تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۸
کد مطلب : ۴۳۹۷۵۶
کبنا بررسی کرد:
رفتار انقلابی آرزوست؛ نماینده مجلس یا کاندیدای انتخابات؟
۱
کبنا ؛
توسعه و ارتقای فرهنگ ناب اسلامی یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی ایران است. مدیر نظام اسلامی باید این را بداند که توسعه آداب و فرهنگ و سبک زندگی اسلامی که خلقت جهان نیز برای پیاده شدن همین احکام الهی است، اولویت دارد. مقام معظم رهبری ۱۳۹۷/۰۳/۳۰ در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند «رفتار، باید رفتار انقلابی باشد؛ رفتار انقلابی به معنای رفتار غیرمدبّرانه نیست، بهمعنای رفتار عاقلانه و مدبّرانه و مجاهدانه است؛ حرکت جهادی. روحیهی ایمان و انگیزهی انقلابی باید بر همهی کارهای نمایندهی محترم مجلس حاکم باشد. نگهبانی از دستاوردهای انقلاب و مبانی نظام، جزو سوگند نمایندگی شما است که اگر این انجام نگیرد، حضور نماینده، هم از لحاظ قانونی اشکال پیدا میکند، هم از لحاظ شرعی اشکال پیدا می کند. اگر چنانچه دستاوردهای انقلاب مراعات نشود و دستاوردهای نظام مورد توجّه قرار نگیرد، این، هم از لحاظ قانون اساسی، هم از لحاظ شرع دچار مشکل می شود».
به گزارش کبنا نیوز، اما در ابتدای دوره نمایندگی سیدناصر حسینی، علیرضا کفایی اصلاح طلب گچسارانی نسبت به ادبیات حسینی انتقاد وارد کرده و ادبیات او را بی اخلاقی خوانده است، که این موضوع نیز با واکنش عدهای از طرفداران سیدناصر حسینی مواجه شد. ولی موضوع دیگری که جالب توجه است ادبیات انتخاباتی سیدناصر است، سید ناصر حسینی که در کسوت یک کاندیدای انتخاباتی خوب ظاهر شد و مخاطبان را به وجد آورد، ولی «همان سخنان و همان گفتههایش» در کسوت یک نماینده کمی عجیب و عدهای هم می گویند «سخیف» بود.
سیدناصر حسینی در حضور رئیس جمهور نه در ظاهر یک نماینده، بلکه مشابه طرفداران یک «حزب» سخن گفت. به جای گفتن از درخواستها و مطالبات مردم گچساران و باشت، به روضه خوانی پرداخت، حسینی گفت: «نمیخواهم از پروژهها و آمار و ارقام و پل و جاده بگویم، بگذارید آقای اوجی (وزیر نفت) این مسائل را مطرح کند، تصویب شود و اجرایی شود!!»، او هر چند به مسئله دردناک مرگ یک دختر چاروسایی اشاره کرد، ولی هدف او نشانه رفتن به سمت نماینده دولت اصلاحات بود. سیدناصر حسینی با اینکه بارها گفته «مردم از اصلاح طلب و اصولگرا خسته شدهاند»، ولی خودش بارها با بی بصیرتی، اصلاح طلبان را نشانه گرفته و خود را انقلابی خواند. ولی آیا این همان اصولگرایی نیست؟ اصلاً بحث این نیست که چرا به اصلاح طلبها حمله کرده است، چرا که او نشان داده ابایی از حمله به هم حزبی ها، هم ولایتی ها و دوستان خود هم ندارد، چه اصولگرا و چه اصلاح طلب. سوال اینجاست که اگر اینطور آشکارا از حزبی طرفداری می کنید چطور نماینده مردمی با دیدگاه های متفاوت است؟ و چرا در میتینگهای انتخاباتی خود می گوید «مردم از اصلاح طلب و اصولگرا خسته شدهاند؟»، مکتب حاج قاسم سلیمانی که متأسفانه او نیز هم همچون دیگران از آن بهره می برد، روضه خوانی و تکه پرانی به این و آن نیست. حاج قاسم سلیمانی مرد عمل بود.
