در تاریخ مطالعات زبان و ادبیات فارسی در غرب، یکی از برجستهترین چهرههای ادبی آمریکا رالف والدو امرسون است که علاقهاش به شعر و اندیشه شاعران ایرانی، موجب شد، افزون بر ارایه ترجمه از اشعار شاعران ایرانی، شعرهایی با گرایشهای شرقی بسراید. همچنین امرسون مقالهای با عنوان «درباره شعر فارسی» نوشته است که اطلاع از محتوای آن در روشنکردن ذهنیت او درباره شعر فارسی و چگونگی شکلگیری شناختش از شاعران ایرانی نقش مهمی دارد. رالف والدو امرسون نـخستین ادیب آمـریکایی است که به طور جدی به ادبیات فارسی توجه نشان داد. او با این که زبان فارسی را نـمی دانـست، مـهم ترین گام را در راه معرفی شاعران ایرانی و شعر فارسی به جامعه ادبی آمریکا بـرداشته اسـت.
زندگینامه رالف والدو امرسون
رالف والدو امرسون در بوستون چشم به جهان گشود. او تحصیلات خود را در کالج هاروارد گذراند و بعد از آن، چند سالی را در یک مدرسه به تدریس پرداخت. او در مدرسه الهیات هاروارد ثبت نام کرد و در ۱۸۹۲ میلادی بهعنوان پیشوای روحانی کلیسای دوم بوستون انتخاب شد. او منبر و کرسی خطابه را بدترین شکل تنگنا و تکلف تشخیص داد و از تمامی منصبهای مرتبط با کلیسا استعفا کرد و بهعنوان نویسنده و سخنران به حرفه جدیدی پرداخت. امرسون مانند بیشتر فلاسفه قائل به فلسفه ماوراءالطبیعه نیوانگلند، طرفدار آرمانهای ترقیخواهانه سیاسی بود و در این راه فعالیت میکرد. او در مقام نویسنده، نهتنها در آمریکا بلکه در اروپا نیز بسیار موفق بود. نیچه یکی از نخستین و همیشگیترین ستایشگران او بود. او تا پایان عمر خود بهعنوان مرد اول علم و ادب آمریکا شناخته میشد، افراطیگری تفکر او دیگر با ایده مردی که آمده بود تا یک بینش فلسفی بنیادین را به جامعه آمریکا ارایه کند در تعارض قلمداد نمیشد.
آثار برجای مانده از امرسون
«اتکای به خود» که در ۱۸۴۱ میلادی منتشر شد، شاید مهمترین و مشهورترین مقاله امرسون باشد. درون مایه اصلی آن، مفهوم قاطع و صریح استقلال ذاتی و کمال فردی است، مفهومی که توصیف امرسون بهعنوان شاخصترین فیلسوف مکتب اصالت فردی آمریکایی را به بهترین شکل توجیه میکند. موضوع فرعی این مقاله، مفهوم زندگی کردن در زمان حال یا بیزمانی و جاودانگی است که بخش بسیار مهمی از ایده اتکای به خود افراطی به شمار می رود.
امرسون نخستین اثر مکتوب خود را با عنوان «طبیعت» در ۳۳ سالگی خلق کرد که مجموعه ای از مقالات او در سال های پیشین بود. وی در این کتاب ها عقاید و اندیشه های خود را بیان کرد و به تاکید بر «فردگرایی» پرداخت و حاکمیت سنتی را مردود دانست. او در «طبیعت» همگان را به احساس «لذت ارتباطی اصیل با جهان آفرینش» فرامی خواند و بر مفهوم «وجود بی نهایت یک فرد» تاکید داشت. هر مخلوقی، مفرد است و می بایست که در کنار هم و در هماهنگی با طبیعت به حیات خود ادامه دهند. آفرینش در کالبد همگی، جریان دارد.
