تاریخ انتشار
شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۱۶
کد مطلب : ۴۷۱۸۳۵
بخش سوم) سید علی ملک حسینی در گفتوگوی اختصاصی با کبنانیوز؛
نگاه احساسی صرف، انتشار کلیپهای احساسی موجب تشویق هم نسلهای این دختر می شود / نگاه احساسی به خودکشیها و غلو بیش از حد از نظر اجتماعی تبعات دارد / وقتی که این دختر اشتباه کرده است، در وهله اول باید دلیل این خودکشی مشخص شود و به سراغ درمان برویم /باید بخش اعظمی از برنامههای فرهنگی و تربیتی ما به فضای مجازی کوچ کند / مشابه مراسم اربعین را میتوانیم در مناسبتهای شاد نیز اجرا کنیم
۱
کبنا ؛
مدت زیادی نیست که خبر خودکشی دختر 11 سالهای با وصیتنامهی تعجب برانگیز و ناراحت کنندهاش بر تارنمای رسانهها و فضای مجازی جاخوش کرد. صرفنظر از تلخی مرگ خودخواسته که از آن بهعنوان خودکشی نام میبرند، استقبال نوجوانان از خودکشی قسمت تلخ دیگر از این سریال نابودی حیات است. پایگاه خبری کبنا نیوز قصد دارد با کارشناسان حوزه آسیبهای اجتماعی مسأله خودکشی و نحوه بازتاب خبری آن را در کهگیلویه و بویراحمد مورد بحث و بررسی قرار دهد. سیدعلی ملک حسینی، دادستان مرکز استان، از قضات جوان استان است که در شهرستانهای مختلف استان کهگیلویه و بویراحمد سابقه فعالیت قضایی دارد. با او در خصوص مسأله خودکشی در استان کهگیلویه و بویراحمد گفتوگویی کردهایم که در ادامه میآید. این گفت و گو، سومین مطلب کبنا در این زمینه است.
بیشتر بخوانید:
بخش اول) ترسوها قهرمان نیستند / رسانهها در کهگیلویه و بویراحمد فعالاند؛ خوراک رسانهای نیست!
بخش دوم) در بحث خودکشی؛ در وهله اول باید دست از قهرمانپروری برداریم / والدین باید مهارتهای زندگی و مهارتهای فرزندپروری را بیاموزند /آموزش و پرورشهای مدرن جهان روی این موضوع تمرکز کردهاند که «چگونه باید زندگی کنیم؟» /راهاندازی مرکز «سراج» نیازمند کمک سیاسیون و استاندار است
خودکشی در استان کهگیلویه و بویراحمد از سالهای قبل تاکنون تبدیل به یک مسأله شده و نیاز هست که در این خصوص تصمیمهای جدی گرفته شود، نظر شما در این باره چیست؟
خودکشی یک آسیب اجتماعی و واقعیتی است که وجود دارد، کتمان یا عدم پرداختن به موضوع موجب حل نشدن آن میشود، بنابراین ما قائل به این هستیم که این مسأله باید آسیبشناسی شود، علل آن مشخص و درمان شود، از طرفی صرف ارائه آمار خودکشی و اظهارات این چنینی فایدهای ندارد.
تنها یکی از علل خودکشی، فقر اقتصادی است و عامل مهمی هم هست، اما در خصوص خودکشیهایی که اخیراً در استان اتفاق میافتد، به گونهای در افکار عمومی و مردم جلوه داده میشود که تصور بر این است که این خودکشیها بخاطر فقر اقتصادی بوده است. در حالی که آمار خودکشی استان کهگیلویه و بویراحمد با استان سیستان و بلوچستان که نسبت به این استان فقر اقتصادی بیشتری دارد، قابل مقایسه نیست.
فقر اقتصادی تنها علت خودکشی نیست
یک زمانی خودکشی زنان در دیشموک مطرح بود، و فقر و محرومیت نیز یکی از علل این خودکشیها بوده است. اما آیا همه خودکشیهایی که در مرکز استان داریم، ریشه در فقر دارند؟ خیر، در مدت اخیر برخی از اعضای خانوادههایی که از نظر اقتصادی در سطح رفاه خوبی هستند، دست به خودکشی زدهاند، بنابراین عوامل دیگری به غیر از فقر اقتصادی نیز دخیل هستند.
