به تقسیم و توزیع منابع، بودجه، چینش مدیریتی و... نسبت به مرکز استان در اکثر مواقع معترض و گلایهمند بودند و هستند (البته این فقط مختص به استان کهگیلویه و بویراحمد نیست) و علناً شعار جدایی از استان و ملحق شدن به استان خوزستان را سر میدادند و تازه چند سالی است که این شعارها داشت کمرنگ میشد اما اگر این طرح در مجلس تصویب و توسط شورای نگهبان تائید و تبدیل به قانون شود این تنشها قطعاً پررنگتر و بار امنیتی و سیاسی بالایی به همراه خود خواهند داشت. و این مهم را نماینده ولیفقیه، ائمه جمعه، مجمع نمایندگان، مسئولان لشکری و کشوری استان جدی بگیرند و به مسئولان ما فوق خود هم اطلاع رسانی کنند.
- با توجه به تصمیم سازی و تصمیمگیری ایلی و قومیِ مسبوق به سابقه حاکم در استان، مجمع نمایندگان در مجلس شورای اسلامی نباید اجازه دهند که استان کهگیلویه و بویراحمد (آن هم به خاطر بافت جمعیتیِ ایلیاش) حتی جز طرح پایلوتِ استانی شدن انتخابات (موش آزمایشگاهی) قرار بگیرد. در غیر اینصورت یک اشتباه بزرگ است. چون 1. با استانی شدن انتخابات و نبود احزاب سیاسی قدرتمند، مسئولان استان شک نکنند این ائتلاف قومی و ایلی است که در انتخابات آینده استان نقش ایفا خواهند کرد. و این مهم یک فرضیه کاملاً اثبات شده تاریخی است و نباید دچار توهم و محاسبات غلط سیاسی و انتخاباتی شوند. 2. هر ایلی در استان جمعیتش بیشتر باشد، نقش آن در سه حوزه انتخابیه تعیینکنندهتر است. پس سوال اصلی اینجاست، با استانی شدن انتخابات، تکلیف سایر ایلات و قومیتهای با جمعیت کمتر چه خواهند شد و آیا از به هم خوردن این توازن قدرتِ ایلی، مردم استان اعتراض نمیکنند؟
- کسانی که تمایل به استانی شدن انتخابات دارند به نظر میرسد بیشتر به ظاهر قضایا فکر میکنند تا به عمق اجرایی شدن این طرح (تضییع حقوق اولیه مردم). مردم استان کهگیلویه و بویراحمد شاید دارای تشابه فرهنگی، قومی و زبانی باشند اما خرده فرهنگهای خاص خود را هم دارند. این افراد شاید در کوتاه مدت موفق باشند اما آیا اطلاع دارند در بلند مدت تعداد زیادی از مردمانِ این مناطق با مشکل جدی روبرو خواهند شد؟ چون تاریخ عمر سیاسی بعضی از این اشخاص در خوشبینانهترین حالت یک یا دو دوره نمایندگی است. پس این سوال در افکار عمومی این مناطق خطور میکند که بعد از پایان عمر سیاسی این افراد، مردم حوزههایِ انتخابیه کم جمعیت استان چه باید کرد؟
- بسیاری از رأی دهندگان، از نماینده خود انتظار پیگیری امور و رفع مشکلات و مطالبات محلی حوزه خود را دارند و در فرهنگ انتخاباتی فعلی جامعه استان، انتظارات و وعده وعیدهای محلی در خصوص جذب امکانات و رسیدگی به مشکلات محلی حوزههای انتخابیه، جزئی لاینفک از نگرش انتخاباتی رأی دهندگان و کاندیداها است. و این مهم را با توجه به تحقیقات میدانی که" قاسم اکبری و همکاران" بر حوزه انتخابه استان "خراسان جنوبی" انجام دادند کاملاً تایید میکند. در این پژوهش که اکثریت قریب به اتفاق پاسخگویان از میان جامعه آماری 225 نفری از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی دانشگاه بیرجند بودند، از بین انتظارات خود از نماینده منتخبشان، رسیدگی به امور محلی حوزه انتخابیه خود را در درجه اهمیت بسیار بالا اعلام نمودند.
