تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۰۱
کد مطلب : ۴۵۳۵۵۴
دلايل متعددي وجود دارند که نشان ميدهند
روزنههای احیای برجام
۰
کبنا ؛ دلايل متعددي وجود دارند که نشان ميدهند بهتر است امريکا به دنبال احياي برجام باشد و به تلاش در اين باره ادامه دهد. پس از آغاز اعتراضات در ايران درخواستهايي مبني بر کنار گذاشتن مذاکرات هستهاي با تهران از سوي امريکا مطرح شده است. واقعيت آن است که کنار گذاشتن مذاکرات و توافق هستهاي با ايران به نفع امريکا نيست به ويژه آن که چنين تصميمي به نفع مردم ايران نيز نخواهد بود.
نخستين دليل و مهمتر از همه آن که بزرگترين دغدغه دولت بايدن در مورد ايران منع ساختار سياسي آن کشور از دستيابي به تسليحات هستهاي است. در واقع، ايران مجهز به سلاح هستهاي صرفنظر از اين که چه نوع نظام سياسياي داشته باشد عربستان سعودي را نيز به دستيابي به تسليحات هستهاي وادار ميسازد و باعث ميشود که اسرائيل به سوي توقف برنامه هستهاي ايران از طريق اقدام نظامي حرکت کند. اين موضوع نه تنها خطر درگيري منطقهاي در خاورميانه را افزايش ميدهد بلکه وجود چندين قدرت هستهاي در منطقه در راستاي منافع ملي ايالات متحده نخواهد بود.
دليل دوم براي لزوم تلاش امريکا به منظور حصول توافق هستهاي با ايران آن است که در صورت کناره گيري امريکا از ميز مذاکره اين پيام به نظام سياسي ايران منتقل خواهد شد که امريکا به دنبال پيشبرد سياست تغيير رژيم در ايران است. در آن صورت، نظام سياسي ايران بيش از پيش متقاعد ميشود که براي بقا بايد به سلاح هستهاي دست يابد اين وضعيت به مسابقه تسليحات هستهاي دامن خواهد زد.
سومين دليل آن که عليرغم ادعاهايي که در امريکا مطرح ميشوند مبني بر آن که احياي برجام يا حصول توافق هستهاي تازه راهي براي نجات اقتصاد ايران و به نفع نظام سياسي آن کشور خواهد بود در واقع، نفع آن به مردم در ايران خواهد رسيد. تحت کارزار «فشار حداکثري» حجم اقتصاد ايران در سال 2020 ميلادي نزديک به 5 درصد کاهش يافت. نرخ بيکاري در سال 2021 ميلادي به 12.4 درصد و نرخ تورم به 30 درصد رسيد.
ارزش ريال واحد پول ملي ايران از سال 2018 ميلادي به اين سو تاکنون 68 درصد کاهش يافته و توليد ناخالص داخلي ايران نيز 6.5 درصد کاهش يافته است. در همين حال، ايران يک «اقتصاد تحريمي» کارآمد دارد. در نتيجه، ساختار سياسي ايران توانسته با دور زدن تحريم و از طريق نهادهاي خود قدرت مالي را افزايش دهد. در اين ميان بيشترين فشار ناشي از تحريمها بر شهروندان عادي ايراني به ويژه زنان طبقه متوسط وارد شده است.
اثر بلندمدت تحريمها فرسايش سرمايه انساني و ارزش هنجارهاي قانوني است که بلوکهاي سازنده دموکراسي هستند. «تريتا پارسي» در مقالهاي در سال 2012 ميلادي استدلال کرده بود از بين سي و پنح کشوري کهگذاري موفق به دموکراسي در فاصله سالهاي 1955 تا 2000 ميلادي داشتند تنها يک کشور تحت تحريمهاي اقتصادي گسترده اين روند را با موفقيت طي کرد. تداوم تحريمهاي ناشي از کارزار فشار حداکثري دوره ترامپ ميتواند سالهاي بيشتري بر رنج مردم ايران بيافزايد.
