تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۱۰
کد مطلب : ۴۵۱۱۸۶
شب عاشورای حسینی/ مهمان آزادگی سرور و سالار شهیدان؛
جزئیات رفتن اباعبدالله(ع) در میدان شهادت / دعایی که امام حسین برای رفع گرفتاری تعلیم داد/ شعری که ابا عبدلله(ع) در شب عاشورا خواندند/ هنوز هم میتوان جزو اصحاب عاشورا بود
۰
کبنا ؛حادثه تلخ عاشورا که رویارویی جبهه حق و باطل و درگیری خونین میان سپاه ایمان و سپاه کفر پنهان و نفاق بود، گرچه در ظاهر به شهادت یاران حق انجامید، لکن از نظر آموزندگی و عبرت گیری، درس های نهفته و افتخارآفرین بسیاری دارد.
در شب عاشورا هر کدام از اهل حرم و یاران حضرت (ع) در خیمهها مشغول به راز و نیاز با پروردگار الهی بودند تا پیش از طلوع آفتاب و نماز صبح. امام بعد از اقامه نماز برای صحابه خود سخنرانی کردند و آنها را به صبر در جهاد فراخواندند، اما در پیش روی آنها سپاه دشمن با شمشیر تزویر پیش آمده بود و نماز صبح را به عمربن سعد لعنتالله علیه اقتدا کردند و پس از آن به آرایش نیروهای نظامی خود پرداختند.
پس از نماز صبح حضرت (ع) به یاران خود دستور داد تا دور تا دور خیمهها را خندق حفر کنند و با آن بوتههایی که شبانه امام حسین (ع) از بیابان برچیده بود خندقها را پر کرده تا به هنگام حمله دشمنان به خیمهها آنها را آتش بزنند تا اهل حرم زنان و کودکان در امان بمانند.
امام پس از طلوع آفتاب سوار بر شتری شد و روبروی سپاه کوفیان ایستاد تا خود و خاندانش را باری دیگر به همگان معرفی کند، در آن زمان بود که حضرت فریاد «هل من ناصرً ینصرنی» سر دادند تا همان چند نفری هم که دچار تردید شدهاند، به سپاه حق بازگردند. در میان کوفیان حربن یزید ریاحی که نخستین فردی بود که رعب و وحشت را در میان زنان بنی هاشم ایجاد کرده بود به جبهه حق پیوست و از مدافعین حرم و امام (ع) خویش شد.
پس از ساعتی نبرد تن به تن شروع شد و چند نفری از یاران امام (ع) در این حمله به شهادت رسیدند ساعت و ثانیهها گذشت و پس از حملههای پی در پی لشگر عمرابن سعد و شمر لعنت الله علیه امام (ع) دستور حمله تک به تک را به میدان داد تا هر کدام از صحابه ایشان جداگانه به میدان بروند در این میان اولین فردی که در مقابل چشمان حضرت (ع) به شهادت رسید پیر زاهد جناب بُریر بود و پس از آن مسلم ابن عوسجه به میدان رفت و به شهادت رسید.
به وقت نماز ظهر حبیب ابن مظاهر به شهادت رسید به وقت اذان حضرت از لشگر اشقیا درخواست کرد تا جنگ را متوقف کنند و به نماز بایستند.
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند امام (ع) خطاب به اصحاب گفت: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر (ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت، اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام (ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام (ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام (ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
پس از نماز ظهر ۳۰ تن از یاران امام حسین (ع) به شهادت رسیدند و پس از شهادت صحابه نوبت به اهل حرم و جوانان بنی هاشم رسید که یک به یک به میدان بیایند در این میان اولین فرد از جوانان بنی هاشم حضرت علی اکبر (ع) پا به میدان گذاشتند و بعد از نبرد ناجوانمردانهای که دشمنان داشتند ایشان به شهادت رسید پس از آن امام حسین (ع) و حضرت قمر بنی هاشم (ع) تنها ماندند که حضرت عباس (ع) از برادر و امام خویش اذن میدان خواست، اما امام حسین (ع) ابتدا قبول نکردند و پس از چند مدت دو برادر با یکدیگر به میدان رفتند تا قمر بنی هاشم برای اهل خیمه آب بیاورد، اما بین این دو بزرگوار فاصله افتاد و دشمن از این فرصت برای شهادت قمر بنی هاشم استفاده کرد.
