تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۴۹
کد مطلب : ۴۹۰۵۰۲
یادداشت ارسالی:
نقدی بر صحبتهای دهرابپور در جمع بهرامیها / حد نگه دارید / از یک هولوکاست طائفهای رونمایی کردید دستمریزاد / چرخش روزگار دیر نیست
۶
کبنا ؛یادداشت - محمد رحیم دهرابپور طی سخنان خارج از ضابطه و البته کمافیالسابق بر طبل علیا و سفلی و دوقطبی منطقهای و نفاق در شهرستان بویراحمد کوبید و آن هم در جشن حامیان بهرامی،
اولاً آقای بهرامی ظاهراً هنوز باورش نشده که حتماً حتماً در انتخابات به یمن انحصارگرایی مفرط مدعیان انقلابی و اضمحلال جریان اصولگرایی پیروز شده و اکنون نماینده همه بویراحمد، دنا و مارگون هست و هنوز خودش را همان بهرامی چند سال پیش میداند که در تودیع و معارفهها دو سه ساعت مینشیند و به روستاها میرود و وعده میدهد.
دوم آقای بهرامی این نایبرئیس دوم کمیسیون انرژی را در هر محفلی عمومی و خصوصی نقل مجالس کرده که گویی کلاً وزارت نفت و نیرو یکجا در ید اوست و البته اگر باشد ما مفتخریم و احساس خوشحالی میکنیم؛ ولی قبلاً آقای حاج عدل هاشمی که خودش باتوجهبه مسئولیتهای کلان در قرارگاه سازندگی خاتم بهتنهایی یک وزیر نیرو و نفت بود تا حد نایبرئیس اول این کمیسیون رفت؛ اما باتوجهبه ساختارهای شدید حوزه انرژی خیلی مؤثر نبود و اساساً جز کمیسیون بودجه که میتواند که مقدار قدرت چانهزنی نماینده را در دولت افزایش دهد، بقیه کمیسیونها جنبه نظارتی و تشریفاتی دارند و البته در زمان رأی به وزرا چرا اهمیت دارند مشروط به اینکه قبل از اخذ رأی، معامله منعقد شود که البته جای اشکال و رانت و فساد هم همینجاست.
این نقد رویه آقای نماینده برای بعداً...
اما سر صحبت این قلم با جناب آقای دهرابپور بزرگوار هست که از دهه ۸۰ که یاد دارم و مقداری قبل از آن، یکبار خود این بزرگوار کاندیدا بود و متوجه میزان رأی خود شد و البته عاقلانه کلاً از صحنه کنار کشید.
اما از آن موقع تا الان که یاد دارم، آقای حاج دهرابپور، هم در طرفداری و هم علیه آقایان، سید مسعود حسینی، سید باقر موسوی، دکتر هدایت خواه و حاج زارعی و اکنون هم دکتر روشنفکر صحبت کرده است.
البته برخی از آقایان را در دور اول مخالف بوده، در دور دوم موافق شده و برخی را دور اول موافق و دور دوم مخالف بوده و متناسب با این گردشهای سیاسی خودش صحبت کرده است. برخی را اساساً وقتی در دور اول رأی میآوردند، میفرمود که ما حمایت کردیم و وقتی رأی نمیآوردند، میفرمود ما حمایت نکردیم و فوراً طرف فرد پیروز را میگرفتند و یا احتمالاً به تفاهم نمیرسیدند و در دوم تخریب مینمودند (نمونه دکتر هدایت خواه).
البته هیچگاه هم قبل از انتخابات مجلس رأی آقای دهرابپور برای هیچکس محرز نشد و به همین دلیل هم هیچگاه از طرف جریانات موجود استان و حتی کشور، جدی گرفته نشد.
در خصوص طرفداری آقای دهرابپور از آقای بهرامی هم همه میدانند که ایشان در قم ثبتنام کرده بودند و اخوی بزرگوارشان هم در اصفهان تشریف داشتند و اگر هم به آقای بهرامی یا کس دیگری رأی دادند، محرز نشد و البته در جلسه زیر تل آقای حاج منتظریان، یکی از حضار بزرگوار که با آقای دهرابپور نزدیک بود، از جانب ایشان (آقای دهرابپور) عذرخواهی کردند و گفتند جایی بودند و گروه میآمدند و تنها جایی بود که یک مقدار مواضع ایشان مشخص شد که تاکنون نه تأیید کرده و نه رد کرده است.
حال جناب آقای دهرابپور با این سابقه منحصربهفرد و مواضع بهشدت متناقض در هر دورهای از مجلس، دقیقاً بفرمایند در کدام قسمت از سپهر سیاسی بویراحمد قرار دارند.