او می گوید: «پس من ذره ای از آفرینشم. من ذره ای از خدایم.» امرسون در مقالات جنجال برانگیزی با عناوین «دانشجوی آمریکایی و سخنی با دانشکده الهیات» به نقد روشنفکران هاروارد پرداخت و درباره رواج آن دسته اعتقادات بی هویت که به مسیحیت نسبت داده می شود، هشدار داد و به همین علت سال ها از طرف دانشگاه هاروارد طرد شد اما پیام او بسیاری از جوانان مشتاق را به خود جذب کرد و تعداد اعضای انجمن موحدان را که زیر نظر کشیشی به نام «میج» اداره می شد، افزایش داد. امرسون برای راه اندازی مکان گفت وگویی برای بیان نظریات مختلف در باب اصلاحات اجتماعی به مارگارت فولر کمک های شایانی کرد. او بسیاری از سخنرانی ها و نوشته های خود را در مجموعه ای به نام مقالات به چاپ رسانید و در پی آن جلد دوم مقالات و خطابه هایی در باب طبیعت را منتشر کرد. «سلوک زندگی و جامعه و فردیت» نام آثار بعدی او است که با موفقیت فراوان همراه شد.
پیشینه آشنایی امرسون با شاعران ایرانی
پیش از امرسون، آمـریکایی هـا با ادبیات شرق و شاعران ایرانـی از طـریق آثـاری کــه در اروپـا بــه چـاپ می رسید مانند مجله انـجمن شـرق شناسان انگلیس به نام دفتر سالانه آسـیایی و مجله جنگ آسیایی به سردبیری سـر ویلیام جـونز و مجموعه های شرقی که با کـوشش سـر ویلیام اوزلی انتشار می یافـت، آشــنایی پیـدا کـرده بودنـد. امرسون بـه تحقیق و مـطالعات وسیع و موشکافانه در زمینه شعر و ادب فارسی روی آورد به طوری کـه در نوشته هایش «شاعران ایرانی به عنوان یکـی از سـرچشمه های الهام او، جایگاه ویـژه ای یافتنـد و هـیچ خـواننده انـگلیسی و امـریکایی از دوره امـرسون به بعـد، پـیش از آشــنایی بــا آثـار وی بـه سراغ ادبیات فارسی نمی رفت.»
علاقه مندی امرسون به ادب و اندیشه شرق از دوران دانشجویی اش در دانـشگاه هـاروارد آغـاز شده بود اما شارحان اولیه آثار امرسون، شـروع مـطالعات وی بـا گـرایش بـه ادبـیات فارسی را در فهرست مطالعات او در ١٨٣٧ میلادی دانسته اند. او به طور مرتب کتاب هایی درباره مشرق زمین مانند اسرار مانی، زند اوستا از زرتشت، سخنان بودا، وداها قرآن و ویشنوسرانا و ترجمه اشعاری از شاعران ایرانـی در مجله آسیایی را مطالعه می کرد اما نامی از هیچیک از این آثار در نوشته های این دوره امرسون به چشم نمی خورد.
امرسون تا پیش از ۴۰ سالگی با ادبیات فارسی آشنایی چندانی نداشت. از ١٨٤١ آثـار سـعدی و حافظ در فهرست کتاب هـایی بـود کـه امرسـون مطالعـه می کرد، نام های حافظ، فردوسی و سعدی در نخستین مجموعه مقالات وی به چشم می خورد. نوشته های امرسون نشان می دهد با اینکه وی جنبه های حماسی شـاهنامه و قهرمانـان آن را تحسین کرده و ترجمه های مختلفی از شـاهنامه را مـورد بررسـی قـرار داده بـود اما عـلاقـه چندانی به این اثر ابراز نکرده است. نام سعدی و حافظ بیش از دیگر شاعران ایرانی در آثار امرسون به چـشم مـی خـورد. بـه نظـر می رسد، آشنایی وی با سعدی و حافظ باعث شـد تا بسیاری از مفاهیم و اندیشه های تعالی گرایانـه اش را در لباس شعر و در اندیشه این ۲ شاعر ایرانی بازشناسی کند. حتی توصـیف چهـره ایـده آل و آرمانی امرسون از شـاعر نیـز بـا خـصوصیات ایـن ۲ شـاعر بـسیار همخـوانی دارد. امرسون در اشارات و تحسین هایی کـه از سـعدی بـه عـمـل می آورد، او را شـاعری موعظـه گـر توصـیف کـرده و حکمت عملی، نگاه بشردوستانه او و لحن نشاط بخش حاکم بـر فـضای شـعرش را مــوردتحـسین قرار داده است، چنانکه در دفتر یادداشت هایش درباره سعدی می نویسد: «سـعدی شـاعر دوسـتی، صلح و صفا و مشیت الهی است.»
بررسـی نوشـته هـای امرسون نـشان می دهد، حافظ برجسته تـرین شـاعر ایرانی در نگاه وی بوده و بارها از او نه تنها بـه خـاطر پروازهـای خیـال شاعرانه اش، بـلکه بـه عنوان صاحب فکری آزاداندیش تجلیل کرده است. با توجه به اطلاعات موجود در زندگینامه، دفتر یادداشت هـا و خـاطرات امرسـون و بـا اسـتناد بـه اشارات مستقیمی که به نام های شاعران ایرانی داشته، می توان پی برد کـه آشـنایی او بـا حـافظ در دهه چهارم زندگی اش صورت گرفته است.
اندکی تأمل در نوشته های امرسون، حقیقت این امر را ثابت می کـند. نخستین بـار نـام حـافظ در مقاله «تاریخ » آمده است. این مقاله کـه بعـدها در مجموعـه مقـالات دوره اول چاپ شد، هنگام بحث دربـاره شـکل گیـری مفهـوم تـاریخ توسـط بزرگـان ادب جهـان چنـین می گوید:
آنان، یکـی پس از دیگـری، بر پایه تجارب شخصی خـود، بـا اسـتفاده از ذهـن و قلـم خویش، تعبیر خود را از حقیقت ارایه داده اند. در ١٨٤١ نام حافظ به طور جسته و گـریخته در یادداشـت هـای امرسون دیده می شود امـا در ١٨٤٥ این نوشته ها نـظم بـیشتری یافتـه اسـت. در همـین سـال امرسـون در جـستارهای خـود در ادب فارسی به مطالعه ۲ جلد کتاب از ترجمه های جوزف فن هامر پرداخـته اسـت. از ١٨٤٦ میلادی به بعد تأثیر شاعران ایرانـی، بـه ویژه حافظ بر آثار امرسون بیشتر دیده می شود؛ چنانکه وی پس از مطالعات بیش تر تصمیم گرفت، سـاقی نـامه حـافظ را به انگلیسی ترجمه کند. ۲ شعر بـا عنـوان «حافظ یک و حافظ دو» ترجمه های امـرسون از سـاقی نـامه حافظ هستند. وی در همـین سـال هـا برای معرفی حافظ به هموطنانش، چند شعر دیگر از حافظ نـیز تـرجمه کـرد که در نشریه نـاقوس آزادی منتشر شد و بعدها در جلد ۹ مجموعه آثارش با عنوان ترجمه ها بـه چـاپ رسید.
سرانجام امرسون
دفـتر یادداشـت های روزانه و خـاطرات امـرسون نشان می دهد، وی در ۶ سـال آخـر عمـرش به دلیل مشکلات جسمی، قدرت پاسخ دادن به نامه هـایش را نـداشـته و هــیچ گـونـه یادداشـتی بـه صفحات دفترش اضافه نکرده است امـا بـه نـظر مـی رسـد، حـافظ یکی از همدمان خلوت و تنهایی هـای او بوده است. امرسون همواره با فلسفه هندی، نوافلاطـونی، عرفـان شـرقی و شـعر فارسی دمـخور بود و تا اواخر عمرش، حافظ شاعر محبوب او باقی ماند. سرانجام امرسون در ۲۷ آوریل ۱۸۸۲ میلادی چشم از جهان فروبست.
منابع
۱. ایزوپ، نویسنده حکایات حیوانات، سده ششم قبل از میلاد؛ در مورد زندگی او اطلاعات دقیقی در دست نـیست امـا حـکایاتش سده های متمادی سینه به سینه نقل شده است .
۲. هومر، پدر ادبیات یونان که بـه طـور تـقریبی در سال ٨٥٠ قبل از میلاد می زیست و خالق ۲ حماسه مشهور یونانی ایلیاد و اودیسه بود (همان: ٢٢٣).
۳. اسمیت، ژوئل . (١٣٨٣). فرهنگ اساطیر یونان و رم. ترجمه شهلا برادران خسرو شاهی. تهران: فرهنگ معاصر.
۴. انوری، محمد بـن مـحمد. (١٣٧٦). دیوان انوری. به اهتمام محمد تـقی مـدرس رضوی. ج ٢. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی .