تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۶
کد مطلب : ۴۶۹۴۶۶
بیانیه انتخاباتی/
مجتبی اندرزیان، جوان کهگیلویه بزرگ: اگر در گذشته بدون هیچگونه معذوریتی مبتنی براندیشه و حقوق فردی انتخاب میکردیم بدون شک شرایط کنونی کهگیلویه بسیار متفاوتتر میبود
۲
کبنا ؛مجتبی اندرزیان، جوان کهگیلویه بزرگ، که برای دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده ثبتنام کرده است. او دومین بیانیه خود را صادر کرد که در ادامه آن را میخوانید.
به گزارش کبنا، این بیانیه به شرح زیر است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ
«برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت، اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهند گرفت.»
مقام معظم رهبری- بیانیه گام دوم انقلاب
در بررسی تاریخ طبقات اجتماعی همواره سه عامل ثروت، قدرت و احترام تعیینکننده طبقات اجتماعی بوده است. به طور کلی براساس میزان دسترسی به سه عامل ذکر شده، جامعه به سه طبقه مرفه، متوسط و زحمتکش تقسیمبندی میشود. این تقسیمبندی پس از انقلاب صنعتی وگذار از ساختار مالکیتی (فئودالیسم) شکل گرفته است، چرا که وجود طبقه متوسط متأثر از توزیع همگون ثروت و قدرت ایجاد میگردد.
آنچه در مورد فضای سیاسی کهگیلویه بزرگ در طی سالیان گذشته حاکم بوده است، وجود افراد ذی نفوذ، که همواره رای و نظر عشیره خود را بعنوان اعتباری مصادره مینمودند، این در حالیست که از نظر علوم اجتماعی، «حق رأی» ابزاری جهت تصمیمگیری جامعه برای توزیع عادلانه قدرت، ثروت و احترام میباشد. نکته اساسی در مورد «حق رأی» برابری همه افراد جامعه از منظر حقوق مدنی میباشد و بعنوان مترقیترین روش مشارکت انسان در تعیین سرنوشت خود است. این در حالیست که جامعه کهگیلویه بزرگ در سالیان گذشته نشان داده که هنوزنتوانسته همگام با مفاهیم برابری جویانه اقدام نماید، و همواره رای خود را در اختیار فرادستان طایفه نسبی قرار میدهد تا بعنوان ابزار سهم خواهی در بازار فرصتها و تقاضاها ارائه نمایند. بعبارتی عدم وجود طبقه متوسط و مستقل، جامعه را ناچار به مبارزه در برابر هم میکند در حالیکه جامعه بایستی درکنارهم و براساس خرد جمعی برای شایسته سالاری قدم بردارد.
بعبارت سادهتر طوایف مختلف افراد فرادست نسبی را برای رویدادهای انتخاباتی مشخص میکنند، سپس این افراد آرای طایفه منسوب را ابزاری برای ارائه تقاضاهای فردی و محلی میکنند. متعاقباً کاندیداها با دادن وعده به فرادستان در جهت اقناع آنها تلاش میکنند. بنابراین کاندیدا بجای آنکه وامدار جامعه باشد و برای رفاه و توسعه پایدار تلاش کند، خود را تنها در برابر فرادستانی مسئول میداند که طبقه فرودست معرفی نموده است. در پایان تنها فرادستان هستند که میتوانند متنعم از نتایج انتخابات گردند.
سؤال اساسی آنست که راه حل برون رفت از این چرخه معیوب چیست؟ چگونه میتوان با حفظ اصالتهای دینی، فرهنگی و تاریخی، مسأله برابری و فردگرایی در «حق رأی» را اعمال نمود؟ چگونه میتوان روشهای ناصواب انتخاباتی همچون لشکرکشیهای فاتحه خوانی، اصرار بر روابط قومی و طایفهای و غیره را منسوخ نمود؟ چگونه میتوان مالکیت عشیرهای در «حق رأی» را با گفتماناندیشه محور عوض نمود؟ راه حل القای نگرش توسعه محور بجای رویکرد منفعت طلبی چیست؟
پاسخ همه سؤالات فوق احیاء طبقه متوسط و رجوع به نخبگان و فعالان مدنی جامعه میباشد. آنجا که نخبگان (منظور همه اقشار جامعه) دارای اصالت ذاتی ناشی از سالها تلاش جهت خودسازی و شناخت هویت و حقوق فردی خود، حاضر نیستند توسعه پایدار را فدای منافع شخصی نمایند و خود را بازیچه قدرت طلبی فرادستان کنند. در عوض برمبنایاندیشه و شایسته سالاری انتخاب میکنند و با احترام به حقوق فردی، دیگران را آزاد به انتخاب میگذارند.
اگر سالیان گذشته اجازه میدادیم جامعه همگام با نخبگان بدون هیچگونه معذوریتی و مبتنی براندیشه و حقوق فردی انتخاب نماید و بدعتهای ناصواب انتخاباتی را حذف مینمودیم، بدون شک شرایط کنونی کهگیلویه بسیار متفاوتتر میبود.
اینجانب به همه نخبگان و دغدغهمندان جامعه کهگیلویه بزرگ اعلام میکنم، اگر باور دارید که راه حل برون رفت از مالکیت عشیرهای در انتخابات، رجوع به هویت حق رای میباشد. اگر باور دارید که بایستی پوستاندازی در روشهای انتخاباتی کهگیلویه بزرگ رخ دهد. اگر باور دارید که دیگر امکان آزمون و خطا وجود ندارد. اگر باور دارید انتخاب بایستی مبتنی براندیشه و برنامه مدون باشد. اگر باور دارید جوان گرایی و تخصص گرایی لازمه تحقق شایسته سالاری است. اگر باور دارید توسعه پایدار با مشارکت طبقه زحمتکش و احیاء طبقه متوسط تحقق مییابد. و هزاران اگرهای دیگر، دست من بسوی همه شما نخبگان و دغدغهمندان دراز هست، بیایید در کنار هم و با هم سرزمین خود را آباد کنیم.