- استانی شدن حوزههای انتخابیه اگرچه تحت شرایطی خاص میتواند راه کار قابل تأمل و گامی رو به جلو در انتخابات مجلس تلقی گردد، اما به نظر میرسد نمیتوان بدون طراحی لوازم مورد نیاز آن از جمله ساختاری دو مجلسی (نه تک مجلسی) در قانون اساسی و شکلگیری نظام انتخابات حزبی، به اهداف مورد نظر این طرح دست یافت. بر این اساس به نظر میرسد در شرایط فعلی، حتی اگر در کنار انتخابات استانی، آن بخش از اختیارات نمایندگان در حوزههای انتخابیه فرعی (شهرستان) بخواهد به شوراها واگذار گردد، با توجه به ناتوانایی شوراها و این که در شرایط کنونی کشور، شوراها به عنوان یکی از ارکان مردم سالاری از قدرت و قوت کافی برای ایفای وظایف خویش برخوردار نیستند، تأمین اهداف مدنظر طرح ممکن نخواهد بود؛ لذا اجرای طرح مذکور (حتی پایلوت آن) در شرایط قومی و ایلیِ فعلی استان بر خلاف مصالح آن میباشد.
--------------------------------------
سید ابوالحسن حسینی
طرح استانی شدن انتخابات مجلس، یکی از مهمترین موضوعات بحث برانگیز یک دهه اخیر مجلس شورای اسلامی بوده است. این موضوع که برای نخستین بار در سال 1378 مطرح شد، در سیر ادوار قانو نگذاری پنجم، ششم، هفتم و هشتم و... با انتقادات و واکنشهای مختلفی از جانب نمایندگان جناحهای مختلف روبهرو شده است و در کشاکش این واکنشها و انتقادات، با گذشت چندین سال از نخستین سال ارائه آن در مجلس شورای اسلامی، تاکنون نتوانسته است از مرحله طرح فراتر رود و به قانون تبدیل شود.
طبق مصوبه جلسه علنی مورخ 31 / 3/ 1394 مجلس شورای اسلامی، محدوده جغرافیایی هر استان به عنوان حوزه انتخابیه اصلی و حوزههای انتخابیه موجود تابعه استان به عنوان حوزههای انتخابیه فرعی محسوب میشوند و رأی دهندگان در هر حوزه انتخابیه میتوانند به تعداد نمایندگان لازم برای استان از بین نامزدهای انتخاباتی استان، یعنی برای کلیه کرسیهای استانی، نمایندگان مورد نظر خود را انتخاب کنند. از هر حوزه انتخابیه موجود در حوزه استانی، نامزد یا نامزدهایی که حداقل 15% آرای صحیح مأخوذه حوزه انتخابیه ثبت نام شده خود را کسب کنند و بالاترین رأی را در کل استان به دست آورند، نماینده یا نمایندگان استان از آن حوزه انتخابیه محسوب میشوند.
موافقان و مخالفان استانی شدن انتخابات
موضوع طراحی و گزینش یک نظام انتخاباتی مطلوب و کارآمد همواره از دغدغهها و مباحث مهم در میان صاحب نظران عرصه جغرافیای انتخابات و مسؤولین امر بوده است و اندیشمندان و صاحب نظران این حوزه، نظریات گوناگونی در این خصوص مطرح داشتهاند. در یک جمع بندی کلی؛ موافقان برگزاری استانی انتخابات مجلس پرداختن بهتر نمایندگان به وظایف ملی، تقویت نقش شوراهای محلی، گسترش فرهنگ و اندیشه حزبی و کاهش درگیریهای قومی و قبیلهای را از مزایای استانی شدن انتخابات مجلس میدانند؛ و مخالفان برگزاری استانی انتخابات مجلس کاهش مشارکت مردم در انتخابات، افزایش شکاف و تنشهای اجتماعی، قومی و به دنبال آن ایجاد فدرالیسم، بیپاسخ ماندن خواستههای مردم و افزایش هزینههای انتخابات را از معایب استانی شدن انتخابات مجلس میدانند.
انتخابات در استان کهگیلویه وبویراحمد
مردم استان کهگیلویه و بویراحمد مانند سایر هموطنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 12 انتخابات ریاست جمهوری،10 انتخابات مجلس شورای اسلامی، 5 انتخابات مجلس خبرگان رهبری، 4 انتخابات شورای های اسلامی شهر و روستا و 4 همه پرسی رأیهایشان را به صندوقها ریختند و در تمامی سالهای پس از پیروزی انقلاب همیشه حضور پررنگی در صحنه انتخابات داشتهاند. در تمامی این دورههای انتخاباتی مشارکت مردم استان بیش از 80% و همیشه جزو استانهای پیشتاز در این عرصه بوده است. در انتخابات مجلس شورای اسلامی تا قبل از سال 1378، مردم استان کهگیلویه دو نماینده به مجلس میفرستادند اما پس از آن یک نماینده به این تعداد افزوده شد. در این استان طبق آخرین تغییرات سه نماینده از سه حوزه شامل: 1. بویراحمد و دنا 2. کهگیلویه، چرام و بهمئی 3. گچساران و باشت انتخاب میشوند.