ایشان در کهگیلویه هم با حاج عدل هاشمی یکجور با بزرگواری جور دیگر و با موحد رفتار دیگری دارد، هر وقت هرکدام را میبیند همان را اصلح میداند و ایضاً در گچساران و اینکه چگونه اکنون بین تاجگردون و مخالفین سیاسیاش در گچساران جمع بسته است نمیدانیم؟
اما قصه آقای دهرابپور ظاهراً تمامشدنی نیست، در دولت احمدینژاد مدعی بود که تنها کسی بود که برایش ستاد زدند و اما در میانه همان دولت تنها کسی بود که به تخریب دولت مستقر مورد حمایت احمدینژاد در استان پرداختند.
آقای دهرابپور در همین دولت و به تعبیر برادرش در روز معارفه، شخصاً توسط استاندار جناب آقای کیان دهرابپور به مدیرکلی بیمه سلامت رسید و فرزندش تا جایی که اطلاع داریم بدون آزمون در آزمایشگاه خاک وابسته به راه و شهرسازی همین دولت در گچساران بهکارگیری شد؛ ولی الان ظاهراً در یاسوج مشغول به کار هست، حال که دولت سیزدهم در حال خداحافظی است، میآید و بر پیکر نماینده عالی دولت چوب میزند. (اگرچه برخی اعمال برخی معاونان قابلکتمان نیست)، اما این استاندار همان کسی است که به شما لطف داشت، و همچنین آقای روشنفکر نسبت به شما احترام داشت و لطف.
نمک نمیشناسید، حد بدانید (انتقادات جدی به عملکرد نامطلوب و فردگرایی روشنفکر هم قابلاغماض نیست) اما از لطف روشنفکر هم بینصیب نبودی و اگر مخالفت میکرد، لطف استاندار هم ناقص میماند و مواردی که به احترام میگذرم (کارخانه...)
جناب آقای دهرابپور عملکرد شما در شورای شهر نماد کاملی از انحصارگرایی قومی و طائفهای که نه بلکه عشیرهای بود، شما که اجازه ندادید حتی نام ورزشگاه یاسوج به نام یک شهید ورزشکار که حتی نه از طایفه که سببی به شما نزدیک بود، نامگذاری بشود،
شما اجازه ندادید مجموعه بیمارستانی دولتآباد به نام یک پزشک پاسدار شهید و آن هم از حوزه علیا نامگذاری بشود و با سروصدا و بهانه مردم کاری کردید که بگذارند دولتآباد و در خصوص نامگذاری شهدا موارد دیگری است که به احترام میگذرم.
جناب حاج دهرابپور، این حنا دیگر رنگی ندارد و دوست داشتیم شما خودت یک قطب باشید؛ ولی در قطبها هضم شدهاید.
شما که در بیاناتتان در جمع هواداران بهرامی علناً ولی محترمانه سفلی را از دم تیغ گذراندی، تا حالا از کدام مدیر و یا شخصیت در سفلی بیاحترامی دیدید و ایضاً دیگران.
مشکل ما این بود و هست که آنچه را که شما، سیبل تخریب سفلی قرار دادهاید، مطلوب ناقص ما هست نه کامل و مشکل دیگر ما هم سادگی بود، سادگی و صداقت بیش از حد و بیخودی که میخواستیم در تصمیمسازی ندای وحدت، علیا و سفلی را بیمعنا و مرز را بیرنگ کنیم، اگرچه عملکرد برخی از مدیران خصوصاً در آموزشوپرورش باکمال تأسف دچار کجسلیقگی شد. اما جناب دهرابپور از ۲۵ مدیر دانشگاه و مدیرکل استانی و کارخانه که در دوره قبل (مجلس یازدهم) همه از بویراحمد بودند که کاری بینظیر در ادوار بعد از سید باقر موسوی بود، ۱۳ نفر آن از بچههای علیا بودند و هستند، بشمارید.
دوره قبل و قبلترها را مقایسه کنید،
شما در دوره قبل خفه بودید حالا نفس بکشید و راحت باشید. شما از یک هولوکاست منطقهای رونمایی کردید و البته جناب بهرامی هم شروع کرده، کوتاهی نکنید، چرخش روزگار دیر نیست، خدا را شکر برای اهل انصاف مشخص شد که برچسب قومگرایی دقیقاً کجاست ولی ما همچنان بر وحدت این گوهر گمشده بویراحمد در میان مدعیان نجات بویراحمد تأکید میکنیم. اگر برای پاتاوه بیمارستانی ساختید، اسمش را به نام شهید بزرگوار دکتر جلیل مزین میکنیم.
اگر مجموعهای برای مارگون ساختید اسمش را به نام شهید فتاحی میآراییم. اگر اتوبان بین مارگون و لوداب را افتتاح کردید، نامش را، آزادراه لطف دوستان میگذاریم. اگر امثال جلسه شما در تالار بلوط بود و سخنران یک معلم سفلی و اینچنین سخن میگفت، ما برای همیشه آن را ترک میکردیم، امیدواریم ستاره شهر، ستاره دنبالهدار تشتت و تفرق نباشد.