امام (ع) پس از شهادت برادر و سپهدار سپاه خود برای خداحافظی به خیمه بازگشت و کودک شیرخواره خود را بر دستان خویش گرفت تا بتواند برای او و زنان جرعهای آب طلب کند، اما تیر حرمله فرصت نداد و مهر ننگین کشتن فرزند خدا بر پیشانی حرمله داغ شد.
شهادت امام حسین (ع)
حضرت اباعبدالله الحسین (ع) پای به میدان نهادند، اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد بعضیها از ترس فقط سنگ میانداختند و یا از دور نیزه پرتاب میکردند در این میان شمر و ۱۰ نفر دیگر به مقابله با حضرت پیش آمدند و پس از جراحت بی شماری که بر تن ایشان نهادند ایشان را به شهادت رساندند به هنگام شهادت امام حسین (ع) ذوالجناح اسب حضرت شیهه کشان به سمت خیمه آمد یادگار امام حسین مجتبی (ع) که این صدا را شنید به میدان دوید و خود را به مقتل عمویش رساند و با بی تابی که داشت دشمن امانش نداد و او را در بغل امام خود شهید کرد.
آن گونه که منابع و مقاتل یاد کردهاند شهادت امام حسین (ع) به وقت نماز عصر بود و آن هنگامی که پس از شهادت دردانه رسول الله (ص) زمان بر اهل حرم تنگ آمد و اسارت زنان و کودکان از کربلا به کوفه، از کوفه به شام آغاز گردید.
درس دین شناسی و دین داری امام حسین(ع) به پیروان اسلام
حادثه تلخ عاشورا که رویارویی جبهه حق و باطل و درگیری خونین میان سپاه ایمان و سپاه کفر پنهان و نفاق بود، گرچه در ظاهر به شهادت یاران حق انجامید، لکن از نظر آموزندگی و عبرت گیری، درس های نهفته و افتخارآفرین بسیاری دارد، چرا که قافله سالار شهیدان این حرکت و نهضت بزرگ را با برنامه ریزی دقیق و اجرای آن براساس معیارهای اصیل اسلام ناب محمدی(ص) به صورت دانشگاهی درآورد که ابعاد گوناگون دین مبین اسلام در آن تجلی یافته و برای مسلمانان و همه آزادگان و آزادی خواهان جهان الگوی انسان بودن، انسان زیستن، انسان مردن و به سعادت جاودانه رسیدن را ارائه داد.
می توان گفت عاشورا تبیین عملی اسلام در عرصه های گوناگون بود. امام حسین(ع) و یارانش در میدان کوچکی که به گستره تاریخ بود، صحنه هایی از بزرگی و بزرگواری و جلوه های ایمان و یقین را به نمایش گذاشتند که هر انسان عاقلی را به کرنش وا میدارد. او در سخت ترین شرایط نقش امامت را که تبیین مکتب و ترویج تعالیم دین و تصحیح باورهای مردم و هدایت جامعه است، به بهترین صورت ایفا کرد و به گونه مستقیم و غیر مستقیم به پیروان اسلام درس دین شناسی و دین داری داد. عاشورا مکتبی است که درس های اعتقادی و عملی و اخلاقی را به بهترین صورت ارائه می دهد.
دعایی که امام حسین برای رفع گرفتاری تعلیم داد
دعا یکی از ابزارهای مواجهه با مسائل مختلف زندگی است؛ چه آن کس که طالب رشد و پیشرفت معنویت است و چه آنکه طالب رفع سایر نیازمندیهای خود؛ چرا که دعا و نیایش از بهترین ابزارهای ارتباط روح انسان با خداوند متعال است. این عمل به قدری اهمیت دارد که خداوند در آیاتی از قرآن به صورت مستقیم و غیر مستقیم انسانها را دعوت به انجام آن کرده است؛ به عنوان نمونه در بخشی از آیه۶۰ سوره غافر میفرماید: «وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ پروردگار شما میگوید بخوانید مرا تا برای شما استجابت کنم.» از جمله آثار دعا، دفع بلا و آفات است، همچنان که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود «اِدْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ عَنْکُمْ بِالدُّعَاءِ قَبْلَ وُرُودِ الْبَلَاء؛ پیش از آنکه بلا بر شما وارد شود، با دعا، آن را دفع کنید.»
در این زمینه خود اهل بیت وحی پیشتاز بودند و در موارد متعددی به شیعیان خویش ادعیهای برای رفع بلا بیان میکردند. نقل است امام سجاد علیهالسلام فرمود روز عاشورا پدرم حسین در حالی که خونش جوش میزد، مرا به سینه چسبانید و فرمود: پسرجان دعایی را که فاطمه سلامالله علیها از رسول خدا و او از جبرئیل آموخت و به من تعلیم داد از برای هر حاجت و همّ و غم و پیشامد کار بزرگ و هر مصیبت که مفید است حفظ کن؛ فرمود بگو:
بِحَقِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ؛ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا.
یعنی به حق یاسین و القرآن الحکیم و به حق طه و القرآن العظیم؛ ای کسی که بر تمام حوائج نیازمندان قادری و ای کسی که دانا به نهان هستی، ای کسی که دورکننده بلا و سختی از بلایافتگانی ای گشایشگر از غمیافتگان و ای رحمکننده پیران و ای روزیدهندۀ طفل صغیر و ای کسی که احتیاجی به تفسیر نداری؛ بر محمد و آل محمد صلوات بفرست و حاجت مرا (نام حاجت) بده.
متن حدیث: وَ عَنْ زَیْنِ الْعَابِدِینَ ع قَالَ ضَمَّنِی وَالِدِی ع إِلَی صَدْرِهِ یَوْمَ قُتِلَ وَ الدِّمَاءُ تَغْلِی وَ هُوَ یَقُولُ یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّی دُعَاءً عَلَّمَتْنِیهِ فَاطِمَةُ ع وَ عَلَّمَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَّمَهُ جَبْرَئِیلُ ع فِی الْحَاجَةِ وَ الْهَمِّ وَ الْغَمِّ وَ النَّازِلَةِ إِذَا نَزَلَتْ وَ الْأَمْرِ الْعَظِیمِ الْفَادِحِ قَالَ ادْعُ بِحَقِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ؛ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا.
در شب عاشورا هر کدام از اهل حرم و یاران حضرت (ع) در خیمهها مشغول به راز و نیاز با پروردگار الهی بودند تا پیش از طلوع آفتاب و نماز صبح. امام بعد از اقامه نماز برای صحابه خود سخنرانی کردند و آنها را به صبر در جهاد فراخواندند، اما در پیش روی آنها سپاه دشمن با شمشیر تزویر پیش آمده بود و نماز صبح را به عمربن سعد لعنتالله علیه اقتدا کردند و پس از آن به آرایش نیروهای نظامی خود پرداختند.
پس از نماز صبح حضرت (ع) به یاران خود دستور داد تا دور تا دور خیمهها را خندق حفر کنند و با آن بوتههایی که شبانه امام حسین (ع) از بیابان برچیده بود خندقها را پر کرده تا به هنگام حمله دشمنان به خیمهها آنها را آتش بزنند تا اهل حرم زنان و کودکان در امان بمانند.
امام پس از طلوع آفتاب سوار بر شتری شد و روبروی سپاه کوفیان ایستاد تا خود و خاندانش را باری دیگر به همگان معرفی کند، در آن زمان بود که حضرت فریاد «هل من ناصرً ینصرنی» سر دادند تا همان چند نفری هم که دچار تردید شدهاند، به سپاه حق بازگردند. در میان کوفیان حربن یزید ریاحی که نخستین فردی بود که رعب و وحشت را در میان زنان بنی هاشم ایجاد کرده بود به جبهه حق پیوست و از مدافعین حرم و امام (ع) خویش شد.
