تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۳۹
کد مطلب : ۴۴۲۶۶۷
در گفت و گو با تحلیلگر سیاسی؛
لااقل بين«رقيب داخلی» و «كشورهای غربی» تعادل ايجاد كنيد
۰
کبنا ؛چرا تیم مذاکرهکننده ایران در دو دور مذاکرات اخیر خواستار توقف مذاکرات و بازگشت به تهران شده است؟ آیا غرب از تهران امتیازهای بیشتری خواسته است؟ آیا رفتارشناسی تیم مذاکرهکننده ایران نشان میدهد که از تسلط و کارآیی لازم برای مذاکره برخوردار است؟در چه شرایطی ایران و کشورهای غربی به سمت توافق حرکت خواهند کرد؟ آیا این توافق موقت خواهد بود یا دائمی؟
به گزارش کبنا نیوز، آرمان ملی برای پاسخ به این سؤالات با دکتر فیاض زاهد استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی گفتوگو کرده است. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
تیم مذاکرهکننده ایران در دو دور اخیر مذاکرات پیشنهادات خود را بهطرف غربی داده است. با این وجود هنوز مذاکرات در مسیری جریان پیدا نکرده که امیدواری نسبت به توافق وجود داشته باشد. آیا رویکردی که ایران در مذاکرات در پیشگرفته در نهایت به نتیجه خواهد رسید؟ تیم مذاکرهکننده ایران بهصورت همزمان در دو جبهه در حال نبرد است. نخست با خود و دوم با رقیب خارجی. با خود میجنگد به این دلیل که تیم مذاکرهکننده قبلی ایرآن که در شش دور گذشته فعالیت میکرده و کار را به این نقطه رسانده در صورت رسیدن به توافق مانند هوویی است که از مزایای سیاسی و توجه افکار عمومی در داخل کشور بهرهمند خواهد شد. لذا با آنچه دستاورد تیم جواد ظریف و حسن روحانی است مانند یک دستمال چرکین رفتار کرد و مدعی این بود که میتواند شرایط بهتری در این بازار به وجود بیاورد. از طرف دیگر این تیم باید با چند کشور اروپایی که سابقه خوبی در وفای به عهد ندارند مذاکره کند. این کشورها وضعیت ایران را مانند مبارزی میبینند که در گوشه رینگ هوای مناسبی برای تنفس ندارد، آبخنکی برای تجدید قوا ندارد و در میان هیاهو و فشارهای درونی و بیرونی قرار گرفته است. براثر خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریم علیه ایران حقوق ایران تضییع شده بود. با این وجود بهجای اینکه دولت دموکرات بایدن و اتحادیه اروپا به روند صلح و به نتیجه رسیدن مذاکرات کمک کنند و فشارها را از روی ایران بردارند در عمل چنین کاری نکردند و این فشارها را نگه داشتند تا امتیازهای بیشتری از رقیب خسته و از نفس افتاده خود بگیرند. تیم مذاکرهکننده ایران در چنین اتمسفری در حال آماده شدن برای حضور در مذاکرات وین بود. به همین دلیل تنظیم و حفظ تعادل بین آنچه رقیب داخلی به دست آورده که باید خفیف شمرده شود و نباید اجازه میداد دستاوردهای مذاکرات به نام آنها تمام شود ازیکطرف و از طرف دیگر رندی کشورهای غربی در مذاکرات باعث شد که تیم مذاکرهکننده ایران تاکنون نتواند دستآوردی در مذاکرات به دست بیاورد.