جمعیت و تعداد شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد
در حال حاضر استان کهگیلویه و بویراحمد دارای هشت شهرستانِ بویراحمد، کهگیلویه، گچساران، دنا، بهمئی، باشت، چرام و لنده و نیز شامل 17 شهر، 19 بخش، 45 دهستان و 2238 آبادی است. جمعیت استان طبق آخرین سرشماری رسمی نفوس و مسکن کشور در سال 1395 برابر با 713052 نفر میباشد. بر این اساس، جمعیت، سهمیه و وزن هر یک از شهرستان و حوزههای انتخابیه استان را نسبت به کل جمعیت آن در انتخابات نهمین و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در جدول شماره (1) و نمودارهای شماره (1 و 2) با هم مقایسه میشود.
جدول شماره (1) جمعیت استان به تفکیک شهرستانها طبق سرشماری 1395
منطقه جغرافیایی | جمعیت (نفر) |
کل استان | 713052 |
شهرستان بویراحمد و حومه | 299885 |
شهرستان کهگیلویه و حومه | 131351 |
شهرستان گچساران و حومه | 124096 |
شهرستان دنا و حومه | 42539 |
شهرستان بهمئی و حومه | 38136 |
شهرستان باشت و حومه | 21690 |
شهرستان چرام و حومه | 33543 |
شهرستان لنده و حومه | 21812 |
همان طور که در جدول شماره (1) مشخص است تنها سه شهرستان بویراحمد، کهگیلویه و گچساران دارای جمعیت بسیار بالاتری از دیگر شهرستانها هستند و سایر شهرستانها در جمعیت بین 42539 تا 21690 نفر قرار دارند. سهم شهرستانها از جمعیت کل استان در سال 1395 در نمودار شماره (2) به شرح ذیل میباشد.
منبع: استانداری کهگیلویه و بویراحمد (1395)
طبق نمودار فوق نزدیک به 50% از جمعیت استان در حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا، 30% در حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده و 20% در حوزه انتخابیه گچساران و باشت قرار گرفته است. نکته مهم آن است که این موضوع میتواند تأثیر آرای نامزدهای حوزه انتخابیه بویراحمد ودنا را بر انتخابات استانی پررنگ کند و در درازمدت منجر به احساس سرخوردگی مردم شهرهای کوچک از عدم انتخاب نامزدهای آن شهرها در انتخابات استانی و در نهایت کاهش مشارکت سیاسی آنان گردد. و این را نمودار شماره 2 نسبت سهم وزن سه حوزه انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد را بر اساس نتایج نهمین و دهمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به وضوح نشان میدهد. لازم به ذکر است چسبندگی قومی (سببی و نسبی) و سیاسی بین دو حوزه انتخابیه استان (بویراحمد وکهگیلویه) تا حدودی بیشتر از حوزه دیگر (گچساران و باشت) است.
البته با مطالعه و بررسی پراکنش کرسیهای پارلمانی در حوزههای انتخابیه مجلس شورای اسلامی در سطح کشور و هم چنین در سطح استانها، دو نوع از تجمع و تمرکز یا به عبارتی دو سطح از تمرکزگرایی به چشم میخورد. سطح کلان و کشوری نشان دهنده ثقل و تمرکز آراء و کرسیها به سمت استانهای پرجمعیت به ویژه تهران است. به عنوان مثال طبق نمودار شماره (3) استان تهران که دارای 35 کرسی نمایندگی مجلس است به تنهایی از مجموع کرسیهای 9 استان خراسان جنوبی، خراسان شمالی، سمنان، قزوین، یزد، البرز، ایلام، قم و کهگیلویه و بویراحمد بیشتر و بالطبع، در تصمیمگیریها تأثیرگذارتر است. پس از استان تهران، به ترتیب استانهای آذربایجان شرقی و اصفهان با 19 کرسی، خراسان رضوی، خوزستان و فارس با 18 کرسی، گیلان با 13 کرسی، آذربایجان غربی و مازندران با 12 کرسی، بیشترین سهم از کرسیهای مجلس شورای اسلامی را در اختیار دارند. پراکنش و تمرکز تعداد کرسیها به گونهای است که تنها 10 استان از میان 30 استان کشور بیش از نیمی از کرسیهای را در اختیار داشته و از این حیث بر 21 استان دیگر غلبه دارند. اگر چه این وضعیت متناسب با جمعیت هر استان در حال حاضر وجود داشته و ارتباطی به استانی شدن انتخابات ندارد، لیکن نگاهی به وضعیت پراکنش درون هر یک از این استانها، جالب توجه است. شایان ذکر است درصد کرسیهای اختصاص یافته به استان کهگیلویه و بویراحمد از مجموع کل کشور 05/1% میباشد.
