تاریخ انتشار
شنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۲
کد مطلب : ۴۹۶۰۲۱
تحلیلی بر ساختارهای سیاسی و اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد از دریچه نظریه همایون کاتوزیان؛

کهگیلویه و بویراحمد؛ جامعه کوتاه‌مدت / هر که آمد عمارتی نو ساخت / آیا این استان حکم یک بنای کلنگی را دارد؟

۰
کهگیلویه و بویراحمد؛ جامعه کوتاه‌مدت / هر که آمد عمارتی نو ساخت / آیا این استان حکم یک بنای کلنگی را دارد؟
کبنا ؛
یادداشت| ادبیات گسترده‌ای در تحلیل جامعه ایران وجود دارد؛ جلایی‌پور ایران کنونی را جامعه‌ای کژمدرن می‌نامد. علی رضاقلی ویژگی تاریخی جامعه را استبداد معرفی می‌کند؛ برخی بر پایین‌بودن فرهنگ کار تأکید می‌کنند. برخی همچون سید جواد طباطبایی از امتناع اندیشه و انحطاط تمدن ایرانی حرف می‌زنند. آرامش دوستدار امتناع تفکر را شاخص فرهنگی این جامعه عنوان می‌کند. برخی همچون فرهنگ رجایی و عبدالکریم سروش سازگاری و ناسازگاری سه مؤلفه هویتی ایرانی، اسلامی و مدرن_غربی را مشخصه اصلی ایران امروز می‌دانند. برخی هم مسأله را غرب‌زدگی و استعمار عنوان می‌کنند. به هر حال مفاهیم زیادی در مورد مختصات جامعه ایرانی وجود دارد. با وجود این ادبیات گسترده، جای خالی چنین تحلیل‌هایی به صورت جزئی‌تر در استان‌های کشور وجود دارد. در استان کهگیلویه و بویراحمد از نظر ادبیات تئوریک خلأهای بسیاری وجود دارد. از یک‌سو این استان به‌عنوان بخشی از جامعه ایران، با همان ادبیات موجود قابل تبیین است، اما از آن‌جا که کهگیلویه و بویراحمد از نظر بافت اجتماعی، تفاوت فاحشی با برخی از استان‌های دیگر کشور دارد، نمی‌توان با مفاهیم موجود به فهم دقیقی از آن رسید. واضح است که با آن ابزارهای مفهومی که در مورد تهران ساخته شده‌اند، نمی‌توان مختصات استان کهگیلویه و بویراحمد را تحلیل کرد. بنابراین لازم است ادبیات مختص به توسعه این استان شکل بگیرد. البته در مواردی که ابزار مفهومی در مورد ایران، کلیت نظری و از جامعیت لازم برخوردار باشد، می‌توان جنیه‌هایی از بستر اجتماعی و سیاسی این استان را نیز تحلیل کرد، کاری که ما در این یادداشت می‌خواهیم انجام دهیم نیز از همین منظر است. اما همان‌طور که گفته شد باید ادبیات خاص استان شکل بگیرد. ولی حالا که فعلا چنین ابزارهایی در دست نیست، به‌عنوان یک مقدمه کوتاه، از دریچه نظریه «ایران جانعه کوتاه‌مدت» همایون کاتوزیان، نگاهی به استان کهگیلویه و بویراحمد می‌اندازیم. این یادداشت حکم یک مقدمه را دارد و در روزهای آینده در گفت‌وگو با صاحب‌نظران تحلیل‌های خاص و جامع‌تری نسبت به کهگیلویه و بویراحمد منتشر خواهیم کرد.
