تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۲۸
کد مطلب : ۴۳۸۷۲۶
چرا با وجود تحولات اجتماعی هنوز شاهد قتلهای ناموسی هستیم؟
خشونت در پستو
۰
کبنا ؛گروه حوادث – قتل ناموسی یک ناهنجاری قدیمی است که با وجود تمام تحولهای گوناگون و عمیق در ابعاد مختلف جوامع امروزی، همچنان هم شاهد بروزش هستیم. اما این قتلهای ناموسی ناشی از چیست و در چه جوامعی رخ میدهد؟ وظیفه مردم در قبال چنین جنایتهایی چه خواهد بود؟ نظام حقوقی و سیاسی باید چه اقداماتی در مقابل این جنایتها انجام دهند؟
کلمه «آبرو» از زمانی که وارد زبان شده، یک تنه بیشتر از جنگهای جهانی در دنیا قربانی گرفته است. قربانیانش گاهی مرد اما اغلب زن هستند. زنان و دخترانی که واژه «ناموس» را با خود یدک میکشند و اگر ناموسشان ناپاک شود، آبرو از کف دادهاند. همانی که نقشه قتلشان را طرحریزی میکند؛ گلوی دختری را میفشارد، چاقویی در قلبش فرو میکند یا اسیدی بر چهرهاش میپاشد.
برآورد سازمانهای جهانی همانند صندوق جمعیت سازمان ملل از قتلهای ناموسی، از مرگ سالانه 5 هزار نفر در دنیا حکایت دارد و بر اساس برخی بررسیها، در ایران هم شایعترین قتلها به مسائل جنسی و ناموسی مربوط میشود؛ حدود ۲۰ درصد از کل قتلها و ۵۰ درصد از قتلهای خانوادگی. علاوه بر این و بر اساس گزارش پلیس ایران، فقط در سال ۱۳۸۸ و در شهر اهواز، ۱۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند که معادل ۲۴.۵ درصد از کل قتلهای سال ۸۸ شهر اهواز است که البته این آمار نسبت به سال ۸۴ که میزان قتلهای ناموسی در اهواز ۳۵ درصد بوده، کاهش داشته است. مقالات دانشگاهی و پایاننامههایی که به بررسی این موضوع پرداختند، هم از آمار بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد قتل ناموسی سالانه خبر میدهند که در استانهایی با بافت فرهنگی قبیله و عشیرهای بالاتر از دیگر نقاط کشور است؛ خوزستان، کردستان، ایلام و سیستان و بلوچستان در ردههای بالای رتبهبندی قتلهای ناموسی قرار دارند. در کنار این آمارها هم تاکنون چندین بار مقامات قضایی و انتظامی ایران، ناموس و آبرو را یکی از علتهای اصلی قتل در ایران دانستهاند.
حالا یکی دو سالی است که باز هم مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته است. خرداد سال 99 با قتل رومینا اشرفی به دست پدرش بار دیگر موضوع قتلهای ناموسی در صدر اخبار مورد توجه قرار گرفت. تا چند ماه این ماجرا تمام ذهنها را به خود معطوف کرده بود و کارشناسان گوناگون حوزههای اجتماعی، جامعهشناسی و روانشناسی در مورد آن صحبت میکردند اما مانند بسیاری از اتفاقات، با گذشت زمان موضوع به دست فراموشی سپرده شد.
چند روز پیش خبری هولناک منتشر شد که دوباره موضوع قتلهای ناموسی را پررنگ کرد. مبینا سوری نام نو عروس ۱۴ سالهای است که چند روز قبل با انگیزه ناموسی توسط شوهر خود به قتل رسید. او در بخش سوری لرستان زندگی میکرد. منطقه محل زندگی مبینا سوری یک منطقه عشایری است. گفته میشود شوهر مبینا سوری به او سوءظن پیدا کرده بود و به دلیل تعصبات، او را به قتل رساند. شوهر مقتوله مبینا سوری دستگیر شد.
اما دلیل چنین قتلهایی چیست؟ چرا با وجود تحولهای عمیق در ساختارهای اجتماعی همچنان شاهد چنین قتلهایی هستیم؟ مصطفی مهرآیین، دکترای جامعهشناسی، در اینباره گفته است: در جوامع پیشرفته محل کار و زندگی زن و مرد منفک شده و همین شکاف محل کار و زندگی سبب میشود فضایی برای زن و مرد ایجاد شود که بتواند روابطی خارج از الگوهای قدیمی جامعه تجربه کند. همچنین با توجه به اینکه بر خلاف قدیم روابط جنسی الزاما منجر به تولید مثل نمیشود، سبب شده روابط خارج از قاعده بیشتر شود. از سویی شکل معماری خانهها در بحث تغییر شکل روابط زن و مرد موثر است.
او افزود: بسیاری افراد در جامعه شهری در خانههای کوچک مجردی زندگی میکنند یا ممکن است ارتباط نزدیک فضای آپارتمانی با همسایهها سبب گسترش روابط خارج از قاعده باشد. مورد دیگر این است که در قدیم عشق رمانتیک دشمن خانوادهها بود چرا که آنها با قوانین خود تصمیم به ازدواج برای جوانها میکردند. اما همین عشق رمانتیک امروزه آغازگر و بنیان ازدواج شده است. اما عشق رمانتیک سیال است و این نوع گرایش سریع از بین میرود. همچنین ذهنیت ما نسبت به بدن تغیر کرده و افراد نسبت به قدرت بدن خود آگاه هستند. به این معنی که مردم با انواع جراحیها به دنبال کسب زیبایی هستند و دلشان میخواهند جوان بمانند.
مهرآیین ادامه داد: حال با درنظر داشتن این نوع تحولات اجتماعی در نظر داشته باشید که جامعه مبینا و امثال او مثل رومینا اشرفی، ذهنیت کلاسیک خود را حفظ کرده اند و ذهنیت آنها با واقعیتهای جامعه همراه نشده است. در حوزه فرهنگ قبیلهای و عشایری مفاهیمی مثل غیرت هم چنان در شکل کلاسیک خود باقی است که در حقیقت مفاهیم کلاسیک آن منسوخ شده است. البته باید این را در نظر گرفت که این موارد استثنا هستند و در همه جوامع این برخوردها اتفاق میافتد. اگر افراد با تحولات اجتماعی به خوبی همراه باشند، نحوه برخورد آنها هم طور دیگری خواهد بود. این پدیده تاخر فرهنگی است که در برخی جوامع جریان دارد.
خشونت علیه زنان موضوعی تازه نیست. سالهاست که فعالان حقوق زنان و کودکان به هر بهانهای به آن پرداخته و خواستار توقف آن با تصویب قوانین پیشگیرانه در ایران شدهاند. خشونتی که بسته به گروه، طبقه، ملیت و قومیت در ایران متفاوت است و آنطور که از پژوهشهای علمی برمیآید، زنان طبقه پایین، مهاجران یا زنانی که در مناطق عشیرهای ایران زندگی میکنند، بیش از زنان دیگر در معرض خشونت جسمانی حتی قتلهای ناموسی هستند. اعمال خشونت علیه زنان مسئلهای اجتماعی است و همه انواع خشونت به ویژه خشونت خانگی، علاوه بر تمام مشکلات روانی که برای زنان به وجود میآورد زمینهساز طلاق، فرار از خانه و قتلهای خانوادگی میشود. خشونتهایی که محصول فرهنگ پدرسالار است و از طریق مکانیسم روابط نابرابر قدرت میان زنان و مردان نهادینه میشود.
حالا به نظر میرسد باید بالاخره قوانینی که بتواند در مقابل فرهنگ و نگاه تبعیضآمیز و مالک بر زن بایستد تصویب شود تا دیگر شاهد بروز چنین قتلهایی نباشیم.
کلمه «آبرو» از زمانی که وارد زبان شده، یک تنه بیشتر از جنگهای جهانی در دنیا قربانی گرفته است. قربانیانش گاهی مرد اما اغلب زن هستند. زنان و دخترانی که واژه «ناموس» را با خود یدک میکشند و اگر ناموسشان ناپاک شود، آبرو از کف دادهاند. همانی که نقشه قتلشان را طرحریزی میکند؛ گلوی دختری را میفشارد، چاقویی در قلبش فرو میکند یا اسیدی بر چهرهاش میپاشد.
برآورد سازمانهای جهانی همانند صندوق جمعیت سازمان ملل از قتلهای ناموسی، از مرگ سالانه 5 هزار نفر در دنیا حکایت دارد و بر اساس برخی بررسیها، در ایران هم شایعترین قتلها به مسائل جنسی و ناموسی مربوط میشود؛ حدود ۲۰ درصد از کل قتلها و ۵۰ درصد از قتلهای خانوادگی. علاوه بر این و بر اساس گزارش پلیس ایران، فقط در سال ۱۳۸۸ و در شهر اهواز، ۱۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند که معادل ۲۴.۵ درصد از کل قتلهای سال ۸۸ شهر اهواز است که البته این آمار نسبت به سال ۸۴ که میزان قتلهای ناموسی در اهواز ۳۵ درصد بوده، کاهش داشته است. مقالات دانشگاهی و پایاننامههایی که به بررسی این موضوع پرداختند، هم از آمار بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد قتل ناموسی سالانه خبر میدهند که در استانهایی با بافت فرهنگی قبیله و عشیرهای بالاتر از دیگر نقاط کشور است؛ خوزستان، کردستان، ایلام و سیستان و بلوچستان در ردههای بالای رتبهبندی قتلهای ناموسی قرار دارند. در کنار این آمارها هم تاکنون چندین بار مقامات قضایی و انتظامی ایران، ناموس و آبرو را یکی از علتهای اصلی قتل در ایران دانستهاند.
حالا یکی دو سالی است که باز هم مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته است. خرداد سال 99 با قتل رومینا اشرفی به دست پدرش بار دیگر موضوع قتلهای ناموسی در صدر اخبار مورد توجه قرار گرفت. تا چند ماه این ماجرا تمام ذهنها را به خود معطوف کرده بود و کارشناسان گوناگون حوزههای اجتماعی، جامعهشناسی و روانشناسی در مورد آن صحبت میکردند اما مانند بسیاری از اتفاقات، با گذشت زمان موضوع به دست فراموشی سپرده شد.
چند روز پیش خبری هولناک منتشر شد که دوباره موضوع قتلهای ناموسی را پررنگ کرد. مبینا سوری نام نو عروس ۱۴ سالهای است که چند روز قبل با انگیزه ناموسی توسط شوهر خود به قتل رسید. او در بخش سوری لرستان زندگی میکرد. منطقه محل زندگی مبینا سوری یک منطقه عشایری است. گفته میشود شوهر مبینا سوری به او سوءظن پیدا کرده بود و به دلیل تعصبات، او را به قتل رساند. شوهر مقتوله مبینا سوری دستگیر شد.
اما دلیل چنین قتلهایی چیست؟ چرا با وجود تحولهای عمیق در ساختارهای اجتماعی همچنان شاهد چنین قتلهایی هستیم؟ مصطفی مهرآیین، دکترای جامعهشناسی، در اینباره گفته است: در جوامع پیشرفته محل کار و زندگی زن و مرد منفک شده و همین شکاف محل کار و زندگی سبب میشود فضایی برای زن و مرد ایجاد شود که بتواند روابطی خارج از الگوهای قدیمی جامعه تجربه کند. همچنین با توجه به اینکه بر خلاف قدیم روابط جنسی الزاما منجر به تولید مثل نمیشود، سبب شده روابط خارج از قاعده بیشتر شود. از سویی شکل معماری خانهها در بحث تغییر شکل روابط زن و مرد موثر است.
او افزود: بسیاری افراد در جامعه شهری در خانههای کوچک مجردی زندگی میکنند یا ممکن است ارتباط نزدیک فضای آپارتمانی با همسایهها سبب گسترش روابط خارج از قاعده باشد. مورد دیگر این است که در قدیم عشق رمانتیک دشمن خانوادهها بود چرا که آنها با قوانین خود تصمیم به ازدواج برای جوانها میکردند. اما همین عشق رمانتیک امروزه آغازگر و بنیان ازدواج شده است. اما عشق رمانتیک سیال است و این نوع گرایش سریع از بین میرود. همچنین ذهنیت ما نسبت به بدن تغیر کرده و افراد نسبت به قدرت بدن خود آگاه هستند. به این معنی که مردم با انواع جراحیها به دنبال کسب زیبایی هستند و دلشان میخواهند جوان بمانند.
مهرآیین ادامه داد: حال با درنظر داشتن این نوع تحولات اجتماعی در نظر داشته باشید که جامعه مبینا و امثال او مثل رومینا اشرفی، ذهنیت کلاسیک خود را حفظ کرده اند و ذهنیت آنها با واقعیتهای جامعه همراه نشده است. در حوزه فرهنگ قبیلهای و عشایری مفاهیمی مثل غیرت هم چنان در شکل کلاسیک خود باقی است که در حقیقت مفاهیم کلاسیک آن منسوخ شده است. البته باید این را در نظر گرفت که این موارد استثنا هستند و در همه جوامع این برخوردها اتفاق میافتد. اگر افراد با تحولات اجتماعی به خوبی همراه باشند، نحوه برخورد آنها هم طور دیگری خواهد بود. این پدیده تاخر فرهنگی است که در برخی جوامع جریان دارد.
خشونت علیه زنان موضوعی تازه نیست. سالهاست که فعالان حقوق زنان و کودکان به هر بهانهای به آن پرداخته و خواستار توقف آن با تصویب قوانین پیشگیرانه در ایران شدهاند. خشونتی که بسته به گروه، طبقه، ملیت و قومیت در ایران متفاوت است و آنطور که از پژوهشهای علمی برمیآید، زنان طبقه پایین، مهاجران یا زنانی که در مناطق عشیرهای ایران زندگی میکنند، بیش از زنان دیگر در معرض خشونت جسمانی حتی قتلهای ناموسی هستند. اعمال خشونت علیه زنان مسئلهای اجتماعی است و همه انواع خشونت به ویژه خشونت خانگی، علاوه بر تمام مشکلات روانی که برای زنان به وجود میآورد زمینهساز طلاق، فرار از خانه و قتلهای خانوادگی میشود. خشونتهایی که محصول فرهنگ پدرسالار است و از طریق مکانیسم روابط نابرابر قدرت میان زنان و مردان نهادینه میشود.
حالا به نظر میرسد باید بالاخره قوانینی که بتواند در مقابل فرهنگ و نگاه تبعیضآمیز و مالک بر زن بایستد تصویب شود تا دیگر شاهد بروز چنین قتلهایی نباشیم.