ارزیابی شما از رفتارشناسی گروه مذاکرهکننده ایران چیست؟ آیا تیم مذاکرهکننده از رویکردهایی استفاده میکند که دست بالاتر را در مذاکرات در اختیار داشته باشد؟ به نظرم تیم کارشناسی مذاکرات نباید تغییر میکرد و بلکه باید بخش تعیینکننده آن حفظ میشد. تیم مذاکرهکننده فعلی ایران مانند تیم فوتبالی است که در نیمه اول بازی یک تیم لیگ برتری بازی میکرده اما در نیمه دوم این تیم لیگ برتری از بازی خارجشده و جای خود را به یکی از تیمهای محلات داده است. به نظر شما چه اتفاقی رخ میدهد؟ این وضعیت به سود طرف خارجی است. به این دلیل که تیم جدید نه بر فنون مذاکره تسلط دارد و نه به زبان گفتوگو آشنایی دارد و نه نسبت به سابقه گفتوگوها اعتماد به نفس دارد. با اینوجود این تیم جدید دارای یک ویژگی بود که این ویژگی شاید بتواند به این تیم کمک کند. این تیم نشان داد که تیم سرسختی است، غیرقابل انعطاف است، ایدئولوژیک است و نسبت بهطرف مقابل در هیچ سطحی اعتماد ندارد. تیم ایران از نظر آداب، ماهیت و درک مانیفست امکان تحقق گفتوگوهای طرفینی بهطرف مقابل شک داشت. به همین دلیل کشورهای غربی که مدعی بودند ایران درصد غنیسازی خود را افزایش داده و به60 درصد رسانده است و اسرائیل که بهعنوان مشاور خبیث کشورهای غربی که مدام در گوش آمریکا و کشورهای اروپایی این نکته را زمزمه میکرد که ایران در حال حرکت به سمت غنیسازی90 درصدی است میتوانست فشار را به ایران افزایش بدهند اما فشارها را نسبت به کشورهای غربی نیز افزایش داد. کشورهای غربی هنوز هم با هرگونه امتیاز دادن و گرفتن که منتج به گزینه صلحآمیز شود در مقابل گزینه جنگ هنوز گزینه نخست را ترجیح میدهد. برای دولت بایدن این مسأله مهم است که با ایران به توافق برسد اما سؤال این است که آیا دولت بایدن تحت هر شرایطی با ایران به توافق خواهد رسید؟ در جمعبندی کلی تیم مذاکرهکننده جدید ازآنجا که نشان میدهد یک «گروه خشن» است و عنوان میکند با دادن امتیاز کمتر غرب را وادار میکند که به گفتوگوها به صورت جدیتری نگاه کند تا شرایط بدتر از این نشود. هرچند معتقدم تیم مذاکرهکننده کنونی برای رسیدن به توافق امتیازهای بیشتری بهطرف غربی میدهد حتی بیشتر ازآنچه دولت روحانی به آنها داد. این تیم امیدوار است به یک درک بینابین برای درک شرایط جدید موفق شود که این یکی از مزیتهای تیم مذاکرهکننده ایران است. مزیت دوم این است که این علی باقری و دوستان وی نیستند که در حال مذاکره با کشورهای غربی هستند. باقری و دوستانش تنها چهرههایی هستند که با غرب مذاکره میکنند و این نهادها و دفاتر عالی رتبه تصمیمگیری در ایران این تصمیمات را اتخاذ میکنند.
چرا تیم مذاکرهکننده جدید ایران از اختیارات کافی برای تصمیمگیری در مذاکرات برخوردار نیست. آیا تیم دولت روحانی نیز در همین وضعیت قرار داشت؟ تیم ظریف در یک چارچوبهای مشخص امکان گفتوگوهای ابتکاری داشتند. درگذشته اهداف مشخص بود اما راههای رسیدن به هدف میتوانست توسسط ظریف، عراقچی و یا تخت روانچی تغییر کند و مسیر جدیدی پیدا کند. این در حالی است که در شرایط کنونی ظاهرا آقای باقری حتی این سطح از اختیارات را ندارد. از سوی دیگر باقری به زبان انگلیسی تسلط ندارد که این موضوع فرصت فکر کردن، بازبینی و انتقال مفاهیم را برای وی و تیم مذاکرهکننده سخت میکند. در چنین شرایطی من نسبت به یک موضوع خوشبین هستم. حاکمیت قصد دارد به نتیجهای برسد اما تلاش میکند زمان بخرد تا بگوید آنچه ما به دست آوردیم بر باقیمانده تلاش حسن روحانی و ظریف نیست. دولت تلاش میکند به شکلی رفتار کند که توافق احتمالی جدید نامش برجام نیست و فرجام است. هدف این است که میراث گذشته باید انکار شود. بهمن مفید در فیلم«قیصر» دیالوگ معروفی دارد با این مضمون که: «آنها زدند و ما خوردیم ولی ما میگوییم زدیم شما هم بگویید زدیم.»
