تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۳
کد مطلب : ۴۳۴۹۰۶
کبنا بررسی کرد
انتخاب اصلاحطلبان؛ مهرعلیزاده یا همتی؟
۰
کبنا ؛مسکوت گذاشتن نامهی مهرعلیزاده خطاب به «نهاد اجماع ساز»، پر حرف و حدیثترین اتفاق در اردوی اصلاحطلبهایی است که اندک اندک، بارقههایی از امیدواری در آنها پیدا شده است و در آن سوی ماجرا؛ اصلاحطلبهایی نیز هستند که ممکن است برای ادامهی ماجرای انتخابات ریاست جمهوری، اردوی همتی را تقویت کنند.
مقاومتی که شاید شکسته شود
آذر منصوری سخنگوی جبهه اصلاحات در خصوص تصمیم جبهه اصلاحات ایران به درخواست محسن مهرعلیزاده، میگوید: «اتفاق خاصی نیافتاده است. آقای مهرعلیزاده درخواست دادهاند اما هنوز از جانب جبهه واکنشی به این درخواست داده نشده است.»
محمود صادقی، فعال سیاسی اصلاحطلب اما میگوید: «تا جایی که من میدانم مهرعلیزاده مستقیم به بهزاد نبوی نامه ننوشته و نامه او در فضای عمومی رسانهها منتشر شده است.» وی همچنین گفته است: «در جبهه اصلاحات صحبتهایی شده، اما در این زمینه هنوز تصمیمگیری نشده است، نظر بعضی از اعضاء این است که اگر مهرعلیزاده و همتی تمایل دارند، برنامههای خود را به جبهه ارائه کنند، ولی اختلافنظر میان اعضا وجود دارد.»
مجید یونسیان روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در مطلبی با عنوان: «تغییر یا استخوان در گلو؟» مینویسد: «گزینههایی چون عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده چون وضع موجود را استمرار میبخشند، استخوان در گلوی اصلاحاتاند. آنها نه برنامهای برای اصلاح دارند و نه پشتوانهای؛ به همین علت، آنها سم مهلکی برای اصلاحاتاند.
آفتاب یزد نوشت: در مقابل، پیروزی محتمل اصولگرایان، بخصوص آقای رئیسی مسیر اصلاحات را هموار خواهد کرد. چراکه پس از ۲۸ خرداد و پیروزی اصولگرایان دو سناریو محتمل است:
- یا آنها به وعدههایشان عمل میکنند که در آن صورت جامعه در مسیر اصلاح قرار میگیرد.
- یا اینکه در دام شعارها و توهمات باقی میمانند که در این حالت، حامیانشان از بهبود اوضاع ناامید میشوند. در هر دو صورت، کلیت مردم و جامعه پذیرای اصلاح و تغییر خواهند بود؛ چون واقعیتی که گریزناپذیر است، روبهرو شدن با واقعیتها و اصلاح و دگرگونی است.»
شکور زیرک، کارشناس ارشد علوم سیاسی نیز در مطلبی با تیترِ: «دوم خردادِ سخت» اظهار میدارد: «... با پیروزی جناح اصولگرا، رشتههای کمجان اصلاحات دوباره گسسته میشود و اگر در بدنه اصلاحات نفس و جانی باقی بماند، پس از گذشت هشت سال شاید بتواند به قدرت بازگردد و رشتههای نحیف جریان اصلاحات را احیا کند.» وی در ادامه ضمن بیان این موضوع که: «قهر با صندوق رأی صدمه بزرگی است؛ نه فقط به جربان اصلاحطلب، بلکه به همه ایرانیان» تاکید میکند: «در این میان و با ردصلاحیت نامزدهای اصلاحجو، ممکن است برخی از اصلاحطلبان تصور کنند که مسئولیت از آنها سلب شده و با یکسان شدن قدرت (دولت سیزدهم و مجلس یازدهم) دعواهای سیاسی و جناحی کمتر میشود و جریان اصولگرا با به دست گرفتن دولت سیزدهم و در اختیار داشتن مجلس یازدهم، دیگر نمیتواند برای حل مشکلات داخلی از جمله معیشت مردم و بیثباتی قیمت کالاها در بازار و همچنین مسائل خارجی، جریان اصلاحطلب را مقصر قلمداد کند. این تفکر، در ظاهر به مقبولیت اصلاحطلبان کمک میکند؛ چرا که جریان اصولگرا با یکسانسازی قدرت هم نمیتواند همه مسائل و موضوعات را بهدرستی حل کند. ولی اگر در شرایط فعلی یعنی پس از ردصلاحیت اصلاحطلبان، تفکر مسئولیت نداشتن و یکسانسازی قدرت رشد کند؛ آسیب بزرگی به همه ما وارد خواهد شد.
شاید برخی از طیفهای اصلاحطلب، گزینه قهر را رد کنند و در انتخابات شرکت کنند؛ بدون اینکه هدفی را مدنظر قرار دهند و یا
بدون اینکه از عبدالناصر همتی و یا محسن مهرعلیزاده حمایت کنند. این تفکر به لحاظ شکلی با گزینه اول فرق دارد؛ ولی نتایج این روش با نتایج گزینه اول یکسان خواهد بود و از حمایت نکردن و هدفمند رأی ندادن، جریان اصولگرا نهایت بهرهبرداری را میکند و پیروز میشود. طرح گزینه سوم اصلاحطلبان در شرایطی که نامزدهای اصلاحجو رد شدهاند، شاید کمی دور از ذهن و رؤیایی باشد؛ ولی نتایج آن به مراتب از گزینه یک و دو بهتر است. در این راهبرد، جریان اصلاحات همه تلاش خود را بایستی انجام دهد و با دستهای خالی و همچنین زیر هجمههای ویرانیطلبان خارجی از یک سو و تخریب و فشارهای انحصارطلبان داخلی از سوی دیگر، حماسه دومخرداد را در انتخابات ۱۴۰۰ خلق کند.»
> وزن کشی بدون حضور همتی و مهرعلیزاده
آن چه در فضای سیاسی ایران مشاهده میشود، محک زدنهایی است که عمدتاً بدون حضور نامزدهای نزدیک به اصلاحطلبان انجام میشود. در فضای رسانهای؛ کارگزاران سازندگی و ندای ایرانیان، حمایت از همتی را کلید زدهاند اما در جبههی رو به رو نیز مهر علیزاده دست به لابیهای گستردهای زده و فضای رسانهای - انتخاباتی که تا دو - سه روز قبل خالی از حال و هوای اصلاحطلبانه بود حالا اندک اندک رنگ و بوی اصلاحطلبی به خود میگیرد و این یعنی؛ اصلاحطلبان این بار نیز قرار نیست با صندوقها قهر کنند و وزن کشیهایی را حتی بدون حضور همتی و مهرعلیزاده آغاز کردهاند.