«گفتمان» سیدناصر، که رسانههای طرفدار او، تأکید بر گفتن این واژهی جدید در ادبیات رسانههای گچساران داشتند، «طرز بیانی» بیش نبود، و در همین حد «بیان و لفظ» هم ماند، و نه تبدیل به گفتمان شد و نه عمل. در واقع، سیاسی شدن یا نشدن جامعه به بلند کردن ولوم صدا از پشت تریبون نیست. آقای سیدناصر حسینی گویا هنوز به دوران بلوغ سیاسی خود نرسیده است. متأسفانه هر چند که او بارها عنوان کرده کاری به برادرش و نزدیکانش ندارد، بیانات او در سالن آموزش نفت، در مقابل وزیر، برعکس این موضوع را نشان داد و به خاطر آوردن اتفاقات «حضور مدیرعامل نفت در میتینگهای تاجگردون» نشان داد که او بیشتر به دنبال انتقام گیری است. حسینی، که نزدیکان و هم فکریهای سیاسی خود را هم از رفتارهای خود متعجب کرده، گویا از پشت تریبون و با جنجالهای رسانهای میخواهد حق و حقوق مردم گچساران و باشت را بگیرد.
او بیش از اینکه نماینده باشد، شبیه دانشجوهایی رفتار می کند که در کرسی های آزاداندیشی از یک جناح انتقاد می کنند. «زمانی که خبرنگار، مطالبه گر اجتماعی، دانشجویی در کرسیها و مناظرات از پشت تریبون سوالی میپرسند یا مسئلهای را آشکار میکنند، فرد مقابل که یک مسئول است بالاجبار باید پاسخی به این سؤال بدهد و در واقع این یکی از نقشهای مطالبه گران اجتماعی است که مسئولان و صاحب منصبان را به پاسخگویی و مسئولیت پذیری وادارند» ولی اینکه سیدناصر حسینی چنین مسائلی را عقده گشایی میکند به دنبال چه اهدافی است سوالی بی پاسخ است!
سیدناصر حسینی، مدیری را با تقوا میخواند، و مدیر دیگری را غیرولایی میخواند. رسانهای را انقلابی و رسانهای را جیره خوار مینامد. کافی است کسی از او انتقاد کند تا رسانه های حامی او، دیگران را با انگ ها و تهمت های جیره خواری متهم کنند. این ادبیات ویژهی سیدناصر حسینی است و مشخص نیست که بر چه اساسی چنین نسبتهایی به افراد میدهد. او بجای ایجاد ارتباط با مدیران و گفت و گو با آنها (که به زعم خود، مدیرعامل نفت را نه دیده و نه تماسی با او داشته!)، سعی دارد با جنجالهای رسانهای و از پشت تریبونها، حق و حقوق مردم را بگیرد، که یکی از این موارد نامههای جنجالی و پرحاشیه به رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج بود که تعجب همگان را برانگیخت. اما سؤال اینجاست که این راه درست است یا به بی راهه میرود؟
مردمی که با چند هزار رأی به سیدناصر حسینی رأی دادهاند، او را هم وزن و در کنار مدیرعامل نفت و دیگر مسئولان میبینند و انتظار مردم این است که وی نیز مانند دیگران پاسخگوی عملکرد خود باشد، و از همان مسائلی بگوید که او در حضور رئیس جمهور نگفت و از آن رد شد. مردم اشتغال زایی، عدالت، توسعه راههای ارتباطی و توسعه زیرساختها را میخواهند، و این فقط با تعامل و نفوذ قابل انجام است، متأسفانه سیدناصر حسینی هنوز در لوای یک کاندیدای انتخاباتی مانده است.