خودکشی در تعالیم دینی امری مذموم و گناه کبیره است و هم نگاه اجتماعی به این موضوع نگاه خوبی نیست. بر اساس اظهارات علم روانشناسی، افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، در برخورد با مشکلات خود دارای ضعف هستند.
نگاه احساسی به خودکشیها و غلو بیش از حد از نظر اجتماعی تبعات دارد
اخیراً در نسل نوجوان و جوان خودکشیهایی را داشتیم، باید مسأله آسیبشناسی شود و راه حل ارائه شود، ولی در استان کهگیلویه و بویراحمد یک نگاه قهرمانسازی در حال شکلگیری است. به جای اینکه نگاه آموزشی و تربیتی به این مسأله شود، قهرمان پروری اتفاق میافتد. اخیراً دختر ۱۳ سالهای خودکشی کرد که واقعاً قلب هر انسانی از این اتفاق به درد میآید و بار عاطفی بالایی داشت، و همه ما هم ناراحت شدیم، ولی نگاه احساسی صرف، انتشار کلیپهای احساسی موجب تشویق هم نسلهای این دختر میشود. اگر در یک حادثه این اتفاق میافتاد، این نگاه طبیعی بود، اما وقتی که این دختر اشتباه کرده است، در وهله اول باید دلیل این خودکشی مشخص شود و به سراغ درمان برویم. صرف پرداختن به بُعد احساسی موجب بزرگ نمایی میشود. نگاه احساسی به خودکشیها و غلو بیش از حد از نظر اجتماعی تبعات دارد. شاید برخی از اطرافیان خود را مقصر بدانند و بخواهند با بیان احساسات و انتشار استوری یا کارهای دیگر در فضای مجازی به سراغ جبران این وضعیت بروند که موجب بازنشر گستردهای میشود و قبح این عمل ریخته میشود، و غالباً نگاهها به این سمت میرود که جامعه مشکل اقتصادی دارد، بله مشکل اقتصادی وجود دارد، ولی آیا همه این خودکشیها ناشی از مشکل اقتصادی است؟
برداشت و تصور نوجوانان از بازنشر خودکشی در شبکه های اجتماعی
نوجوانان و جوانان ما در این دوره نگاه بسیار متفاوتی با نوجوانان ده سال پیش دارند. برداشت احساسی افکار عمومی از سوی نوجوانان به گونۀ دیگری دیده میشود، نوجوانان این گونه میگویند که «چقدر رسانهها به این موضوع پرداختند، چقدر دیده شد و بازنشر شد» و اتفاقاً این بیم وجود دارد که در اثر پرداختن بیش از حد و افراطی در فضای مجازی اپیدمی و خطر بزرگتری در میان نوجوانان و جوانان ایجاد شود و به این سمت تشویق میشوند، بدون اینکه به عاقبت این موضوع فکر کنند.
اولاً در مسائل این چنینی نگاه افراطی و احساسی به خودکشی، از انجام عمل خودکشی خطرناکتر است، چون خودکشی در خصوص یک نفر و خانواده وفامیلش است، در حالی که اگر رفتار غلط و احساسی بدون توجه به عواقب این رفتار در فضای مجازی داشته باشیم، تمام جامعه را درگیر میکنیم.
حتماً باید رسانهها به موضوع خودکشی بپردازند، با یک نگاه آسیبشناسانه و پیشگیرانه، نه صرفاً نگاه احساسی و هیاهو و جنجال آفرین، و کاربرد الفاظی مثل اینکه «مسئولان خجالت بکشید» و... ، اتفاقاً این وضعیت را بدتر میکند. بنابراین خود این عمل (خودکشی) عمل بدی است، یک حاشیه اجتماعی بدی دارد، بازنشر غیرکارشناسانه و احساسی نیز میتواند تبعات بدتری را ایجاد کند، و رفتار غلط بدون نگاه آسیبشناسی و درمانگر را ترویج میکند.
