کبنا ؛
ده سال پیش در کنگره انجمن اسلامی معلمان برای نخستین مرتبه استاد علی خواجوی را دیدم مردی با محاسن سفید و سیمایی مهربان و صدایی گرم که از پیشکسوتان انجمن بود و کرونا عمر گرانمایه او را به پایان رساند و به دیار باقی شتافت.
خواجوی از گچساران بود و سالها مسئولیت انجمن اسلامی معلمان استان کهکیلویه و بویر احمد و عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان ایران را برعهده داشت و همزمان عضو حزب اتحاد ملت و استوانه اصلاح طلبانه استان خود بود و همواره در راه آرمان خود مجاهدی بی توقع بود که از گچساران تا تهران برای ایران و اصلاحات می کوشید. خواجوی را می توان واجد چند خصلت قابل توجه دانست:
۱. منش: خواجوی شخصیت و منش خود را داشت. آرمانش بالاتر از خودش و منافعش بود و اصول و پرنسیب های خود را فدای منافع روزمره و کوتاه مدت نمی کرد. از پیشکسوت ها بود ولی جوانان را دفع نمی کرد .منش خواجوی همواره ترکیبی از خوشخویی و ایستادگی بود و هردو را با هم ودر کنار هم داشت.
۲. روشنفکری: اگر روشنفکر را نقد قدرت بدانیم خواجوی واجد روشنفکری بود. او از سلک نیروهای چپ خط امام بود که ضمن پایبندی به اصول خود نقد قدرت را بر منافع زودگذر ترجیح داد و همواره در این مسیر ایستادگی می کرد . خواجوی ادعایی نداشت ولی از قبیله آگاهانی بود که حلاج وار بر مسیر آگاهی خویش و نقد قدرت ایستاد و پافشاری کرد. حضور وی در یک شهرستان دور از مرکز مانع از نقش آفرینی او نبود .
۳.فعالیت مستمر صادقانه: برای یک فعال سیاسی در یک شهرستان که بتواند در سطح شهرستان، استان و کشور فعالیت مستمر و صادقانه داشته باشد و خستگی ناپذیر بر سبیل خود پایداری کند ، کم نظیر است. مرکز گرایی در عرصه سیاست باعث می شود فعالان سیاسی شهرستانی کمتر دیده شوند.ولی خواجوی از نسلی بود که در دهه شصت چپ خط امام و در دهه هفتاد اصلاح طلبی را در شهرستانها زنده نگاه داشتند و علاوه برآن با فعالیت مستمر صادقانه خود نقطه وصل شهرستان ها به مرکز بودند .
خواجوی از میان ما پرکشید ولی او در زمانه ضد قهرمان ما کشید تا بی ادعا بر منش و اصول خود بماند و آگاهانه قدرت را نقد نماید و با فعالیت مستمر صادقانه اش اصلاح طلبی را سربلند نگاه دارد.او چشم ما بود.
سید هادی عظیمی
(عضو انجمن اسلامی معلمان ایران)
خواجوی از گچساران بود و سالها مسئولیت انجمن اسلامی معلمان استان کهکیلویه و بویر احمد و عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان ایران را برعهده داشت و همزمان عضو حزب اتحاد ملت و استوانه اصلاح طلبانه استان خود بود و همواره در راه آرمان خود مجاهدی بی توقع بود که از گچساران تا تهران برای ایران و اصلاحات می کوشید. خواجوی را می توان واجد چند خصلت قابل توجه دانست:
۱. منش: خواجوی شخصیت و منش خود را داشت. آرمانش بالاتر از خودش و منافعش بود و اصول و پرنسیب های خود را فدای منافع روزمره و کوتاه مدت نمی کرد. از پیشکسوت ها بود ولی جوانان را دفع نمی کرد .منش خواجوی همواره ترکیبی از خوشخویی و ایستادگی بود و هردو را با هم ودر کنار هم داشت.
۲. روشنفکری: اگر روشنفکر را نقد قدرت بدانیم خواجوی واجد روشنفکری بود. او از سلک نیروهای چپ خط امام بود که ضمن پایبندی به اصول خود نقد قدرت را بر منافع زودگذر ترجیح داد و همواره در این مسیر ایستادگی می کرد . خواجوی ادعایی نداشت ولی از قبیله آگاهانی بود که حلاج وار بر مسیر آگاهی خویش و نقد قدرت ایستاد و پافشاری کرد. حضور وی در یک شهرستان دور از مرکز مانع از نقش آفرینی او نبود .
۳.فعالیت مستمر صادقانه: برای یک فعال سیاسی در یک شهرستان که بتواند در سطح شهرستان، استان و کشور فعالیت مستمر و صادقانه داشته باشد و خستگی ناپذیر بر سبیل خود پایداری کند ، کم نظیر است. مرکز گرایی در عرصه سیاست باعث می شود فعالان سیاسی شهرستانی کمتر دیده شوند.ولی خواجوی از نسلی بود که در دهه شصت چپ خط امام و در دهه هفتاد اصلاح طلبی را در شهرستانها زنده نگاه داشتند و علاوه برآن با فعالیت مستمر صادقانه خود نقطه وصل شهرستان ها به مرکز بودند .
خواجوی از میان ما پرکشید ولی او در زمانه ضد قهرمان ما کشید تا بی ادعا بر منش و اصول خود بماند و آگاهانه قدرت را نقد نماید و با فعالیت مستمر صادقانه اش اصلاح طلبی را سربلند نگاه دارد.او چشم ما بود.
سید هادی عظیمی
(عضو انجمن اسلامی معلمان ایران)