از طرفی یدالله عدالتپناه نیز به خط کشیهای «حسینی» که آسیب زا هستند و روح مطالبه گری را از یک نماینده میگیرند، اشاره کرده و نوشته است: شهروند درجه دوم بودن مردمان خطه زاگرس بخصوص قوم بزرگ لر که شما مطرح نمودید، همواره بوده و در هیچکدام از دولتهای بعد از انقلاب نخبگان خطه زاگرس و علی الخصوص فرزندان کهگیلویه و بویراحمد در حاکمیت ملی سهم نداشتهاند، حال که جنابعالی بعنوان نماینده مردم شریف حوزه انتخابیه گچساران و باشت در مجلس حضور دارید بنظرتان برادر جنابعالی بعنوان نماینده در شهروند درجه دوم شدن مردمان این دیار در دولت نهم و دهم که همفکر جنابعالی بوده و همواره تریبون آن دولت در دست شما بوده تا چه میزان نقش داشته است؟
بیشتر بخوانید:
پاسخی به صحبتهای سید ناصر حسینیور در جلسه شورای اداری کهگیلویه و بویراحمد با حضور رییس جمهور؛ آقای سید ناصر حسینیپور؛ حرف زدن به عمل است و بس
سید ناصر حسینیپور: در گچساران با اسنپ آمد و رفت میکنم / هیچ وقت سوار بر خودروی شرکت نمیشوم (+ فیلم )
حمله سیدناصر حسینیپور به مدیر عامل نفت و گاز گچساران / آقای وزیر محترم نفت، اجازه ندهید مجموعههای فنی سیاسی شوند (+ فیلم)
پاسخ یک جانباز به صحبتهای سید ناصر حسینیپور علیه هوشنگ صیدالی
علیرضا کفایی فعال سیاسی اصلاحطلب، پس از اظهاراتی که سیدناصر حسینیپور نماینده مردم شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی در چند روز گذشته مطرح کرده، در مطلبی با عنوان «زبان و بیان نادرست» اینگونه نوشته است: نماینده مجلس در رابطه با مدیر نفت در انظار، با زبان و بیانی نادرست و دون شأن، نوعی از بی هویتی فرهنگی و غیراخلاقی را به نمایش گذاشت، این نحوه بیان برای جامعه و نظم آن مخرب و ویرانگر است.
کفایی نوشت: تکالیف مدنی و شهروندی جدای از حقوق و مسئولیتها میبایست در مرتبه نخست بر اخلاق و سعه صدر و برخاسته از فرهنگ عمومی باشد، در غیر اینصورت هر مدعایی اگر هم درست باشد از انتفاع افتاده و نادرست و فاسد طرح میشود.
کفایی با انتقاد از سهم خواهان نوشت: نماینده محترم بهتر است قبل از هر بیانی و فریاد زدن برای تغییرات مدیریتی؛ کمی خویشتنداری بیاموزد، با عقلانیت و منطق و بدون آزردن دیگران طرح موضوع نماید. مواردی را خواه ناخواه در جلسات مدیریتی از بالا تا منطقه میشود طرح کرد و این دولت هم که الا ماشاءالله دولت تقسیم غنائم شده است، هر کس سهم خود را میخواهد و سهامدارن هم آنچنان سابقه مدیریتی و نیز سواد کافی مدیریتی ندارند؛ لزومی ندارد در یک جلسه عمومی فریاد برآورده شود.
کفایی در ادامه نوشت: نماینده عزیز تلاش میکند غنیمتهای بیشتری از جاهای حساستر و پر و پیمان را نصیب خود کند و به آن هم خواهد رسید! اما آنچه از دست میدهد خیلی بزرگتر از این بدست آوردنهاست.
کفایی در خصوص ادبیات حسینی و حمله به مدیرعامل نفت نوشت: دفاعی از آقای صیدالی ندارم، ایشان را نه دیدهام و نه حضرتشان را میشناسم، همچنین آقای حسینی نماینده را؛ ولی سخنان و نحوه بیان ایشان ضایع و آزار دهنده بود، علیرغم ادعای رزمندگی و جانبازی و بر مکتب شهید سلیمانی! بودن؛ از این وادی بسیار دور است، با فریاد کشیدن نمیتوان اثبات سواد و اندیشه و حقانیت کرد، در هر حال از کوزه همان برون تراود که در اوست!