مقام معظم رهبری فرمودهاند که فرهنگ به مثابه اکسیژن است و لازم است که مدام در خصوص سبک زندگی و موضوعات مختلف دینی و اسلامی آموزشها نشر داده شود، دستگاههای فرهنگی نیز برنامههای فرهنگی را در دستور کار قرار دهند، به نظر میرسد که فعالیتهای پیشگیرانهای وجود ندارد. دستگاهها چه نقشی دارند و مسئولان چه نقشی در این موضوع دارند؟
عمده مخاطب امروز برای برنامههای فرهنگی نوجوانان و جوانان هستند، نوجوانان و جوانان امروز شاید ۱۰ سال یا ۲۰ سال از نسل قبلی خود فاصله داشته باشند، ولی این فاصله خیلی زیادتر است. طرز تفکر و دغدغههای ذهنی جوانان و نوجوانان ما خیلی فرق کرده است، امیر المؤمنین میفرماید که با فرزندان مطابق با زمانه خود رفتار کنید، به گونهای آنان را تربیت کنید که مطابق زمانه خودشان باشد.
نگاه فرهنگی اسلام یک نگاه مترقی و در حال رشد و مطابق با شرایط زمانه است، به نظر من برنامههای فرهنگی کمی در کشور انجام نمیشود، هزینههای خوبی هم میشود، ولی متناسب با سرعت تغییرات نیست.
نمیتوانیم با محدود کردن فضای مجازی صورت مسأله را پاک کنیم
الان اکثر جوانان و نوجوانان ما بخش زیادی از زندگی خود را در فضای مجازی میگذرانند، این یک حقیقت است، نمیتوانیم با محدود کردن فضای مجازی صورت مسأله را پاک کنیم، فضای مجازی امروز یک فضای حقیقی است و باید بخش اعظمی از برنامههای فرهنگی و تربیتی ما به فضای مجازی کوچ کند. برنامه ریزان، اندیشمندان، صاحبنظران ما باید در این فضا محتوا ایجاد کنند، محتوای مرتبط با مسائل روز نوجوانان و جوانان.
در ایام کرونا بصورت بیقاعده کلاسهای درس دانشآموزان را به فضای مجازی کوچ دادیم، و الان نیز نمیتوانیم خروجی داشته باشیم، ولی حداقل باید این فضا اصلاح شود و با فعالیتهای فرهنگی تاریخ مصرف گذشته نمیتوانیم فضایی فرهنگی ایجاد کنیم.
برخی از فعالیت های فرهنگی، در سالهای گذشته با فکر انجام شد و اثرگذار هم بود، سرودهای انقلابی که با سلام فرمانده شروع شد، نشان میدهد در بعد کارهای فرهنگی آموزش و پرورش، سرود و نغمهها، میتوانیم با فرهنگسازی صحیح و کار نو و کم هزینه، فصاحت و موج خوبی ایجاد کنین.
سلام فرمانده به نسبت کارهای پرهزینه، عالم گیر شد، این کار فرهنگی نقطه زن بود، مثل یک موشک نقطه زن، متوجه شدند که کودکان و نوجوانان ما تشنه مضامین نو هستند. الان روزانه اینگونه سرودها و هم خوانی دانشآموزان را می بینیم. هم فضای شاد ایجاد میکند، و هم مضامین فرهنگی و مذهبی است. دانشآموزان ما باید فضای شادی داشته باشند، بسیاری از مضامین دینی، اخلاقی، تاریخ اسلام در این اشعار به نحوی آمده که حتی صدای رسانههای بیگانه را درآورده و میگویند که جمهوری اسلامی در قالب سرود و نغمههای انقلابی نگاه ایدئولوژیک خود را مطرح کرده است.
این نگاه را میتوانیم در همه برنامههای فرهنگی داشته باشیم. پیادهروی اربعین که چندین سال است تبدیل به یک حرکت بزرگ جهانی شده، همه را درگیر کرده است، خیلیها منتظر رسیدن اربعین هستند، مشابه مراسم اربعین را میتوانیم در مناسبتهای شاد نیز اجرا کنیم. سالگرد ازدواج حضرت زهرا و علی (ع)، میلاد ائمه، ایام بسیار خوب و نیکویی هستند که جای یک حرکت اربعینی در همه این مراسمات خالی است.
بودجه فرهنگی برای کار فرهنگی نیاز است، ولی با همین بودجه هم میتوانیم کار انجام دهیم، نوع نگاه باید تغییر کند، برنامهریزیها باید تغییر کند، از نوجوانان و جوانان نیز باید در این برنامهها استفاده کافی شود.
