تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۴
کد مطلب : ۴۰۲۹۵۹
به بهانه ۱۹ شهریور؛
یادداشت «علی کامرانی» بمناسبت سالروز درگذشت آیت الله طالقانی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛علی کامرانی مقدم
آیت الله سید محمود طالقانی (متولد سال ۱۲۸۹ خورشیدی متوفی ۱۹ شهریور ۱۳۵۸) بدون شک از چهرههای سیاسی- مذهبی تاریخ معاصر ایران است. شخصیتی که ترکیبی از معنویت، اخلاق، سیاست، اسلام خواهی، دموکراسی طلبی، قرآن پژوهی، مبارزه، عشق هنر سازماندهی و کار تشکیلاتی [هرکدام در ظرف زمانی و مکانی خود] و در یک کلمه «نواندیشی دینی بود».
طالقانی در زمره قرآن گرایان و قران پژوهانی بود که تلاش مینمود همن گونه که قران را به عرصه زندگی و عمل سیاسی بر میگرداند، قرآن را مبنای عمل و رفتار سیاسی خود قرار دهد. و عمل سیاسی اجتماعی خود را با مرجعیت این کتاب و کلام الهی تفسیر وتبین نماید. او تفسیری سیاسی از دین و نگاهی دینی به سیاست داشت. همان راهی را که سید جمال اسدابادی در تاریخ معاصر اغاز کرد و امثال مدرس و کمی بعدتر حضرت امام خمینی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی، استاد مطهری، دکتر بهشتی و…. ان را ادامه دادند. به تعبیری ایت الله طالقانی این راه را در گفتار و نوشتار (اندیشه) و در رفتار و کردار (شخصیت خویش) به جامعه ارائه نمود. او همچون همفکرانش راهی سوم را برای جامعه ایرانی- شیعی با ماهیت «روشنفکری دینی» برگزید و با این نگاه به تحلیل وضعیت دینی و سیاسی ایران پرداخت. او عقل گرا و علمگرایی است که هرچند علم را عامل آگاهی بخش مهمی میداند اما همواره بر این باور بود که علم به تنهایی توانایی هدایت بشر را ندارد. و این هدایت دین است که عقل فطری را مستقیم میدارد و آثار خیر و شر را مینمایند.
طالقانی قرآن را دانش مبنا و متن و معیار میداند، معیاری که همه امور زندگی بدان ارجاع و از ان میجوشد. طالقانی در تفسیر «پرتوی از قران» با روش شناسی خاص خودش در کسب راههای هدایت جامعه اسلامی از طریق قران بود. او روشنفکری مبارز و سیاست مداری شجاع و روشن بین بود که قران پژوهشیاش مانع توجه او به سایر امور پیرامونی نگردید. به عنوان مثال: طالقانی در اعتراض به اقدام کشف رضاه شاه قویاً” وارد عرصه مبارزه سیاسی شد ودر سال ۱۳۱۸ خورشیدی به همین دلیلی سه ماه زندانی را متحمل گردید. در دوره پهلوی دوم فعالیت سیاسی اجتماعی خود را در چارچوب «انجمن کانون اسلام» تحت ریاست خود پیگیری کرد. هدف اصلی او و انجمن اش که دینداران نواندیش همچون مهدی بازرگان و یدالله سحابی با او همکاری داشتهاند ارائه اسلام به مثابه ذهنی سازگار با نوگرایی و علم زدودن خرافات رایج از چهره مذهب بود.
طالقانی بعد از کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر علیه دولت ملی دکتر مصدق، به فعالیت در نهضت مقاومت ملی پرداخت و در سال ۱۳۳۹ عضو هیات موسس جبهه ملی دوم بود. در کنگره ۱۳۴۱ خورشیدی به عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب گردید. کمی بعدتر به عنوان یکی ازموسسین جبهه ازادی ملی ایران (طیف مذهبی جبهه ملی) در کنار دوستان به وجود اورد. مردم گرایی و دفاع از حقیقت ایت الله طالقانی محدود و مختص به متدینین و شیعیان نبود. در زندان ستم شاهی بارها بر سر بازجوهای ساواک فریاد بر می اورد: چرا جوانان عدالتخواه این سرزمین را به بهانه مارکسیست بودن شکنجه میکنید و این در حالی بود که اوهرگز برای مارکسیست اصالتی قائل نبود. اما بر این باور بود که مارکسیستها انسانهای این سرزمین هستند و باید به انسانیت انها توجه داشت. و نحوه فکر کردن مقولهای است گذرا.
طالقانی با حفظ اصول پدر همه گروهها بود و در طول حیات مبارکش مبلغ جامعه توحیدی بدون حذف نیرو بود او نماد تعامل با همه گروهها جامعه اعم از جامعه روحانیت مبارز، نهضت ملی ازادی ایرن، جبهه ملی و حتی مارکسیستها بود.
طالقانی پس ازانقلاب شکوهمند اسلامی بران شد تا انقلاب را با ارزشهای الهی انسانی مترقی یانه ای که سالها در راهان پژوهش علمی و مبارزه عملی کرده بود متصف سازد و در جایگاههای ریاست شورای انقلاب اسلامی، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و امام جمعه تهران تمام هم خویش را به کار گرفت تا این ارزش هارا به منصه ظهور و بروز رساند. فعالیتهای سیاسی اجتماعی او هرگز باعث نگردید تا از سیاست خارجی غفلت نماید و همواره از نهضتهای ضد استعماری و استقلال طلبانه حمایت مینمود و به مبارزان حق طلبانه فلسطین اهتمام ویژه داشت.