کفایی در ادامه با اظهار اینکه «زبان و بیان جدلی و لفاظی خشن در کلام با روح تمدن و زندگی امروزی منافات دارد و به افراط گرایی و تندروهای نادرست پهلو می زند، موجب آشوب آفرینی میشود و نوعی خودخواهی است که از قدرت رانت میگیرد تا ناحق بگوید»، نوشت: این نوع زبان و بیان نادرست شایسته جامعه انسانی و خصلت مدارگر مدنیت نیست، امید است که نماینده تازه کار مجلس زودتر به سهم خود و تقسیم میان دوستانش برسد و از تنشها کاسته گردد.
کفایی همچنین در این خصوص نوشته است که نماینده مردم محروم گچساران و باشت که اینگونه اعتراض خود را بیان می کند، بهتر نیست با توجه به حواشی سالهای گذشته رئیس مجلس، تیری از ترکش های خود را نیز به سمت او بیندازد؟
همچنین فردی به نام پویا رضایی در پاسخی به کفایی، از او انتقاد کرده و نوشته است: با قلبی شکسته این مرقومه را که نه پاسخی به توهینهای ادبی شما بلکه درد و دل جوانی است که بیش از نیمی از جوانی خود را با خواندن بیانیههای نسنجیده و جدال آفرین تلف کرده است مینویسم.
رضایی نوشته است: ای کاش در یک دههی گذشته حتی یک بار چنین بی محابا به نماینده سابق که با سوء استفاده از اصلاح طلبان بر مسند نشست و میدانم که هیچ گاه مطلوب جریان سیاسی شما نبود حمله میکردید تا درک جملات امروزتان برایم راحتتر میشد، اما افسوس که چنین نشد چرا که میدانستید اگر اندکی پا فراتر از خواهشهای دوستانه بگذارید نماینده سابق را در مقام منتقم خواهید دید اما به خوبی می دانید سید ناصر بسیار پختهتر از آن است که احساسات دوست سپید مویی چون شما موجب رنجشش گردد.
او نوشته است: برادر عزیزم شما در کسوت یک فرهنگی بیان شجاعانه حقیقت و دفاع تمام قدنماینده مردم از حقوق حقهی این دیار را بی هویتی فرهنگی خواندید و چشم بر فریادهای وکیلمان جهت تعیین تکلیف سیصد و هشتاد خانوار بستید اما فراموش کردید این فریادها برای رفع مشکل کسانی بود که با وعدههای انتخاباتی بی اخلاقانه توسط نماینده منتسب شما شاغل شده و پس از شکست در انتخابات به حال خود رها شدند، نگویید که اطلاع نداریدکه اسناد این ادعا و مسیر ورودشان به مجموعه نفت موجود است.
رضایی در ادامه نوشت: جناب کفایی شما سید ناصر را به خویشتن داری دعوت کردید. اما بد نیست بدانید خویشتن داری بیش ازحد ایشان باعث شده کوچک تا بزرگ جریان مخالفشان به صورت هماهنگ و بیمحابا با بدترین و توهین آمیزترین کلمات ایشان و هوادارنش را مورد خطاب قرار دهند و بدون شک شما بی اطلاع از سلطه مالی طیف خاص بر رسانه نیستید که به وضوح دراین روزهای حساس که یکی از فرزندان شایستهی گچساران بر کرسی استانداری تکیه زده سعی در بر هم زدن آرامش استان کهگیلویه و بویراحمد دارند.
او نوشته است: دوست عزیزم جناب کفایی، جملات شما را بارها و بارها خواندم و هر بار ملتمسانه از درگاه خداوند خواستم خبر انتساب متن به حضرت عالی کذب باشد اما افسوس این پرخاشگری متمدنانه افکار کسی بود که سالها در جرگه متینترین سیاسون استان قرار داشت اما گویی فشارهای هدف دار رسانهها اجازه نداده سید ناصر را جدای از تعصبات و جدالهای سیاسی ورانداز کنید و این عصبانیت ناشی از ندیدن حقیقتهاست.
رضایی افزود: و در پایان فرمودید وکیل مردم قصد به دست آوردن غنایم و تقسیم آن در میان دوستان سیاسی خود را دارد، شما درست می گویید هیچگاه بازی سیاست بدون غنیمت نبوده و بنده نیز امیدوارم غنایمی که در یک دهه گذشته با سکوت رسانهها به صورت خانوادگی تقسیم میشد اکنون به شایستگان سپرده شود.
به گزارش کبنا نیوز، اما در ابتدای دوره نمایندگی سیدناصر حسینی، علیرضا کفایی اصلاح طلب گچسارانی نسبت به ادبیات حسینی انتقاد وارد کرده و ادبیات او را بی اخلاقی خوانده است، که این موضوع نیز با واکنش عدهای از طرفداران سیدناصر حسینی مواجه شد. ولی موضوع دیگری که جالب توجه است ادبیات انتخاباتی سیدناصر است، سید ناصر حسینی که در کسوت یک کاندیدای انتخاباتی خوب ظاهر شد و مخاطبان را به وجد آورد، ولی «همان سخنان و همان گفتههایش» در کسوت یک نماینده کمی عجیب و عدهای هم می گویند «سخیف» بود.
سیدناصر حسینی در حضور رئیس جمهور نه در ظاهر یک نماینده، بلکه مشابه طرفداران یک «حزب» سخن گفت. به جای گفتن از درخواستها و مطالبات مردم گچساران و باشت، به روضه خوانی پرداخت، حسینی گفت: «نمیخواهم از پروژهها و آمار و ارقام و پل و جاده بگویم، بگذارید آقای اوجی (وزیر نفت) این مسائل را مطرح کند، تصویب شود و اجرایی شود!!»، او هر چند به مسئله دردناک مرگ یک دختر چاروسایی اشاره کرد، ولی هدف او نشانه رفتن به سمت نماینده دولت اصلاحات بود. سیدناصر حسینی با اینکه بارها گفته «مردم از اصلاح طلب و اصولگرا خسته شدهاند»، ولی خودش بارها با بی بصیرتی، اصلاح طلبان را نشانه گرفته و خود را انقلابی خواند. ولی آیا این همان اصولگرایی نیست؟ اصلاً بحث این نیست که چرا به اصلاح طلبها حمله کرده است، چرا که او نشان داده ابایی از حمله به هم حزبی ها، هم ولایتی ها و دوستان خود هم ندارد، چه اصولگرا و چه اصلاح طلب. سوال اینجاست که اگر اینطور آشکارا از حزبی طرفداری می کنید چطور نماینده مردمی با دیدگاه های متفاوت است؟ و چرا در میتینگهای انتخاباتی خود می گوید «مردم از اصلاح طلب و اصولگرا خسته شدهاند؟»، مکتب حاج قاسم سلیمانی که متأسفانه او نیز هم همچون دیگران از آن بهره می برد، روضه خوانی و تکه پرانی به این و آن نیست. حاج قاسم سلیمانی مرد عمل بود.
«گفتمان» سیدناصر، که رسانههای طرفدار او، تأکید بر گفتن این واژهی جدید در ادبیات رسانههای گچساران داشتند، «طرز بیانی» بیش نبود، و در همین حد «بیان و لفظ» هم ماند، و نه تبدیل به گفتمان شد و نه عمل. در واقع، سیاسی شدن یا نشدن جامعه به بلند کردن ولوم صدا از پشت تریبون نیست. آقای سیدناصر حسینی گویا هنوز به دوران بلوغ سیاسی خود نرسیده است. متأسفانه هر چند که او بارها عنوان کرده کاری به برادرش و نزدیکانش ندارد، بیانات او در سالن آموزش نفت، در مقابل وزیر، برعکس این موضوع را نشان داد و به خاطر آوردن اتفاقات «حضور مدیرعامل نفت در میتینگهای تاجگردون» نشان داد که او بیشتر به دنبال انتقام گیری است. حسینی، که نزدیکان و هم فکریهای سیاسی خود را هم از رفتارهای خود متعجب کرده، گویا از پشت تریبون و با جنجالهای رسانهای میخواهد حق و حقوق مردم گچساران و باشت را بگیرد.