منبع: قاسم اکبری و همکاران (1395)
سطح دیگر و مهم این تمرکز، در سطح خود استانها به چشم میخورد که تمرکز یاد شده به سمت مراکز استان است و یک یا دو حوزه انتخابیه که مرکز استان و یا شهرهای پرجمعیت است بر سایر حوزهها، علیرغم تعداد فراوانشان غلبه دارد و این مورد، بدون استثناء در همه استانهای کشور علیالخصوص استان کهگیلویه و بویراحمد مشاهده میشود.
نتیجه
در کشور ما نیز، طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی قریب به دو دهه در ادوار مختلف مجلس، مطرح و عرصهای برای تقابل استدلالهای موافقان و مخالفان این طرح بوده است. طراحان این طرح، از طریق تغییر حدود و مقیاس حوزههای انتخابیه از سطح فعلی شهرستانها به سطح استان، در صدد رسیدن به اهدافی از جمله ارتقای سطح کیفی مجلس، ارتقای فرهنگ تحزب، افزایش میزان مشارکت مردم و احزاب در انتخابات، کاهش تخلفات انتخاباتی نظیر خرید و فروش رأی، کاهش رقابتهای خشونت آمیز فرقهای و قومی و نهایتاً دستیابی به نظام انتخاباتی عادلانهتر هستند. علی رغم مزایا و محاسن ذکر شده از سوی موافقان، معایب و کاستیهای فراوانی نیز از جانب مخالفان مطرح شده که هر یک در جای خود قابل تأملاند و نشان میدهد که برخلاف داشتن اهداف خوب و عادلانه، این طرح پیامدهای منفی و بعضاً ناعادلانه متعددی نیز به دنبال خواهد داشت. تجزیه و تحلیل یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که طرح استانی شدن انتخابات، علی رغم اهداف و دعاوی طراحان و موافقان، سبب تشدید تمرکزگرایی در سطح استان، تحریک احساسات ناسیونالیستی و قومی، انزوای مناطق حاشیهای و کم جمعیت (ایجاد مناطق مرکز- پیرامون) و کاهش مشارکت مردم این مناطق در انتخابات، بهویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی خواهد شد.
تحلیل و مقایسه وزن آرای حوزههای انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد با یکدیگر (با توجه به جدول شماره 1 و نمودارهای شماره 1 و 2)، بیانگر تسلط حوزه بویراحمد ودنا علی الخصوص شهر یاسوج بر سایر مناطق و حوزههای انتخابیه استان است که در صورت استانی شدن انتخابات، توجه و تمرکز شدید همه کاندیداها به این شهر و مغلوب شدن سایر حوزهها در برابر وزن بالای آن، علاوه بر تشدید تمرکزگرایی، با توجه به پراکنش و بافت قومی استان، تنش آفرین خواهد بود. و بدیهی است که امر توزیع امکانات، بودجه، فرصتها، وعده وعیدها و پیگیری مطالبات این گونه مراکز جمعیتی، بر مناطق دیگر ارجحیت خواهد یافت.
ملاحظات:
- با سفر روسای جمهوری و حتی رهبری به استان، مردم بعضی از مناطق به تقسیم و توزیع منابع، بودجه، چینش مدیریتی و... نسبت به مرکز استان در اکثر مواقع معترض و گلایهمند بودند و هستند (البته این فقط مختص به استان کهگیلویه و بویراحمد نیست) و علناً شعار جدایی از استان و ملحق شدن به استان خوزستان را سر میدادند و تازه چند سالی است که این شعارها داشت کمرنگ میشد اما اگر این طرح در مجلس تصویب و توسط شورای نگهبان تائید و تبدیل به قانون شود این تنشها قطعاً پررنگتر و بار امنیتی و سیاسی بالایی به همراه خود خواهند داشت. و این مهم را نماینده ولیفقیه، ائمه جمعه، مجمع نمایندگان، مسئولان لشکری و کشوری استان جدی بگیرند و به مسئولان ما فوق خود هم اطلاع رسانی کنند.