در خصوص آسیبهای اجتماعی علل و عوامل مختلفی وجود دارد، همانطوری که حاکمیت، مسئولین، برنامه ریزان نقش دارند، نهاد خانواده هم نقش بسیار پررنگی دارند، اینکه در آسیبهای اجتماعی بصورت تک بعدی یک عامل خاص را خیلی بزرگ کنیم، مثلاً در آسیبهای اجتماعی فقط به نقش حاکمیت میپردازیم، که قطعاً نقش دارد، اما از سایر علل و عوامل غافل هستیم، از نقش خانواده، نقش آموزش، نقش خود فرد غافل میشویم، از نحوه رفتار و برخورد و عکس العمل افراد در فضای عمومی و فضای مجازی در مقابل این مسائل غافل میشویم، اینها اسیب زننده است. در موضوع خودکشی نیز ضمن اینکه باید یک آسیبشناسی دقیق و مداومی به موضوع داشته باشیم، و رسانهها و افراد دارای تریبون بصورت کارشناسی به آن بپردازند. گاهی رفتارهای غلط و تک بعدی و غیرکارشناسی آسیب زا هستند و این آسیب زایی چه بسا کمتر از آسیب اجتماعی نیست. هیاهو و جنجال نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه موجب ایجاد اپیدمی و الگوسازی بسیار غلط میشود.
در فضای مجازی باید نگاه کارشناسی حاکم شود، کارشناسان صحبت کنند، و به همه عوامل بپردازند. امروزه به نقش تربیتی خانوادهها کمتر پرداخته میشود.
در مورد خودکشیهای اخیر حتی میتوانیم روی آن بحثی را باز کنیم، نحوه تعامل والدین با فرزندان، فرزندان با فرزندان، و ارتباطات میان خانواده را مورد بررسی قرار دهیم، که متاسفانه کمی از آن غافل شدهایم و باید روی آن کار کنیم.
از برنامههایی که مدنظر داریم، این هست که در مدارس ارتباط قوی با انجمنهای اولیا و مربیان شکل بگیرد. خواسته ما این است که همه دستگاهها و دلسوزان بیایند و با همکاری اولیا و مربیان، به این مسأله ورود کنند، آسیبشناسی شود و درمان انجام گیرد، بهامید اینکه این مسائل در جامعه ما کمرنگ و بیرنگ شود.
بیشتر بخوانید:
بخش اول) ترسوها قهرمان نیستند / رسانهها در کهگیلویه و بویراحمد فعالاند؛ خوراک رسانهای نیست!
بخش دوم) در بحث خودکشی؛ در وهله اول باید دست از قهرمانپروری برداریم / والدین باید مهارتهای زندگی و مهارتهای فرزندپروری را بیاموزند /آموزش و پرورشهای مدرن جهان روی این موضوع تمرکز کردهاند که «چگونه باید زندگی کنیم؟» /راهاندازی مرکز «سراج» نیازمند کمک سیاسیون و استاندار است
خودکشی در استان کهگیلویه و بویراحمد از سالهای قبل تاکنون تبدیل به یک مسأله شده و نیاز هست که در این خصوص تصمیمهای جدی گرفته شود، نظر شما در این باره چیست؟
خودکشی یک آسیب اجتماعی و واقعیتی است که وجود دارد، کتمان یا عدم پرداختن به موضوع موجب حل نشدن آن میشود، بنابراین ما قائل به این هستیم که این مسأله باید آسیبشناسی شود، علل آن مشخص و درمان شود، از طرفی صرف ارائه آمار خودکشی و اظهارات این چنینی فایدهای ندارد.
تنها یکی از علل خودکشی، فقر اقتصادی است و عامل مهمی هم هست، اما در خصوص خودکشیهایی که اخیراً در استان اتفاق میافتد، به گونهای در افکار عمومی و مردم جلوه داده میشود که تصور بر این است که این خودکشیها بخاطر فقر اقتصادی بوده است. در حالی که آمار خودکشی استان کهگیلویه و بویراحمد با استان سیستان و بلوچستان که نسبت به این استان فقر اقتصادی بیشتری دارد، قابل مقایسه نیست.