او بیش از اینکه نماینده باشد، شبیه دانشجوهایی رفتار می کند که در کرسی های آزاداندیشی از یک جناح انتقاد می کنند. «زمانی که خبرنگار، مطالبه گر اجتماعی، دانشجویی در کرسیها و مناظرات از پشت تریبون سوالی میپرسند یا مسئلهای را آشکار میکنند، فرد مقابل که یک مسئول است بالاجبار باید پاسخی به این سؤال بدهد و در واقع این یکی از نقشهای مطالبه گران اجتماعی است که مسئولان و صاحب منصبان را به پاسخگویی و مسئولیت پذیری وادارند» ولی اینکه سیدناصر حسینی چنین مسائلی را عقده گشایی میکند به دنبال چه اهدافی است سوالی بی پاسخ است!
سیدناصر حسینی، مدیری را با تقوا میخواند، و مدیر دیگری را غیرولایی میخواند. رسانهای را انقلابی و رسانهای را جیره خوار مینامد. کافی است کسی از او انتقاد کند تا رسانه های حامی او، دیگران را با انگ ها و تهمت های جیره خواری متهم کنند. این ادبیات ویژهی سیدناصر حسینی است و مشخص نیست که بر چه اساسی چنین نسبتهایی به افراد میدهد. او بجای ایجاد ارتباط با مدیران و گفت و گو با آنها (که به زعم خود، مدیرعامل نفت را نه دیده و نه تماسی با او داشته!)، سعی دارد با جنجالهای رسانهای و از پشت تریبونها، حق و حقوق مردم را بگیرد، که یکی از این موارد نامههای جنجالی و پرحاشیه به رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج بود که تعجب همگان را برانگیخت. اما سؤال اینجاست که این راه درست است یا به بی راهه میرود؟
مردمی که با چند هزار رأی به سیدناصر حسینی رأی دادهاند، او را هم وزن و در کنار مدیرعامل نفت و دیگر مسئولان میبینند و انتظار مردم این است که وی نیز مانند دیگران پاسخگوی عملکرد خود باشد، و از همان مسائلی بگوید که او در حضور رئیس جمهور نگفت و از آن رد شد. مردم اشتغال زایی، عدالت، توسعه راههای ارتباطی و توسعه زیرساختها را میخواهند، و این فقط با تعامل و نفوذ قابل انجام است، متأسفانه سیدناصر حسینی هنوز در لوای یک کاندیدای انتخاباتی مانده است.