برخی رسانهها به صورتی علنی، حمایت خود را از همتی کلید زدهاند اما دچار این شک و تردید هستند که اصرار به این رویه ممکن است برخی تسویه حسابهای هشت سالهی دولت روحانی را به عنوان گزینههای روی میز قرار داده و ناگهان، همتی که از بدنهی دولت آمده را در جبههی تقابلی با اصلاحطلبانی قرار دهد که میخواهند بازهم برندهی انتخابات باشند و این یعنی محافظه کاری حتی در اعلام مواضع نیز دیده میشود!
مهرعلیزاده اصلاحطلبتر است یا همتی؟!
پاسخ دادن به این سؤال، حداقل روی کاغذ راحت است؛ مهرعلیزاده سیاسی است، سابقهی کار با اصلاحطلبان در کارنامهاش وجود دارد و دوستانی اسم و رسم دار نیز از او با نشان و بینشان حمایت کردهاند در مقابل، همتی اساساً آدم سیاسی نیست، سبقه و رزومهی اصلاحطلبی نیز ندارد اما رجوع به این گفتهی همسر آقای همتی که مدعی شده بود مرحوم هاشمی دوبار و در دو مقطع از وی خواسته بود تا سکان بانک مرکزی را به او بسپارد، حمایت کارگزاران از وی را معنا خواهد بخشید در کنار این موضوع چنانچه در بدنهی اصلاحات اعم از احزاب بیرون و اندرون اجماع ساز، اگر به یک جمعبندی نرسند داستان «معین» و «انتخابات ۸۴» میتواند تکرار شود کما این که در جبههی اصولگرایی نیز این دلهره ایجاد شده است که اگر اجماعی معنادار حول محوری یکی از نامزدها - علی القاعده، رئیسی - شکل نگیرد به طور طبیعی اصولگرایان بازندهی شوک زدهی انتخابات ۱۴۰۰ خواهند بود. شاید این سؤال در بدنهی اصلاحطلبی مطرح شود که حمایت از همتی به معنای ادامهی دولت روحانی است یا حمایت از مهرعلیزاده خواهد توانست خیلیها را از اصلاحات جدا کند اما یک هفتهی دیگر باید صبر کرد؛ نخست باید تکلیف ائتلاف و اجماع اصولگرایان روشن شود. اگر اصولگرایان در درون به نتیجهای یکسان به نام ابراهیم رئیسی رسیدند آن وقت دعوای همتی و مهرعلیزاده میتواند وارد فاز سیاسیتری شود اما اگر اصولگرایان نتوانند به یک نام برای پاستور رضایت دهند آن وقت همهی رخدادها در دور دوم انتخابات رقم خواهد خورد.
تصمیم زودهنگام و احساسی یا حرکت بر مدار عقلانیت؟!
تصمیم زود هنگام هر کدام از احزاب اصلاحطلب برای حمایت از مهرعلیزاده یا همتی میتواند به منزلهی آغاز یک جنگ درون حزبی باشد مسئلهای که پیش از انتخابات نیز وجود داشت و جمعی که «عارف» را در مسئلهی ریاست جمهوری نادیده گرفتند دقیقاً روی همین گسل ویرانکننده در حرکت بودند واگرنه اجماع یاعدم اجماع روی عارف به این سختیای که دیدیم و رخ داد، نبود!
نکتهی مهم اما در نقطه ضعفها است، بیرون راندن همتی از گردونهی انتخابات به وسیلهی جو رسانهای اصولگرایانه با اهرمهایی همچون تورم، بورس، ارز و ناکامیهای اقتصادی به سادگی امکانپذیر است ضمن آن که ادامهی حضور همتی به عنوان اصلیترین رقیب اصولگرایان میتواند پای دولت را به انتخابات باز کند.
تحلیلگران اصولگرا همچنان معتقدند دولت برای انتخابات ۱۴۰۰ برنامه داشته و قطعاً از نامزد مورد حمایت خود رونمایی خواهد کرد، در این میان برخی به این نتیجه رسیدهاند که گزینهی بعدِ دقیقهی ۹۰ که کارگزاران وعدهاش را داده بود و گزینهی اصلی دولت همتی است و رگههایی از این گمانه زنی نیز در فضای سیاسی کشور قابل رویت است که اگر این گونه باشد باید گفت مهرعلیزاده میتواند امیدوارانهتر گام بردارد. نکتهی نهایی این که، هرگونه بدسلیقگی، عجله و رفتارهای احساسی در تعیین گزینهی نهایی اصلاحطلبان باعث خواهد شد، اصولگرایان به حکم اجبار، برای نخستین بار بعدِ انتخابات ۹۲ به بعد، تمامی اختلافات خود را فراموش کنند و این یعنی پیروزی بیحرف و حدیث اصولگرایان در یک انتخابات با مشارکتی قابل قبول!
از مهرعلیزاده اصرار از اصلاحات انکار
شرق نوشت: محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی تنها نامزدهای اصلاحطلب این دوره از انتخابات هستند؛ دو چهرهای که نامزدهای اصلی اصلاحطلبان محسوب نمیشوند و حتی مهرعلیزاده جزء لیست 14نفره نامزدهای مطرح در جبهه اصلاحات هم نبوده است. مهرعلیزاده در این انتخابات فارغ از تصمیم جبههای وارد انتخابات شد و ازقضا توانست تأیید صلاحیتش را از شورای نگهبان بگیرد. او همچنین در انتخابات مجلس یازدهم هم نامزد شده بود که در آن انتخابات رد صلاحیت شد اما کمتر از دو سال بعد در انتخابات ریاستجمهوری تأیید صلاحیت شد.
او حالا در نامهای خطاب به بهزاد نبوی که ریاست جبهه اصلاحات ایران یا همان نهاد اجماعساز را بر عهده دارد، نوشته است: «جناب آقای بهزاد نبوی، ریاست محترم جبهه اصلاحات ایران، با سلام و آرزوی سربلندی. همانگونه که مستحضرید اینجانب محسن مهرعلیزاده، معاون جناب آقای خاتمی رئیس محترم دولت اصلاحات، کاندیدای اصلاحطلب سیزدهمین دوره ریاستجمهوری تأیید صلاحیت شدهام. استدعا دارم فرصتی را جهت حضور و ارائه برنامههای اینجانب در جلسه مجمع عمومی آن جبهه محترم تعیین فرمایید».