فقر اقتصادی تنها علت خودکشی نیست
یک زمانی خودکشی زنان در دیشموک مطرح بود، و فقر و محرومیت نیز یکی از علل این خودکشیها بوده است. اما آیا همه خودکشیهایی که در مرکز استان داریم، ریشه در فقر دارند؟ خیر، در مدت اخیر برخی از اعضای خانوادههایی که از نظر اقتصادی در سطح رفاه خوبی هستند، دست به خودکشی زدهاند، بنابراین عوامل دیگری به غیر از فقر اقتصادی نیز دخیل هستند.
خودکشی در تعالیم دینی امری مذموم و گناه کبیره است و هم نگاه اجتماعی به این موضوع نگاه خوبی نیست. بر اساس اظهارات علم روانشناسی، افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، در برخورد با مشکلات خود دارای ضعف هستند.
نگاه احساسی به خودکشیها و غلو بیش از حد از نظر اجتماعی تبعات دارد
اخیراً در نسل نوجوان و جوان خودکشیهایی را داشتیم، باید مسأله آسیبشناسی شود و راه حل ارائه شود، ولی در استان کهگیلویه و بویراحمد یک نگاه قهرمانسازی در حال شکلگیری است. به جای اینکه نگاه آموزشی و تربیتی به این مسأله شود، قهرمان پروری اتفاق میافتد. اخیراً دختر ۱۳ سالهای خودکشی کرد که واقعاً قلب هر انسانی از این اتفاق به درد میآید و بار عاطفی بالایی داشت، و همه ما هم ناراحت شدیم، ولی نگاه احساسی صرف، انتشار کلیپهای احساسی موجب تشویق هم نسلهای این دختر میشود. اگر در یک حادثه این اتفاق میافتاد، این نگاه طبیعی بود، اما وقتی که این دختر اشتباه کرده است، در وهله اول باید دلیل این خودکشی مشخص شود و به سراغ درمان برویم. صرف پرداختن به بُعد احساسی موجب بزرگ نمایی میشود. نگاه احساسی به خودکشیها و غلو بیش از حد از نظر اجتماعی تبعات دارد. شاید برخی از اطرافیان خود را مقصر بدانند و بخواهند با بیان احساسات و انتشار استوری یا کارهای دیگر در فضای مجازی به سراغ جبران این وضعیت بروند که موجب بازنشر گستردهای میشود و قبح این عمل ریخته میشود، و غالباً نگاهها به این سمت میرود که جامعه مشکل اقتصادی دارد، بله مشکل اقتصادی وجود دارد، ولی آیا همه این خودکشیها ناشی از مشکل اقتصادی است؟
برداشت و تصور نوجوانان از بازنشر خودکشی در شبکه های اجتماعی
نوجوانان و جوانان ما در این دوره نگاه بسیار متفاوتی با نوجوانان ده سال پیش دارند. برداشت احساسی افکار عمومی از سوی نوجوانان به گونۀ دیگری دیده میشود، نوجوانان این گونه میگویند که «چقدر رسانهها به این موضوع پرداختند، چقدر دیده شد و بازنشر شد» و اتفاقاً این بیم وجود دارد که در اثر پرداختن بیش از حد و افراطی در فضای مجازی اپیدمی و خطر بزرگتری در میان نوجوانان و جوانان ایجاد شود و به این سمت تشویق میشوند، بدون اینکه به عاقبت این موضوع فکر کنند.
اولاً در مسائل این چنینی نگاه افراطی و احساسی به خودکشی، از انجام عمل خودکشی خطرناکتر است، چون خودکشی در خصوص یک نفر و خانواده وفامیلش است، در حالی که اگر رفتار غلط و احساسی بدون توجه به عواقب این رفتار در فضای مجازی داشته باشیم، تمام جامعه را درگیر میکنیم.
حتماً باید رسانهها به موضوع خودکشی بپردازند، با یک نگاه آسیبشناسانه و پیشگیرانه، نه صرفاً نگاه احساسی و هیاهو و جنجال آفرین، و کاربرد الفاظی مثل اینکه «مسئولان خجالت بکشید» و... ، اتفاقاً این وضعیت را بدتر میکند. بنابراین خود این عمل (خودکشی) عمل بدی است، یک حاشیه اجتماعی بدی دارد، بازنشر غیرکارشناسانه و احساسی نیز میتواند تبعات بدتری را ایجاد کند، و رفتار غلط بدون نگاه آسیبشناسی و درمانگر را ترویج میکند.