از طرفی یدالله عدالتپناه نیز به خط کشیهای «حسینی» که آسیب زا هستند و روح مطالبه گری را از یک نماینده میگیرند، اشاره کرده و نوشته است: شهروند درجه دوم بودن مردمان خطه زاگرس بخصوص قوم بزرگ لر که شما مطرح نمودید، همواره بوده و در هیچکدام از دولتهای بعد از انقلاب نخبگان خطه زاگرس و علی الخصوص فرزندان کهگیلویه و بویراحمد در حاکمیت ملی سهم نداشتهاند، حال که جنابعالی بعنوان نماینده مردم شریف حوزه انتخابیه گچساران و باشت در مجلس حضور دارید بنظرتان برادر جنابعالی بعنوان نماینده در شهروند درجه دوم شدن مردمان این دیار در دولت نهم و دهم که همفکر جنابعالی بوده و همواره تریبون آن دولت در دست شما بوده تا چه میزان نقش داشته است؟
بیشتر بخوانید:
پاسخی به صحبتهای سید ناصر حسینیور در جلسه شورای اداری کهگیلویه و بویراحمد با حضور رییس جمهور؛ آقای سید ناصر حسینیپور؛ حرف زدن به عمل است و بس
سید ناصر حسینیپور: در گچساران با اسنپ آمد و رفت میکنم / هیچ وقت سوار بر خودروی شرکت نمیشوم (+ فیلم )
حمله سیدناصر حسینیپور به مدیر عامل نفت و گاز گچساران / آقای وزیر محترم نفت، اجازه ندهید مجموعههای فنی سیاسی شوند (+ فیلم)
پاسخ یک جانباز به صحبتهای سید ناصر حسینیپور علیه هوشنگ صیدالی
علیرضا کفایی فعال سیاسی اصلاحطلب، پس از اظهاراتی که سیدناصر حسینیپور نماینده مردم شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی در چند روز گذشته مطرح کرده، در مطلبی با عنوان «زبان و بیان نادرست» اینگونه نوشته است: نماینده مجلس در رابطه با مدیر نفت در انظار، با زبان و بیانی نادرست و دون شأن، نوعی از بی هویتی فرهنگی و غیراخلاقی را به نمایش گذاشت، این نحوه بیان برای جامعه و نظم آن مخرب و ویرانگر است.
کفایی نوشت: تکالیف مدنی و شهروندی جدای از حقوق و مسئولیتها میبایست در مرتبه نخست بر اخلاق و سعه صدر و برخاسته از فرهنگ عمومی باشد، در غیر اینصورت هر مدعایی اگر هم درست باشد از انتفاع افتاده و نادرست و فاسد طرح میشود.
کفایی با انتقاد از سهم خواهان نوشت: نماینده محترم بهتر است قبل از هر بیانی و فریاد زدن برای تغییرات مدیریتی؛ کمی خویشتنداری بیاموزد، با عقلانیت و منطق و بدون آزردن دیگران طرح موضوع نماید. مواردی را خواه ناخواه در جلسات مدیریتی از بالا تا منطقه میشود طرح کرد و این دولت هم که الا ماشاءالله دولت تقسیم غنائم شده است، هر کس سهم خود را میخواهد و سهامدارن هم آنچنان سابقه مدیریتی و نیز سواد کافی مدیریتی ندارند؛ لزومی ندارد در یک جلسه عمومی فریاد برآورده شود.
کفایی در ادامه نوشت: نماینده عزیز تلاش میکند غنیمتهای بیشتری از جاهای حساستر و پر و پیمان را نصیب خود کند و به آن هم خواهد رسید! اما آنچه از دست میدهد خیلی بزرگتر از این بدست آوردنهاست.
کفایی در خصوص ادبیات حسینی و حمله به مدیرعامل نفت نوشت: دفاعی از آقای صیدالی ندارم، ایشان را نه دیدهام و نه حضرتشان را میشناسم، همچنین آقای حسینی نماینده را؛ ولی سخنان و نحوه بیان ایشان ضایع و آزار دهنده بود، علیرغم ادعای رزمندگی و جانبازی و بر مکتب شهید سلیمانی! بودن؛ از این وادی بسیار دور است، با فریاد کشیدن نمیتوان اثبات سواد و اندیشه و حقانیت کرد، در هر حال از کوزه همان برون تراود که در اوست!
کفایی در ادامه با اظهار اینکه «زبان و بیان جدلی و لفاظی خشن در کلام با روح تمدن و زندگی امروزی منافات دارد و به افراط گرایی و تندروهای نادرست پهلو می زند، موجب آشوب آفرینی میشود و نوعی خودخواهی است که از قدرت رانت میگیرد تا ناحق بگوید»، نوشت: این نوع زبان و بیان نادرست شایسته جامعه انسانی و خصلت مدارگر مدنیت نیست، امید است که نماینده تازه کار مجلس زودتر به سهم خود و تقسیم میان دوستانش برسد و از تنشها کاسته گردد.