شما عنوان میکنیــد تیم مذاکرهکننده جدید امتیازهای بیشتری از دولت روحانــی به کشورهای غربی خواهــد داد؟ دلایل شما چیست؟ تیم مذاکرهکننــده ایـــــران در جــزئیات و فرایندهــا کاملا تابع مرکــزی است که در تهران طراحیشده و گام به گام مذاکرات را رصد میکند. هنگامی که مذاکرات در وین به پایان میرسد و تیم مذاکرهکننده عنوان میکند باید مذاکرات را متوقف کرد به معنای این است که از تیم ایران چیزی خواستهشده که فراتر از اختیارات و جمعبندی آنهاست و به همین دلیل ناچار است مذاکرات را متوقف کند و برای کسب تکلیف به تهران بازگردد. این مشورت میتوان سوالات تکنیکی درباره چگونگی کیفیت نظارتها، زمانبندی نظارتها، تعیین تکلیف اورانیوم تولیدشده، سوالات و رفع ابهامات درباره مراکز مشکوک از نظر کشورهای غربی و تعیین تکلیف درباره همه آنچه پس از برجام و خروج آمریکا از برجام رخداده است باشد. مانند غنیسازی بیشتر، تعیین تکلیف مواد حاصله وسانتروفیوژهای نسلهای جدید از جمله موضوعاتی میتواند باشد که در تهران مورد گفتوگو و تصمیمگیری قرار بگیرد. این وضعیت میتواند درباره مطالبات ایران و پاسخها و تحلیلهایی که طرف غربی نسبت به مطالبات ایران داده نیز باشد. همچنین پذیرش و یا عدم پذیرش بستههای تشویقی میتواند از جمله محورهای گفتوگوهای تیم مذاکرهکننده با تصمیمگیرندگان در تهران باشد. با اینوجود ما درباره جزئیات این گفتوگوها اطلاع دقیقی نداریم و تنها میتوانیم تحلیل خود را ارائه کنیم و شرایط را حدس بزنیم.
با توجه به اینکه عمر برجامی که در سال2015 حاصلشده تا سال2023 خواهد بود آیا در مدت باقیمانده احتمال رسیدن طرفین به یک توافق موقت وجود دارد؟ از سوی دیگر به چه میزان این احتمال وجود دارد که عمر برجام بیشتر شود و طرفین نسبت به یک توافق بلندمدت دیگر به توافق برسند؟ تردیدی ندارم که طرف غربی و تیم مذاکرهکننده ایرانی درنهایت به ادامه برجام تن خواهند داد. رفتار چین و روسیه با ایران به شکلی است که همواره از ایران بهره میبرند. کشورهای اروپایی اگر ارادهای برای توافق داشته باشند و دوباره شرکتهای پژو، رنو و شرکتهای دیگر وارد اقتصاد ایران شوند تابعی است از سیاستهای دولت بایدن. طرف اصلی مذاکرات در مقابل ایران آمریکا است و آنچه برای ایران دارای اهمیت است گرفتن تضمین از این کشور است. این در حالی است که مهمترین دستور کار آمریکا این است که ایران درنهایت به سلاح هستهای دست پیدا نکند. سوال مهم این است که آیا دولت آمریکا به دولت ایران تضمین خواهد داد؟ در پاسخ باید عنوان کرد خیر و چنین امکانی وجود ندارد. این اتفاق نیازمند یک توافق عمومیتر است. البته که ایران قصد ندارد در سطح عمومیتری با آمریکا توافق کند. به همین دلیل سطح مذاکرات مانند آنچه در دولت اوباما رخ داد به برنامه هستهای ایران اختصاص خواهد داشت. ازآنجاکه آمریکا به ایران تعهد نخواهد داد به صورت طبیعی دو طرف به سمت یک توافق موقت حرکت خواهند کرد. توافق موقتی که دو طرف همواره با این نگرانی مواجه هستند که ممکن است طرف مقابل از آن خارج شود و یا دولت بعد از آنها به این توافق متعهد نباشد. معتقدم نوعی «صلح مسلح» شکل خواهد گرفت. در چنین شرایطی ایران از دستاوردهای خودش نگهداری میکند تا اگر طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرد دوباره به فعالیتهای گذشته خود بازگردد. در مقابل طرف مقابل از ابزار تحریم و خروج استفاده میکند تا ایران از مزایای استفاده از سیستم بانکی بینالمللی، بیمههای بینالمللی، کشتیرانی، سرمایهگذاری داخلی بهرهمند نشود. در چنین شرایطی طرفین در شرایطی قرار میگیرند که نگرش امنیتی بر آن غلبه دارد. تا زمانی که ایران تصمیم نگیرد به جهان از منظر توسعه نگاه کند باید گفت«همین آش است و همین کاسه.»