مقام معظم رهبری فرمودهاند که فرهنگ به مثابه اکسیژن است و لازم است که مدام در خصوص سبک زندگی و موضوعات مختلف دینی و اسلامی آموزشها نشر داده شود، دستگاههای فرهنگی نیز برنامههای فرهنگی را در دستور کار قرار دهند، به نظر میرسد که فعالیتهای پیشگیرانهای وجود ندارد. دستگاهها چه نقشی دارند و مسئولان چه نقشی در این موضوع دارند؟
عمده مخاطب امروز برای برنامههای فرهنگی نوجوانان و جوانان هستند، نوجوانان و جوانان امروز شاید ۱۰ سال یا ۲۰ سال از نسل قبلی خود فاصله داشته باشند، ولی این فاصله خیلی زیادتر است. طرز تفکر و دغدغههای ذهنی جوانان و نوجوانان ما خیلی فرق کرده است، امیر المؤمنین میفرماید که با فرزندان مطابق با زمانه خود رفتار کنید، به گونهای آنان را تربیت کنید که مطابق زمانه خودشان باشد.
نگاه فرهنگی اسلام یک نگاه مترقی و در حال رشد و مطابق با شرایط زمانه است، به نظر من برنامههای فرهنگی کمی در کشور انجام نمیشود، هزینههای خوبی هم میشود، ولی متناسب با سرعت تغییرات نیست.
نمیتوانیم با محدود کردن فضای مجازی صورت مسأله را پاک کنیم
الان اکثر جوانان و نوجوانان ما بخش زیادی از زندگی خود را در فضای مجازی میگذرانند، این یک حقیقت است، نمیتوانیم با محدود کردن فضای مجازی صورت مسأله را پاک کنیم، فضای مجازی امروز یک فضای حقیقی است و باید بخش اعظمی از برنامههای فرهنگی و تربیتی ما به فضای مجازی کوچ کند. برنامه ریزان، اندیشمندان، صاحبنظران ما باید در این فضا محتوا ایجاد کنند، محتوای مرتبط با مسائل روز نوجوانان و جوانان.
در ایام کرونا بصورت بیقاعده کلاسهای درس دانشآموزان را به فضای مجازی کوچ دادیم، و الان نیز نمیتوانیم خروجی داشته باشیم، ولی حداقل باید این فضا اصلاح شود و با فعالیتهای فرهنگی تاریخ مصرف گذشته نمیتوانیم فضایی فرهنگی ایجاد کنیم.
برخی از فعالیت های فرهنگی، در سالهای گذشته با فکر انجام شد و اثرگذار هم بود، سرودهای انقلابی که با سلام فرمانده شروع شد، نشان میدهد در بعد کارهای فرهنگی آموزش و پرورش، سرود و نغمهها، میتوانیم با فرهنگسازی صحیح و کار نو و کم هزینه، فصاحت و موج خوبی ایجاد کنین.
سلام فرمانده به نسبت کارهای پرهزینه، عالم گیر شد، این کار فرهنگی نقطه زن بود، مثل یک موشک نقطه زن، متوجه شدند که کودکان و نوجوانان ما تشنه مضامین نو هستند. الان روزانه اینگونه سرودها و هم خوانی دانشآموزان را می بینیم. هم فضای شاد ایجاد میکند، و هم مضامین فرهنگی و مذهبی است. دانشآموزان ما باید فضای شادی داشته باشند، بسیاری از مضامین دینی، اخلاقی، تاریخ اسلام در این اشعار به نحوی آمده که حتی صدای رسانههای بیگانه را درآورده و میگویند که جمهوری اسلامی در قالب سرود و نغمههای انقلابی نگاه ایدئولوژیک خود را مطرح کرده است.