- با توجه به تصمیم سازی و تصمیمگیری ایلی و قومیِ مسبوق به سابقه حاکم در استان، مجمع نمایندگان در مجلس شورای اسلامی نباید اجازه دهند که استان کهگیلویه و بویراحمد (آن هم به خاطر بافت جمعیتیِ ایلیاش) حتی جز طرح پایلوتِ استانی شدن انتخابات (موش آزمایشگاهی) قرار بگیرد. در غیر اینصورت یک اشتباه بزرگ است. چون 1. با استانی شدن انتخابات و نبود احزاب سیاسی قدرتمند، مسئولان استان شک نکنند این ائتلاف قومی و ایلی است که در انتخابات آینده استان نقش ایفا خواهند کرد. و این مهم یک فرضیه کاملاً اثبات شده تاریخی است و نباید دچار توهم و محاسبات غلط سیاسی و انتخاباتی شوند. 2. هر ایلی در استان جمعیتش بیشتر باشد، نقش آن در سه حوزه انتخابیه تعیینکنندهتر است. پس سوال اصلی اینجاست، با استانی شدن انتخابات، تکلیف سایر ایلات و قومیتهای با جمعیت کمتر چه خواهند شد و آیا از به هم خوردن این توازن قدرتِ ایلی، مردم استان اعتراض نمیکنند؟
- کسانی که تمایل به استانی شدن انتخابات دارند به نظر میرسد بیشتر به ظاهر قضایا فکر میکنند تا به عمق اجرایی شدن این طرح (تضییع حقوق اولیه مردم). مردم استان کهگیلویه و بویراحمد شاید دارای تشابه فرهنگی، قومی و زبانی باشند اما خرده فرهنگهای خاص خود را هم دارند. این افراد شاید در کوتاه مدت موفق باشند اما آیا اطلاع دارند در بلند مدت تعداد زیادی از مردمانِ این مناطق با مشکل جدی روبرو خواهند شد؟ چون تاریخ عمر سیاسی بعضی از این اشخاص در خوشبینانهترین حالت یک یا دو دوره نمایندگی است. پس این سوال در افکار عمومی این مناطق خطور میکند که بعد از پایان عمر سیاسی این افراد، مردم حوزههایِ انتخابیه کم جمعیت استان چه باید کرد؟
- بسیاری از رأی دهندگان، از نماینده خود انتظار پیگیری امور و رفع مشکلات و مطالبات محلی حوزه خود را دارند و در فرهنگ انتخاباتی فعلی جامعه استان، انتظارات و وعده وعیدهای محلی در خصوص جذب امکانات و رسیدگی به مشکلات محلی حوزههای انتخابیه، جزئی لاینفک از نگرش انتخاباتی رأی دهندگان و کاندیداها است. و این مهم را با توجه به تحقیقات میدانی که" قاسم اکبری و همکاران" بر حوزه انتخابه استان "خراسان جنوبی" انجام دادند کاملاً تایید میکند. در این پژوهش که اکثریت قریب به اتفاق پاسخگویان از میان جامعه آماری 225 نفری از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی دانشگاه بیرجند بودند، از بین انتظارات خود از نماینده منتخبشان، رسیدگی به امور محلی حوزه انتخابیه خود را در درجه اهمیت بسیار بالا اعلام نمودند.
- استانی شدن حوزههای انتخابیه اگرچه تحت شرایطی خاص میتواند راه کار قابل تأمل و گامی رو به جلو در انتخابات مجلس تلقی گردد، اما به نظر میرسد نمیتوان بدون طراحی لوازم مورد نیاز آن از جمله ساختاری دو مجلسی (نه تک مجلسی) در قانون اساسی و شکلگیری نظام انتخابات حزبی، به اهداف مورد نظر این طرح دست یافت. بر این اساس به نظر میرسد در شرایط فعلی، حتی اگر در کنار انتخابات استانی، آن بخش از اختیارات نمایندگان در حوزههای انتخابیه فرعی (شهرستان) بخواهد به شوراها واگذار گردد، با توجه به ناتوانایی شوراها و این که در شرایط کنونی کشور، شوراها به عنوان یکی از ارکان مردم سالاری از قدرت و قوت کافی برای ایفای وظایف خویش برخوردار نیستند، تأمین اهداف مدنظر طرح ممکن نخواهد بود؛ لذا اجرای طرح مذکور (حتی پایلوت آن) در شرایط قومی و ایلیِ فعلی استان بر خلاف مصالح آن میباشد.
--------------------------------------
سید ابوالحسن حسینی