نشنال اينتراست به عنوان چهارمين دليل مدعي شده است که، ايالات متحده بايد به مذاکره بر سر برجام ادامه دهد زيرا واشنگتن بايد با جهان همان گونه که هست مواجه شود نه آن طور که ترجيح ميدهد. واقعيت آن است که ناآرامي هاي اخير در ايران به تغيير رژيم منتهي نخواهد شد. دست کم در کوتاه مدت چشمانداز وقوع يک انقلاب در ايران ديده نميشود ناآرامي هاي اخير فاقد رهبري و مرکزيت بود. فقدان رهبري مرکزي درخواست تغيير رژيم را تضعيف ميکند زيرا هيچ جايگزين پيشنهادي وجود ندارد.
در نتيجه، با توجه به آن که سرنوشت نظام سياسي ايران و هم چنين بديل آن نامعلوم و خارج از کنترل امريکاست جلوگيري از آغاز مسابقات تسليحات هستهاي در خاورميانه بايد اولويت دولت امريکا باقي بماند. علاوه بر اين، با توجه به هرج و مرج ناشي از تغيير رژيم در عراق، افغانستان و ليبي وعدم احتمال اين که يک دموکراسي کارآمد جايگزين ساختار سياسي فعلي در ايران شود تقويت مفاد برجام پيش از هرگونه تغيير اساسي در ايران بايد در اولويت قرار گيرد.
نخست آن که ايالات متحده بايد به احياي برجام متعهد بماند. مذاکرات بين ايران و امريکا به خوبي پيش نرفت و دو کشور به جاي ديدارهاي رو در رو از طريق واسطههاي اروپايي به ديپلماسي ادامه دادند. يکي از موانع بر سر راه پيشرفت مذاکرات طرح اين خواست از سوي ايران بوده که دولت بايدن تضمين کند که دولت بعدي امريکا به طور يکجانبه از توافق هستهاي خارج نخواهد شد و تصميم «دونالد ترامپ» رئيس جمهور سابق امريکا در سال 2018 ميلادي را تکرار نخواهد کرد.
انتخابات ميان دورهاي پيش رو تصويري تلخ را براي دموکراتها ترسيم ميکند. از دست دادن هر يک از مجلسين امريکا از سوي دموکراتها ميتواند اين پيام را به ايران انتقال دهد که رئيس جمهور بعدي امريکا احتمالا جمهوري خواه خواهد بود و کمتر تمايلي به پايبندي به توافق هستهاي خواهد داشت. در نتيجه، اکنون اخرين فرصت براي احياي توافق هستهاي وجود دارد.
نخستين دليل و مهمتر از همه آن که بزرگترين دغدغه دولت بايدن در مورد ايران منع ساختار سياسي آن کشور از دستيابي به تسليحات هستهاي است. در واقع، ايران مجهز به سلاح هستهاي صرفنظر از اين که چه نوع نظام سياسياي داشته باشد عربستان سعودي را نيز به دستيابي به تسليحات هستهاي وادار ميسازد و باعث ميشود که اسرائيل به سوي توقف برنامه هستهاي ايران از طريق اقدام نظامي حرکت کند. اين موضوع نه تنها خطر درگيري منطقهاي در خاورميانه را افزايش ميدهد بلکه وجود چندين قدرت هستهاي در منطقه در راستاي منافع ملي ايالات متحده نخواهد بود.
دليل دوم براي لزوم تلاش امريکا به منظور حصول توافق هستهاي با ايران آن است که در صورت کناره گيري امريکا از ميز مذاکره اين پيام به نظام سياسي ايران منتقل خواهد شد که امريکا به دنبال پيشبرد سياست تغيير رژيم در ايران است. در آن صورت، نظام سياسي ايران بيش از پيش متقاعد ميشود که براي بقا بايد به سلاح هستهاي دست يابد اين وضعيت به مسابقه تسليحات هستهاي دامن خواهد زد.
سومين دليل آن که عليرغم ادعاهايي که در امريکا مطرح ميشوند مبني بر آن که احياي برجام يا حصول توافق هستهاي تازه راهي براي نجات اقتصاد ايران و به نفع نظام سياسي آن کشور خواهد بود در واقع، نفع آن به مردم در ايران خواهد رسيد. تحت کارزار «فشار حداکثري» حجم اقتصاد ايران در سال 2020 ميلادي نزديک به 5 درصد کاهش يافت. نرخ بيکاري در سال 2021 ميلادي به 12.4 درصد و نرخ تورم به 30 درصد رسيد.
ارزش ريال واحد پول ملي ايران از سال 2018 ميلادي به اين سو تاکنون 68 درصد کاهش يافته و توليد ناخالص داخلي ايران نيز 6.5 درصد کاهش يافته است. در همين حال، ايران يک «اقتصاد تحريمي» کارآمد دارد. در نتيجه، ساختار سياسي ايران توانسته با دور زدن تحريم و از طريق نهادهاي خود قدرت مالي را افزايش دهد. در اين ميان بيشترين فشار ناشي از تحريمها بر شهروندان عادي ايراني به ويژه زنان طبقه متوسط وارد شده است.
اثر بلندمدت تحريمها فرسايش سرمايه انساني و ارزش هنجارهاي قانوني است که بلوکهاي سازنده دموکراسي هستند. «تريتا پارسي» در مقالهاي در سال 2012 ميلادي استدلال کرده بود از بين سي و پنح کشوري کهگذاري موفق به دموکراسي در فاصله سالهاي 1955 تا 2000 ميلادي داشتند تنها يک کشور تحت تحريمهاي اقتصادي گسترده اين روند را با موفقيت طي کرد. تداوم تحريمهاي ناشي از کارزار فشار حداکثري دوره ترامپ ميتواند سالهاي بيشتري بر رنج مردم ايران بيافزايد.
نشنال اينتراست به عنوان چهارمين دليل مدعي شده است که، ايالات متحده بايد به مذاکره بر سر برجام ادامه دهد زيرا واشنگتن بايد با جهان همان گونه که هست مواجه شود نه آن طور که ترجيح ميدهد. واقعيت آن است که ناآرامي هاي اخير در ايران به تغيير رژيم منتهي نخواهد شد. دست کم در کوتاه مدت چشمانداز وقوع يک انقلاب در ايران ديده نميشود ناآرامي هاي اخير فاقد رهبري و مرکزيت بود. فقدان رهبري مرکزي درخواست تغيير رژيم را تضعيف ميکند زيرا هيچ جايگزين پيشنهادي وجود ندارد.
در نتيجه، با توجه به آن که سرنوشت نظام سياسي ايران و هم چنين بديل آن نامعلوم و خارج از کنترل امريکاست جلوگيري از آغاز مسابقات تسليحات هستهاي در خاورميانه بايد اولويت دولت امريکا باقي بماند. علاوه بر اين، با توجه به هرج و مرج ناشي از تغيير رژيم در عراق، افغانستان و ليبي وعدم احتمال اين که يک دموکراسي کارآمد جايگزين ساختار سياسي فعلي در ايران شود تقويت مفاد برجام پيش از هرگونه تغيير اساسي در ايران بايد در اولويت قرار گيرد.
نخست آن که ايالات متحده بايد به احياي برجام متعهد بماند. مذاکرات بين ايران و امريکا به خوبي پيش نرفت و دو کشور به جاي ديدارهاي رو در رو از طريق واسطههاي اروپايي به ديپلماسي ادامه دادند. يکي از موانع بر سر راه پيشرفت مذاکرات طرح اين خواست از سوي ايران بوده که دولت بايدن تضمين کند که دولت بعدي امريکا به طور يکجانبه از توافق هستهاي خارج نخواهد شد و تصميم «دونالد ترامپ» رئيس جمهور سابق امريکا در سال 2018 ميلادي را تکرار نخواهد کرد.
انتخابات ميان دورهاي پيش رو تصويري تلخ را براي دموکراتها ترسيم ميکند. از دست دادن هر يک از مجلسين امريکا از سوي دموکراتها ميتواند اين پيام را به ايران انتقال دهد که رئيس جمهور بعدي امريکا احتمالا جمهوري خواه خواهد بود و کمتر تمايلي به پايبندي به توافق هستهاي خواهد داشت. در نتيجه، اکنون اخرين فرصت براي احياي توافق هستهاي وجود دارد.