این نگاه را میتوانیم در همه برنامههای فرهنگی داشته باشیم. پیادهروی اربعین که چندین سال است تبدیل به یک حرکت بزرگ جهانی شده، همه را درگیر کرده است، خیلیها منتظر رسیدن اربعین هستند، مشابه مراسم اربعین را میتوانیم در مناسبتهای شاد نیز اجرا کنیم. سالگرد ازدواج حضرت زهرا و علی (ع)، میلاد ائمه، ایام بسیار خوب و نیکویی هستند که جای یک حرکت اربعینی در همه این مراسمات خالی است.
بودجه فرهنگی برای کار فرهنگی نیاز است، ولی با همین بودجه هم میتوانیم کار انجام دهیم، نوع نگاه باید تغییر کند، برنامهریزیها باید تغییر کند، از نوجوانان و جوانان نیز باید در این برنامهها استفاده کافی شود.
در خصوص آسیبهای اجتماعی علل و عوامل مختلفی وجود دارد، همانطوری که حاکمیت، مسئولین، برنامه ریزان نقش دارند، نهاد خانواده هم نقش بسیار پررنگی دارند، اینکه در آسیبهای اجتماعی بصورت تک بعدی یک عامل خاص را خیلی بزرگ کنیم، مثلاً در آسیبهای اجتماعی فقط به نقش حاکمیت میپردازیم، که قطعاً نقش دارد، اما از سایر علل و عوامل غافل هستیم، از نقش خانواده، نقش آموزش، نقش خود فرد غافل میشویم، از نحوه رفتار و برخورد و عکس العمل افراد در فضای عمومی و فضای مجازی در مقابل این مسائل غافل میشویم، اینها اسیب زننده است. در موضوع خودکشی نیز ضمن اینکه باید یک آسیبشناسی دقیق و مداومی به موضوع داشته باشیم، و رسانهها و افراد دارای تریبون بصورت کارشناسی به آن بپردازند. گاهی رفتارهای غلط و تک بعدی و غیرکارشناسی آسیب زا هستند و این آسیب زایی چه بسا کمتر از آسیب اجتماعی نیست. هیاهو و جنجال نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه موجب ایجاد اپیدمی و الگوسازی بسیار غلط میشود.
در فضای مجازی باید نگاه کارشناسی حاکم شود، کارشناسان صحبت کنند، و به همه عوامل بپردازند. امروزه به نقش تربیتی خانوادهها کمتر پرداخته میشود.
در مورد خودکشیهای اخیر حتی میتوانیم روی آن بحثی را باز کنیم، نحوه تعامل والدین با فرزندان، فرزندان با فرزندان، و ارتباطات میان خانواده را مورد بررسی قرار دهیم، که متاسفانه کمی از آن غافل شدهایم و باید روی آن کار کنیم.
از برنامههایی که مدنظر داریم، این هست که در مدارس ارتباط قوی با انجمنهای اولیا و مربیان شکل بگیرد. خواسته ما این است که همه دستگاهها و دلسوزان بیایند و با همکاری اولیا و مربیان، به این مسأله ورود کنند، آسیبشناسی شود و درمان انجام گیرد، بهامید اینکه این مسائل در جامعه ما کمرنگ و بیرنگ شود.
متاسفانه سالهاست مدیران ومسئولان محترم فقط به گفتار درمانی رو آورده اند راههای کنترل آسیبهای اجتماعی را ندارند.
تاکی باید اینطور باشد؟
آیا اون معصوم از دست رفته بر میگردد؟
آیا روح وروان اون پدر ومادری که داغ فرزند به دلشون نشسته التیام می بخشه؟
بیش از بیست سال است که کارمند وزارت کشور هستم متاسفانه به غیر از حرفهای تکراری در خصوص آسیبهای اجتماعی و راههای برون رفت از عدم توسعه یافتگی در استان چیز دیگری از مسئولان محترم نشنیدم.
مثلآ برای نمونه شنیدم معاون عمرانی استاندار باز برای جمعه بازار فرمودند که در جای خودش قابل تعمل است.
میگوید که گفته باشد، تا مبادا اگر روزی روزگاری اتفاقی در حوزه جمعه بازار یاسوج افتاد بگوید من هم پیش بینی کرده بودم.
خلاصه تا وقتی که مدیران محترم در هر سطحی شعور مدیریت را نداشته باشند وفقط به دنبال ابقای مسئولیتشان باشند همین آش است وهمین کاسه!