چرا کهگیلویه و بویراحمد به نقطه‌ای رسیده که امروز هست؟ چه شد که این استان سرنوشت استان‌هایی مثل اصفهان، فارس و یا یزد را پیدا نکرد؟ چرا حتی همچون سیستان و بلوچستان آنقدر محروم نشد؟ چه عواملی باعث شدند کهگیلویه و بویراحمد در نقطه امروزی‌اش بایستد؟ بر اساس تئوری کاتوزیان، کهگیلویه و بویراحمد یک جامعه کوتاه‌مدت است. کاتوزیان برای کوتاه‌مدت‌بودن جامعه علاوه بر رخدادهای تاریخی، از ضرب‌المثل‌ها هم استفاده می‌کند؛ «از این ستون به اون ستون فرجه» یا «سیب رو که بندازی هوا هزارتا چرخ می‌خوره» این ضرب‌المثل‌ها نشان از نامعلوم بودن آینده دارند. وی در نظریه‌ی ایران جامعه کوتاه‌مدت می‌گوید مجموعه‌ شرایط و تحولات تاریخی ویژگی‌ای را در تاریخ و جامعه‌ ایران ساخته که گاهی ردش را در چنین ضرب‌المثل‌هایی می‌بینیم. اینکه آینده هیچ معلوم نیست و هر آن ممکن است همه‌چیز زیرورو شود. اینکه ایران یک جامعه‌ کوتاه مدت است.
کاتوزیان اصطلاح «خانة کلنگی» را گویاترین کلام برای توصیف ماهیت کوتاه مدت تحولات در جامعه ایران می‌داند. منظور بنایی که عمری بیش از یکی دو نسل ندارد و به علت کهنه‌شدن به‌جای نوسازی از پی ویران می‌شود و تداوم سازه‌ها در این جامعه کلنگی به تعبیر نویسنده جای خود را به تغییرات گذرا می‌دهد. او از دل این برداشت خود، وضعیت تاریخی جامعه ایران را ریشه‌یابی می‌کند که مداوم در نوسان بین دوره‌هایی از استقرار حکومت خودسر، دوره شورش و حکومت خودسر جدید گیر کرده است. عدم انباشت درازمدت انباشت سرمایه‌های تجاری و توسعه آموزش، فرهنگ و علم، باعث قطع پیوستگی تحولات در درازمدت شده و نتیجه‌ای که کاتوزیان می‌گیرد، پیش‌بینی‌ناپذیری آینده است. علاوه بر آن، منصب و عنوان کارگزاران، امتیازهای مالکان و ثروت بازرگانان همواره در معرض خطر از بین رفتن در طول حیات یک یا دو نسل بعد از خود است. زندگی و حیات اجتماعی نیز همواره با خطر نابودی خودسرانه و بی‌قانون روبه‌رو بود و حتی فرمانروا، خویشاوندانش و کارگزاران کشوری و لشکری او نیز از این خطر مصون نبودند.
کاتوزیان دلایل سه گانه‌ای برای کوتاه‌مدت بودن جامعه ایران بیان می کند: یک) مشکل مشروعیت و جانشینی: از ویژگی‌های جامعه کوتاه‌مدت آزمون‌ناپذیری معیار مشروعیت و جانشینی است. هیچ مبنا و معیار مشخصی نداشته‌ایم و به همین دلیل بسیاری از فرامانراویان، اعضای خاندان سلطنتی و نیز وزرا و فرماندهان قربانی شده‌اند اما در جامعه اروپایی (به عنوان جامعه بلند مدت) یک اصل ثابت و تقریباً نقض ناشدنی وجود داشت: نخست‌زادگی. دو) بی اعتباری جان و مال: از ویژگی نخست سرچشمه می‌گیرد و از آنجایی که شاه نایب خداوند بر روی زمین است، بر جان و مال همه اتباع دستی گشاده دارد. سه) مشکل انباشت و توسعه: کاتوزیان می‌نویسد که تقریباً همه توافق دارند که انقلاب صنعتی محصولِ انباشت سرمایه و به‌کارگیری آن در مسیر صنعتی شدن بود. اما دلایل بالا هیچگاه اجازه نداده است ما «انباشت» در همۀ ابعاد آن (علمی، تجربی، هنری، فرهنگی و….) داشته باشیم. اگر بخواهیم بپرسیم چرا انباشت در ایران مدرن رخ نداده؟ باز هم پاسخ را در ترس از غارت و نداشتن چش‌اانداز بلندمدت می توان جست.
خلاصه‌ای کوتاه از نظریه کاتوزیان در بالا ارائه شد (برای مطالعه کامل آن می‌توان به آثار کاتوزیان مراجعه کرد). همان‌طور که گفته شد در این نظریه، انباشت صورت نمی‌گیرد، چرا که امنیت چندان بالا نیست و در نهایت مشکل مشروعیت وجود دارد. کاتوزیان این نظریه را برای سال‌های پیش از انقلاب اسلامی ارائه داده است و برخی از مفاهیم آن به کار جامعه امروز ایران نمی‌آید. در کهگیلویه و بویراحمد نیز باید این نظریه را جرح و تعدیل کرد.