پس از ساعتی نبرد تن به تن شروع شد و چند نفری از یاران امام (ع) در این حمله به شهادت رسیدند ساعت و ثانیهها گذشت و پس از حملههای پی در پی لشگر عمرابن سعد و شمر لعنت الله علیه امام (ع) دستور حمله تک به تک را به میدان داد تا هر کدام از صحابه ایشان جداگانه به میدان بروند در این میان اولین فردی که در مقابل چشمان حضرت (ع) به شهادت رسید پیر زاهد جناب بُریر بود و پس از آن مسلم ابن عوسجه به میدان رفت و به شهادت رسید.
به وقت نماز ظهر حبیب ابن مظاهر به شهادت رسید به وقت اذان حضرت از لشگر اشقیا درخواست کرد تا جنگ را متوقف کنند و به نماز بایستند.
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند امام (ع) خطاب به اصحاب گفت: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر (ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت، اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام (ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام (ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام (ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
پس از نماز ظهر ۳۰ تن از یاران امام حسین (ع) به شهادت رسیدند و پس از شهادت صحابه نوبت به اهل حرم و جوانان بنی هاشم رسید که یک به یک به میدان بیایند در این میان اولین فرد از جوانان بنی هاشم حضرت علی اکبر (ع) پا به میدان گذاشتند و بعد از نبرد ناجوانمردانهای که دشمنان داشتند ایشان به شهادت رسید پس از آن امام حسین (ع) و حضرت قمر بنی هاشم (ع) تنها ماندند که حضرت عباس (ع) از برادر و امام خویش اذن میدان خواست، اما امام حسین (ع) ابتدا قبول نکردند و پس از چند مدت دو برادر با یکدیگر به میدان رفتند تا قمر بنی هاشم برای اهل خیمه آب بیاورد، اما بین این دو بزرگوار فاصله افتاد و دشمن از این فرصت برای شهادت قمر بنی هاشم استفاده کرد.
امام (ع) پس از شهادت برادر و سپهدار سپاه خود برای خداحافظی به خیمه بازگشت و کودک شیرخواره خود را بر دستان خویش گرفت تا بتواند برای او و زنان جرعهای آب طلب کند، اما تیر حرمله فرصت نداد و مهر ننگین کشتن فرزند خدا بر پیشانی حرمله داغ شد.
شهادت امام حسین (ع)
حضرت اباعبدالله الحسین (ع) پای به میدان نهادند، اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد بعضیها از ترس فقط سنگ میانداختند و یا از دور نیزه پرتاب میکردند در این میان شمر و ۱۰ نفر دیگر به مقابله با حضرت پیش آمدند و پس از جراحت بی شماری که بر تن ایشان نهادند ایشان را به شهادت رساندند به هنگام شهادت امام حسین (ع) ذوالجناح اسب حضرت شیهه کشان به سمت خیمه آمد یادگار امام حسین مجتبی (ع) که این صدا را شنید به میدان دوید و خود را به مقتل عمویش رساند و با بی تابی که داشت دشمن امانش نداد و او را در بغل امام خود شهید کرد.
آن گونه که منابع و مقاتل یاد کردهاند شهادت امام حسین (ع) به وقت نماز عصر بود و آن هنگامی که پس از شهادت دردانه رسول الله (ص) زمان بر اهل حرم تنگ آمد و اسارت زنان و کودکان از کربلا به کوفه، از کوفه به شام آغاز گردید.
درس دین شناسی و دین داری امام حسین(ع) به پیروان اسلام
حادثه تلخ عاشورا که رویارویی جبهه حق و باطل و درگیری خونین میان سپاه ایمان و سپاه کفر پنهان و نفاق بود، گرچه در ظاهر به شهادت یاران حق انجامید، لکن از نظر آموزندگی و عبرت گیری، درس های نهفته و افتخارآفرین بسیاری دارد، چرا که قافله سالار شهیدان این حرکت و نهضت بزرگ را با برنامه ریزی دقیق و اجرای آن براساس معیارهای اصیل اسلام ناب محمدی(ص) به صورت دانشگاهی درآورد که ابعاد گوناگون دین مبین اسلام در آن تجلی یافته و برای مسلمانان و همه آزادگان و آزادی خواهان جهان الگوی انسان بودن، انسان زیستن، انسان مردن و به سعادت جاودانه رسیدن را ارائه داد.