به گزارش کبنا نیوز، آرمان ملی برای پاسخ به این سؤالات با دکتر فیاض زاهد استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی گفتوگو کرده است. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
تیم مذاکرهکننده ایران در دو دور اخیر مذاکرات پیشنهادات خود را بهطرف غربی داده است. با این وجود هنوز مذاکرات در مسیری جریان پیدا نکرده که امیدواری نسبت به توافق وجود داشته باشد. آیا رویکردی که ایران در مذاکرات در پیشگرفته در نهایت به نتیجه خواهد رسید؟ تیم مذاکرهکننده ایران بهصورت همزمان در دو جبهه در حال نبرد است. نخست با خود و دوم با رقیب خارجی. با خود میجنگد به این دلیل که تیم مذاکرهکننده قبلی ایرآن که در شش دور گذشته فعالیت میکرده و کار را به این نقطه رسانده در صورت رسیدن به توافق مانند هوویی است که از مزایای سیاسی و توجه افکار عمومی در داخل کشور بهرهمند خواهد شد. لذا با آنچه دستاورد تیم جواد ظریف و حسن روحانی است مانند یک دستمال چرکین رفتار کرد و مدعی این بود که میتواند شرایط بهتری در این بازار به وجود بیاورد. از طرف دیگر این تیم باید با چند کشور اروپایی که سابقه خوبی در وفای به عهد ندارند مذاکره کند. این کشورها وضعیت ایران را مانند مبارزی میبینند که در گوشه رینگ هوای مناسبی برای تنفس ندارد، آبخنکی برای تجدید قوا ندارد و در میان هیاهو و فشارهای درونی و بیرونی قرار گرفته است. براثر خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریم علیه ایران حقوق ایران تضییع شده بود. با این وجود بهجای اینکه دولت دموکرات بایدن و اتحادیه اروپا به روند صلح و به نتیجه رسیدن مذاکرات کمک کنند و فشارها را از روی ایران بردارند در عمل چنین کاری نکردند و این فشارها را نگه داشتند تا امتیازهای بیشتری از رقیب خسته و از نفس افتاده خود بگیرند. تیم مذاکرهکننده ایران در چنین اتمسفری در حال آماده شدن برای حضور در مذاکرات وین بود. به همین دلیل تنظیم و حفظ تعادل بین آنچه رقیب داخلی به دست آورده که باید خفیف شمرده شود و نباید اجازه میداد دستاوردهای مذاکرات به نام آنها تمام شود ازیکطرف و از طرف دیگر رندی کشورهای غربی در مذاکرات باعث شد که تیم مذاکرهکننده ایران تاکنون نتواند دستآوردی در مذاکرات به دست بیاورد.
ارزیابی شما از رفتارشناسی گروه مذاکرهکننده ایران چیست؟ آیا تیم مذاکرهکننده از رویکردهایی استفاده میکند که دست بالاتر را در مذاکرات در اختیار داشته باشد؟ به نظرم تیم کارشناسی مذاکرات نباید تغییر میکرد و بلکه باید بخش تعیینکننده آن حفظ میشد. تیم مذاکرهکننده فعلی ایران مانند تیم فوتبالی است که در نیمه اول بازی یک تیم لیگ برتری بازی میکرده اما در نیمه دوم این تیم لیگ برتری از بازی خارجشده و جای خود را به یکی از تیمهای محلات داده است. به نظر شما چه اتفاقی رخ میدهد؟ این وضعیت به سود طرف خارجی است. به این دلیل که تیم جدید نه بر فنون مذاکره تسلط دارد و نه به زبان گفتوگو آشنایی دارد و نه نسبت به سابقه گفتوگوها اعتماد به نفس دارد. با اینوجود این تیم جدید دارای یک ویژگی بود که این ویژگی شاید بتواند به این تیم کمک کند. این تیم نشان داد که تیم سرسختی است، غیرقابل انعطاف است، ایدئولوژیک است و نسبت بهطرف مقابل در هیچ سطحی اعتماد ندارد. تیم ایران از نظر آداب، ماهیت و درک مانیفست امکان تحقق گفتوگوهای طرفینی بهطرف مقابل شک داشت. به همین دلیل کشورهای غربی که مدعی بودند ایران درصد غنیسازی خود را افزایش داده و به60 درصد رسانده است و اسرائیل که بهعنوان مشاور خبیث کشورهای غربی که مدام در گوش آمریکا و کشورهای اروپایی این نکته را زمزمه میکرد که ایران در حال حرکت به سمت غنیسازی90 درصدی است میتوانست فشار را به ایران افزایش بدهند اما فشارها را نسبت به کشورهای غربی نیز افزایش داد. کشورهای غربی هنوز هم با هرگونه امتیاز دادن و گرفتن که منتج به گزینه صلحآمیز شود در مقابل گزینه جنگ هنوز گزینه نخست را ترجیح میدهد. برای دولت بایدن این مسأله مهم است که با ایران به توافق برسد اما سؤال این است که آیا دولت بایدن تحت هر شرایطی با ایران به توافق خواهد رسید؟ در جمعبندی کلی تیم مذاکرهکننده جدید ازآنجا که نشان میدهد یک «گروه خشن» است و عنوان میکند با دادن امتیاز کمتر غرب را وادار میکند که به گفتوگوها به صورت جدیتری نگاه کند تا شرایط بدتر از این نشود. هرچند معتقدم تیم مذاکرهکننده کنونی برای رسیدن به توافق امتیازهای بیشتری بهطرف غربی میدهد حتی بیشتر ازآنچه دولت روحانی به آنها داد. این تیم امیدوار است به یک درک بینابین برای درک شرایط جدید موفق شود که این یکی از مزیتهای تیم مذاکرهکننده ایران است. مزیت دوم این است که این علی باقری و دوستان وی نیستند که در حال مذاکره با کشورهای غربی هستند. باقری و دوستانش تنها چهرههایی هستند که با غرب مذاکره میکنند و این نهادها و دفاتر عالی رتبه تصمیمگیری در ایران این تصمیمات را اتخاذ میکنند.
چرا تیم مذاکرهکننده جدید ایران از اختیارات کافی برای تصمیمگیری در مذاکرات برخوردار نیست. آیا تیم دولت روحانی نیز در همین وضعیت قرار داشت؟ تیم ظریف در یک چارچوبهای مشخص امکان گفتوگوهای ابتکاری داشتند. درگذشته اهداف مشخص بود اما راههای رسیدن به هدف میتوانست توسسط ظریف، عراقچی و یا تخت روانچی تغییر کند و مسیر جدیدی پیدا کند. این در حالی است که در شرایط کنونی ظاهرا آقای باقری حتی این سطح از اختیارات را ندارد. از سوی دیگر باقری به زبان انگلیسی تسلط ندارد که این موضوع فرصت فکر کردن، بازبینی و انتقال مفاهیم را برای وی و تیم مذاکرهکننده سخت میکند. در چنین شرایطی من نسبت به یک موضوع خوشبین هستم. حاکمیت قصد دارد به نتیجهای برسد اما تلاش میکند زمان بخرد تا بگوید آنچه ما به دست آوردیم بر باقیمانده تلاش حسن روحانی و ظریف نیست. دولت تلاش میکند به شکلی رفتار کند که توافق احتمالی جدید نامش برجام نیست و فرجام است. هدف این است که میراث گذشته باید انکار شود. بهمن مفید در فیلم«قیصر» دیالوگ معروفی دارد با این مضمون که: «آنها زدند و ما خوردیم ولی ما میگوییم زدیم شما هم بگویید زدیم.»