در این استان، مهمترین نهاد سیاسی، نهاد نمایندگی مجلس است که در طول یک قرن گذشته بیشترین اثرگذاری را داشته است. هیچ تحلیل دقیقی را نمی‌توان در کهگیلویه و بویراحمد ارائه داد مگر آن‌که توجه ویژه‌ای به نمایندگی شود. شاید در مناسبات قانونی نماینده صرفاً یک ناظر و قانون‌گذار باشد، اما فارغ از مناسبات رسمی، در مناسبات غیررسمی، ارتباط بسیار عمیقی بین نهاد نمایندگی، دستگاه اداری و زندگی روزمره شهروندان این استان وجود دارد. مشکل جانشینی و آزمون‌ناپذیری مشروعیت به‌عنوان یکی از ابزارهای مفهومی کاتوزیان را می‌توان در مورد انتخابات مجلس در استان به کار برد. گویی معیار دقیقی برای انتخاب نمایندگان مجلس در استان وجود ندارد. هر کسی که بتواند رأی بیشتری را جمع کند نماینده می‌شود. از آن‌جا که ارتباط عمیقی بین ایل و طایفه و تعداد آراء وجود دارد، نامزدهای انتخابات بخش زیادی از تلاش خود را صرف یارکشی ایلی و طایفه‌ای می‌کنند؛ گویی رسم بیعت همچنان پابرجاست؛ نمودهای آن را در شام‌های شبانه و مراسمات عزا و عروسی می‌توان دید. در نهایت هر کس که بتواند یار بیشتری بگیرد، برنده انتخابات می‌شود. گویی طرح و برنامه و حتی توانایی پیاده‌سازی آن برنامه‌ها در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرند. حال که فرد برنده پایش را به مجلس می‌گذارد، توقعات یارانی که در پیروزی‌اش سهم داشته‌اند سربرمی‌آورد. به دلیل ناتوانی نماینده در برآورده شدن همه توقعات، به تدریج یاران دیروز از نماینده امروز سرخورده می‌شوند و حتی ممکن است خودشان تلاش کنند او را به زمین بزنند. نیازی نیست به تاریخ نمایندگی در کهگیلویه و بویراحمد رجوع کرد. در سال 1398 که مهدی روشنفکر به‌عنوان نماینده شهرستان‌های بویراحمد، دنا و مارگون راهی مجلس شد، یکی از بیشترین رأی‌های مأخوذه در طول تاریخ استان را به خود اختصاص داد. گروهی حول او شکل گرفتند که نام خود را جریان ندای وحدت گذاشتند. گویی پس از سال‌ها تجربه طردشدگی، حالا که قدرت گرفته‌اند می‌توانند به همه نقاط حساس اداری در حوزه انتخابیه و مناصب استانی دست یابند. توقعات به صورت فزاینده‌ از نماینده‌ای که روزی او را بالای سر می‌گرفتند افزایش یافت. تا جایی که او نتوانست و یا نخواست به همه آن‌ها پاسخ دهد، به تدریج ریزش در این جریان شروع شد. نماینده‌ای که روزی محبوب دل‌ها بود به‌راحتی در دور بعد شکست خورد و جای خود را به نماینده دیگری داد که حالا پس از سه دوره شرکت، بالاخره توانست از آزمون اولیه سربلند بیرون بیاید؛ اما هنوز مشروعیت او تأیید نشده است (روشن است که منظور ما در این‌جا مشروعیت سیاسی و قانونی نیست؛ مشروعیت صرفاً به معنای پذیرش؛ همان که مورد نظر کاتوزیان هم هست) در طول چهار سال نمایندگی و البته شاید یک سال زودتر، بتواند در آزمون مشروعیت پیروز شود و یا شکست بخورد. به‌هرحال آزمون مشروعیت از پیش مشخص نیست؛ نماینده در کهگیلویه و بویراحمد در طول آن چهار سال نشان خواهد داد که مشروعیت دارد یا خیر؛ اگر مشروعیتش تأیید نشد، همان‌ها که روزی یار غارش بودند، دشمنش می‌شوند و او را به زمین می‌زنند.