می توان گفت عاشورا تبیین عملی اسلام در عرصه های گوناگون بود. امام حسین(ع) و یارانش در میدان کوچکی که به گستره تاریخ بود، صحنه هایی از بزرگی و بزرگواری و جلوه های ایمان و یقین را به نمایش گذاشتند که هر انسان عاقلی را به کرنش وا میدارد. او در سخت ترین شرایط نقش امامت را که تبیین مکتب و ترویج تعالیم دین و تصحیح باورهای مردم و هدایت جامعه است، به بهترین صورت ایفا کرد و به گونه مستقیم و غیر مستقیم به پیروان اسلام درس دین شناسی و دین داری داد. عاشورا مکتبی است که درس های اعتقادی و عملی و اخلاقی را به بهترین صورت ارائه می دهد.
شعری که امام حسین(ع) در شب عاشورا خواندند
دعایی که امام حسین برای رفع گرفتاری تعلیم داد
دعا یکی از ابزارهای مواجهه با مسائل مختلف زندگی است؛ چه آن کس که طالب رشد و پیشرفت معنویت است و چه آنکه طالب رفع سایر نیازمندیهای خود؛ چرا که دعا و نیایش از بهترین ابزارهای ارتباط روح انسان با خداوند متعال است. این عمل به قدری اهمیت دارد که خداوند در آیاتی از قرآن به صورت مستقیم و غیر مستقیم انسانها را دعوت به انجام آن کرده است؛ به عنوان نمونه در بخشی از آیه۶۰ سوره غافر میفرماید: «وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ پروردگار شما میگوید بخوانید مرا تا برای شما استجابت کنم.» از جمله آثار دعا، دفع بلا و آفات است، همچنان که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود «اِدْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ عَنْکُمْ بِالدُّعَاءِ قَبْلَ وُرُودِ الْبَلَاء؛ پیش از آنکه بلا بر شما وارد شود، با دعا، آن را دفع کنید.»
در این زمینه خود اهل بیت وحی پیشتاز بودند و در موارد متعددی به شیعیان خویش ادعیهای برای رفع بلا بیان میکردند. نقل است امام سجاد علیهالسلام فرمود روز عاشورا پدرم حسین در حالی که خونش جوش میزد، مرا به سینه چسبانید و فرمود: پسرجان دعایی را که فاطمه سلامالله علیها از رسول خدا و او از جبرئیل آموخت و به من تعلیم داد از برای هر حاجت و همّ و غم و پیشامد کار بزرگ و هر مصیبت که مفید است حفظ کن؛ فرمود بگو:
بِحَقِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ؛ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا.
یعنی به حق یاسین و القرآن الحکیم و به حق طه و القرآن العظیم؛ ای کسی که بر تمام حوائج نیازمندان قادری و ای کسی که دانا به نهان هستی، ای کسی که دورکننده بلا و سختی از بلایافتگانی ای گشایشگر از غمیافتگان و ای رحمکننده پیران و ای روزیدهندۀ طفل صغیر و ای کسی که احتیاجی به تفسیر نداری؛ بر محمد و آل محمد صلوات بفرست و حاجت مرا (نام حاجت) بده.
متن حدیث: وَ عَنْ زَیْنِ الْعَابِدِینَ ع قَالَ ضَمَّنِی وَالِدِی ع إِلَی صَدْرِهِ یَوْمَ قُتِلَ وَ الدِّمَاءُ تَغْلِی وَ هُوَ یَقُولُ یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّی دُعَاءً عَلَّمَتْنِیهِ فَاطِمَةُ ع وَ عَلَّمَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَّمَهُ جَبْرَئِیلُ ع فِی الْحَاجَةِ وَ الْهَمِّ وَ الْغَمِّ وَ النَّازِلَةِ إِذَا نَزَلَتْ وَ الْأَمْرِ الْعَظِیمِ الْفَادِحِ قَالَ ادْعُ بِحَقِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ؛ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا.