تاریخ انتشار
جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۵
کد مطلب : ۴۳۵۳۶۵
در پیام صوتی مطرح کرد
متن کامل اعلام موضع تاجگردون در انتخابات میاندوره گچساران و باشت / تاجگردون: دست رد به سینه خائنین بزنید / در نظرسنجیها هومان عسکری پیشتاز بود / هر که را مردم انتخاب کنند، یاریش خواهم کرد
۳
کبنا ؛غلامرضا تاجگردون نماینده سابق شهرستانهای گچساران و باشت موضع خود را در خصوص انتخابات میاندروه 1400 مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه گچساران و باشت اعلام کرد.
به گزارش کبنا، غلامرضا تاجگردون در فایلی صوتی موضع رسمیاش را در زمینه انتخابات میاندوره 1400 مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه گچساران و باشت اعلام کرد و گفت: همانطوری که گفتم؛ باهم برای انتخابات مجلس تصمیم میگیریم، در نظرسنجیها کاندیدای ایل سترگ قشقاییها (هومان عسکری) پیشتاز بود. بنده دست هر کسی (بویراحمدی، باوی و قشقایی) که مردم به او رأی اعتماد بدهند، به گرمی میفشارم و یاریش خواهم کرد.
به گزارش کبنا، غلامرضا تاجگردون در فایلی صوتی موضع رسمیاش را در زمینه انتخابات میاندوره 1400 مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه گچساران و باشت اعلام کرد و گفت: همانطوری که گفتم؛ باهم برای انتخابات مجلس تصمیم میگیریم، در نظرسنجیها کاندیدای ایل سترگ قشقاییها (هومان عسکری) پیشتاز بود. بنده دست هر کسی (بویراحمدی، باوی و قشقایی) که مردم به او رأی اعتماد بدهند، به گرمی میفشارم و یاریش خواهم کرد.
فایل صوتی غلامرضا تاجگردون نماینده سابق شهرستان گچساران و باشت
به گزارش کبنا، متن کامل این فایل صوتی به شرح زیر است؛
مردم شریف گچساران و باشت دوران سختی بود، آنگاه که میدیدیم بزرگان حوزه عمل و اندیشه سر به چاه برده بودند فرزندان نسل ما زانوی غم بر بغل و آنهایی که فراز ذهنشان آبادی دیارمان بود به خلسه رفته بودند تکیه بر دیوار گلی باران زده، چشم بر غروب غم انگیز شهرمان دوخته بودند به امید فجری دیگر اکنون که نیمی از غم را خداوند حیات داده، سعی کردم با داستانهای کودکانه، تخیلات و آرزوهای پدرانه، حرارت وجود را افزوده، زورگویان نقش شده بر این نقالی، بر دیوار خیالی خود، به نونهالان دیارمان، به ششمیر علم و عمل نشان داده و غافل از اینکه در جمعی و گوشهای از شهرمان درایت، اندیشه و دینداری مدفون است اخلاق و انصاف محبوس. لایههای زیر پوست شهرمان مملو از صداقت زخم خورده است دمل درد دوران انسانهای آزاد اندیش این دیار متورم. دوستان و سروران عزیز، شاید اکنون نتوانیم شهرزاد قصه گو هزار و یک شبی باشیم که هر شب به امید انداختن شهوت بلهوسان شهرمان، شهر را به صبح رسانده، فجر دیگر برای تکیه زدگان بر دیوار خسته شهرمان به ارمغان بیاوریم. پاییزمان بی باران گذشت، برگهای پائیزی بر زمین ریخته و تشنه میمیرند، چون بانوی مسافر بی گناه، مهمان شهرمان که در نیمههای اسفند 98 بر زمین فتاد و چهره کریه قدرت و جاه را نمایان کرد. موتور خدمت که در این سالها سرآمد پیشتازی و تلاش بود به کین عداوت کهن و حسادت جاری و مردمان این خطه میدانند که نمیتوانند به وعدههای دروغین چون پستان ک بر لبان طفلان تشنه گلوی خسته آنان را سیراب کنند، دل خوش کنند. حسودان جاریه آیندهمان را نشانه گرفتهاند. کینه توزان کهن دل خوش کردهاند و بر مزار پدرانشان ایستادهاند که روزگاری نتوانستهاند سر بلند کنند و افتخارشان زدن تیر کین بر طفل در رحم مادر بوده و بس.
ایام پیش رو آزمونی است، برای همه ما، ابتدا برای خانواده ما که هر گاه به فرمان شما پا به عرصه گذاشتیم، خالصانه و صادقانه همه اقوام یاری دادید و نشان اعتمادتان را با صلابت به صندوقی انداختید که حاصلش خدمت و سربلندی دیارمان و سردیارمان شد. این بار فرصتی است نه بر اساس احساس و دلسوزی، آزمونی است، برای ما و شما. قلمهای مسموم، زبانهای پر زکینه، لبان شیرین شده از حرام، به هر لباس، صورت و سیرت دل نبندید، و باور کنید؛ آنانی که دلشان همراهشان نبوده و نیست، دلسوزان شما و فرزندانتان نیست. دل و عقلتان را قاضی وجودتان کنید و درب آینده را بر پاشنهای بچرخانید که دل میگوید. دل و عقل ما میگوید این فرصتی است که مردم و به خصوص نخبگان، بزرگان و محترمان گرد هم آیند و بزدایند و برانند، زاغان خیمه زده در گلشن را، و برگزینند، رهرو صدیق و منزه را که قلم و قلبش عاری از خیانت چه حال و چه گذشته باشد. حقیر ذرهای کوچک از شما مردم عزیز، خاصه خانواده معظم شهدا و ایثارگران می دانم. ولی بدانید، انتخاب راه نیکو در تصمیم نیکوی شما است. بعد از این هم هر گاه مرا به خدمت خوانید، چون گذشته با سر تعظیم بر سر سفره شما نشسته، خاک پای یکایک مردم آن دیار خواهم شد. رد اعتبار نامه خیانت نابخشودنی برای آنهایی که عمل کردند، یاری کردند و آتش افروختند و حق این مردم را تضییع کردند. برادر منزه و پاکم ساسان تاجگردون علی رغم میلش صرفاً به بهانه آن که پشت برادرش باشد و لبیک به خواسته مردم بگوید و با علم به تمام مشکلات و سختیها، تمامی مسئولیتها را رها کرد و در این عرصه وارد شد. در کنار آن، عزیزان دیگر هم سو نیز پا به میدان گذاشتند. به هر دلیل و مصلحتی توفیق خدمتگذاری به شما مردم عزیز برای او فراهم نشد. یقیناً مصلحت الهی بر این بود و رضایت هستیم به رضایت خداوند. عقوبت آنانی که چنین صحنهای را توسیع و فراهم کردند، خوب نیست. اما اینک در انتخاب یک تصمیم سخت هستیم. عقل با عقل گر دو تا شود، نور افزون گشته، ره پیدا شود.
چون که زاغان خیمه بر بهمن زدند/ بلبلان پنهان شدند و تن زدند
به جزء آن کی در ردیف خائنین قرار دارد. عزیزان کاندیدا شده مورد احترام اینجانب و دوستان عزیزم میباشند. وعده داده بودیم که ما با هم تصمیم میگیریم. در این فرایند چندین بار از شما و در یک فرایند دقیق نظرسنجی کردم. چسبندگی اقوام و دلسوزی آنانی که مرا دوست دارند. تصمیم را برای من سخت کرده ولی آنچه که از اظهار نظرات برداشت کردهام. اگر چه رأی غالب نبود، اما رأی پیشتاز متعلق به کاندیدای محترم از ایل سترگ قشقایی بود. ایلی که همچون مردمان شریف دیگر اقوام (باوی، بویراحمد و دیگر اقوام حاضر در شهرستانها) همچون؛ کهگیلویهایها، بهبهانیها، اصفهانیها، بندریها، ممسنیها، بختیاریها و... همراهم بودند. آخرین نظرسنجیام، ادامه نظرسنجی قبلی بود. اگر چه دلسوزان صدیقی درخواست داشتند و دارند که دخالت نکرده و بگذارید، مردم خودشان تصمیم بگیرند. مردم بهتر از من میدان را میشناسند و خود بهتر می دانید که قیم مردم نیستیم، ولی میتوانم همراهتان باشم. با انگیزه وارد کارزا انتخابات شوید، ابتدا دست رد به سینه خائنین بزنید، و بعد، بین کاندیداهای موجود آنچنان که گفتم، آنچه که قلبتان میگوید؛ برگزینید. به گذشته و آینده توجه کنید، به آنانی که بیپروا گفتند و یا میگویند که رد اعتبارنامه خیانت به مردم بود، بهاء دهید. چسباندگی قومی مانع از یک تصمیم عقلایی نشود. برای من ترک و لر عزیز هستند. بین خود و خدای خودم به واسطه آنچه که اندیشه دارم، تفاوتی قائل نیستم، مگر خیانت ببینم. در این سالهای گذشته به جزء اندکی که در صف مخالف بودند، از این مردمان عزیز جزء خوبی و صداقت ندیدم. و این صداقت را در رأیشان دیدم. همچنان که قشقاییهای عزیز علی رغم اینکه من لر بودم به من رأی دادن مثل برادرهای خونین و خوب لرم. آنچه حق بود، گفتم. قیم مردم نیستم و نمیخواهم تکلیفی بر مردم داشته باشم. خود دانید، طناب پوسیده قومیت را پاره کرده، و تصمیم عقلایی گرفته و هر عزیزی که از قشقایی، بویراحمد و باوی انتخاب شود، دست او را با گرمی میفشارم و یاریش خواهم کرد.
عزت زیاد.
فرزندان شما
غلامرضا تاجگردون
20 /خرداد /1400
مردم شریف گچساران و باشت دوران سختی بود، آنگاه که میدیدیم بزرگان حوزه عمل و اندیشه سر به چاه برده بودند فرزندان نسل ما زانوی غم بر بغل و آنهایی که فراز ذهنشان آبادی دیارمان بود به خلسه رفته بودند تکیه بر دیوار گلی باران زده، چشم بر غروب غم انگیز شهرمان دوخته بودند به امید فجری دیگر اکنون که نیمی از غم را خداوند حیات داده، سعی کردم با داستانهای کودکانه، تخیلات و آرزوهای پدرانه، حرارت وجود را افزوده، زورگویان نقش شده بر این نقالی، بر دیوار خیالی خود، به نونهالان دیارمان، به ششمیر علم و عمل نشان داده و غافل از اینکه در جمعی و گوشهای از شهرمان درایت، اندیشه و دینداری مدفون است اخلاق و انصاف محبوس. لایههای زیر پوست شهرمان مملو از صداقت زخم خورده است دمل درد دوران انسانهای آزاد اندیش این دیار متورم. دوستان و سروران عزیز، شاید اکنون نتوانیم شهرزاد قصه گو هزار و یک شبی باشیم که هر شب به امید انداختن شهوت بلهوسان شهرمان، شهر را به صبح رسانده، فجر دیگر برای تکیه زدگان بر دیوار خسته شهرمان به ارمغان بیاوریم. پاییزمان بی باران گذشت، برگهای پائیزی بر زمین ریخته و تشنه میمیرند، چون بانوی مسافر بی گناه، مهمان شهرمان که در نیمههای اسفند 98 بر زمین فتاد و چهره کریه قدرت و جاه را نمایان کرد. موتور خدمت که در این سالها سرآمد پیشتازی و تلاش بود به کین عداوت کهن و حسادت جاری و مردمان این خطه میدانند که نمیتوانند به وعدههای دروغین چون پستان ک بر لبان طفلان تشنه گلوی خسته آنان را سیراب کنند، دل خوش کنند. حسودان جاریه آیندهمان را نشانه گرفتهاند. کینه توزان کهن دل خوش کردهاند و بر مزار پدرانشان ایستادهاند که روزگاری نتوانستهاند سر بلند کنند و افتخارشان زدن تیر کین بر طفل در رحم مادر بوده و بس.
ایام پیش رو آزمونی است، برای همه ما، ابتدا برای خانواده ما که هر گاه به فرمان شما پا به عرصه گذاشتیم، خالصانه و صادقانه همه اقوام یاری دادید و نشان اعتمادتان را با صلابت به صندوقی انداختید که حاصلش خدمت و سربلندی دیارمان و سردیارمان شد. این بار فرصتی است نه بر اساس احساس و دلسوزی، آزمونی است، برای ما و شما. قلمهای مسموم، زبانهای پر زکینه، لبان شیرین شده از حرام، به هر لباس، صورت و سیرت دل نبندید، و باور کنید؛ آنانی که دلشان همراهشان نبوده و نیست، دلسوزان شما و فرزندانتان نیست. دل و عقلتان را قاضی وجودتان کنید و درب آینده را بر پاشنهای بچرخانید که دل میگوید. دل و عقل ما میگوید این فرصتی است که مردم و به خصوص نخبگان، بزرگان و محترمان گرد هم آیند و بزدایند و برانند، زاغان خیمه زده در گلشن را، و برگزینند، رهرو صدیق و منزه را که قلم و قلبش عاری از خیانت چه حال و چه گذشته باشد. حقیر ذرهای کوچک از شما مردم عزیز، خاصه خانواده معظم شهدا و ایثارگران می دانم. ولی بدانید، انتخاب راه نیکو در تصمیم نیکوی شما است. بعد از این هم هر گاه مرا به خدمت خوانید، چون گذشته با سر تعظیم بر سر سفره شما نشسته، خاک پای یکایک مردم آن دیار خواهم شد. رد اعتبار نامه خیانت نابخشودنی برای آنهایی که عمل کردند، یاری کردند و آتش افروختند و حق این مردم را تضییع کردند. برادر منزه و پاکم ساسان تاجگردون علی رغم میلش صرفاً به بهانه آن که پشت برادرش باشد و لبیک به خواسته مردم بگوید و با علم به تمام مشکلات و سختیها، تمامی مسئولیتها را رها کرد و در این عرصه وارد شد. در کنار آن، عزیزان دیگر هم سو نیز پا به میدان گذاشتند. به هر دلیل و مصلحتی توفیق خدمتگذاری به شما مردم عزیز برای او فراهم نشد. یقیناً مصلحت الهی بر این بود و رضایت هستیم به رضایت خداوند. عقوبت آنانی که چنین صحنهای را توسیع و فراهم کردند، خوب نیست. اما اینک در انتخاب یک تصمیم سخت هستیم. عقل با عقل گر دو تا شود، نور افزون گشته، ره پیدا شود.
چون که زاغان خیمه بر بهمن زدند/ بلبلان پنهان شدند و تن زدند
به جزء آن کی در ردیف خائنین قرار دارد. عزیزان کاندیدا شده مورد احترام اینجانب و دوستان عزیزم میباشند. وعده داده بودیم که ما با هم تصمیم میگیریم. در این فرایند چندین بار از شما و در یک فرایند دقیق نظرسنجی کردم. چسبندگی اقوام و دلسوزی آنانی که مرا دوست دارند. تصمیم را برای من سخت کرده ولی آنچه که از اظهار نظرات برداشت کردهام. اگر چه رأی غالب نبود، اما رأی پیشتاز متعلق به کاندیدای محترم از ایل سترگ قشقایی بود. ایلی که همچون مردمان شریف دیگر اقوام (باوی، بویراحمد و دیگر اقوام حاضر در شهرستانها) همچون؛ کهگیلویهایها، بهبهانیها، اصفهانیها، بندریها، ممسنیها، بختیاریها و... همراهم بودند. آخرین نظرسنجیام، ادامه نظرسنجی قبلی بود. اگر چه دلسوزان صدیقی درخواست داشتند و دارند که دخالت نکرده و بگذارید، مردم خودشان تصمیم بگیرند. مردم بهتر از من میدان را میشناسند و خود بهتر می دانید که قیم مردم نیستیم، ولی میتوانم همراهتان باشم. با انگیزه وارد کارزا انتخابات شوید، ابتدا دست رد به سینه خائنین بزنید، و بعد، بین کاندیداهای موجود آنچنان که گفتم، آنچه که قلبتان میگوید؛ برگزینید. به گذشته و آینده توجه کنید، به آنانی که بیپروا گفتند و یا میگویند که رد اعتبارنامه خیانت به مردم بود، بهاء دهید. چسباندگی قومی مانع از یک تصمیم عقلایی نشود. برای من ترک و لر عزیز هستند. بین خود و خدای خودم به واسطه آنچه که اندیشه دارم، تفاوتی قائل نیستم، مگر خیانت ببینم. در این سالهای گذشته به جزء اندکی که در صف مخالف بودند، از این مردمان عزیز جزء خوبی و صداقت ندیدم. و این صداقت را در رأیشان دیدم. همچنان که قشقاییهای عزیز علی رغم اینکه من لر بودم به من رأی دادن مثل برادرهای خونین و خوب لرم. آنچه حق بود، گفتم. قیم مردم نیستم و نمیخواهم تکلیفی بر مردم داشته باشم. خود دانید، طناب پوسیده قومیت را پاره کرده، و تصمیم عقلایی گرفته و هر عزیزی که از قشقایی، بویراحمد و باوی انتخاب شود، دست او را با گرمی میفشارم و یاریش خواهم کرد.
عزت زیاد.
فرزندان شما
غلامرضا تاجگردون
20 /خرداد /1400
با مردم شفاف و روشن صحبت کنید
نگاهتان به مردم شفاف و صادقانه باشد