ارادتمند – مجتبی اندرزیان
به گزارش کبنا، این بیانیه به شرح زیر است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ
«برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت، اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهند گرفت.»
مقام معظم رهبری- بیانیه گام دوم انقلاب
در بررسی تاریخ طبقات اجتماعی همواره سه عامل ثروت، قدرت و احترام تعیینکننده طبقات اجتماعی بوده است. به طور کلی براساس میزان دسترسی به سه عامل ذکر شده، جامعه به سه طبقه مرفه، متوسط و زحمتکش تقسیمبندی میشود. این تقسیمبندی پس از انقلاب صنعتی وگذار از ساختار مالکیتی (فئودالیسم) شکل گرفته است، چرا که وجود طبقه متوسط متأثر از توزیع همگون ثروت و قدرت ایجاد میگردد.
آنچه در مورد فضای سیاسی کهگیلویه بزرگ در طی سالیان گذشته حاکم بوده است، وجود افراد ذی نفوذ، که همواره رای و نظر عشیره خود را بعنوان اعتباری مصادره مینمودند، این در حالیست که از نظر علوم اجتماعی، «حق رأی» ابزاری جهت تصمیمگیری جامعه برای توزیع عادلانه قدرت، ثروت و احترام میباشد. نکته اساسی در مورد «حق رأی» برابری همه افراد جامعه از منظر حقوق مدنی میباشد و بعنوان مترقیترین روش مشارکت انسان در تعیین سرنوشت خود است. این در حالیست که جامعه کهگیلویه بزرگ در سالیان گذشته نشان داده که هنوزنتوانسته همگام با مفاهیم برابری جویانه اقدام نماید، و همواره رای خود را در اختیار فرادستان طایفه نسبی قرار میدهد تا بعنوان ابزار سهم خواهی در بازار فرصتها و تقاضاها ارائه نمایند. بعبارتی عدم وجود طبقه متوسط و مستقل، جامعه را ناچار به مبارزه در برابر هم میکند در حالیکه جامعه بایستی درکنارهم و براساس خرد جمعی برای شایسته سالاری قدم بردارد.
بعبارت سادهتر طوایف مختلف افراد فرادست نسبی را برای رویدادهای انتخاباتی مشخص میکنند، سپس این افراد آرای طایفه منسوب را ابزاری برای ارائه تقاضاهای فردی و محلی میکنند. متعاقباً کاندیداها با دادن وعده به فرادستان در جهت اقناع آنها تلاش میکنند. بنابراین کاندیدا بجای آنکه وامدار جامعه باشد و برای رفاه و توسعه پایدار تلاش کند، خود را تنها در برابر فرادستانی مسئول میداند که طبقه فرودست معرفی نموده است. در پایان تنها فرادستان هستند که میتوانند متنعم از نتایج انتخابات گردند.
سؤال اساسی آنست که راه حل برون رفت از این چرخه معیوب چیست؟ چگونه میتوان با حفظ اصالتهای دینی، فرهنگی و تاریخی، مسأله برابری و فردگرایی در «حق رأی» را اعمال نمود؟ چگونه میتوان روشهای ناصواب انتخاباتی همچون لشکرکشیهای فاتحه خوانی، اصرار بر روابط قومی و طایفهای و غیره را منسوخ نمود؟ چگونه میتوان مالکیت عشیرهای در «حق رأی» را با گفتماناندیشه محور عوض نمود؟ راه حل القای نگرش توسعه محور بجای رویکرد منفعت طلبی چیست؟
پاسخ همه سؤالات فوق احیاء طبقه متوسط و رجوع به نخبگان و فعالان مدنی جامعه میباشد. آنجا که نخبگان (منظور همه اقشار جامعه) دارای اصالت ذاتی ناشی از سالها تلاش جهت خودسازی و شناخت هویت و حقوق فردی خود، حاضر نیستند توسعه پایدار را فدای منافع شخصی نمایند و خود را بازیچه قدرت طلبی فرادستان کنند. در عوض برمبنایاندیشه و شایسته سالاری انتخاب میکنند و با احترام به حقوق فردی، دیگران را آزاد به انتخاب میگذارند.
اگر سالیان گذشته اجازه میدادیم جامعه همگام با نخبگان بدون هیچگونه معذوریتی و مبتنی براندیشه و حقوق فردی انتخاب نماید و بدعتهای ناصواب انتخاباتی را حذف مینمودیم، بدون شک شرایط کنونی کهگیلویه بسیار متفاوتتر میبود.
اینجانب به همه نخبگان و دغدغهمندان جامعه کهگیلویه بزرگ اعلام میکنم، اگر باور دارید که راه حل برون رفت از مالکیت عشیرهای در انتخابات، رجوع به هویت حق رای میباشد. اگر باور دارید که بایستی پوستاندازی در روشهای انتخاباتی کهگیلویه بزرگ رخ دهد. اگر باور دارید که دیگر امکان آزمون و خطا وجود ندارد. اگر باور دارید انتخاب بایستی مبتنی براندیشه و برنامه مدون باشد. اگر باور دارید جوان گرایی و تخصص گرایی لازمه تحقق شایسته سالاری است. اگر باور دارید توسعه پایدار با مشارکت طبقه زحمتکش و احیاء طبقه متوسط تحقق مییابد. و هزاران اگرهای دیگر، دست من بسوی همه شما نخبگان و دغدغهمندان دراز هست، بیایید در کنار هم و با هم سرزمین خود را آباد کنیم.
ارادتمند – مجتبی اندرزیان