حال به بخش دوم نظریه کاتوزیان می‌رسیم؛ بی‌اعتباری جان و مال. به دلیل استقرار قانون در ایران، این بخش از نظریه کاتوزیان بدون جرح و نعدیل به کارمان نمی‌آید. در واقع برخلاف نظر کاتوزیان، بی‌اعتباری جان و مال در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد. اما به دلیل آزمون‌ناپذیری مشروعیت، احساس ناامنی در نماینده و یاران او به وجود می‌آید: آنها با خود می‌اندیشند «از کجا معلوم دوره بعد هم نماینده شود یا شوم؟!» بنابراین بیشترین تلاششان را می‌کنند در همین دوره کوتاه، بیشترین بهره را ببرند. دیگر توسعه درازمدت استان مدنظر قرار نمی‌گیرد و اساساً محل رجوع نیست. چرا که ممکن است پس از چهار سال همه‌چیز به یک‌باره از بین رود و باز هم به نقطه شروع و یا حتی پیش از آن برگردند.
این‌جاست که بخش سوم نظریه کاتوزیان به کارمان می‌آید؛ مشکل انباشت و توسعه. «هر کس که آمد عمارتی نو ساخت»؛ این عبارتی است که جلال آل احمد در کتاب غرب‌زدگی همسو با نظریه کاتوزیان می‌نویسد. اساساً در جایی که چنین احساسی از ناامنی پست و مقام وجود داشته باشد، احتمال عدم انباشت نیز بالا می‌رود. چشم‌انداز بلندمدت که نباشد، اقدامات نیز کوتاه‌مدت و دوره‌ای می‌شوند. دیگر شاید مهم نباشد در بلندمدت کهگیلویه و بویراحمد از نظر شاخص‌ها توسعه می‌یابد یا نه؛ مهم این است که همه یاران از این مناصب و مواهب بهره‌مند شوند؛ مثلا یک سال این منصب در اختیار فلان ایل و سال دیگر در اختیار ایل دیگری قرار گیرد. دیگر مناصب نیز به همین منوال پیش می‌روند. به تدریج استانی شکل می‌گیرد که می‌توان همسو با کاتوزیان آن را جامعه کلنگی و یا استان کلنگی نام نهاد. چرا که پیش از آن‌که مناصب به نتیجه برسند و برای استان ثمر دهند، به فردی دیگر داده می‌شوند که او هم ممکن است همچون فرد پیشین، صرفاً بر اساس مناسبات سیاسی بالا آمده باشد.
پی‌نوشت: روشن است نمی‌توان این نظریه و ابزارهای مفهومی را به کل استان کهگیلویه و بویراحمد تعمیم داد. ما در این‌جا صرفاً مقدمه‌ای برای تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد ارائه دادیم؛ حتماً ایراداتی هم دارد. بنابراین در روزهای آینده در گفت‌وگو با صاحب‌نظران، نگاه دقیق‌تری به این موضوع خواهیم انداخت.
نام شما

آدرس ايميل شما

نقد بر سخنان رئیس‌جمهور در دیدار از وزارت راه و شهرسازی

نقد بر سخنان رئیس‌جمهور در دیدار از وزارت راه و شهرسازی

یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب نوشت: «رئیس‌جمهور در اظهارات ۱۷ بهمن‌ماه خود گفتند منابع ایران ...
آخرین اخبار از تخلف ۱۳ میلیون‌ دلاری کاغذ / ۵ هزار تن احیا شد

آخرین اخبار از تخلف ۱۳ میلیون‌ دلاری کاغذ / ۵ هزار تن احیا شد

پرونده تخلف ۱۳میلیون‌دلاری واردات کاغذ این روزها وارد فاز جدیدی شده است،‌ آخرین اخبار ...
فیلم | راهپیمایی 22 بهمن‌ماه یاسوج

فیلم | راهپیمایی 22 بهمن‌ماه یاسوج

راهپیمایی 22 بهمن‌ماه 1403 در شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد با حضور اقشار ...
1