کفایی همچنین در این خصوص نوشته است که نماینده مردم محروم گچساران و باشت که اینگونه اعتراض خود را بیان می کند، بهتر نیست با توجه به حواشی سالهای گذشته رئیس مجلس، تیری از ترکش های خود را نیز به سمت او بیندازد؟
همچنین فردی به نام پویا رضایی در پاسخی به کفایی، از او انتقاد کرده و نوشته است: با قلبی شکسته این مرقومه را که نه پاسخی به توهینهای ادبی شما بلکه درد و دل جوانی است که بیش از نیمی از جوانی خود را با خواندن بیانیههای نسنجیده و جدال آفرین تلف کرده است مینویسم.
رضایی نوشته است: ای کاش در یک دههی گذشته حتی یک بار چنین بی محابا به نماینده سابق که با سوء استفاده از اصلاح طلبان بر مسند نشست و میدانم که هیچ گاه مطلوب جریان سیاسی شما نبود حمله میکردید تا درک جملات امروزتان برایم راحتتر میشد، اما افسوس که چنین نشد چرا که میدانستید اگر اندکی پا فراتر از خواهشهای دوستانه بگذارید نماینده سابق را در مقام منتقم خواهید دید اما به خوبی می دانید سید ناصر بسیار پختهتر از آن است که احساسات دوست سپید مویی چون شما موجب رنجشش گردد.
او نوشته است: برادر عزیزم شما در کسوت یک فرهنگی بیان شجاعانه حقیقت و دفاع تمام قدنماینده مردم از حقوق حقهی این دیار را بی هویتی فرهنگی خواندید و چشم بر فریادهای وکیلمان جهت تعیین تکلیف سیصد و هشتاد خانوار بستید اما فراموش کردید این فریادها برای رفع مشکل کسانی بود که با وعدههای انتخاباتی بی اخلاقانه توسط نماینده منتسب شما شاغل شده و پس از شکست در انتخابات به حال خود رها شدند، نگویید که اطلاع نداریدکه اسناد این ادعا و مسیر ورودشان به مجموعه نفت موجود است.
رضایی در ادامه نوشت: جناب کفایی شما سید ناصر را به خویشتن داری دعوت کردید. اما بد نیست بدانید خویشتن داری بیش ازحد ایشان باعث شده کوچک تا بزرگ جریان مخالفشان به صورت هماهنگ و بیمحابا با بدترین و توهین آمیزترین کلمات ایشان و هوادارنش را مورد خطاب قرار دهند و بدون شک شما بی اطلاع از سلطه مالی طیف خاص بر رسانه نیستید که به وضوح دراین روزهای حساس که یکی از فرزندان شایستهی گچساران بر کرسی استانداری تکیه زده سعی در بر هم زدن آرامش استان کهگیلویه و بویراحمد دارند.
او نوشته است: دوست عزیزم جناب کفایی، جملات شما را بارها و بارها خواندم و هر بار ملتمسانه از درگاه خداوند خواستم خبر انتساب متن به حضرت عالی کذب باشد اما افسوس این پرخاشگری متمدنانه افکار کسی بود که سالها در جرگه متینترین سیاسون استان قرار داشت اما گویی فشارهای هدف دار رسانهها اجازه نداده سید ناصر را جدای از تعصبات و جدالهای سیاسی ورانداز کنید و این عصبانیت ناشی از ندیدن حقیقتهاست.
رضایی افزود: و در پایان فرمودید وکیل مردم قصد به دست آوردن غنایم و تقسیم آن در میان دوستان سیاسی خود را دارد، شما درست می گویید هیچگاه بازی سیاست بدون غنیمت نبوده و بنده نیز امیدوارم غنایمی که در یک دهه گذشته با سکوت رسانهها به صورت خانوادگی تقسیم میشد اکنون به شایستگان سپرده شود.