متعاقب این نامه آذر منصوری، سخنگوی جبهه اصلاحات در کلابهاوس گفت: «در هیچیک از جلسات جبهه اصلاحات ازجمله جلسه دیروز چنین بحثی مطرح نشده است و باید ببینیم این درخواست چه میشود و چه موضعی را مجمع عمومی میگیرد. این یک بحث است که بهعنوان سخنگو نمیتوانم چیزی بگویم و آخرین موضع همانی است که در کانال جبهه اعلام شده است».
موضعی که آذر منصوری از آن سخن میگوید عدم ارائه نامزد از سوی جبهه اصلاحات است. او بعد از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها موضع رسمی جبهه اصلاحات را اعلام کرد و در توییتر خود نوشت: «در تلاشند در کنار ردصلاحیتهای فلهای، برای اصلاحطلبان نامزدتراشی هم بکنند. جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران اعلام کرد؛ هیچ نامزدی برای معرفی به مردم نداریم».
با وجود این موضع، مهرعلیزاده همچنان امید دارد که اجماع اصلاحطلبان را به دست بیاورد و این در حالی است که از آن سو تمایلهایی از سوی حزب کارگزاران سازندگی به حمایت از عبدالناصر همتی دیده میشود تا حدی که نمازی از اعضای کارگزاران، همتی را یک کارگزارانی معرفی کرد و توضیحات او در جلسه نهاد اجماعساز را قابل دفاع دانست یا غلامحسین کرباسچی، دبیرکل این حزب به استقبال همتی رفت و گفت: «آقای همتی نیروی خوبی است، منتها ما نمیدانیم ایشان آمادگی ماندن در صحنه و کارکردن در این شرایط را دارد یا خیر؟ و این را باید بررسی کنیم. ما بر اساس اینکه ایشان به کارگزاران میآید یا نمیآید، در مورد آقای همتی بحث نمیکنیم. ایشان عضو کارگزاران بوده و هیچوقت هم استعفا ندادهاند اما برای ما مسئله اصلی کشور، کارآمدی و حل مشکلات مردم است، باید ببینیم که ایشان در این زمینه چه اندازه میتواند کار کند و چه برنامه کاری در این حوزه دارد. البته اصل این موضوع باید در جبهه اصلاحطلبان بررسی شود و بعد درباره آن اعلام نظر صورت گیرد».
حالا مهرعلیزاده همین میزان حامی را هم ندارد و با نامهاش به جبهه اصلاحات به نوعی تلاش کرده از لحاظ تشکیلاتی اصلاحطلبان را قانع به حمایت کند؛ موضوعی که به نظر میرسد مورد تأیید نهاد اجماعساز نباشد زیرا محمود صادقی، یکی از اعضای این نهاد گفته است: «آقای مهرعلیزاده تلاش زیادی کرد که در لیست کاندیداهای اصلاحطلبان قرار بگیرد، اما حتی نتوانست در لیست اولیه اصلاحطلبان حضور پیدا کند. از همینرو نمیتواند روی پایگاه رأی اصلاحطلبان حسابی باز کند. اصلاحطلبان نیز در بیانیهای رسما اعلام کردند که کاندیدایی در این دوره ندارند».
مهرعلیزاده در سال 84 هم به صورت منفرد وارد انتخابات شد و آن زمان هم هیچ هماهنگی خاصی با جبهه اصلاحات نداشت. البته اصلاحطلبان با نامزدهای متعدد در آن سال باعث شدند آرای جبهه اصلاحات شکسته شود که در نهایت نتیجه آن انتخابات پیروزی محمود احمدینژاد بود. مهرعلیزاده هم در این بین با رأیی اندکی بیش از یک میلیون (4.38 درصد آرا) بخشی از آرا را پراکنده کرد و نفر آخر انتخابات شد. او حالا سعی میکند با اتخاذ مواضعی صریحتر از گذشته خود را نماینده جبهه اصلاحات نشان دهد تا حدی که او خود را منادی دولت سوم خاتمی معرفی میکند؛ ادعایی که البته از سوی اصلاحطلبان و شخص خاتمی تا امروز بههیچوجه تأیید نشده است.
به هر روی اصلاحطلبان باید تکلیف خود را روشن کنند؛ به نحوی که در انتخابات میان مهرعلیزاده یا همتی و از آن سو مشارکت غیرفعال باید یک مسیر را انتخاب کنند؛ هرچند ممکن است در این مسیر بخشی از احزاب اصلاحطلب مسیر مستقل خود را طی کنند و در صورتی که جبهه اصلاحات بر موضع عدم ارائه نامزد بایستد، تعدادی از احزاب نامزد خود را معرفی کنند؛ چنانچه اخیرا یکی از اعضای کارگزاران این موضوع را تأیید کرد و گفت در صورتی که جبهه اصلاحات فعالیتی نداشته باشد، کارگزاران مستقلا در انتخابات نقشآفرینی میکند. با این اوصاف باید منتظر ماند و دید جبهه اصلاحات کدام مسیر را در پیش میگیرد. تا این لحظه میتوان گفت هنوز هیچ چیز قطعی نیست و ممکن است در فرایند انتخابات اتفاقاتی رخ دهد که تمام پیشبینیها را طور دیگری کند.
وقتی شورای نگهبان حضور حداقلی رقبای اصولگرایان را بر نمیتابد
آرمان ملی نوشت: در حالی که شورای نگهبان با رد صلاحیت گسترده نامزدهای انتخابات تلاش در تکقطبیشدن انتخابات داشت و تقریبا هم موفق بود، اکنون حداقل حضور نامزدهایی غیر از اصولگرا را که تاکنون نامزد رسمی اصلاحطلبها هم نبوده و بعید است اینگونه هم شود نیز برنمیتابد و به دنبال رد صلاحیت آنهاست.
احمد خاتمی عضو شورای نگهبان گفته است: چون مبنای شورا نظارت استصوابی است، اگر در خلال مناظرههای نامزدها مشخص شود فردی صلاحیت نداشته یا صلاحیت داشته و الان اتفاقی پیش آمده که صلاحیتش را از دست داده، شورای نگهبان تا لحظات آخر هم میتواند صلاحیت را مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهد. این سخنان عضو شورای نگهبان واکنش بسیاری از فعالان سیاسی را به دنبال داشت.
به دنبال اظهارات عبدالناصر همتی، نامزد انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در صداوسیما که گفته بود: «چرا باید به دخترخانمی که وقت گذاشته و تحصیل کرده است، پیامک بدهیم و بگوییم شما حجابت را در ماشین رعایت نکردی و به آنها استرس وارد کنیم؟» سیداحمد خاتمی، عضو فقهای شورای نگهبان ضمن هشدار به این نامزد انتخابات ریاستجمهوری گفت: «معنی ندارد کاندیدایی بگوید چرا خانمی که در ماشین نشسته را دعوت به حجاب میکنید؟ ماشین فضای عمومی است و حجاب هم جزء متن دین است. امر به حجاب هم امر به دین است و این کاندیدا بعدا میخواهد بیاید و قسم بخورد من به اسلام عمل میکنم. از کاندیداهای مورد تأیید میخواهم که مراقب حرفهایشان باشند و تخریب نکنند و تهمت نزنند و خلاف واقع نگویند».
پیش از این نیز هادی طحاننظیف، عضو حقوقدان شورای نگهبان، هفدهم اردیبهشت گفته بود: چون مبنای شورا نظارت استصوابی است، اگر در خلال مناظرههای نامزدها مشخص شود فردی صلاحیت نداشته یا صلاحیت داشته و الان اتفاقی پیش آمده که صلاحیتش را از دست داده، شورای نگهبان تا لحظات آخر هم میتواند صلاحیت را مورد بررسی و تجدیدنظر قرار دهد.
نگرانی اصولگرایان از مناظرات انتخاباتی به احتمال ریزش رأی آنها باز میگردد؛ زیرا وقتی به روند انتخابات 92 و 96 نگاهی بیندازیم متوجه میشویم اصولگرایان بازندگان قطعی مناظرات بودند و اتفاقا بیاخلاقی خاصی هم در این مناظرات رخ نداده است. اما در موقعیتی برعکس یعنی زمان حضور محمود احمدینژاد نامزد مورد حمایت اصولگرایان در انتخابات 84 و 88، شاهد انواع اتهامزنی و رفتار خلاف اخلاق از او در مناظرات بودیم و هرگز سخن از تجدید بررسی صلاحیتها به میان نیامد و همراهی شورای نگهبان با احمدینژاد مثالزدنی بود. حال که ترکیب نامزدها به شکلی چیده شده تا یک شخص خاص بیشترین شانس را برای ورود به پاستور داشته باشد، حتی حداقل حضور و صحبت منتقدان هم با تهدید رد صلاحیت مواجه میشود. اینکه خطر قرمز شورای نگهبان به نقد نامزد انتخابات به پیامکهای حجاب «که در بسیاری از موارد به اشتباه فرستاده شده بودند» محدود میشود، در رابطه با رجل سیاسی و سازوکار فعالیت نامزدها نیازمند بررسی جدید هستیم؛ زیرا بسیاری معتقدند عملکرد شورای نگهبان مشارکت را مانند انتخابات مجلس به حداقل خواهد رساند. البته با توجه به انتقادات به رد صلاحیت گسترده نامزدها به شورای نگهبان، احمد خاتمی همچنین گفته است: هیچ کجای دنیا وقتی هرکسی از راه آمد و گفت میخواهم کاندیدای ریاستجمهوری شوم، نمیگویند اهلا و سهلا و بفرمایید و میگویند شرایطش را دارد یا نه؟ سخنگوی شورای نگهبان نیز با رد احتمال کاهش مشارکت به علت نبود نامزدهای جریانهای مختلف سیاسی گفته است: بر اساس نظرسنجیهایی که مؤسسات دولتی داشتهاند، تأثیر آرای شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها بر میزان مشارکت بسیار اندک است. حال باید دید با ادامه رقابتهای انتخاباتی همراه با تهدید شورای نگهبان بر اعمال نظارت استصوابی و ادامه فشار بر محدودسازی نامزدها، چه بر سر مشارکت و همراهی مردم در انتخابات خواهد آمد.
قهر با نگهبان باغ یا ندیدن گلها؟
سیدشهابالدین طباطبایی در مطالبی نوشت: «واکنشهای مخاطبان و فعالان فضای مجازی پس از حضور سپیده شبستری، همسر عبدالناصر همتی، در برنامه شبکه دو تلویزیون دور از ذهن نبود. برای نخستینبار یک کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری همسرش را بهعنوان نماینده خود به صداوسیما فرستاده بود و البته او هم از پس کار برآمده بود. تا پیش از این همسران مهندس موسوی و دکتر عارف در سالهای ۸۸ و ۹۲ شوهرانشان را در کمپینهای انتخاباتی و در فضایی غیر از تلویزیون همراهی میکردند. از یکشنبهشب که آن برنامه از آنتن تلویزیون به خانههای مردم رفت تا همین حالا که این یادداشت را مینویسم، بیش از حضور سپیده شبستری واکنش فعالان سیاسی زن و مدافعان حضور زنان در سیاست و اجتماع غافلگیرکننده بود؛ واکنشی معادل هیچ. کسانی که بهعنوان پرچمدار طرفداران حضور و فعالیت زنان در جامعه شناخته شدهاند، حاضر نشدند حتی به انعکاس این حضور هم بپردازند، ندیده گرفتند و آرام و بیصدا از کنارش رد شدند. گلایهای از تندروهای مخالف حضور بانوان یا اصولگرایان منتقد فعالیت برابر زنان در جامعه نیست، تعجب بیشتر از رفتار دوگانهای است که فعالان زن مدعی حقوق خانمها در این مورد داشتند. عدم معرفی نامزد در انتخابات به دلیل عملکرد قابل نقد شورای نگهبان در باقینگذاشتن کاندیدا برای طیف وسیعی از نیروهای اصلاحطلب و معتدل حق کسانی است که با این استدلال در انتخابات پیشرو فعال نیستند، گرچه در جای خود به نقد همین واکنش نیز پرداختهام، اما اجازه میخواهم بابت ندیدن و چشمبستن بر حضوری که فارغ از بحث انتخابات، موضوع مورد علاقه فعالان حوزه زنان بوده کمی تعجب کنم. مگر آنکه مخاطبان این پرسش و تعجب، صراحتا اعلام کنند در شرایط عادی و داشتن کاندیدای مورد قبول در انتخابات هم این حضور موضوعی چندان قابل توجه و در خور اعتنا نبوده که بخواهند واکنشی نشان بدهند. معتقدم حتی اگر نگهبان جلوی باغ راهمان هم ندهد، بعضی وقتها میشود از دیدن گلهای داخل آن لذت برد و چیزکی هم درباره قشنگیهای آنها گفت. این را البته کسی به معنای آشتیکردن ما با نگهبان باغ برداشت نخواهد کرد، خیالتان راحت. قهرکردن با نگهبان باعث نمیشود که ما با باغ هم قهر کنیم.»
مقاومتی که شاید شکسته شود
آذر منصوری سخنگوی جبهه اصلاحات در خصوص تصمیم جبهه اصلاحات ایران به درخواست محسن مهرعلیزاده، میگوید: «اتفاق خاصی نیافتاده است. آقای مهرعلیزاده درخواست دادهاند اما هنوز از جانب جبهه واکنشی به این درخواست داده نشده است.»
محمود صادقی، فعال سیاسی اصلاحطلب اما میگوید: «تا جایی که من میدانم مهرعلیزاده مستقیم به بهزاد نبوی نامه ننوشته و نامه او در فضای عمومی رسانهها منتشر شده است.» وی همچنین گفته است: «در جبهه اصلاحات صحبتهایی شده، اما در این زمینه هنوز تصمیمگیری نشده است، نظر بعضی از اعضاء این است که اگر مهرعلیزاده و همتی تمایل دارند، برنامههای خود را به جبهه ارائه کنند، ولی اختلافنظر میان اعضا وجود دارد.»
مجید یونسیان روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در مطلبی با عنوان: «تغییر یا استخوان در گلو؟» مینویسد: «گزینههایی چون عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده چون وضع موجود را استمرار میبخشند، استخوان در گلوی اصلاحاتاند. آنها نه برنامهای برای اصلاح دارند و نه پشتوانهای؛ به همین علت، آنها سم مهلکی برای اصلاحاتاند.
آفتاب یزد نوشت: در مقابل، پیروزی محتمل اصولگرایان، بخصوص آقای رئیسی مسیر اصلاحات را هموار خواهد کرد. چراکه پس از ۲۸ خرداد و پیروزی اصولگرایان دو سناریو محتمل است:
- یا آنها به وعدههایشان عمل میکنند که در آن صورت جامعه در مسیر اصلاح قرار میگیرد.
- یا اینکه در دام شعارها و توهمات باقی میمانند که در این حالت، حامیانشان از بهبود اوضاع ناامید میشوند. در هر دو صورت، کلیت مردم و جامعه پذیرای اصلاح و تغییر خواهند بود؛ چون واقعیتی که گریزناپذیر است، روبهرو شدن با واقعیتها و اصلاح و دگرگونی است.»
شکور زیرک، کارشناس ارشد علوم سیاسی نیز در مطلبی با تیترِ: «دوم خردادِ سخت» اظهار میدارد: «... با پیروزی جناح اصولگرا، رشتههای کمجان اصلاحات دوباره گسسته میشود و اگر در بدنه اصلاحات نفس و جانی باقی بماند، پس از گذشت هشت سال شاید بتواند به قدرت بازگردد و رشتههای نحیف جریان اصلاحات را احیا کند.» وی در ادامه ضمن بیان این موضوع که: «قهر با صندوق رأی صدمه بزرگی است؛ نه فقط به جربان اصلاحطلب، بلکه به همه ایرانیان» تاکید میکند: «در این میان و با ردصلاحیت نامزدهای اصلاحجو، ممکن است برخی از اصلاحطلبان تصور کنند که مسئولیت از آنها سلب شده و با یکسان شدن قدرت (دولت سیزدهم و مجلس یازدهم) دعواهای سیاسی و جناحی کمتر میشود و جریان اصولگرا با به دست گرفتن دولت سیزدهم و در اختیار داشتن مجلس یازدهم، دیگر نمیتواند برای حل مشکلات داخلی از جمله معیشت مردم و بیثباتی قیمت کالاها در بازار و همچنین مسائل خارجی، جریان اصلاحطلب را مقصر قلمداد کند. این تفکر، در ظاهر به مقبولیت اصلاحطلبان کمک میکند؛ چرا که جریان اصولگرا با یکسانسازی قدرت هم نمیتواند همه مسائل و موضوعات را بهدرستی حل کند. ولی اگر در شرایط فعلی یعنی پس از ردصلاحیت اصلاحطلبان، تفکر مسئولیت نداشتن و یکسانسازی قدرت رشد کند؛ آسیب بزرگی به همه ما وارد خواهد شد.
شاید برخی از طیفهای اصلاحطلب، گزینه قهر را رد کنند و در انتخابات شرکت کنند؛ بدون اینکه هدفی را مدنظر قرار دهند و یا
بدون اینکه از عبدالناصر همتی و یا محسن مهرعلیزاده حمایت کنند. این تفکر به لحاظ شکلی با گزینه اول فرق دارد؛ ولی نتایج این روش با نتایج گزینه اول یکسان خواهد بود و از حمایت نکردن و هدفمند رأی ندادن، جریان اصولگرا نهایت بهرهبرداری را میکند و پیروز میشود. طرح گزینه سوم اصلاحطلبان در شرایطی که نامزدهای اصلاحجو رد شدهاند، شاید کمی دور از ذهن و رؤیایی باشد؛ ولی نتایج آن به مراتب از گزینه یک و دو بهتر است. در این راهبرد، جریان اصلاحات همه تلاش خود را بایستی انجام دهد و با دستهای خالی و همچنین زیر هجمههای ویرانیطلبان خارجی از یک سو و تخریب و فشارهای انحصارطلبان داخلی از سوی دیگر، حماسه دومخرداد را در انتخابات ۱۴۰۰ خلق کند.»
> وزن کشی بدون حضور همتی و مهرعلیزاده
آن چه در فضای سیاسی ایران مشاهده میشود، محک زدنهایی است که عمدتاً بدون حضور نامزدهای نزدیک به اصلاحطلبان انجام میشود. در فضای رسانهای؛ کارگزاران سازندگی و ندای ایرانیان، حمایت از همتی را کلید زدهاند اما در جبههی رو به رو نیز مهر علیزاده دست به لابیهای گستردهای زده و فضای رسانهای - انتخاباتی که تا دو - سه روز قبل خالی از حال و هوای اصلاحطلبانه بود حالا اندک اندک رنگ و بوی اصلاحطلبی به خود میگیرد و این یعنی؛ اصلاحطلبان این بار نیز قرار نیست با صندوقها قهر کنند و وزن کشیهایی را حتی بدون حضور همتی و مهرعلیزاده آغاز کردهاند.
برخی رسانهها به صورتی علنی، حمایت خود را از همتی کلید زدهاند اما دچار این شک و تردید هستند که اصرار به این رویه ممکن است برخی تسویه حسابهای هشت سالهی دولت روحانی را به عنوان گزینههای روی میز قرار داده و ناگهان، همتی که از بدنهی دولت آمده را در جبههی تقابلی با اصلاحطلبانی قرار دهد که میخواهند بازهم برندهی انتخابات باشند و این یعنی محافظه کاری حتی در اعلام مواضع نیز دیده میشود!
مهرعلیزاده اصلاحطلبتر است یا همتی؟!
پاسخ دادن به این سؤال، حداقل روی کاغذ راحت است؛ مهرعلیزاده سیاسی است، سابقهی کار با اصلاحطلبان در کارنامهاش وجود دارد و دوستانی اسم و رسم دار نیز از او با نشان و بینشان حمایت کردهاند در مقابل، همتی اساساً آدم سیاسی نیست، سبقه و رزومهی اصلاحطلبی نیز ندارد اما رجوع به این گفتهی همسر آقای همتی که مدعی شده بود مرحوم هاشمی دوبار و در دو مقطع از وی خواسته بود تا سکان بانک مرکزی را به او بسپارد، حمایت کارگزاران از وی را معنا خواهد بخشید در کنار این موضوع چنانچه در بدنهی اصلاحات اعم از احزاب بیرون و اندرون اجماع ساز، اگر به یک جمعبندی نرسند داستان «معین» و «انتخابات ۸۴» میتواند تکرار شود کما این که در جبههی اصولگرایی نیز این دلهره ایجاد شده است که اگر اجماعی معنادار حول محوری یکی از نامزدها - علی القاعده، رئیسی - شکل نگیرد به طور طبیعی اصولگرایان بازندهی شوک زدهی انتخابات ۱۴۰۰ خواهند بود. شاید این سؤال در بدنهی اصلاحطلبی مطرح شود که حمایت از همتی به معنای ادامهی دولت روحانی است یا حمایت از مهرعلیزاده خواهد توانست خیلیها را از اصلاحات جدا کند اما یک هفتهی دیگر باید صبر کرد؛ نخست باید تکلیف ائتلاف و اجماع اصولگرایان روشن شود. اگر اصولگرایان در درون به نتیجهای یکسان به نام ابراهیم رئیسی رسیدند آن وقت دعوای همتی و مهرعلیزاده میتواند وارد فاز سیاسیتری شود اما اگر اصولگرایان نتوانند به یک نام برای پاستور رضایت دهند آن وقت همهی رخدادها در دور دوم انتخابات رقم خواهد خورد.
تصمیم زودهنگام و احساسی یا حرکت بر مدار عقلانیت؟!
تصمیم زود هنگام هر کدام از احزاب اصلاحطلب برای حمایت از مهرعلیزاده یا همتی میتواند به منزلهی آغاز یک جنگ درون حزبی باشد مسئلهای که پیش از انتخابات نیز وجود داشت و جمعی که «عارف» را در مسئلهی ریاست جمهوری نادیده گرفتند دقیقاً روی همین گسل ویرانکننده در حرکت بودند واگرنه اجماع یاعدم اجماع روی عارف به این سختیای که دیدیم و رخ داد، نبود!
نکتهی مهم اما در نقطه ضعفها است، بیرون راندن همتی از گردونهی انتخابات به وسیلهی جو رسانهای اصولگرایانه با اهرمهایی همچون تورم، بورس، ارز و ناکامیهای اقتصادی به سادگی امکانپذیر است ضمن آن که ادامهی حضور همتی به عنوان اصلیترین رقیب اصولگرایان میتواند پای دولت را به انتخابات باز کند.
تحلیلگران اصولگرا همچنان معتقدند دولت برای انتخابات ۱۴۰۰ برنامه داشته و قطعاً از نامزد مورد حمایت خود رونمایی خواهد کرد، در این میان برخی به این نتیجه رسیدهاند که گزینهی بعدِ دقیقهی ۹۰ که کارگزاران وعدهاش را داده بود و گزینهی اصلی دولت همتی است و رگههایی از این گمانه زنی نیز در فضای سیاسی کشور قابل رویت است که اگر این گونه باشد باید گفت مهرعلیزاده میتواند امیدوارانهتر گام بردارد. نکتهی نهایی این که، هرگونه بدسلیقگی، عجله و رفتارهای احساسی در تعیین گزینهی نهایی اصلاحطلبان باعث خواهد شد، اصولگرایان به حکم اجبار، برای نخستین بار بعدِ انتخابات ۹۲ به بعد، تمامی اختلافات خود را فراموش کنند و این یعنی پیروزی بیحرف و حدیث اصولگرایان در یک انتخابات با مشارکتی قابل قبول!
از مهرعلیزاده اصرار از اصلاحات انکار
شرق نوشت: محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی تنها نامزدهای اصلاحطلب این دوره از انتخابات هستند؛ دو چهرهای که نامزدهای اصلی اصلاحطلبان محسوب نمیشوند و حتی مهرعلیزاده جزء لیست 14نفره نامزدهای مطرح در جبهه اصلاحات هم نبوده است. مهرعلیزاده در این انتخابات فارغ از تصمیم جبههای وارد انتخابات شد و ازقضا توانست تأیید صلاحیتش را از شورای نگهبان بگیرد. او همچنین در انتخابات مجلس یازدهم هم نامزد شده بود که در آن انتخابات رد صلاحیت شد اما کمتر از دو سال بعد در انتخابات ریاستجمهوری تأیید صلاحیت شد.
او حالا در نامهای خطاب به بهزاد نبوی که ریاست جبهه اصلاحات ایران یا همان نهاد اجماعساز را بر عهده دارد، نوشته است: «جناب آقای بهزاد نبوی، ریاست محترم جبهه اصلاحات ایران، با سلام و آرزوی سربلندی. همانگونه که مستحضرید اینجانب محسن مهرعلیزاده، معاون جناب آقای خاتمی رئیس محترم دولت اصلاحات، کاندیدای اصلاحطلب سیزدهمین دوره ریاستجمهوری تأیید صلاحیت شدهام. استدعا دارم فرصتی را جهت حضور و ارائه برنامههای اینجانب در جلسه مجمع عمومی آن جبهه محترم تعیین فرمایید».
متعاقب این نامه آذر منصوری، سخنگوی جبهه اصلاحات در کلابهاوس گفت: «در هیچیک از جلسات جبهه اصلاحات ازجمله جلسه دیروز چنین بحثی مطرح نشده است و باید ببینیم این درخواست چه میشود و چه موضعی را مجمع عمومی میگیرد. این یک بحث است که بهعنوان سخنگو نمیتوانم چیزی بگویم و آخرین موضع همانی است که در کانال جبهه اعلام شده است».
موضعی که آذر منصوری از آن سخن میگوید عدم ارائه نامزد از سوی جبهه اصلاحات است. او بعد از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها موضع رسمی جبهه اصلاحات را اعلام کرد و در توییتر خود نوشت: «در تلاشند در کنار ردصلاحیتهای فلهای، برای اصلاحطلبان نامزدتراشی هم بکنند. جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران اعلام کرد؛ هیچ نامزدی برای معرفی به مردم نداریم».
با وجود این موضع، مهرعلیزاده همچنان امید دارد که اجماع اصلاحطلبان را به دست بیاورد و این در حالی است که از آن سو تمایلهایی از سوی حزب کارگزاران سازندگی به حمایت از عبدالناصر همتی دیده میشود تا حدی که نمازی از اعضای کارگزاران، همتی را یک کارگزارانی معرفی کرد و توضیحات او در جلسه نهاد اجماعساز را قابل دفاع دانست یا غلامحسین کرباسچی، دبیرکل این حزب به استقبال همتی رفت و گفت: «آقای همتی نیروی خوبی است، منتها ما نمیدانیم ایشان آمادگی ماندن در صحنه و کارکردن در این شرایط را دارد یا خیر؟ و این را باید بررسی کنیم. ما بر اساس اینکه ایشان به کارگزاران میآید یا نمیآید، در مورد آقای همتی بحث نمیکنیم. ایشان عضو کارگزاران بوده و هیچوقت هم استعفا ندادهاند اما برای ما مسئله اصلی کشور، کارآمدی و حل مشکلات مردم است، باید ببینیم که ایشان در این زمینه چه اندازه میتواند کار کند و چه برنامه کاری در این حوزه دارد. البته اصل این موضوع باید در جبهه اصلاحطلبان بررسی شود و بعد درباره آن اعلام نظر صورت گیرد».
حالا مهرعلیزاده همین میزان حامی را هم ندارد و با نامهاش به جبهه اصلاحات به نوعی تلاش کرده از لحاظ تشکیلاتی اصلاحطلبان را قانع به حمایت کند؛ موضوعی که به نظر میرسد مورد تأیید نهاد اجماعساز نباشد زیرا محمود صادقی، یکی از اعضای این نهاد گفته است: «آقای مهرعلیزاده تلاش زیادی کرد که در لیست کاندیداهای اصلاحطلبان قرار بگیرد، اما حتی نتوانست در لیست اولیه اصلاحطلبان حضور پیدا کند. از همینرو نمیتواند روی پایگاه رأی اصلاحطلبان حسابی باز کند. اصلاحطلبان نیز در بیانیهای رسما اعلام کردند که کاندیدایی در این دوره ندارند».
مهرعلیزاده در سال 84 هم به صورت منفرد وارد انتخابات شد و آن زمان هم هیچ هماهنگی خاصی با جبهه اصلاحات نداشت. البته اصلاحطلبان با نامزدهای متعدد در آن سال باعث شدند آرای جبهه اصلاحات شکسته شود که در نهایت نتیجه آن انتخابات پیروزی محمود احمدینژاد بود. مهرعلیزاده هم در این بین با رأیی اندکی بیش از یک میلیون (4.38 درصد آرا) بخشی از آرا را پراکنده کرد و نفر آخر انتخابات شد. او حالا سعی میکند با اتخاذ مواضعی صریحتر از گذشته خود را نماینده جبهه اصلاحات نشان دهد تا حدی که او خود را منادی دولت سوم خاتمی معرفی میکند؛ ادعایی که البته از سوی اصلاحطلبان و شخص خاتمی تا امروز بههیچوجه تأیید نشده است.
به هر روی اصلاحطلبان باید تکلیف خود را روشن کنند؛ به نحوی که در انتخابات میان مهرعلیزاده یا همتی و از آن سو مشارکت غیرفعال باید یک مسیر را انتخاب کنند؛ هرچند ممکن است در این مسیر بخشی از احزاب اصلاحطلب مسیر مستقل خود را طی کنند و در صورتی که جبهه اصلاحات بر موضع عدم ارائه نامزد بایستد، تعدادی از احزاب نامزد خود را معرفی کنند؛ چنانچه اخیرا یکی از اعضای کارگزاران این موضوع را تأیید کرد و گفت در صورتی که جبهه اصلاحات فعالیتی نداشته باشد، کارگزاران مستقلا در انتخابات نقشآفرینی میکند. با این اوصاف باید منتظر ماند و دید جبهه اصلاحات کدام مسیر را در پیش میگیرد. تا این لحظه میتوان گفت هنوز هیچ چیز قطعی نیست و ممکن است در فرایند انتخابات اتفاقاتی رخ دهد که تمام پیشبینیها را طور دیگری کند.
وقتی شورای نگهبان حضور حداقلی رقبای اصولگرایان را بر نمیتابد
آرمان ملی نوشت: در حالی که شورای نگهبان با رد صلاحیت گسترده نامزدهای انتخابات تلاش در تکقطبیشدن انتخابات داشت و تقریبا هم موفق بود، اکنون حداقل حضور نامزدهایی غیر از اصولگرا را که تاکنون نامزد رسمی اصلاحطلبها هم نبوده و بعید است اینگونه هم شود نیز برنمیتابد و به دنبال رد صلاحیت آنهاست.
احمد خاتمی عضو شورای نگهبان گفته است: چون مبنای شورا نظارت استصوابی است، اگر در خلال مناظرههای نامزدها مشخص شود فردی صلاحیت نداشته یا صلاحیت داشته و الان اتفاقی پیش آمده که صلاحیتش را از دست داده، شورای نگهبان تا لحظات آخر هم میتواند صلاحیت را مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهد. این سخنان عضو شورای نگهبان واکنش بسیاری از فعالان سیاسی را به دنبال داشت.
به دنبال اظهارات عبدالناصر همتی، نامزد انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در صداوسیما که گفته بود: «چرا باید به دخترخانمی که وقت گذاشته و تحصیل کرده است، پیامک بدهیم و بگوییم شما حجابت را در ماشین رعایت نکردی و به آنها استرس وارد کنیم؟» سیداحمد خاتمی، عضو فقهای شورای نگهبان ضمن هشدار به این نامزد انتخابات ریاستجمهوری گفت: «معنی ندارد کاندیدایی بگوید چرا خانمی که در ماشین نشسته را دعوت به حجاب میکنید؟ ماشین فضای عمومی است و حجاب هم جزء متن دین است. امر به حجاب هم امر به دین است و این کاندیدا بعدا میخواهد بیاید و قسم بخورد من به اسلام عمل میکنم. از کاندیداهای مورد تأیید میخواهم که مراقب حرفهایشان باشند و تخریب نکنند و تهمت نزنند و خلاف واقع نگویند».
پیش از این نیز هادی طحاننظیف، عضو حقوقدان شورای نگهبان، هفدهم اردیبهشت گفته بود: چون مبنای شورا نظارت استصوابی است، اگر در خلال مناظرههای نامزدها مشخص شود فردی صلاحیت نداشته یا صلاحیت داشته و الان اتفاقی پیش آمده که صلاحیتش را از دست داده، شورای نگهبان تا لحظات آخر هم میتواند صلاحیت را مورد بررسی و تجدیدنظر قرار دهد.
نگرانی اصولگرایان از مناظرات انتخاباتی به احتمال ریزش رأی آنها باز میگردد؛ زیرا وقتی به روند انتخابات 92 و 96 نگاهی بیندازیم متوجه میشویم اصولگرایان بازندگان قطعی مناظرات بودند و اتفاقا بیاخلاقی خاصی هم در این مناظرات رخ نداده است. اما در موقعیتی برعکس یعنی زمان حضور محمود احمدینژاد نامزد مورد حمایت اصولگرایان در انتخابات 84 و 88، شاهد انواع اتهامزنی و رفتار خلاف اخلاق از او در مناظرات بودیم و هرگز سخن از تجدید بررسی صلاحیتها به میان نیامد و همراهی شورای نگهبان با احمدینژاد مثالزدنی بود. حال که ترکیب نامزدها به شکلی چیده شده تا یک شخص خاص بیشترین شانس را برای ورود به پاستور داشته باشد، حتی حداقل حضور و صحبت منتقدان هم با تهدید رد صلاحیت مواجه میشود. اینکه خطر قرمز شورای نگهبان به نقد نامزد انتخابات به پیامکهای حجاب «که در بسیاری از موارد به اشتباه فرستاده شده بودند» محدود میشود، در رابطه با رجل سیاسی و سازوکار فعالیت نامزدها نیازمند بررسی جدید هستیم؛ زیرا بسیاری معتقدند عملکرد شورای نگهبان مشارکت را مانند انتخابات مجلس به حداقل خواهد رساند. البته با توجه به انتقادات به رد صلاحیت گسترده نامزدها به شورای نگهبان، احمد خاتمی همچنین گفته است: هیچ کجای دنیا وقتی هرکسی از راه آمد و گفت میخواهم کاندیدای ریاستجمهوری شوم، نمیگویند اهلا و سهلا و بفرمایید و میگویند شرایطش را دارد یا نه؟ سخنگوی شورای نگهبان نیز با رد احتمال کاهش مشارکت به علت نبود نامزدهای جریانهای مختلف سیاسی گفته است: بر اساس نظرسنجیهایی که مؤسسات دولتی داشتهاند، تأثیر آرای شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها بر میزان مشارکت بسیار اندک است. حال باید دید با ادامه رقابتهای انتخاباتی همراه با تهدید شورای نگهبان بر اعمال نظارت استصوابی و ادامه فشار بر محدودسازی نامزدها، چه بر سر مشارکت و همراهی مردم در انتخابات خواهد آمد.
قهر با نگهبان باغ یا ندیدن گلها؟
سیدشهابالدین طباطبایی در مطالبی نوشت: «واکنشهای مخاطبان و فعالان فضای مجازی پس از حضور سپیده شبستری، همسر عبدالناصر همتی، در برنامه شبکه دو تلویزیون دور از ذهن نبود. برای نخستینبار یک کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری همسرش را بهعنوان نماینده خود به صداوسیما فرستاده بود و البته او هم از پس کار برآمده بود. تا پیش از این همسران مهندس موسوی و دکتر عارف در سالهای ۸۸ و ۹۲ شوهرانشان را در کمپینهای انتخاباتی و در فضایی غیر از تلویزیون همراهی میکردند. از یکشنبهشب که آن برنامه از آنتن تلویزیون به خانههای مردم رفت تا همین حالا که این یادداشت را مینویسم، بیش از حضور سپیده شبستری واکنش فعالان سیاسی زن و مدافعان حضور زنان در سیاست و اجتماع غافلگیرکننده بود؛ واکنشی معادل هیچ. کسانی که بهعنوان پرچمدار طرفداران حضور و فعالیت زنان در جامعه شناخته شدهاند، حاضر نشدند حتی به انعکاس این حضور هم بپردازند، ندیده گرفتند و آرام و بیصدا از کنارش رد شدند. گلایهای از تندروهای مخالف حضور بانوان یا اصولگرایان منتقد فعالیت برابر زنان در جامعه نیست، تعجب بیشتر از رفتار دوگانهای است که فعالان زن مدعی حقوق خانمها در این مورد داشتند. عدم معرفی نامزد در انتخابات به دلیل عملکرد قابل نقد شورای نگهبان در باقینگذاشتن کاندیدا برای طیف وسیعی از نیروهای اصلاحطلب و معتدل حق کسانی است که با این استدلال در انتخابات پیشرو فعال نیستند، گرچه در جای خود به نقد همین واکنش نیز پرداختهام، اما اجازه میخواهم بابت ندیدن و چشمبستن بر حضوری که فارغ از بحث انتخابات، موضوع مورد علاقه فعالان حوزه زنان بوده کمی تعجب کنم. مگر آنکه مخاطبان این پرسش و تعجب، صراحتا اعلام کنند در شرایط عادی و داشتن کاندیدای مورد قبول در انتخابات هم این حضور موضوعی چندان قابل توجه و در خور اعتنا نبوده که بخواهند واکنشی نشان بدهند. معتقدم حتی اگر نگهبان جلوی باغ راهمان هم ندهد، بعضی وقتها میشود از دیدن گلهای داخل آن لذت برد و چیزکی هم درباره قشنگیهای آنها گفت. این را البته کسی به معنای آشتیکردن ما با نگهبان باغ برداشت نخواهد کرد، خیالتان راحت. قهرکردن با نگهبان باعث نمیشود که ما با باغ هم قهر کنیم.»