شما عنوان میکنیــد تیم مذاکرهکننده جدید امتیازهای بیشتری از دولت روحانــی به کشورهای غربی خواهــد داد؟ دلایل شما چیست؟ تیم مذاکرهکننــده ایـــــران در جــزئیات و فرایندهــا کاملا تابع مرکــزی است که در تهران طراحیشده و گام به گام مذاکرات را رصد میکند. هنگامی که مذاکرات در وین به پایان میرسد و تیم مذاکرهکننده عنوان میکند باید مذاکرات را متوقف کرد به معنای این است که از تیم ایران چیزی خواستهشده که فراتر از اختیارات و جمعبندی آنهاست و به همین دلیل ناچار است مذاکرات را متوقف کند و برای کسب تکلیف به تهران بازگردد. این مشورت میتوان سوالات تکنیکی درباره چگونگی کیفیت نظارتها، زمانبندی نظارتها، تعیین تکلیف اورانیوم تولیدشده، سوالات و رفع ابهامات درباره مراکز مشکوک از نظر کشورهای غربی و تعیین تکلیف درباره همه آنچه پس از برجام و خروج آمریکا از برجام رخداده است باشد. مانند غنیسازی بیشتر، تعیین تکلیف مواد حاصله وسانتروفیوژهای نسلهای جدید از جمله موضوعاتی میتواند باشد که در تهران مورد گفتوگو و تصمیمگیری قرار بگیرد. این وضعیت میتواند درباره مطالبات ایران و پاسخها و تحلیلهایی که طرف غربی نسبت به مطالبات ایران داده نیز باشد. همچنین پذیرش و یا عدم پذیرش بستههای تشویقی میتواند از جمله محورهای گفتوگوهای تیم مذاکرهکننده با تصمیمگیرندگان در تهران باشد. با اینوجود ما درباره جزئیات این گفتوگوها اطلاع دقیقی نداریم و تنها میتوانیم تحلیل خود را ارائه کنیم و شرایط را حدس بزنیم.
با توجه به اینکه عمر برجامی که در سال2015 حاصلشده تا سال2023 خواهد بود آیا در مدت باقیمانده احتمال رسیدن طرفین به یک توافق موقت وجود دارد؟ از سوی دیگر به چه میزان این احتمال وجود دارد که عمر برجام بیشتر شود و طرفین نسبت به یک توافق بلندمدت دیگر به توافق برسند؟ تردیدی ندارم که طرف غربی و تیم مذاکرهکننده ایرانی درنهایت به ادامه برجام تن خواهند داد. رفتار چین و روسیه با ایران به شکلی است که همواره از ایران بهره میبرند. کشورهای اروپایی اگر ارادهای برای توافق داشته باشند و دوباره شرکتهای پژو، رنو و شرکتهای دیگر وارد اقتصاد ایران شوند تابعی است از سیاستهای دولت بایدن. طرف اصلی مذاکرات در مقابل ایران آمریکا است و آنچه برای ایران دارای اهمیت است گرفتن تضمین از این کشور است. این در حالی است که مهمترین دستور کار آمریکا این است که ایران درنهایت به سلاح هستهای دست پیدا نکند. سوال مهم این است که آیا دولت آمریکا به دولت ایران تضمین خواهد داد؟ در پاسخ باید عنوان کرد خیر و چنین امکانی وجود ندارد. این اتفاق نیازمند یک توافق عمومیتر است. البته که ایران قصد ندارد در سطح عمومیتری با آمریکا توافق کند. به همین دلیل سطح مذاکرات مانند آنچه در دولت اوباما رخ داد به برنامه هستهای ایران اختصاص خواهد داشت. ازآنجاکه آمریکا به ایران تعهد نخواهد داد به صورت طبیعی دو طرف به سمت یک توافق موقت حرکت خواهند کرد. توافق موقتی که دو طرف همواره با این نگرانی مواجه هستند که ممکن است طرف مقابل از آن خارج شود و یا دولت بعد از آنها به این توافق متعهد نباشد. معتقدم نوعی «صلح مسلح» شکل خواهد گرفت. در چنین شرایطی ایران از دستاوردهای خودش نگهداری میکند تا اگر طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرد دوباره به فعالیتهای گذشته خود بازگردد. در مقابل طرف مقابل از ابزار تحریم و خروج استفاده میکند تا ایران از مزایای استفاده از سیستم بانکی بینالمللی، بیمههای بینالمللی، کشتیرانی، سرمایهگذاری داخلی بهرهمند نشود. در چنین شرایطی طرفین در شرایطی قرار میگیرند که نگرش امنیتی بر آن غلبه دارد. تا زمانی که ایران تصمیم نگیرد به جهان از منظر توسعه نگاه کند باید گفت«همین آش است و همین کاسه.»