---------------------------------------
عبدالله احمدیان فر
دانشجوی دکتری جامعهشناسی
تهران مرکز
اولاً آقای بهرامی ظاهراً هنوز باورش نشده که حتماً حتماً در انتخابات به یمن انحصارگرایی مفرط مدعیان انقلابی و اضمحلال جریان اصولگرایی پیروز شده و اکنون نماینده همه بویراحمد، دنا و مارگون هست و هنوز خودش را همان بهرامی چند سال پیش میداند که در تودیع و معارفهها دو سه ساعت مینشیند و به روستاها میرود و وعده میدهد.
دوم آقای بهرامی این نایبرئیس دوم کمیسیون انرژی را در هر محفلی عمومی و خصوصی نقل مجالس کرده که گویی کلاً وزارت نفت و نیرو یکجا در ید اوست و البته اگر باشد ما مفتخریم و احساس خوشحالی میکنیم؛ ولی قبلاً آقای حاج عدل هاشمی که خودش باتوجهبه مسئولیتهای کلان در قرارگاه سازندگی خاتم بهتنهایی یک وزیر نیرو و نفت بود تا حد نایبرئیس اول این کمیسیون رفت؛ اما باتوجهبه ساختارهای شدید حوزه انرژی خیلی مؤثر نبود و اساساً جز کمیسیون بودجه که میتواند که مقدار قدرت چانهزنی نماینده را در دولت افزایش دهد، بقیه کمیسیونها جنبه نظارتی و تشریفاتی دارند و البته در زمان رأی به وزرا چرا اهمیت دارند مشروط به اینکه قبل از اخذ رأی، معامله منعقد شود که البته جای اشکال و رانت و فساد هم همینجاست.
این نقد رویه آقای نماینده برای بعداً...
اما سر صحبت این قلم با جناب آقای دهرابپور بزرگوار هست که از دهه ۸۰ که یاد دارم و مقداری قبل از آن، یکبار خود این بزرگوار کاندیدا بود و متوجه میزان رأی خود شد و البته عاقلانه کلاً از صحنه کنار کشید.
اما از آن موقع تا الان که یاد دارم، آقای حاج دهرابپور، هم در طرفداری و هم علیه آقایان، سید مسعود حسینی، سید باقر موسوی، دکتر هدایت خواه و حاج زارعی و اکنون هم دکتر روشنفکر صحبت کرده است.
البته برخی از آقایان را در دور اول مخالف بوده، در دور دوم موافق شده و برخی را دور اول موافق و دور دوم مخالف بوده و متناسب با این گردشهای سیاسی خودش صحبت کرده است. برخی را اساساً وقتی در دور اول رأی میآوردند، میفرمود که ما حمایت کردیم و وقتی رأی نمیآوردند، میفرمود ما حمایت نکردیم و فوراً طرف فرد پیروز را میگرفتند و یا احتمالاً به تفاهم نمیرسیدند و در دوم تخریب مینمودند (نمونه دکتر هدایت خواه).
البته هیچگاه هم قبل از انتخابات مجلس رأی آقای دهرابپور برای هیچکس محرز نشد و به همین دلیل هم هیچگاه از طرف جریانات موجود استان و حتی کشور، جدی گرفته نشد.
در خصوص طرفداری آقای دهرابپور از آقای بهرامی هم همه میدانند که ایشان در قم ثبتنام کرده بودند و اخوی بزرگوارشان هم در اصفهان تشریف داشتند و اگر هم به آقای بهرامی یا کس دیگری رأی دادند، محرز نشد و البته در جلسه زیر تل آقای حاج منتظریان، یکی از حضار بزرگوار که با آقای دهرابپور نزدیک بود، از جانب ایشان (آقای دهرابپور) عذرخواهی کردند و گفتند جایی بودند و گروه میآمدند و تنها جایی بود که یک مقدار مواضع ایشان مشخص شد که تاکنون نه تأیید کرده و نه رد کرده است.
حال جناب آقای دهرابپور با این سابقه منحصربهفرد و مواضع بهشدت متناقض در هر دورهای از مجلس، دقیقاً بفرمایند در کدام قسمت از سپهر سیاسی بویراحمد قرار دارند.
ایشان در کهگیلویه هم با حاج عدل هاشمی یکجور با بزرگواری جور دیگر و با موحد رفتار دیگری دارد، هر وقت هرکدام را میبیند همان را اصلح میداند و ایضاً در گچساران و اینکه چگونه اکنون بین تاجگردون و مخالفین سیاسیاش در گچساران جمع بسته است نمیدانیم؟
اما قصه آقای دهرابپور ظاهراً تمامشدنی نیست، در دولت احمدینژاد مدعی بود که تنها کسی بود که برایش ستاد زدند و اما در میانه همان دولت تنها کسی بود که به تخریب دولت مستقر مورد حمایت احمدینژاد در استان پرداختند.
آقای دهرابپور در همین دولت و به تعبیر برادرش در روز معارفه، شخصاً توسط استاندار جناب آقای کیان دهرابپور به مدیرکلی بیمه سلامت رسید و فرزندش تا جایی که اطلاع داریم بدون آزمون در آزمایشگاه خاک وابسته به راه و شهرسازی همین دولت در گچساران بهکارگیری شد؛ ولی الان ظاهراً در یاسوج مشغول به کار هست، حال که دولت سیزدهم در حال خداحافظی است، میآید و بر پیکر نماینده عالی دولت چوب میزند. (اگرچه برخی اعمال برخی معاونان قابلکتمان نیست)، اما این استاندار همان کسی است که به شما لطف داشت، و همچنین آقای روشنفکر نسبت به شما احترام داشت و لطف.
نمک نمیشناسید، حد بدانید (انتقادات جدی به عملکرد نامطلوب و فردگرایی روشنفکر هم قابلاغماض نیست) اما از لطف روشنفکر هم بینصیب نبودی و اگر مخالفت میکرد، لطف استاندار هم ناقص میماند و مواردی که به احترام میگذرم (کارخانه...)
جناب آقای دهرابپور عملکرد شما در شورای شهر نماد کاملی از انحصارگرایی قومی و طائفهای که نه بلکه عشیرهای بود، شما که اجازه ندادید حتی نام ورزشگاه یاسوج به نام یک شهید ورزشکار که حتی نه از طایفه که سببی به شما نزدیک بود، نامگذاری بشود،
شما اجازه ندادید مجموعه بیمارستانی دولتآباد به نام یک پزشک پاسدار شهید و آن هم از حوزه علیا نامگذاری بشود و با سروصدا و بهانه مردم کاری کردید که بگذارند دولتآباد و در خصوص نامگذاری شهدا موارد دیگری است که به احترام میگذرم.
جناب حاج دهرابپور، این حنا دیگر رنگی ندارد و دوست داشتیم شما خودت یک قطب باشید؛ ولی در قطبها هضم شدهاید.
شما که در بیاناتتان در جمع هواداران بهرامی علناً ولی محترمانه سفلی را از دم تیغ گذراندی، تا حالا از کدام مدیر و یا شخصیت در سفلی بیاحترامی دیدید و ایضاً دیگران.
مشکل ما این بود و هست که آنچه را که شما، سیبل تخریب سفلی قرار دادهاید، مطلوب ناقص ما هست نه کامل و مشکل دیگر ما هم سادگی بود، سادگی و صداقت بیش از حد و بیخودی که میخواستیم در تصمیمسازی ندای وحدت، علیا و سفلی را بیمعنا و مرز را بیرنگ کنیم، اگرچه عملکرد برخی از مدیران خصوصاً در آموزشوپرورش باکمال تأسف دچار کجسلیقگی شد. اما جناب دهرابپور از ۲۵ مدیر دانشگاه و مدیرکل استانی و کارخانه که در دوره قبل (مجلس یازدهم) همه از بویراحمد بودند که کاری بینظیر در ادوار بعد از سید باقر موسوی بود، ۱۳ نفر آن از بچههای علیا بودند و هستند، بشمارید.
دوره قبل و قبلترها را مقایسه کنید،
شما در دوره قبل خفه بودید حالا نفس بکشید و راحت باشید. شما از یک هولوکاست منطقهای رونمایی کردید و البته جناب بهرامی هم شروع کرده، کوتاهی نکنید، چرخش روزگار دیر نیست، خدا را شکر برای اهل انصاف مشخص شد که برچسب قومگرایی دقیقاً کجاست ولی ما همچنان بر وحدت این گوهر گمشده بویراحمد در میان مدعیان نجات بویراحمد تأکید میکنیم. اگر برای پاتاوه بیمارستانی ساختید، اسمش را به نام شهید بزرگوار دکتر جلیل مزین میکنیم.
اگر مجموعهای برای مارگون ساختید اسمش را به نام شهید فتاحی میآراییم. اگر اتوبان بین مارگون و لوداب را افتتاح کردید، نامش را، آزادراه لطف دوستان میگذاریم. اگر امثال جلسه شما در تالار بلوط بود و سخنران یک معلم سفلی و اینچنین سخن میگفت، ما برای همیشه آن را ترک میکردیم، امیدواریم ستاره شهر، ستاره دنبالهدار تشتت و تفرق نباشد.
---------------------------------------
عبدالله احمدیان فر
دانشجوی دکتری جامعهشناسی
تهران مرکز