آیت الله سید محمود طالقانی (متولد سال ۱۲۸۹ خورشیدی متوفی ۱۹ شهریور ۱۳۵۸) بدون شک از چهرههای سیاسی- مذهبی تاریخ معاصر ایران است. شخصیتی که ترکیبی از معنویت، اخلاق، سیاست، اسلام خواهی، دموکراسی طلبی، قرآن پژوهی، مبارزه، عشق هنر سازماندهی و کار تشکیلاتی [هرکدام در ظرف زمانی و مکانی خود] و در یک کلمه «نواندیشی دینی بود».
طالقانی در زمره قرآن گرایان و قران پژوهانی بود که تلاش مینمود همن گونه که قران را به عرصه زندگی و عمل سیاسی بر میگرداند، قرآن را مبنای عمل و رفتار سیاسی خود قرار دهد. و عمل سیاسی اجتماعی خود را با مرجعیت این کتاب و کلام الهی تفسیر وتبین نماید. او تفسیری سیاسی از دین و نگاهی دینی به سیاست داشت. همان راهی را که سید جمال اسدابادی در تاریخ معاصر اغاز کرد و امثال مدرس و کمی بعدتر حضرت امام خمینی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی، استاد مطهری، دکتر بهشتی و…. ان را ادامه دادند. به تعبیری ایت الله طالقانی این راه را در گفتار و نوشتار (اندیشه) و در رفتار و کردار (شخصیت خویش) به جامعه ارائه نمود. او همچون همفکرانش راهی سوم را برای جامعه ایرانی- شیعی با ماهیت «روشنفکری دینی» برگزید و با این نگاه به تحلیل وضعیت دینی و سیاسی ایران پرداخت. او عقل گرا و علمگرایی است که هرچند علم را عامل آگاهی بخش مهمی میداند اما همواره بر این باور بود که علم به تنهایی توانایی هدایت بشر را ندارد. و این هدایت دین است که عقل فطری را مستقیم میدارد و آثار خیر و شر را مینمایند.
طالقانی قرآن را دانش مبنا و متن و معیار میداند، معیاری که همه امور زندگی بدان ارجاع و از ان میجوشد. طالقانی در تفسیر «پرتوی از قران» با روش شناسی خاص خودش در کسب راههای هدایت جامعه اسلامی از طریق قران بود. او روشنفکری مبارز و سیاست مداری شجاع و روشن بین بود که قران پژوهشیاش مانع توجه او به سایر امور پیرامونی نگردید. به عنوان مثال: طالقانی در اعتراض به اقدام کشف رضاه شاه قویاً” وارد عرصه مبارزه سیاسی شد ودر سال ۱۳۱۸ خورشیدی به همین دلیلی سه ماه زندانی را متحمل گردید. در دوره پهلوی دوم فعالیت سیاسی اجتماعی خود را در چارچوب «انجمن کانون اسلام» تحت ریاست خود پیگیری کرد. هدف اصلی او و انجمن اش که دینداران نواندیش همچون مهدی بازرگان و یدالله سحابی با او همکاری داشتهاند ارائه اسلام به مثابه ذهنی سازگار با نوگرایی و علم زدودن خرافات رایج از چهره مذهب بود.
طالقانی بعد از کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر علیه دولت ملی دکتر مصدق، به فعالیت در نهضت مقاومت ملی پرداخت و در سال ۱۳۳۹ عضو هیات موسس جبهه ملی دوم بود. در کنگره ۱۳۴۱ خورشیدی به عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب گردید. کمی بعدتر به عنوان یکی ازموسسین جبهه ازادی ملی ایران (طیف مذهبی جبهه ملی) در کنار دوستان به وجود اورد. مردم گرایی و دفاع از حقیقت ایت الله طالقانی محدود و مختص به متدینین و شیعیان نبود. در زندان ستم شاهی بارها بر سر بازجوهای ساواک فریاد بر می اورد: چرا جوانان عدالتخواه این سرزمین را به بهانه مارکسیست بودن شکنجه میکنید و این در حالی بود که اوهرگز برای مارکسیست اصالتی قائل نبود. اما بر این باور بود که مارکسیستها انسانهای این سرزمین هستند و باید به انسانیت انها توجه داشت. و نحوه فکر کردن مقولهای است گذرا.
طالقانی با حفظ اصول پدر همه گروهها بود و در طول حیات مبارکش مبلغ جامعه توحیدی بدون حذف نیرو بود او نماد تعامل با همه گروهها جامعه اعم از جامعه روحانیت مبارز، نهضت ملی ازادی ایرن، جبهه ملی و حتی مارکسیستها بود.
طالقانی پس ازانقلاب شکوهمند اسلامی بران شد تا انقلاب را با ارزشهای الهی انسانی مترقی یانه ای که سالها در راهان پژوهش علمی و مبارزه عملی کرده بود متصف سازد و در جایگاههای ریاست شورای انقلاب اسلامی، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و امام جمعه تهران تمام هم خویش را به کار گرفت تا این ارزش هارا به منصه ظهور و بروز رساند. فعالیتهای سیاسی اجتماعی او هرگز باعث نگردید تا از سیاست خارجی غفلت نماید و همواره از نهضتهای ضد استعماری و استقلال طلبانه حمایت مینمود و به مبارزان حق طلبانه فلسطین اهتمام ویژه داشت.